کلیپ تصویری | با خدا درباره جهنم گفتگو کنیم ..
شناسنامه
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 3:55
- منبع: وقتی آدمها خود را پنهان میکنند
- دریافت با کیفیت (پایین(8مگابایت) | متوسط(29مگابایت) | بالا (90مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن:
میخواهم یک پیشنهادی بدهم که یکهشتم قرآن صرف این پیشنهاد شده. وای خدای من! چه پیشنهادی! آن پیشنهاد چیست؟ بدیها را پنهان نکنید، بدیها را ببرید توی جهنم بسوزانید. پیشنهاد فوقالعادهای است ها!
پیشنهاد میکنم در مورد مهمترین عارضۀ بدیهایت یعنی جهنم با خدا صحبت کن داغش کن. من میخواهم بروم جهنم؟! بگو ادامه بده ادامه بده! کار به جایی میرسد خدا داد میزند سرت نمیبرمت جهنم نترس! حرفش را نزن! نمیبرمت! بس است دیگر کشتی من را! کار به اینجا میرسد، میشنوی خدا بهت میگوید نمیبرم! تو بترس، بگو میترسم. همۀ مامانها بچه بگوید میترسم بچۀشان را بغل میکنند. همۀ باباها بچه بگوید میترسم بچه را بغل میکنند. فقط کافی است یک ذره بترسی! کوچولو باش، گندهبازی درنیاور. بگو جهنم داغ است. میترسم! من را میخواهند ببرند جهنم! با این بدیهایی که دارم همینجوری باشد خب میروم جهنم! ببین چهکار میکند خدا؟! برو سر جهنم باهاش صحبت کن.
بعد امام سجاد ببین چهکار میکند؛ روز قیامت میخواهی از من بپرسی؟ اصلاً بپرسی من میترسم بپرسی! اینقدر میگوید من میترسم بپرسی، ندا میآید آقا عزیزم نمیپرسم. نمیپرسم بس است دیگر. کار به جایی میرسد که امیرالمؤمنین توی دعای کمیل چندبار شروع میکند ترسیدن از جهنم! خدا صدا میزند علی جانم! بس است دیگر نمیگذارم بروی! خود امیرالمؤمنین جواب میدهد، میگوید میدانم نمیگذاری بروم جهنم. «هَیْهَاتَ أَنْتَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ»؛ من میدانم تو من را ضایعم نمیکنی چشم چشم. اگر نمیگفت بیادبی بود. عزیزم من بهت میگویم نمیزنمت. باید امیرالمؤمنین میگفت بله میدانم نمیگذارم بروی. پس چی بود آنقدر ناله میزدم! خب اینجوری ببین چقدر قشنگ من را بغل کردی.
آقایان با صدای بلند به من جواب بدهید بچه را مامان تحویل میگیرد بچه دبّه میکند یا نه؟ امیرالمؤمنین علی(ع) بعد از اینکه یک کمی از جهنم صحبت میکند و خدا تحویلش میگیرد بعد شروع میکند دبه کردن. یک دعاهایی میکند که اوّل جلسه آن دعاها را نمیکرد! اوّل جلسه میگفت ببخش، من را ببخش، من غلط کردم اینها. آخرش اینها را که میگوید خدا که تحویلش میگیرد توی دعای کمیل نگاه کن. من را ببر «فِی مَیَادِینِ الْبَارِزِینَ! (السَّابِقِینَ)» «وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِنْدَکَ وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْکَ!»؛ بابا! دیگر حالا ما گفتیم جهنم نمیبریم! نه دیگر تو من را بغل کردی دیگر من را بگذار جزء بهترینها. عجیب است ها!
کِیفاش را ببر، برو حالش را ببر، برو زندگی کن! کوچولو باش، گندهبازی درنیاور. بگو جهنم داغ است. برو سر جهنم باهاش صحبت کن. کار به اینجا میرسد، میشنوی خدا بهت میگوید نمیبرم! تو بترس، بگو میترسم. فقط کافی است یک ذره بترسی!
سلام–- اول این نکته رو بگم که من بعد از دیدن این کلیپ ، دعای کمیل رو خوندم و دیدم واقعا نظر استاد در مورد این دعا درسته ، خیلی برام جالب بود – خوب تفاوت بزرگان با ما در همینه که اونها چیزهایی رو می بینند که ما نمی بینیم
در مورد این کلیپ و اظهار نظرهایی که شده ، باید بگم ، برداشت من بر اساس سخنرانیهایی که تا االان از استاد شنیدم ( نه صرفا یه کلیپ چند دقیقه ای) به طور خلاصه اینه
اینجا سه شبهه مطرح میشه اولا چظور خدا ممکنه گناهان رو صرفا با استغفار ببخشه ؟ ثانیا چطور ممکنه حق الناس رو ببخشه ؟ ثالثا نقش جهنم در این زمینه چیه ؟
- اولا - چرا خدا گناهان ما رو صرفا با استغفار می بخشه ؟؟؟
یکی از مسایل اصلی که خدا می خواد ما بهش اعتقاد قلبی پیدا کنیم اینه که همه چیز دست خداست ما و تمام مردم و آنچه در دنیا ما رو مشغول میکنه ، در مقابل عظمت و قدرت خدا هیچه و خدا قادر اصلی در دنیا خداست و اصلا دیگران قدرتی ندارند تا اثر گذار باشند نه مثبت و نه منفی - اگه کسی کاری انجام میده با اجازه خدا این کار انجام میشه تا در بستر دنیا بر اساس اعمالمون امتحان بشیم و رشد کنیم - پس ما در هر لحظه و هر کاری باید حضور خدا رو احساس کنیم و برای نجات از دست خودمون و همه مخلوقات به خدا متوسل بشیم - رسیدن به این درک برای خدا خیلی مهمه و به این دلیله که طبق احادیث بالاترین عبادت فکر کردن شمرده شده چون اصلا ما امر به انجام عمل صالح شدیم تا در بستر سبک زندگی درست ، فکرمون رشد کنه و عمق مسایل رو درک کنیم ، یعنی این عمل نیست که اصالت داره اصالت با رسیدن به معرفته
اگر دقت کرده باشید ما در مسیر بزرگ شدنمون متوجه می شیم که در گذشته چه خطاها و گناهانی کردیم (اگه مسیر زندگی مون درست باشه) و هر چی سنمون بالاتر میره بیشتر به این درک می رسیم که باید گذشته رو جبران کنیم و عذاب وجدان ما رو اذیت میکنه و حتما لازم نیست بمیریم تا اعمالمون گریبانمون رو بگیره تا متوجه این مساله بشیم و البته فکر گرفتاری روز قیامت هم که جای خود داره - وقتی از نظر عقل و فهم به این درجه از رشد می رسیم اولا سعی می کنیم که دیگه گناه نکیم ثاتیا سعی درجبران گذشته بر میایم ، اما خیلی زود متوجه می شیم قدرت و امکان خاصی برای خوب شدن و جبران گذشته نداریم به جز متوسل شدن به خدای صاحب قدرت و البته رحمان ،
و از اونجایی که اصل برای خدا رسیدن به درک درست از عظمت و یگانگی خدا ست با عمیق شدن ایمان و معرفت ما و البته توسل به خداوند قادر و رحیم ، هر چی در این زمینه پیشرفت کنیم خداوند اعمال و اثر اعمال بد گذشته ما رو بیشتر پاک می کنه چون ما دیگه اون فرد قبلی نیستیم قرار بوده ما رشد کنیم که رشد کردیم پس گذشته ما به واسطه اصلاح شدن ما از طرف خدا بخشیده میشه -- در زندگی معمول خودمون هم ما با کسی که تغییر رویه داده و سعی در جبران گذشته داره مثل قبل برخورد نمی کنیم و سعی میکنیم گذشته اش رو نا دیده بگیریم و ببخشیم
- ثانیا - چرا خدا حق الناس رو می بخشه ؟ پس عدالت خدا چی میشه ؟؟؟
رسیدن به این درجه از فکر به طوری که اعتقاد قلبی ما بشه اونقدر با اهمیته که خدا حتی حق الناس رو برای ما میبخشه و البته این منافاتی با عدالت خدا هم نداره چون خدا حق و حقوق پایمال شده شاکی های ما رو شخصا جبران میکنه و اونقدر به اونها میده که راضی میشن پس به کسی ظلم نمیشه تا بی عدالتی بشه بلکه خدا از فضلش امور رو اصلاح میکنه - در زندگی معمول هم این شرایط پیش میاد که کسی ضمانت دیگری رو میکنه و دیون او رو می پردازه و این کاملا پذیرفته شده است مخصوصا اگر جبران خطا یا دین به بهتر از اصلش انجام بشه تا حدی که شاکی خشنود و راضی بشه
- ثالثا نقش جهنم در این زمینه چیه ؟
امروزه تحقیقات نشون داده که انسان در حالت غم و ناراحتی بیشتر و بهتر تمرکز فکری دارد یعنی اونقدر مسأله آزار دهنده برای ما اهمیت دارد که فکر به راحتی بر روی آن متمرکز می شود ولی مسایل خوش آیند چنین قدرتی برای ایجاد تمرکز فکر ندارند در واقع پرداختن به مسایل خوش آیند به اندازه رفع مسایل رنج آور آنقدر برای ما اهمیت ندارد که بتواند فکر ما را به خود مشغول و متمرکز کند – لذا ترس ازسختی و عذاب جهنم و شوق رهایی از آن ، راحت تر انسان را به خودش جلب میکند و البته راحت تر انسان را به توجه به وجود خداوند متعال و تمسک به او می رساند ، تا شوق بهشت و رسیدن به نعمتها و آسایش آن – پس با توجه کردن به جهنم می تونیم به بهشت و خدا برسیم
-- امیدوارم تونسته باشم مطلب رو درست توضیح داده باشم