کنترل ذهن در مسیر تقرب - فصل دوم (1و2)
مهمترین وجه قدرت انسان، قدرت تسلط بر فکر و خطورات ذهنی است / اگر ذهن انسان بههم بریزد، دل انسان و تعادل روحی او هم بههم میریزد/ وقتی به قدرت خدا توجه کنیم، توقعمان از دیگران کم میشود / یکی از راههای کنترل ذهن، ذکر است
شناسنامه
- زمان: 98/03/05
- موضوع: کنترل ذهن در مسیر تقرب
- مکان: حسینیه آیت الله حقشناس(ره)
- صوت: اینجا
ذهن انسان، عرصۀ اعمال بسیار بزرگ و مؤثر است
در ماه محرم سال گذشته(1397) در همین محل، یعنی حسینیۀ آیتالله حقشناس، چند جلسهای دربارۀ «کنترل ذهن» گفتگو کردیم که البته بحث ما ناتمام ماند. لذا امسال و در این جلسات ماه مبارک رمضان، میخواهیم این بحث را ادامه بدهیم.
بهطور کلی اعمال انسان را میتوان در سه عرصۀ مختلف، بررسی کرد؛ یکی عرصۀ عمل اعضا و جوارح انسان است (مثل نمازخواندن، صدقهدادن و...) یکی عرصۀ اعمال قلبی است (مثل محبت ورزیدن به اولیاء خدا، خوف و شوق و...) و دیگری، عرصۀ اعمال ذهنی است.
عرصۀ عمل اعضا و جوارح، بسیار محدود است و برای انجام آن، به شرایط خاصی نیاز هست. عرصۀ قلب و عواطف هم تاحدی ناممکن است، چون قلب انسان به این سادگی تکان نمیخورد و تغییر آن بسیار سخت است. مثلاً اینکه بخواهیم همین امشب-که شب قدر است- محبت خود را نسبت به اهلبیت(ع) افزایش بدهیم یا قلبمان را ببریم درِ خانۀ خدا و خوف از عذاب یا شوق به رضوان الهی را در آن قرار بدهیم، چندان شدنی نیست. آنچه شما در هیجانات و احساسات معنوی میبینید، در واقع موجودیهای قلب است که مثلاً در روضه و عزاداری خودش را نشان میدهد، یا موجودیهای قلب است که در استغفار و ندبه، خودش را نشان میدهد و الا کار چندانی در دل نمیشود انجام داد.
کدام عرصه در وجود آدمی جای کارهای بزرگ و مؤثر (بهویژه در زمان محدود و لحظههای خاص) است؟ عرصۀ فکر و اندیشه، عرصۀ توجه و تدبر، یا به تعبیر سادهتر، عرصۀ ذهن! ما در یک زمان کوتاه (مثل همین شب قدر) میتوانیم با ذهن خودمان، خریدی انجام بدهیم و میتوانیم با فکر خودمان کارهای بزرگ و باعظمتی انجام بدهیم که، نه با عمل میشود نه با دل!
تنها عملی که روز قیامت هم قابل انجام است، یک عمل ذهنی است!
بهعنوان مثال، یک اقدام ذهنیِ بسیار مؤثر، داشتن حسنظنّ به خداوند است؛ همان کاری که حتی در روز قیامت هم از ما برمیآید و قابل انجام است. در روز قیامت چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ آیا میتوانیم بایستیم دو رکعت نماز بخوانیم؟ آیا میتوانیم صدقه بدهیم؟ نه، دیگر همهچیز تمام شده است! دیگر هیچ کاری را روز قیامت از ما نمیپذیرند مگر همین یک عمل!
در روایت دارد که روز قیامت، به حساب یک بندهای رسیدهاند و میخواهند او را به جهنم ببرند، او در لحظۀ آخر برمیگردد به عقب نگاه میکند، خداوند میفرماید بندۀ من را به موقف حساب بیاورید. بعد به او میفرماید: چرا عقب را نگاه میکردی؟ میگوید: خدایا فکر نمیکردم عذابم کنی! خداوند میفرماید: بهخاطر همین حسنظن، تو را بخشیدم! (إِنَّ آخِرَ عَبْدٍ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ فَیَلْتَفِتُ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْجِلُوهُ فَإِذَا أُتِیَ بِهِ قَالَ لَهُ عَبْدِی لِمَ الْتَفَتَّ فَیَقُولُ یَا رَبِّ مَا کَانَ ظَنِّی بِکَ هَذَا ...مَا ظَنَّ بِی هَذَا سَاعَةً مِنْ حَیَاتِهِ خَیْراً قَطُّ وَ لَوْ ظَنَّ بِی سَاعَةً مِنْ حَیَاتِهِ خَیْراً مَا رَوَّعْتُهُ بِالنَّارِ أَجِیزُوا لَهُ کَذِبَهُ وَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّة ؛ ثوابالاعمال/ ص173)
مهمترین وجه قدرت انسان، قدرت تسلط بر فکر و خطورات ذهنیِ خود است / اگر ذهن انسان بههم بریزد، دل انسان و تعادل روحی او هم بههم میریزد
مهمترین وجه قدرت انسان در این است که بتواند بر فکر خود مسلط باشد و خطورات ذهنیاش را کنترل نماید، تا آنجا که دیگر هرکسی نتواند بهسادگی، با دادن اطلاعات غلط یا حتی اطلاعات درستِ نابجا، توجه ذهنی و تعادل روحیِ انسان را بههم بریزد، زیرا اگر ذهن انسان بههم ریخت، دلِ او هم بههم میریزد.
انسانها در اثر دینداری و معنویت میتوانند به این قدرت ذهنی برسند و این موضوع باید در جامعۀ ما نهادینه شود که «دینداری به معنای درست کلمه، انسان را از نظر قدرت توجه و قدرت انصراف فکر از چیزهایی که نباید به آنها بیندیشد، قوی میکند.» مانند آیتالله حقشناس(ره) که در مورد بیماری لاعلاجی که از آن مطلع شده بودند، از ایشان پرسیدند و ایشان فرموده بودند: خداوند به من یک لطفی نموده و قدرت این را داده است که به چیزهایی که نمیخواهم فکر کنم فکر نمیکنم! یعنی انسان عارف به جایی میرسد که قدرت تفکرش در دست خودش است! از مهمترین درجات تقوا هم تقوایی است که در ذهن ما رخ میدهد!
اگر به قدرت خدا توجه کنیم، توقعمان از دیگران کم میشود
در آیۀ شریفه قرآن کریم میفرماید: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بی» (بقره/186) وقتی بندگانم دربارۀ من از تو سؤال میکنند به ایشان بگو که من نزدیک هستم! دعوت دعوتکننده را-وقتی من را میخواند- اجابت میکنم، آنها هم حرفهایی که من میزنم را جواب بدهند و به من ایمان بیاورند. گویا «فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بی» شرط استجابت است؛ امام صادق(ع) میفرماید: اینکه خداوند فرمود «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی ؛ مردم هم به من ایمان بیاورند» معنایش این است: «یَعْلَمُونَ أَنِّی أَقْدِرُ عَلَى أَنْ أُعْطِیَهُمْ مَا یَسْأَلُون» (تفسیر عیاشی/ ج1/ ص83) یعنی وقتی دارد دعا میکند این در ذهنش باشد که من قدرت دارم جوابش را بدهم! اگر چنین فکر مثبتی دربارۀ خداوند داشته باشیم، این میشود شرط استجابت دعا.
یکی از اقدامات بزرگ ذهنیای که ما میتوانیم انجام بدهیم توجه به قدرت خداوند است؛ اگر به قدرت خدا توجه کنیم توقعاتمان از دیگران خیلی کم میشود، کینههایمان هم از دیگران کم میشود، اصلاً یک اخلاق دیگری پیدا خواهیم کرد. اینکه احساس کنیم روزیمان دست کسی دیگر است و یا اینکه فکر کنیم علت اصلی مشکلاتمان، دیگران هستند و... اینها عامل بیدینی میشوند و همۀ اینها از عدم توجه به قدرت خداوند است.
یکی از راههای کنترل ذهن، ذکر است
اییکی از راههای کنترل ذهن، ذکر است؛ ذکر یعنی بازی با فکر تا جایی که بتوانی بهوسیله آن، ذهنت را کنترل کنی. وقتی یک ذکر را بر زبان جاری میکنی یعنی به ذهنت میگویی «برو روی این موضوع متمرکز بشو» و بعد هم آن را تکرار میکنی، مثلاً دربارۀ ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» روایت دارد، وقتی یک بندهای این ذکر را بگوید، خداوند به ملائکه میفرماید که حوائج بندۀ من را بدهید، مگر نمیبینید که او میگوید هیچکسی جز من، زور و قدرتی ندارد و فقط من در عالم میتوانم هرکاری را انجام بدهم... ما درواقع به وسیله این ذکر، توجه ذهن بر روی قدرت خداوند متمرکز میشود. (إِذَا قَالَ الْعَبْدُ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قَالَ اللَّهُ مَلَائِکَتِی اسْتَسْلَمَ عَبْدِی أَعِینُوهُ أَدْرِکُوهُ اقْضُوا حَاجَتَهُ؛ محاسن/ج1/ص42) (إِذَا قَالَ الْعَبْدُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَقَدْ فَوَّضَ أَمْرَهُ إِلَى اللَّهِ وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ یَکْفِیَه؛ محاسن/ج1/ص42) و (مَا مِنْ رَجُلٍ دَعَا فَخَتَمَ بِقَوْلِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِلَّا أُجِیبَتْ حَاجَتُهُ؛ ثواب الاعمال/9)
انقطاع ذهنی از غیرخدا، شرط استجابت دعاست
در روایت میفرماید: هنگامی که میخواهی از خداوند چیزی را طلب کنی و میخواهی حتماً به تو بدهد، از همۀ مردم ناامید بشو، هیچ امیدی در ذهنت خطور نکند مگر به خداوند متعال! «إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ لَا یَسْأَلَ رَبَّهُ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ فَلْیَیْأَسْ مِنَ النَّاسِ کُلِّهِمْ وَ لَا یَکُونُ لَهُ رَجَاءٌ إِلَّا عِنْدَ اللَّهِ» (کافی/ ج2/ ص148) همانطور که میبینید این هم دوباره یک فعالیت ذهنی است؛ گاهی این انقطاع، برای یک لحظه در ذهن انسان حاصل میشود.
کمال انقطاع که از مراحل عالیۀ سیر و سلوک میباشد و أمیرالمؤمنین(ع) در مناجات شعبانیه میفرماید «إلهی هَب لِی کَمالَ الإنقِطاع إلیک» فعالیتی است که میتوانیم در ذهن انجام بدهیم، هرچند مقدمات و مؤخراتی هم دارد. این انقطاع را اگر با تمرین و توجه و تفکر خودمان انجام ندهیم با سختی و بدبختی برایمان پدید خواهند آورد! زیرا خداوند متعال فرموده است به عزت و جلالم سوگند امید بندهام را از همه قطع میکنم! (وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ مَجْدِی وَ ارْتِفَاعِی عَلَى عَرْشِی لَأَقْطَعَنَّ أَمَلَ کُلِّ مُؤَمِّلٍ [مِنَ النَّاسِ] غَیْرِی بِالْیَأْسِ؛ کافی/ج2/ص66)
گاهی انسان میتواند با تصویرسازی شب اول قبر، برای خودش یک انقطاعی پدید بیاورد؛ این یک کار ذهنی است که میشود ذهن را متمرکز کرد و تصور کرد که دارند ما را در تابوت میبرند و هیچ کسی جز خداوند نمیتواند کمکی کند! در واقع الان هم، شرایط ما با شب اول قبر چندان فرقی ندارد؛ نه خودمان توان داریم و نه از کسی برایمان کاری ساخته است. به ما یاد دادهاند که وقتی عبادت میکنیم بگوییم این آخرین عبادتمان است، یا وقتی جنازهای را تشییع میکنیم، خودمان را جای آن فرد بگذاریم و وقتی به خانه برگشتیم از خدا تشکر کنیم که فرصتی دوباره برای زندگی به ما داده است! اینها همه فعالیتهای ذهنی برای ایجاد انقطاع است.
راضیبودن به رضای الهی از دیگر شرایط استجابت دعاست
یکی دیگر از شرایط استجابت دعا-که به وسیلۀ فعالیت ذهنی میتوان به آن دست یافت- در روایتی از امام حسن مجتبی(ع) بیان شده است که ایشان به عبداللهبنجعفر، همسر حضرت زینب(ع) میفرماید: «یا عَبدَالله کَیْفَ یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً وَ هُوَ یَسْخَطُ قِسْمَهُ وَ یُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ وَ الْحَاکِمُ عَلَیْهِ اللَّهُ وَ أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَاأَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ َیُسْتَجَابَ لَهُ» (الکافی/ ج2 / ص62) ای عبدالله، چگونه مؤمن میتواند مؤمن باشد درحالیکه به قسمت خودش اعتراض دارد؟ و منزلت خود را تحقیر میکند، درحالیکه خداوند تبارک و تعالی بر او حکومت میکند! من ضامن هستم کسی که جز رضا به رضای الهی در ذهنش خطور نکند هر دعایی بکند خداوند مستجاب میفرماید.
بگو خدایا عدم رضایت در قلب من نیست! با همۀ گرفتاریهایی که هرکسی در زندگیاش دارد باید قلب را از هرگونه حس نارضایتی پاک نمود و این کاری است که با ذهن قابل انجام است. زمانی که با رضایت کامل قلبی دعا کنیم، خداوند میفهمد که چه زجری از ناملایمات مقدراتمان متحمل میشویم اما با اینحال، آمدهایم و اعلام رضایت میکنیم، امام حسن مجتبی(ع) ضمانت کرده است که در این حالت، دعای ما مستجاب است!
(الف4-ن2)
اینکه میفرمایید، اگر میخواهیم چیزی را خدا به ما بدهد، امیدمان را از دیگران کامل قطع کنیم و تنها از خدا بخواهیم، آن چیز را!
برای زمانی است که مطمئن باشیم بصلاح ماست،
اما یکی از معضلات اینجاست که گاهی میمانیم در دو راهی،
که نکند چیزی که از خدا میخواهیم آن چیزی نباشد که خدا برای ما بخواهد؟ نکند در درخواست چیزی که بضررماست پافشاری کنیم؟!
چطور تشخیص دهیم حاجتی را که از خدا طلب کردیم باید پافشاری کنیم بر آن یا نه؟