کنترل ذهن در مسیر تقرب - فصل دوم (7)
اگر برای فعالیت ذهنیات محدودۀ ممنوعه نداشته باشی، آدم ضعیفی خواهی شد / باید فهرستی داشته باشیم از چیزهایی که نباید به آنها فکر کرد / اندیشیدن دربارۀ نعمات و امور مثبت، قدرت انسان را برای کنترل ذهن افزایش میدهد
شناسنامه
- زمان: 98/03/12
- موضوع: کنترل ذهن در مسیر تقرب
- مکان: حسینیه آیت الله حقشناس(ره)
- صوت: اینجا
اختصاصدادن ساعتی از شبانه روز برای تفکرات خوب و مثبت
در مقام تمرین برای کنترل ذهن و تقویت قدرت توجه، و اینکه بتوانیم ذهن خودمان را مدیریت کنیم، چندتا اقدام اساسی باید انجام بدهیم که در جلسه قبل، بیان شد. یکی از این اقدامات «اختصاصدادن ساعتی از شبانه روز برای تفکرات خوب و مثبت» است.
در برخی از تقسیماتی که اهلبیت(ع) برای اوقات شبانهروز انسان داشتهاند، اوقات یک فرد را به چهار قسمت تقسیم میکنند که یکی از آنها «وقت اندیشیدن دربارۀ خود، فرجام خود و محاسبۀ نفس» است. (عَلَى الْعَاقِلِ مَالَمْ یَکُنْ مَغْلُوباً عَلَى عَقْلِهِ أَنْ یَکُونَ لَهُ سَاعَاتٌ سَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ یَتَفَکَّرُ فِیمَا صَنَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ وَ سَاعَةٌ یَخْلُو فِیهَا بِحَظِّ نَفْسِهِ مِنَ الْحَلَالِ؛ خصال/ج2 / ص525) (وَ اجْتَهِدُوا أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً مِنْهُ لِمُنَاجَاتِهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یَخْلُصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ ؛ فقه منسوب به امامرضا(ع)/ ص337)
این وقت یا زمانی که برای اندیشیدن اختصاص میدهیم را میتوانیم به فکرکردن دربارۀ امور مثبتِ مورد علاقهمان بگذرانیم (البته نه خیالپردازیهای بیمورد) یا اینکه این تفکر را در هنگام خواندن قرآن و دعا یا مطالعۀ تاریخ و... انجام بدهیم. متن قرآن یکی از متون بسیار عالی برای اندیشیدن ما است. وقتی انسان اندیشۀ خودش را به قرآن میسپارد (قرآنی که حیّ و زنده است) آثار بسیار خوبی برایش خواهد داشت.
لااقل در ذهنت بگو: خدایا من قصد دارم دیگر گناه نکنم!
یکی از موضوعات خوبی که در ذهنمان میتوانیم بیاوریم مثلاً این است که بگوییم: «خدایا من قصد دارم دیگر گناه نکنم!» این توصیۀ آیتالله بهجت(ره) است، برای کسی که قصد توبه دارد ولی نمیتواند گناه را ترک کند. ایشان با تعجب میگویند: تو همین کار را هم نکردی!
مدام میگویی «خدایا ببخشید... خدایا من را کمک کن!» اما یکبار نمیگویی که «خدایا من قصدم این است؛ من دیگر نمیخواهم گناه بکنم؟» این را اعلام بکن، از آنطرف ببین چه آثار و برکاتی به دنبالش میآید و ببین خدا چطور تو را کمک میکند!
یکی از مهمترین کارها برای تمرین تفکر، شکر و توجه به نعمات الهی است / اندیشیدن دربارۀ نعمات و امور مثبت، قدرت انسان را برای کنترل ذهن افزایش میدهد
یکی از موضوعات بسیار سهل برای تفکر، تصور و تخیل و توجه به بهشت و رضوان الهی است، و از این بهتر و ضروریتر، توجه به نعمات الهی است. «شکر» یکی از مهمترین محلها برای تمرین اندیشیدن است؛ شکر یعنی نعمتهایی که داری را یکبار مرور کنی و برای تکتکشان از خداوند تشکر کنی.
اگر ما مثلاً روزی ده دقیقه وقت بگذاریم و نعمتهای خدا را بشماریم و یکبار دیگر بهخاطر این نعمتها شکر کنیم، تصور کنید بعد از مدتی چقدر حالمان تغییر پیدا خواهد کرد و خوب خواهد شد!
این اندیشیدن دربارۀ نعمات و امور مثبت، چه ضرورتی دارد؟ ضرورتش این است که قدرت انسان را برای کنترل ذهن افزایش میدهد. مانند ورزش وزنهبرداری که در آن، مرتب وزنه را تا یک قسمتی بالا میبرند و دوباره به زمین برمیگردانند، غرض این نیست که وزنه را بالا ببریم و آنجا نگه داریم و دیگر آن را پایین نیاوریم! بلکه غرض، قویشدن عضله است. در اینجا هم غرض ما بهکار گرفتن اندیشه و توجه است برای اینکه اتفاقات خوب بعدی رخ بدهد.
باید فکرکردن به یکسری از امور را برای خودمان ممنوع کنیم!
برای اینکه کنترل ذهن خودمان را افزایش بدهیم و قدرت توجه خود را تقویت کنیم، یک راهکار این است که تصمیم بگیریم هیچوقت به یکسلسله امور فکر نکنیم! توجه به یک سری از امور را برای خودمان ممنوع کنیم و در مورد آنها نه بیندیشیم، نه صحبت کنیم، نه خیرهخیره به آنها نگاه کنیم، و اگر به ذهنمان هم خطور کردند، آنها را کنار بزنیم!
گاهی از اوقات، انسان در اثر بعضی مشکلات و گرفتاریها، خودبهخود دچار فکرهای منفی میشود و نمیتواند جلوی این فکرها را بگیرد (هرچند این فکرهای منفی، صدمه میزنند و هیچ فایدهای هم ندارند) اما خیلی از اوقات، ما اصلاً مجبور نیستیم به این امور باطل و غلط فکر کنیم، در این مواقع میتوانیم خودمان را جمع کنیم؛ باید لیستی از افکار و توجهات ممنوعه برای خودمان داشته باشیم که به سمتشان نرویم.
کسی که برای فعالیت ذهنی خودش محدودۀ محرمات نداشته باشد، آدم ضعیفی خواهد شد
کسی که برای توجه و فعالیت ذهنی خود، محدودۀ محرمات نداشته باشد انسان ضعیفی خواهد شد! هرکسی باید در زندگی خود تصمیم بگیرد که «من به یک چیزهایی فکر نخواهم کرد، من در مورد اینها فکر نمیکنم... به این چیزها توجه نمیکنم...» انسان باید اینها را برای خودش فهرست کند؛ نه اینکه هرچیزی جلوی چشمش آمد، به آن توجه کند، هر موضوعی که دربارهاش با او صحبت کردند، غرقِ آن موضوع بشود و به آن فکر کند، یا هرچیزی که دلش خواست، شروع کند دربارۀ آن فکر کردن و عمیقاً غرق تفکر توجه کردن به آن موضوع بشود!
اساساً انسان باید در زندگی برای خودش نهیهایی داشته باشد؛ مثلاً برای خودش تعیین کند که «من از این مقدار بیشتر نمیخوابم... یا از این مقدار بیشتر نمیخورم... یا فلان چیز را نمیخورم...» اگر این محدودیتها را برای خودش نگذارد و بخواهد بدون محدودیت، بخورد و بخوابد، در نهایت مجبور خواهد شد بهطور منفعلانه، این محدودیتها را و حتی چند برابرش را بپذیرد، درحالیکه هیچ فایدهای هم برایش نخواهد داشت؛ مثلاً از سرِ مریضی و ضعف جسمی، دیگر نمیتواند خیلی از غذاها را بخورد و...
اینکه انسان از سر اختیار و ارادۀ خودش، نهیهایی داشته باشد و خودش را ملزم به رعایت آنها کند، بهطور کلی برای او لازم است و موجب میشود که قوی بشود. کسی که بدون نهی زندگی میکند انسان بدبخت و بیچاره و ضعیفی خواهد شد.
باید فهرستی داشته باشیم از چیزهایی که نباید به آنها فکر کنیم
یکی از دوائری که در آن، انسان برای خود منهیاتی را قرار میدهد دائرۀ ذهن است. من در ذهن خودم باید یک فهرستی از موضوعات داشته باشم و بگویم «من به این چیزها فکر نمیکنم»
از بین موضوعاتی که ما باید خودمان را از توجه کردن به آن نهی کنیم و به آن فکر نکنیم، چند نمونهاش را در اینجا بیان میکنیم تا ببینید چقدر مسئلۀ مدیریت ذهن مسئلۀ مهمی است:
1. به چیزهایی که خدا در دنیا به دیگران داده، فکر نکن!
مثلاً خداوند متعال به رسولشان میفرمایند: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» (طه/131) میفرماید چشمت را نکشان دنبال چیزی که از دنیا به دیگران دادهایم! «تَمُدَّنَّ» یا کشیدن چشم دنبال یک موضوع، یعنی توجه کردن به آن موضوع. مثلاً وقتی میبینی خدا به فلانی ماشین بهتری داده است؛ بگو «الحمدلله» و دیگر دربارۀ آن فکر نکن، از آن موضوع بگذر و دربارۀ یک چیز دیگری فکر کن. این را جزء دائرههای محدودیتهای اندیشۀ خودت قرار بده.
البته در ادامۀ آیه فوق میفرماید: «...لِنَفتِنَهُم فیه و رزقُ ربِّکَ خَیرٌ و ابقی» ما اینها را دادیم تا آنها را آزمایش کنیم، مخصوصاً وقتی این نعمات دست آدم بدها، بیایمانها و بیدینها باشد، خیلی وقتها به چشم آدم میآید و اینها از آزمایشات الهی است که آدمهای بد، بیدین، و بینماز و... یک ظواهری از زرق و برق دنیا را دارند. خداوند میفرماید: به اینها توجه نکن و دربارهاش فکر نکن، ما این چیزها را برای امتحان به آنها دادهایم. یعنی تو فکر نکن آنها از این داشتههای خودشان کِیف میکنند؛ این برای امتحان است برای کیف کردن نیست و من نمیگذارم آنها آب خوش از گلویشان پایین برود و کِیف کنند!
واقعاً هم آنها کیف نمیکنند، چون-همانطور که در جلسات قبل بیان شد- قرآن میفرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً» (طه/124) اینطور نیست که احساس رضایت آنها از زندگی، نسبت به شما بیشتر باشد بلکه کمتر است. أمیرالمؤمنین(ع) میفرماید: لذتی که متقین از دنیا میبرند، بیشتر از لذتی است که مترفین میبرند! (سَکَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ وَ أَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَتْ فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ... أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُم ؛ نهجالبلاغه/ نامه27)
برخی از آثارِ توجه و فکرکردن به داشتههای دیگران
ما باید یک فهرست داشته باشیم از چیزهایی که نباید به آن فکر کنیم. یکی اینکه به دنیای بهترِ دیگران، توجه نکنیم و از آن عبور کنیم. امامصادق(ع) در اینباره میفرماید: «إِیَّاکُمْ أَنْ تَمُدُّوا أَطْرَافَکُمْ إِلَى مَا فِی أَیْدِی أَبْنَاءِ الدُّنْیَا» (اصول ستهعشر/ ص209) چشمتان را ندوزید به اینکه از دنیا به هرکسی چه چیزهایی دادهایم، دربارهاش فکر نکنید.
حضرت در ادامۀ روایت، آثارش را بیان میفرماید: «فَمَنْ مَدَّ طَرْفَهُ إِلَى ذَلِکَ، طَالَ حُزْنُه وَ لَمْ یُشْفَ غَیْظُهُ، وَ اسْتُصْغِرَ نِعَمُ اللَّهِ عِنْدَهُ» کسی که چشمش زیاد به داراییهای دیگران توجه کند، حزنش زیاد میشود و هیچوقت ناراحتیاش برطرف نمیشود، یک غیظِ پنهانی پیدا میکند که برطرف نمیشود. «وَ اسْتُصْغِرَ نِعَمُ اللَّهِ عِنْدَه فَیَقِلُّ شُکْرُهُ لِلَّهِ» و نعمتهای خدا را کوچک میشمارد و شکرش برای خدا کم میشود.
أمیرالمؤمنین(ع) میفرماید «طُوبَى لِمَنْ... لَمْ یَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَیْنَاهُ » (کافی/ ج2/ ص16) خوشبحال کسی که قلبش را مشغول آن چیزی که میبیند، نمیکند! هرچیزی آدم دید که نباید به آن فکر کند! در ادامۀ روایت میفرماید: «وَ لَمْ یَنْسَ ذِکْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ وَ لَمْ یَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِیَ غَیْرُه» و ذکر خدا را فراموش نمیکند به واسطۀ چیزهایی که میشنود. و محزون نمیشود و دلش نمیگیرد بهواسطۀ چیزی که خدا به دیگران داده است. یک چنین انسانی، انسان خوشبختی است.
خیلی توصیه فرمودهاند: به یک چیزهایی فکر نکن و توجه نکن و الا بهشدت به تو لطمه میزند! به دنیای دیگران که ظاهراً بهتر است، نگاه نکن و توجه نکن، به دنیای آدم بدها نگاه نکن و توجه نکن، هرچیزی به چشمت آمد که نباید به آن توجه کنی، باید ذهن خودت را مدیریت کنی!
2. به دوستداشتنیها و چیزهای مورد علاقهمان، زیاد فکر نکنیم
آدم باید یک لیستی داشته باشد، از چیزهایی که نباید به آن فکر کند. البته برخی از این موضوعات که نباید به آنها فکر کرد، مربوط به درون انسان است. امام صادق(ع) میفرماید: یک چیزی که دوست داری و آرزو داری به آن برسی، زیاد به آن فکر نکن و پیش خودت حدیث نفس نکن، این تو را اذیت میکند. (امامصادق(ع): اِذَا أَحْبَبْتَ شَیْئاً فَلَا تُکْثِرْ مِنْ ذِکْرِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یَهُدُّک؛ کافی/6/459)
گاهی اوقات، انسان دوست دارد به یک چیزی برسد، اما وقتی زیاد به آن فکر میکند اتفاقاً از آن دورتر میشود! چون وقتی میروی غرقِ آن موضوع میشوی، این خودش یک نوع غفلت است و یک نوع دنیازدگی است، و خداوند به دنیا فرموده است: هر کسی تو را دوست داشت و خیلی حریصت بود، به او خدمت نکن و برو عقب! هرکسی به تو بیاعتنا بود، به پایش بیفت و به او خدمت کن! (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ أَوْحَى إِلَى الدُّنْیَا أَنْ أَتْعِبِی مَنْ خَدَمَکِ وَ اخْدُمِی مَنْ رَفَضَک؛ امالیصدوق/279)
3. حسرت خوردن دربارۀ گذشته
سعی کنیم در عرصۀ ذهن، تقوا را رعایت کنیم و منهیاتی را برای خودمان قرار بدهیم. تا اینجا دو مورد از فهرست موضوعاتی که نباید به آنها فکر کنیم، بیان شد: یکی اینکه، وقتی دیدیم کسی وضعش بهتر است، چشممان را به آن ندوزیم و دربارۀ آن فکر نکنیم. دوم اینکه: به دوستداشتنیهای خودمان و چیزهایی که مورد علاقهمان است، زیاد فکر نکنیم.
نکتۀ سوم، حسرت خوردن دربارۀ گذشته است؛ یعنی فکرکردن به چیزهایی که ما از دست دادهایم و ضرر کردهایم و... هر اتفاقی که در گذشته افتاده و ممکن است ما را حسرتزده کند، اصلاً به آن توجه نکنیم. حسرت ممنوع است! آدم دربارۀ گذشته، نباید منفی فکر کند. اصلاً به گذشته نباید برگردیم، مثلاً فکر نکنیم به اینکه «فلانی این ضربه را به ما زد...» گذشتهها گذشته است!
4. نگرانی و فکر منفی دربارۀ آینده
یکی دیگر از چیزهایی که ما نباید به آن فکر کنیم و توجه خود را عمیقاً صرف آن نکنیم، نگرانی دربارۀ آینده است؛ خدا بدش میآید! این نگرانی ممکن است به صورت «فال بد زدن» باشد. رسول خدا میفرماید: هیچوقت فال بد نزنید. (لَا عَدْوَى وَ لَا طِیَرَةَ وَ لَا هَامَ؛ جعفریات/168) و (أَنَّ النَّبِیَّ ص کَانَ یُحِبُّ الْفَأْلَ الْحَسَنَ وَ یَکْرَهُ الطِّیَرَة؛ مکارمالاخلاق/350)
نگرانشدن برای انسان، یک بیماری است. انسان نباید دربارۀ آینده فکر منفی بکند، این هم یکی از موارد ممنوعه برای فکر و ذهن است. بعضیها هستند که برای هر طرح و برنامهای اول نکات منفیاش را نگاه میکنند و مدام میگویند «نه نمیشود!» فکر نکنید اینها خیلی آدمهای درستی هستند یا خیلی آدمهای محتاطی هستند یا خیلی آدمهای باهوشی هستند! البته احتیاط شرط عقل است و احتیاط موجب میشود انسان نگرانیها را در نظر بگیرد، اما باید وزنکشی بشود، بعضیها اصلاً با این نگرانیها زندگی میکنند!
مثلاً یک مادری که بچهاش میخواهد به مدرسه برود، میگوید: «یکوقت بچهام زیر ماشین نرود!» این همه آدم هر روز از خیابان عبور میکنند، همه که زیر ماشین نمیروند! شاید از یک میلیون نفر، فقط یک نفر زیر ماشین برود، تو همان یک دانه را احتمالش را برای بچهات میدهی! این روحیۀ خوبی نیست! بچههای یک چنین مادرهایی، ضعیف بار میآیند. درست است که مادر به بچهاش محبت دارد، اما در کنار این محبت و دلسوزی و نگرانی، به خدا هم میتواند توکل بکند!
5. فکر منفی یا سوءظن نسبت به دیگران
یکی دیگر از موارد ممنوعه، فکر منفی یا سوءظن دربارۀ دیگران داشتن است، چرا دربارۀ دیگران پیش خودت حرف بد میزنی و احتمالات بد میدهی؟ در آیات قرآن هم هست که بعضی از سوءظنها اصلاً گناه هستند (اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ حجرات/12) ببینید مسئلۀ توجه ذهنی، چقدر مسئلۀ مهمی است!
از سوی دیگر، أمیرالمؤمنین علی(ع) یک سخنی دارند که خیلی عجیب است، میفرمایند: اگر انتظار داری کسی به تو لطف کند و خیری به تو برساند، در دلت هم به او بد نگو! مثلاً نگو «چرا مرا کمک نمیکند؟!» توجیه کن و بگو: لابد وقت ندارد، پول ندارد و... یعنی مثبت بگو؛ یکدفعه دیدی خدا به دلش انداخت و کمکت کرد! (إِذَا کَانَتْ لِأَحَدِکُمْ إِلَى أَخِیهِ حَاجَةٌ أَوْ وَسِیلَةٌ لَا یُمْکِنُهُ قَضَاؤُهَا فَلَا یَذْکُرْهُ إِلَّا بِخَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ یُوقِعُ ذَلِکَ فِی صَدْرِهِ فَیَقْضِی حَاجَتَهُ ؛ کشفالغمه/2/242) (لَا تَطْلُبِ الصَّفْوَ مِمَّنْ کَدَرْتَ عَلَیْهِ وَ لَا الْوَفَاءَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إِلَیْهِ فَإِنَّمَا قَلْبُ غَیْرِکَ لَکَ کَقَلْبِکَ لَه ؛ ارشادالقلوب/1/135)
مثلاً شما از کسی انتظار داری و میخواهی بیاید و کار تو را راه بیندازد، چند بار هم به او زنگ زدی و او جواب نداده است. پیش خودت و توی دلت به او بدگویی نکن که «او اصلاً آدم خوبی نیست و هرچه زنگ میزنم توجه نمیکند و...» اصلاً همین فکر منفی، راه خدمت و لطف او به شما را میبندد! تو فکر کردی که صرفاً در ذهن خودت یک چنین مسئلۀ منفیای را آوردهای، درحالیکه این هم یک فعل است! درست است در ذهنت اتفاق افتاده و با صدای بلند نگفتهای و غیبتش را نکردهای، اما همین فعالیت ذهنی هم اثر دارد و باعث میشود راه خدمت و کمک او به تو بسته بشود.
(الف4-ن2)
جلسه بعد>>
سلام. واقعیتش نمیدونم دست اندرکاران این سایت چه کسانی هستند،فقط اینکه واقعا ازتون ممنونم. من از وقتیکه با سایت استاد آشنا شدم زندگیم خیلی متحول شده، به حساب خودم فرد مذهبی بودم، اما الان تازه دارم میفهمم دین واقعی چیست، تازه میفهمم عبادت همراه با لذته، تازه میفهمم اکثر آنچه متاسفانه در مدارس و صداوسیما آموخته ام سطحی و ناقص بوده اند و عمق تفکر و دینداری و شادی و کنترل ذهن و... رو تازه دارم درک میکنم.
هرچقدر خدارو بابت این یادگیری های جدید شکر کنم، کم هست. یادگیری هایی که درسته توسط استاد و عارف گرامی آقای پناهیان نطق میشه، اما وسیله دستیابی به این مفاهیم بسیار ارزشمند به یاری خدا به دست شما سپرده شده و زحماتش بر دوش شماست.
بینهایت از شما ممنونم و برایتان دعا میکنم به یاری حق سربازان پاک و خالص امام زمان عج شوید، هرچند هم اکنون نیز سربازان امام عزیز محسوب میشوید.