مهمترین راه پیشگیری از سقوط انسان و نابودی جامعه (9)
سه اثر مهمی که فرهنگ مواسات در جامعه دارد/ در جامعۀ اهل مواسات، ابوموسیاشعریها به علی(ع) تحمیل نمیشوند
شناسنامه
- زمان: 99/06/07
- موضوع: مهمترین راه پیشگیری از سقوط انسان و نابودی جامعه
- مکان: هیئت میثاق با شهدا
- صوت: اینجا
کمک به دیگران، درجهای از مواسات است و مواسات، درجات بسیار بالاتری هم دارد
أمیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «ما حُفِظَتِ الأخُوَةُ بِمِثلِ المُواسات» (غررالحکم/ص690) برادری با هیچ وسیلۀ دیگری، مانند مواسات حفظ نخواهد شد.
البته کمککردن به آسیبدیدگان، یک درجهای از مواسات است و مواسات، درجات بسیار بالاتری هم دارد. امام باقر(ع) از کسی پرسیدند: مواسات شما در چه حدی است؟ آنها گفتند در این حد که به فقرایمان رسیدگی میکنیم و بعد هم، برخی از رفتارهای معمولِ خوبِ اخلاقی را ذکر کردند. حضرت این رفتارها را ناکافی دانستند، انتظاری که حضرت داشتند این بود که راحت از پول همدیگر بردارند و مرزی بین مالکیت فردیشان نباشد. آن شخص گفت ما اینطوری نیستیم. (یا حَجّاجُ، کَیفَ تَواسیکُم؟ قُلتُ: صالِحٌ یا أبا جَعفَرٍ. قالَ: یُدخِلُ أحَدُکُم یَدَهُ فی کیسِ أخیهِ فَیَأخُذُ حاجَتَهُ إذَا احتاجَ إلَیهِ؟ قُلتُ: أمّا هذا فَلا! فَقالَ: أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم ؛ کشفالغمه/ ج2/ ص121)
امام باقر(ع)- دربارۀ اخوت- به شیعیانشان میفرماید: «لَمْ تَتَوَاخَوْا عَلَى هَذَا الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا تَعَارَفْتُمْ عَلَیْهِ» (کافی/ج2 /ص168) شما در راه ولایت با هم برادری نکردهاید، فقط همدیگر را میشناسید؛ این برادری نیست! پس اخوت و برادری مفهوم بسیار عمیقی است. از امام صادق(ع) پرسیدند: حقوق برادران دینی بر یکدیگر چقدر است؟ فرمود نمیگویم؛ طاقتش را ندارید. اصرار کردند، حضرت همهاش را نفرمودند و فقط چند موردش را بیان کردند و فرمودند همین مقدار بستان است.
امیدوارم آن احتمالی که ذکر کردم-که ما در معرض امتحان مواسات و اخوت باشیم- درست نباشد، اگر درست باشد کار خیلی سخت است! در یک روایت دیگر، أمیرالمؤمنین(ع) از برادری نکردن مؤمنان با یکدیگر گله میکردند؛ میفرماید: «إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِینِ اللَّهِ مَا فَرَّقَ بَیْنَکُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّون» (نهجالبلاغه/ خطبه113) شما بر اساس دین با هم برادر هستید، چیزی شما را از همدیگر جدا نکرده مگر خبث باطن و بدی ضمائر شما. آنوقت، نه همدیگر را در مشکلات کمک میکنید، نه دلسوز همدیگر هستید، نه به همدیگر بذل و بخشش میکنید و نه با همدیگر دوستی میکنید.
مفهوم مواسات فراتر از صدقهدادن است و نمیتواند سکولار باشد
در این جلسه میخواهیم دربارۀ ابعاد اجتماعی اخوت، مواسات و بالاتر از آن، انفاق که انواع پرداختها و از خودگذشتگیها را نشان میدهد، صحبت کنیم. بنده تعجب میکنم چرا وقتی از مواسات، حرف میزنیم بعضی از نیروهای بهظاهر انقلابی و باسواد، تلقی میکنند که مواسات یک صفت اخلاقی در حد صدقهدادن و کمکهای مؤسسۀ خیریه است، لذا میگویند «اینها در غرب هم هست! شما ما را از عدالتخواهی به صدقهدادن و کار خیریه کردن فروکاستید!»
میگویند «مواسات یعنی صدقهدادن!» این چه برداشتی است که بعضیها دارند؟! مفهومی مثل مواسات با صدقهدادن خیلی فرق میکند و بسیار بالاتر از آن است و نمیتواند سکولار باشد. البته آموزش دینی در مدارسمان و بسیاری از تبلیغات دینی، بهطور ناخواسته نوعاً سکولار هستند.
برخی تصور میکردند دین برای ادارۀ جامعه حرفی ندارد لذا سراغ افکار غربی رفتند
اصلاً چرا ما به دین، نگاهِ سکولار داریم؟ اوایل انقلاب، برخی افراد، انقلابیِ ششآتشه بودند اما به دین، سکولار نگاه میکردند، همانها الان از ضدانقلابهایی هستند که امید صهیونیستها بهحساب میآیند. چرا الان به اینجا رسیدند؟ چرا غربگرای مطلق شدند؟ چون فکر میکردند که دین در مقام ادارۀ جامعه، نمیتواند حرفی داشته باشد، لذا به سراغ افکار غربی رفتند. بعضیها امروز همین تلقی اشتباه را دارند و فکر میکنند مواسات پاسخی برای حل مشکلات اقتصادی جامعه نیست و طرحی برای نظام اقتصادی نیست که به عدالت منجر بشود و محور تمدن باشد.
کدام مفهوم دینی غیرانقلابی است؟ مثلاً آیا دعای کمیل، گریه برای أباعبداللهالحسین(ع) یا نماز جماعت، مسائل فردی و غیرانقلابی هستند؟ طلبهای که فکر کند مواسات یعنی صدقهدادن، حتماً فکر میکند نماز جماعت یعنی عبادتِ محض بدون سیاست! اگر کسی فکر کند بُعد سیاسی نماز جماعت بر بُعد معنویاش غلبه ندارد، دین خدا را اشتباه فهمیده است، مگر میشود دین، مردم را روزی سه بار در مسجد، کنار همدیگر جمع کند اما غرض سیاسی نداشته باشد؟!
کدام حکم فردیِ دین هست که بُعد سیاسی نداشته باشد؟!
اصلاً کدام حکم فردیِ دین هست که بُعد سیاسی نداشته باشد و حالا مواسات، دومیاش باشد؟ حضرت امام(ره) به گریه و به ثواب یک قطره اشک برای امامحسین(ع) از جنبۀ سیاسیاجتماعی نگاه میکرد و میفرمود: اینکه در روایات برای یک قطره اشک، اینقدر ثواب ذکر شده است، نشان میدهد که اهلبیت(ع) از اول نقشه داشتند، اینهمه ثواب بهخاطر عاطفۀ شما که جنبۀ فردی دارد نیست؛ ثوابش بهخاطر تظاهرات حبالحسین است که اثر سیاسی دارد، یعنی قدرتبخش به جامعه است. (چرا خداوند تبارک و تعالى براى اشک و حتى یک قطره اشک و حتى تباکى، آنقدر ثواب داده است؟...مهم آن جنبه سیاسى است که ائمۀ ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند که تا آخر باشد و آن، این [که] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمىتواند این کار را به مقدارى که عزاى حضرت سید الشهدا در او تأثیر دارد، تأثیر بکند؛ صحیفه امام/ 16 /344)
مفهوم مواسات خیلی سیاسیتر از عدالت است
امام(ره)، بهعنوان یک فقیه، دلیل میآورد و میفرماید: به همین دلیل است که اگر گریه هم نکنی اما حالت گریهکردن (تباکی) داشته باشی، همان ثواب را دارد، برای اینکه به حبالحسین تظاهر کردهای و این اثر سیاسی دارد. امام میفرماید اهلبیت از اول برای آثار سیاسیِ عزاداری و گریه، نقشه داشتند. بعضیها اسم خودشان را انقلابی میگذارند اما بویی از مکتب امام(ره) نبردهاند! ایشان میفرمود: «و اللَّه اسلام تمامش سیاست است.» (صحیفه امام/ج1 /ص270)
مواسات خیلی سیاسیتر از عدالت است. مواسات مثل هر مفهوم دیگری در دین ما، هم ابعاد اجتماعی و هم ابعاد سیاسی دارد، علاوه بر اینها ابعادی دارد که میتواند منجر به طراحی نظامات اجتماعی بشود؛ یعنی نظامات حقوقی و نظام اقتصادی. بنده تعجب میکنم که بعضیها از مواسات، فهم نظام اقتصادی نمیکنند! چطور بعضیها تصور میکنند که مواسات یعنی همان صدقهدادن؟!
اولین اثر انفاق و مواسات، تقویت پیوند اجتماعی بین مردم است
اولین اثر بُعد اجتماعی انفاق، افزایش پیوند اجتماعی است. وقتی در جامعهای، جنبۀ فردی انفاق، مواسات، زکات، خمس، جاندادن در راه خدا و به عبارتی «انفاق و مواسات به معنای اعم کلمه» برای تکتک افراد جا بیافتد و در جامعه ارزش بشود، پیوند اجتماعی بین مردم افزایش پیدا خواهد کرد و بخش عمدهای از مشکلات از بین میرود.
برخی تصور میکنند مواسات یعنی همینکه ثروتمند به فقیر صدقه میدهد! مواسات از این عمیقتر است. ممکن است یکی از معانی مواسات صدقه باشد؛ البته گاهی اینطور است. مواسات این است که به برادر دینیات میگویی «من نباید بیشتر از تو داشته باشم، این مقدار از آنچه دارم، تو بردار و ببر.» افزایش پیوند اجتماعی، اولین اثر انفاق و مواسات است.
اگر پیوند اجتماعی افزایش پیدا کند، بویی از «اخوت اسلامی» را استشمام خواهیم کرد
وقتی پیوند اجتماعی افزایش پیدا کند، تازه به قول أمیرالمؤمنین(ع) بویی از اخوت اسلامی را استشمام خواهیم کرد. امام باقر(ع) به آن فرد فرمود: اگر دست در جیب هم میکردید هیچوقت نیازمند نمیشدید، هیچکدامتان هیچوقت فقیر نمیشدید.(...فَقالَ: أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم ؛ کشفالغمه/ ج2/ ص121) خدا هم هست و مؤثر است، خدا چُرت هم نمیزند. وقتی خدا ببیند شما اینطوری با هم رفتار میکنید مقدرات عالم را برایتان عوض میکند؛ و اگر ببیند این کار را نمیکنید نابودتان میکند، یا لااقل اینکه گرفتارتان میکند.
اگر تکتکمان این کار را انجام بدهیم پیوند اجتماعی افزایش پیدا میکند. بروید بپرسید «پیوند اجتماعی چه ارزش فوقالعادهای است؟» خداوند به پیغمبرش فرمود: کسانی که با تو هستند اینگونهاند «اشدّاءُ علی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم» (فتح/29) و اگر تمام پولهای زمین و هرچه ثروت در زمین هست خرج میکردی تو آن را بهدست نمیآوردی؛ پیوند اجتماعی اینقدر فوقالعاده است. اگر انفاق و مواسات، خیالپردازی و ایدهپردازیِ صرف نباشد، بلکه روی زمین، عملیاتی بشود و در جامعه به یک فرهنگ و ارزش مبدل بشود، آنوقت اگر من هم اهل امساک باشم، فرزندم به من خواهد گفت: «چرا همهچیز را برای خودمان میخواهی؟ چرا پولت را در بانک گذاشتی؟ چرا اینقدر خودخواه هستی؟ و...» لذا کمکم مجبور میشوم از این فرهنگ امساک، فاصله بگیرم.
اثر دوم فرهنگ مواسات این است که ابوموسیاشعریها به علی(ع) تحمیل نمیشوند
اثر دوم فرهنگ مواسات در جامعه چیست؟ کسانی که لیبرالی فکر میکنند، دنبال اقتصاد لیبرالی هستند، عاشق لیبرالها یا مرعوب لیبرالها هستند و فکر میکنند دنیا کدخدایی دارد، در این جامعه رأی نمیآورند. این اولین اثر سیاسی مواسات است. ولی اگر فرهنگ مساوات در جامعه نباشد، طبیعتاً کسانی رأی میآورند که اهل مواسات نیستند بلکه اهل رانت هم هستند.
کسانی که از حکومت، خیلی انتظار عدالت دارند، به این نکته توجه کنند: آیا در دنیا حکومت عادلانهای مثل حکومت علیبنابیطالب، داشتهایم؟! اما در همین جامعه و در حکومت عادلانۀ علی(ع)، مردمِ پابرهنه، ابوموسی اشعری را به علی(ع) تحمیل کردند؛ یعنی کسی را که با رانت، قطار قطار شتر از بیتالمال دزدیده بود. در چنین جامعهای، کار أمیرالمؤمنین(ع) جلو نمیرود.
اثر دوم فرهنگشدن مواسات در جامعه این است که ابوموسی اشعریها به أمیرالمؤمنین(ع) تحمیل نمیشوند. مردم میبینند که أمیرالمؤمنین(ع) زاهد است و میدانند که پول از پاروی ابوموسی اشعری بالا رفته، خانۀ میلیاردی دارد و...، باز هم ابوموسی اشعری را به علی(ع) تحمیل میکنند! آنوقت این ابوموسی اشعری نسبت به معاویه، حساسیتی ندارد.
ما الان سیاسیونی داریم که نسبت به آمریکا حساسیت ندارند. شما فکر میکنید کسی که در عرصۀ سیاست، لیبرالمنش است و میگوید «ما باید در جامعۀ جهانی هضم بشویم» آیا جرأت و قدرت تفکر دارد که طرحی غیر از آنچه نظام سلطه برای جهان دیکته کرده، در کشور ایجاد بکند؟ این حرف عجیب و تازهای نیست؛ حضرت امام میفرمود مسئولی که درد محرومیت نکشیده باشد، نمیتواند برای مردم کار کند. رهبر معظم انقلاب هم فرمود که اشرافیت را باب نکنید. اگر مسئول شدی، خواهش میکنم برای آقازدهات حتی اگر شایستگی دارد و ژن خوب هم دارد، رانت ایجاد نکن.
امیدوارم مجلس شورای اسلامی، نظام اقتصادی و بانکی ما را متحول کند
ابوموسی اشعریها هیچوقت ساختارهای اقتصادی جامعه را عدالتزا نخواهند کرد. من امیدوار هستم مجلس شورای اسلامی ما را ناامید نکند و نظام پولی، اقتصادی و بانکی را متحول کند. نظام بانکی ما لیبرالی است، اگر بنا باشد در مجلس شورای اسلامی هم انقلابیهایی داشته باشیم که مفهوم مواسات را سکولار و فردی میدانند، اینطور افراد برای الگوی عدالت در اقتصاد حتماً سراغ الگوهای غربی میروند.
بسیاری از این دوستانِ انقلابی ما نیاز به آموزش دارند. انقلابیبودن فقط بهخاطر جهتگیری مواضع نیست، باید مشکل را حل کنید. اگر مرد ایجاد تحول نیستید از مقام معظم رهبری عذرخواهی کنید و از مجلس بیرون بروید، بگویید: شما امسال از ما تحول خواستی ولی ما مرد ایجاد تحول نیستیم. رهبر انقلاب به شما امیدوار است و این مسئولیت شما را سنگین میکند. ببینیم که آیا میتوانید تحول ایجاد کنید یا نه؟
اثر سوم فرهنگ مواسات «اقتصاد جمعی» است/ شما را دعوت میکنم به اندیشههای راهبردی حضرت آیتالله شاهآبادی مراجعه کنید
اثر سوم فرهنگ مواسات در جامعه این است که فرهنگ «اقتصاد جمعی» شکل میگیرد. مواسات یعنی اینکه باهم کار کنیم و پول در بیاوریم. باهم کار کنیم و پول در بیاوریم یعنی تعاون کنیم و به صورت جمعی کار اقتصادی انجام بدهیم؛ این الگوی اصلی آیتالله شاهآبادی برای اقتصاد جامعۀ اسلامی است. مقالهای را که آقای حجةالاسلام یوسفی در این زمینه نوشتهاند حتماً ببینید. کتاب دیگری را به نام «جنگ سرد ایران و آمریکا» که آقای رنجبر و آقای ترابی نوشتهاند، هم حتماً ببینید، آنجا یک فصل مربوط به دیدگاههای راهبردی آیتالله شاهآبادی است، ایشان هشتاد سال پیش نبرد دو تمدن را پیشبینی کردند. آقای شاهآبادی بر اساس یک دیدگاه راهبردی برای شکلگیری تمدن عظیم اسلامی مقابل تمدن غرب، به تهران آمدند. ایشان یک نابغۀ برجسته است. وقتی ایشان به تهران آمدند تا آنجا که توانستند در مساجد، صندوق قرضالحسنه راه انداختند. ایشان در تهران دعای ندبه و دعای کمیل راه انداختند، او یک فرد به شدت سیاسی بود. بعدها نتیجۀ کارهای ایشان به تشکیل هیأتهای مؤتلفه اسلامی منجر شد. نتیجۀ کارهای هیأت مؤتلفه هم کمککردن به امام(ره) برای انقلاب بود. بنابراین قطعاً یکی از بنیانگذاران انقلاب اسلامی شخص حضرت آیتالله شاهآبادی(ره) محسوب میشود.
من شما را دعوت میکنم به اندیشههای راهبردی حضرت آیتالله شاهآبادی مراجعه کنید. مقام معظم رهبری میفرمود که حضرت امام(ره) هم شاگرد، هم مرید و هم عاشق آقای شاهآبادی بودند. من بخشی از یک مقاله را که در کنگرۀ بزرگداشت مرحوم شاهآبادی استاد عرفان حضرت امام، ارائه شده برایتان میخوانم. این کنگره حدود دهسال پیش در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ امام خمینی برگزار شد. آیتالله شاهآبادی بزرگاندیشمند جهان اسلام است که یک شاگرد او حضرت امام بود. امام(ره) هر موقع نام آقای شاهآبادی را بیان میکردند میفرمودند «روحی له الفدا». امام در مورد آقای شاهآبادی میفرمودند اگر ایشان هفتاد سال در قم درس داشتند، من تماماً پای درسشان میرفتم، چون هربار حرف تازه دارند.
آقای شاهآبادی: علتالعللِ تمام این مفسدهها جهل مسلمانان به امور اجتماعی و اقتصادی اسلام است
حالا ببینید آقای شاهآبادی به مواسات چطور نگاه میکند. من از روی مقالۀ حجت الاسلام احمدعلی یوسفی برای شما میخوانم، از فصلنامۀ علمی ـ پژوهشی اقتصاد اسلامی، سال پانزدهم، شمارۀ 57، بهار 1394
«علتالعللِ تمام این مفسدهها جهل مسلمانان به امور اجتماعی و اقتصادی اسلام است»، بنده خدمت حضرت آیتالله شاه آبادی عرض میکنم؛ چهل سال بعد از انقلاب هنوز بعضی از انقلابیون هم همین جهل را دارند. ایشان میفرماید «اگر مسلمانان، اسلام را درست میشناختند و به آن عمل میکردند جامعۀ اسلامی دچار اینهمه مفسده نمیشد.»
اصل کتاب «شذرات المعارف» که اکثر دیدگاههای اجتماعی-سیاسی آیت الله شاه آبادی در آنجا بیان شده، پیش حضرت امام بود، ساواکیها این کتاب را بردند، بخشهایی از این کتاب مانده است. این قصهها خیلی دقیق است. یک جای دیگری از همین کتاب میفرماید: «اسلام را به عنوان دین فردی به ما معرفی کردهاند» اثراتش الان هم هست. حالا از مقاله برایتان بخوانم؛ «وی در نوشتههایش مبنای سکولار و نگاه طبیعتگرای الگوهای اقتصادی غربی و شرقی را به شدت نفی میکند».
«اقتصاد اخوتی»؛ طرح آقای شاهآبادی در مقابل اقتصاد آزاد غرب
ایشان در نقد اقتصاد غربی لیبرال میفرماید: «در عمل، اقتصاد آزاد غرب تابع قانون الحکمُ لِمَن غَلب میشود. حاکمیت برای شخص مسلط میشود که ملاک حیوانات درنده است» ایشان هشتاد سال پیش این مطالب را میفرمایند؛ «اقتصاد آزاد در غرب یعنی سبُعیّت و وحشیگری». ایشان اینجا نقش دولت اسلامی را که باید زیر نظر ولیّفقیه باشد توضیح میدهد. نقش دولت این است که اجازه ندهد رقابت آزاد مطلق باشد. اگر رقابت آزاد باشد نتیجه تابع همان پنج درصد یا یک درصد پولدار میشود، یعنی آنها حاکم میشوند. چون هرکسی جلو افتاد بقیه به او نمیرسند و ضریب جینی بالا میرود. نقد ایشان برای سیستم اقتصادی غرب فوقالعاده است.
ایشان در مقابل این اقتصاد وحشی غرب، یک طرح دارد. ایشان طرح خودش را از قرآن گرفته است. از آقای شاهآبادی یاد بگیریم چگونه مفاهیمی را که خیلیها اخلاقی، فردی یا حداکثر اینکه اجتماعی میدانند، ایشان همان مفاهیم را «نظامساز و تمدنساز» میداند. ایشان میفرماید: بر اساس آیۀ «و اعتَصِموا بِحبلِ الله جمیعاً و لا تفرَّقوا و اذکرو نعمة الله علیکم إذ کنتم اعداءً فألَّف بین قلوبِکُم فأصبَحتُم بنعمته اِخوانا» (آل عمران،103) از «اخوانا» ما اقتصاد اخوتی میخواهیم. اقتصاد اخوتی ملاک اصلی یا اصلیترین بخش اقتصاد است، البته ایشان بخشهای دیگر اقتصادی را نفی نمیکند.
دو سال پیش در همین جلسه میگفتیم که بچههای مسجد و هیئت، سرمایههای خودشان را روی هم بگذارند و فعالیت اقتصادی انجام بدهند... بعضیها از ما انتقاد میکردند که «چرا میگویی بروند دنبال پول در آوردن؟ اینکه اقتصاد لیبرالی است!» تفاوت اینجاست که اقتصاد لیبرالی دعوت فردی به کسب پول میکند نه دعوت جمعی!
چرا کشور ما در سهولت ایجاد کسب و کار باید جزو آخرین کشورها باشد؟!
ما میگوییم دولت کمتر در اقتصاد دخالت بکند، دولت نباید دخالت بیجا بکند. چرا کشور ما را به این روز رساندند که در سهولت ایجاد کسب و کار، جزو آخرین کشورها هستیم؟ مقصر کیست؟ مجلس شورای اسلامی به داد این کسب و کار برسد. قوۀ قضائیه کسانی را که جلوی کاهار را میگیرند، مجازات کند.
مجلس و قوۀ قضائیه باید بررسی کنند و ببینند چه کسانی در دولت و دستگاههای اجرایی، مانع سهولت کسب و کارها میشوند و جلوی راه تولیدکنندهها و کارآفرینها سنگ میاندازند؟ گرفتن دزدها تحول نیست، تحرک است که وظیفۀ عادی است، از قوۀ قضائیه واقعاً تقاضا میکنم، کسانی که کارها را راه نمیاندازند بگیرد. جالب است که بعضاً حتی دولتها هم عوض میشوند ولی اینها سر جایشان هستند!
چرا رهبر انقلاب، بیانیۀ گام دوم را خطاب به جوانها نوشتند، نه خطاب به دولت؟
آقای شاهآبادی یک فقیه زبردست بودند که نبوغ علمی داشتند و در جوانترین سن به درجۀ اجتهاد رسیدند. «آیتالله شاهآبادی سعادت اخروی و دنیوی جامعه اسلامی را در گرو وحدت و اخوت اسلامی میداند.» عبارتها را از این مقاله بخوانم: «مهمترین سیاستها برای رسیدن به هدفهای عالی اسلامی در تمام عرصهها از جمله عرصۀ اقتصادی دو چیز است؛ سیاست تحصیل عِدّه، سیاست فراهمکردن عُدّه. سیاست تحصیل عِده یعنی نیروی انسانی همفکر و متحد. سیاست فراهم کردن عُده یعنی امکانات اقتصادی، مالی و تشکیلاتی».
اصلاً چرا ما در اینباره صحبت میکنیم؟ ما اینجا این مسائل را میگوییم برای «تحصیل عِدّه و فراهمشدن نیروهای همفکر و متحد» بهخاطر اینکه راه بیافتیم و این اقتصادِ اخوتی را راه بیندازیم. شما تصور میکنید که از اخوت اسلامی، نظام در نمیآید؟ مگر آقای شاهآبادی نفرمود اول، آدمش را میخواهیم؟ آقای شاه آبادی میفرماید «سیاست تحصیل عِده، بر سیاست فراهمکردن عُدّه مقدم است». تحلیل بنده این است که بر همین اساس، مقام معظم رهبری بیانیۀ گام دوم را خطاب به جوانها نوشتند، نه خطاب به دولت، یعنی ما عِدّه میخواهیم؛ عِدهای که مسئولیت را درک کنند، دور هم جمع بشوند و بسیاری از مسائل را خودشان حل کنند، آنوقت دولت در بخشهایی که نابجا بزرگ شده است، کوچک بشود.
اخوت بهعنوان نخ تسبیح، تمام رفتارها و روابط اقتصادی را بههم پیوند میزند
ایشان میفرماید: تحصیل عِدّه ممکن نیست مگر به اخوت و برادری اسلامی. بنابراین مسلمانان باید با تعاون و همکاری به رفع نیازهای خود اقدام کنند. در حقیقت اخوت به عنوان نخ تسبیح، تمام رفتارها و روابط اقتصادی را به هم پیوند میزند. بنابراین اخوت را از احکام سیاسی-الهی میداند.
به همین خاطر است که انتظار نداریم انقلابیها اخوت و مواسات را به معنای صدقهدادن تصور کنند. اگر کسی بگوید: ما زرنگ هستیم، هرکدام از ما میرویم و برای خودمان کارخانه میزنیم و پولدار میشویم و بعد، اگر کسی نیاز داشت، من از سودم به او مالیات میدهم... میگوییم: خُب اینکه در غرب هم هست! اگر راست میگویید بروید باهم کار کنید.
حدود چهارسال پیش به مجموعهای از افراد که در جشنوارۀ عمار، فیلم میساختند، گفتم: آیا حاضر هستید بهصورت جمعی کار هنری انجام بدهید؟ یعنی چند نفری با هم، فیلمنامه را بنویسید و کارگردانی کنید و... خیلی سخت است کار هنری، چند نفره انجام بشود. اخیراً بعضی از فعالان شعر آئینی، چند نفره دور هم مینشینند و شعر میگویند. حالا اینکه «شعر مال کدامیک از اینهاست؟» دیگر برایشان مطرح نیست. آنها دنبالِ کشیدن به سمت خودشان نیستند، این کار، میتواند الگوی کارِ اقتصاد هم باشد. وقتی چند نفری میشود شعر گفت، آیا چند نفری نمیشود با همدیگر کارخانه راه انداخت؟ نظر آیتالله شاه آبادی این است: «در حقیقت، اخوت به عنوان نخ تسبیح، تمام رفتارها و روابط اقتصادی را به هم پیوند میزند».
یگانه راه کامیابی جامعۀ اسلامی در عرصههای اقتصادی، تعاون و همیاری مسلمانان است
این جملات، از نویسندۀ محترم مقاله است که خوشبختانه مسئول مطالعات راهبردی حوزه در موضوع اقتصاد مقاومتی هم هستند و یکی از محققان برجستۀ اقتصاد اسلامی در موضوع تعاون هم هستند. حتماً منابع ایشان را مطالعه بفرمایید.
«آیتالله شاهآبادی کارکرد اخلاق اسلامی را یکنوع کارکرد فردی نمیداند، بلکه باور دارد که قرآن کریم به عنوان منبع اصلی معارف اسلامی، با اسلام انفرادی تناسبی ندارد. وی با نهادهای اقتصادی که مبتنی بر اصالت فرد باشد(مانند بانکها) به شدت مخالفت میکند و آنها را سرچشمۀ خیانت و تضییع حقوق مردم میداند.»
این مطالب، قابل توجه مجلس شورای اسلامی است: «آقای شاهآبادی مدعی تأسیس نهادهای اقتصادی جدیدی بر اساس مبانی اسلامی است. آیتالله شاهآبادی یگانه راه کامیابی جامعۀ اسلامی در عرصههای اقتصادی و تأمین نیازهای اقتصادی و مالی جامعه را تعاون و همیاری مسلمانان میداند.»
در ادامۀ این مقاله آمده است: «در درون الگوی اقتصادی آیتالله شاهآبادی جایی برای اصل رفتاری رقابت وجود ندارد». اصل رقابت یک معنایش این است که اطلاعات، شفاف باشد، اینکه همه دسترسی به اطلاعات داشته باشند، ایراد ندارد. اما رفتار رقابتی که هرکسی وحشیتر و زوردارتر باشد، پولدارتر هم باشد، این را صحیح نمیدانند.
«وی مبتنی بر مبانی هستیشناختی اسلامی، اصل رفتاری تعاون در درون الگو و رقابت با بیرون آن را یگانه اصل رفتاری اسلامی معرفی میکند». همچنین: «از نکتههای بسیار مهم و خسارتبار، عدم توجه کافی جامعۀ علمیِ اسلامی به دیدگاههای اقتصادی وی(آقای شاهآبادی) است. شاید بتوان مدعی شد حجم مطالب اقتصادی که وی بر اساس توحید در خالقیت و ربوبیت خداوند متعال برای نخستین بار ارائه داده، بیشتر از حجم مطالب اقتصادی میباشد که مانند آدام اسمیت ارائه داده است» اما چند قرن، بسیاری از اندیشوران دنیا روی دیدگاههای اقتصادی امثال آدام اسمیت کار علمی کردند و آن را تکمیل کردند و به عنوان یک الگو به خورد همه دادند؛ منجمله بعضی از مسئولین کشور ما. کمااینکه برخی از مسئولین ما میگفتند: تا در اقتصاد رقابت نباشد و بعضیها ورشکسته نشوند آن اقتصاد، اقتصاد نمیشود.
بنده نمیگویم در عرصۀ رقابت، هیچ کسی ورشکسته نشود، اما بر اساس دیدگاه آقای شاهآبادی-که مبتنی بر مواسات است- باید گفت: «ای مردم شهر، ای فعالان اقتصادی یک شهر! مگر شما مرده بودید که زیر بغل این جوانها را بگیرید تا اینها در کار اقتصادی، زمین نخورند؟ شما چه کار میکردید؟ مسئولینِ شما چهکار میکردند؟»
نقش ائمۀ جمعه در راهاندازی کسب و کار چیست؟
از دبیر محترم ائمۀ جمعه پرسیدم: نقش ائمۀ جمعه در راهاندازی کار و کسب در شهر، در استان دقیقاً چیست؟ فرمودند بعضیهایشان فعال هستند ولی دستورالعمل مشخصی در این زمینه نیست. جوانهایی که میخواهند کارگاه راه بیندازند اگر به امام جمعه مراجعه نکنند، به چه کسی باید مراجعه کنند؟ معنای امام جمعه چیست؟ نماز را که دیگران هم میتوانند بخوانند.
رسول خدا(ص) یک نفر را دیدند، فرمودند چند وقت است نیامدهای. گفت آقا لباس نداشتم. آقا فرمود که همسایهها و برادران دینیات هم نمیتوانستند به تو لباس بدهند؟ گفت نه کسی به من لباس نداد، حضرت فرمود آنها برادر نیستند. در داستان دیگری، کسی پیش حضرت رسول(ص) اظهار فقر کرد، حضرت فرمود چیزی داری؟ گفت یک فرش دارم و یک ظرف، فرمود فرش را لازم داری، ظرف را بیاور. چند نفر را صدا زد و فرمود: این ظرف را چند میخرید؟ ظرف را فروخت و پولش را به او داد و فرمود برو در بازار کار کن. در روایت هست: «العلماء ورثة الانبیاء» (کافی/ج1/ص32) امام جمعه یعنی این!
عباس(ع) چگونه برای حسین(ع) مواسات کرد؟
در زیارت أباالفضلالعباس میخوانیم: «أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِیکَ فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِی» (المزار/شیخ مفید/ص124) خوب برای برادرت حسین، مواسات کردی. آیا معنایش این است که «به حسین صدقه دادی؟!» نه، یعنی خودت را برای حسین، فدا کردی.
اباعبدالله(ع) فرمود: عباسم صدای العطش بچهها را میشنوی؟ عرض کرد: «به روی چشم، هرچه تو بگویی. من فدای بچههای تو...» ببینید خدا باطن آدمها را نگاه میکند و سرنوشتشان را با همان باطن تنظیم میکند. من زبان حال أباالفضل را اینطوری تصور میکنم؛ یا حسین! من کجا؟ تو کجا مولای من؟ من فدای بچههای تو... آخرش هم فدای لب تشنۀ بچههای حسین شد.
زیارتنامهها تعابیر عارفانهای دارد: «الاخُ المواسی» یعنی خوب مواسات کردی یا أباالفضل... عباس چطوری برای حسین مواسات کرد؟ یکی از جلوههای مواساتش را ببینید: روز عاشورا با چندتا برادرش، خدمت أباعبداللهالحسین آمدند که «آقا اجازۀ میدان بده» بگذریم از اینکه امام حسین چه اشکی از ایشان گرفت، فرمود دیگر از حسین ناامید شدهاید و میخواهید حسین را تنها بگذرید؟ گریه کردند. خواهرتان زینب بعد از شما چه کند؟ برای برادرهای غیرتی خودش روضه خواند. این برادرها ناله میزدند. بعد امام حسین(ع) به برادرهایش اجازه داد به میدان بروند.
آنوقت اباالفضل(ع) برادرهایش را جمع کرد و به آنها فرمود: شما زودتر از من بروید، میخواهم داغ برادر ببینم. فقط حسین نباشد که داغ برادر دیده، من میخواهم زودتر داغ برادر ببینم. وقتی شهید شدند یکی یکی کمک میکرد برادرها را به خیمه میآورد، نمیدانم داغ برادر چقدر سنگین است و اینکه کسی بدن برادرش را از روی زمین بردارد... عباس چه درکی پیدا کرد؟ آنوقت تا حسین(ع) آمد بدن عباس را بردارد گفت حسین، خواهش میکنم بدن من را روی زمین بگذار...
(الف3/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید