۹۹/۱۰/۲۸ چاپ ایمیل و پی دی اف
عدم رشد سیاسی مردم؛ علت اصلی مظلومیت فاطمه(س) (1)

مشکل جوامع بشری «تک آدم‌های بد» نیست؛ مشکل را باید در کل جامعه و بین مردم جستجو کرد/ داغ اصلی فاطمیه، سکوت مردم در مقابل حق‌طلبی فاطمه(س) و تنها گذاشتن ایشان است / مشکل جامعۀ مدینه این بود که «اسلام سیاسی» را باور نکرد و بعد از پیامبر به الگوی «معنویت غیرسیاسی» برگشت

شناسنامه:

  • زمان: 99/10/26
  • مکان: نجف اشرف
  • موضوع: عدم رشد سیاسی مردم؛ علت اصلی مظلومیت فاطمه(س)
  • صوت: اینجا
علیرضا پناهیان در ایام فاطمیه دوم، در برنامه زنده تلویزیونی که از نجف اشرف پخش می‌شود، دربارۀ عدم رشد سیاسی جامعه که علت اصلی مظلومیت و غربت فاطمه(س) است به گفتگو می‌پردازد. در ادامه، بخش‌هایی از اولین جلسۀ این گفتگو را می‌خوانید:

سوگواری‌های ما جستجویی است برای یافتن علت غربت اولیاء خدا 

چرا حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص) غریب واقع شدند؟ واقعاً سوگواری‌های ما جستجویی است برای اینکه علت غربت اولیاء خدا را بررسی کنیم. اینکه می‌خواهیم معرفت ما به اولیاء خدا در این عزاداری‌ها افزایش پیدا کند معنایش این است که ببینیم این اولیاء خدا که اظهرُ من الشمس بودند، چرا این‌قدر در جامعه غریب می‌مانند؟ مثلاً چرا دختر پیغمبر در جامعۀ مدینه غریب می‌ماند با اینکه وضعیت و جایگاه پیغمبر(ص) در جامعۀ مدینه برای همه معلوم است. فلسفۀ عزاداری‌های ما رسیدن به این چرایی‌هاست.

نه‌تنها دربارۀ فاطمیه، علت‌های دقیق غربت حضرت زهرا(س) برای جامعۀ ما معلوم نیست بلکه دربارۀ واقعۀ کربلا و اباعبدالله‌الحسین(ع) هم با اینکه خیلی بیشتر عزاداری می‌کنیم و خیلی پرشورتر سر و صدا می‌کنیم، علت‌های دقیق غربت و مظلومیت ایشان معلوم نیست. هنوز در جامعۀ ما جا دارد به این سؤال پاسخ داده بشود که واقعاً چرا حضرت زهرا(س) چند روز بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) در آن جامعه غریب واقع شدند؟

داغ اصلی فاطمیه، سکوت مردم در مقابل حق‌طلبی فاطمه(س) و تنها گذاشتن ایشان است

اولین نکته‌ای که می‌توانم در پاسخ این سؤال، عرض کنم این است که مشکلی که حضرت زهرا(س) با آن مواجه بودند مشکل یکی دو نفر نبود؛ مشکل اصلی ایشان با جامعه و با مدینۀ آن زمان بود. ما نباید دشمنی با حضرت زهرا(س) را به یکی دو نفر و یکی دو جریان خاص محدود کنیم؛ این تصور غلط، در واقع خودش یک نوع ظلم به حضرت زهرا(س) است. سؤال این است که وقتی به ایشان ظلم شد، مردم کجا بودند؟ بقیه چه می‌کردند؟ مگر آنها صدای فریاد حضرت زهرا(ص) را نشنیدند؟

اصلی‌ترین داغ‌های حضرت زهرا(س) مربوط به آن مردمی بود که در مقابل حق‌طلبی حضرت ساکت ماندند، حضرت را تنها گذاشتند و اجازه دادند به حضرت ظلم بشود و اجازه دادند به امیرالمؤمنین علی(ع) ظلم بشود.

می‌دانید چرا فلسفۀ این غربت، زیاد آشکار نشده است؟ چون ما عادت داریم همیشه دنبال یکی دو تا ظالم بگردیم، آنها را مقصر جلوه بدهیم و به آنها بد و بیراه بگوییم و بقیۀ مردم را رها کنیم. مثلاً در ارتباط با غربت اباعبدالله‌الحسین(ع)، افرادی مثل یزید، عبیدالله بن زیاد، شمر و عمرسعد را مقصر بدانیم و بقیه را رها کنیم. پس آن‌همه مردمی که در شهر کوفه بودند و آن سی هزار نفری که آمدند و حضرت را محاصره کردند، مقصر نبودند؟! یا در شهر مدینه، آنهایی که جواب حضرت زهرا(س) را ندادند، مقصر نبودند؟ آنها را کِی می‌خواهیم محاکمه کنیم؟ در عموم نوحه‌های ما و شعارهایی که می‌خواهد آن معرفت‌ها را به زبان مردم بیان کند، کمتر به این مشکلاتی پرداخته می‌شود که مربوط به مردم است؛ مردم یک مشکلی دارند و این مشکل باید برطرف بشود.

مشکل جوامع بشری «تک آدم‌های بد» نیست؛ مشکل را باید در کل جامعه و بین مردم جستجو کرد

پس علت غربت حضرت‌ زهرا(س) را بیشتر باید در میان مردم جستجو کرد و الّا در هر جامعه‌ای، عده‌ای آدم‌ بد وجود دارد و این مختص جامعۀ مدینه نیست. حتی این افراد بد، بعد از ظهور امام‌زمان ارواحنا له الفداه هم خواهند بود اما آن‌ زمان دیگر نمی‌توانند مشکل خاصی برای جامعه ایجاد کنند.

آدم بد هرموقع فرصت پیدا کند ضربۀ خودش را می‌زند و خیانت می‌کند؛ اما مشکل جوامع بشری هیچ‌وقت تک‌آدم‌های بد نیستند. مشکل اصلی مربوط به خودِ جامعه است که باید یک معضلاتی در این جامعه حل بشود. پس ما اگر می‌خواهیم علّت غربت حضرت زهرا(س) را جستجو کنیم که در واقع فلسفۀ عزاداری‌های ما است، باید ببینیم جامعۀ مدینه دچار چه مشکلاتی است؟

مشکل جامعۀ مدینه این بود که هنوز «اسلام سیاسی» را باور نکرده بود

اگر بخواهیم به‌طور مختصر به این سؤال پاسخ بدهیم باید بگوییم که «جامعۀ مدینه هنوز اسلام سیاسی را باور نکرده بود» برای اینکه قبل از اسلام، آنها یک الگوی معنویت غیرسیاسی داشتند. بنده همین اول، اصل جواب را با کوتاه‌ترین جمله عرض می‌کنم و در ادامه صحبت، آن را شرح می‌دهم، از شما هم می‌خواهم که دربارۀ آن فکر کنید.

جامعۀ مدینه‌ای که اسلام را پذیرفته بود، ابعاد مختلف دین را پذیرفته بود، اخلاقیات و عبادات و معنویات‌ را پذیرفته بود و حتی رسول خدا(ص) را تکریم می‌کرد، چرا از نظر درک سیاسی و انگیزۀ رفتار قویِ سیاسی به آنجا نرسیده بود که حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین علی(ع) غریب نشوند؟

مردم قبل از اسلام یک «الگوی معنوی غیرسیاسی» داشتند که بعد از پیامبر(ص) به همان الگو برگشتند

چرا پیامبر گرامی اسلام(ص) که در این مدینه ده سال حکومت کرد و ده سال در میان مردم بود، نتوانست فهم سیاسی مردم را آن‌قدر بالا ببرد؟ پیامبر اکرم(ص) قبلۀ مردم را درست کرد، نمازخواندن‌شان را درست کرد، خیلی از احکام دین را بین مردم جاری کرد، قرآن را برای مردم تبیین کرد، اما چرا این بُعد سیاسی جامعه باقی ماند و درست نشد و نتیجه‌اش این شد که جنس غربت حضرت زهرا(س) از جنس سیاسی بود.

چرا بُعد سیاسی جامعه، درست نشد؟ به این دلیل که مردم قبل از پیامبر اکرم(ص)، یک الگوی معنویت غیرسیاسی داشتند و بعد از رحلت رسول خدا(ص) برگشتند به همان الگوی معنویت غیرسیاسی. در قرآن کریم هم، این واقعیت را این‌گونه بیان می‌فرماید: آیا وقتی رسول خدا از دنیا برود شما به همان وضع سابق خودتان برمی‌گردید؟ «أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ» (آل‌عمران/144)؛ حالا ببینیم وضع سابق آنها چه بوده است؟ مثلاً اگر بگوییم وضع سابقِ آنها بت‌پرستی بوده، بعد از رسول خدا(ص) که آنها دوباره به سمت بت‌پرستی نرفتند! یا اگر بگوییم قبل از رسول خدا(ص)، آنها دنبال خرافات عبادی و معنوی بودند، بعد از رسول خدا که این خرافات را دوباره نیاوردند! یعنی عبادت‌هایی مثل نماز و غسل و طهارت را همان‌طور که زمان پیامبر(ص) انجام می‌دادند بعد از ایشان هم ادامه دادند، مثلاً خودشان را برای طواف خانۀ خدا طیب و طاهر می‌کردند و مُحرِم می‌شدند و به خانۀ خدا می‌رفتند و فضای مدینه از خیلی جهات، مثل زمان پیامبر(ص) بود. پس منظور از این «انقلاب بر اعقاب» که قرآن می‌فرماید، چیست؟

جامعۀ مکه و مدینه قبل از اسلام چه مشکلی داشت که بعد از پیامبر(ص) به همان وضعیت برگشت؟

خداوند متعال، آنها را تهدید می‌کند که اگر رسول خدا از دنیا برود، زمینۀ این انقلاب بر اعقاب، در بین شما هست، می‌فرماید: آیا بعد از رسول خدا، برگشتن به گذشته (یا همان انقلاب بر اعقاب) در بین شما اتفاق خواهد افتاد؟ این حرف خداست و تحلیل یک تحلیلگر تاریخ نیست و این اتفاق هم تقریباً رخ داد.

آنها در اعقاب‌شان و در گذشتۀ‌شان چه مشکلی داشتند که به همان مشکل برگشتند؟ آنها قبلاً هم یک خانۀ کعبه‌ای داشتند و یک خدایی داشتند، ولی این عبادت‌هایشان در ادارۀ جامعۀ آنها نقشی نداشت؛ مثل همین معنویت سکولاری که الان هم خیلی جاها هست و خیلی‌ها از منِ طلبه هم همین انتظار را دارند؛ مثلاً می‌گویند شما چرا روضۀ حضرت زهرا(س) را سیاسی می‌کنی؟ چرا روضۀ حضرت امام حسین(ع) را سیاسی می‌کنی؟ چرا نماز را سیاسی می‌کنی؟ چرا فلسفۀ نماز جماعت را احیاء سیاست و اتحاد بین مردم برای حلّ مشکلات‌شان می‌دانی؟ بگذار عبادت‌شان را انجام بدهند؛ چه‌‌کار دارید بین نماز جماعت و وضعیت معیشتی و اقتصادی و شیوۀ تعامل مردم در فعالیت‌های اقتصادی ربط برقرار می‌کنید؟ این مشکلی است که همین الآن هم وجود دارد.

یک مشکلی در جامعه وجود دارد که حضرت زهرا(س) برای برطرف‌کردن این مشکل فریاد زدند، صدمه خوردند، ضجّه زدند، چهل روز درِ خانۀ مهاجرین و انصار را زدند؛ اما نتوانستند این مشکل را برطرف بکنند و حل نشد. نامی در تاریخ باقی ماند و راهی که ما ببینیم آیا آیندگان به آن راه می‌پیوندند و آن را درک می‌کنند؟ آیا فلسفۀ این غربت را درک می‌کنند؟

مشکل جامعه مدینه «عدم رشد سیاسی مردم» بود

اینکه ما می‌گوییم «ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) در غربت قرار گرفت» در واقع این یک مشکل سیاسی است. وقتی ما از «ولایت امیرالمؤمنین» صحبت می‌کنیم، این یک مسئلۀ سیاسی است. وقتی حضرت زهرا(س) بحث فدک را مطرح می‌کنند، این هم یک موضوع سیاسی است. وقتی می‌آیند از مردم مهاجرین و انصار کمک می‌گیرند، این هم یک موضوع سیاسی است. لایۀ روئین عزاداری ما این اظهار عاطفه‌ها نسبت به شخص اولیاء خداست اما حقیقت و باطن این عزاداری‌ها، باید راه اولیاء خدا را برای ما روشن بکند. باید بفهمیم که این راه چه بود؟

در واقع مشکل جامعۀ مدینه از جنس مشکلات سیاسی بود. آن چه مشکلی بود که رسول خدا بعد از ده سال یا بعد از بیست و سه سال نتوانستند این مشکل را در جامعه حل بکنند؟ مشکل این بود که مردم، به آن رشد سیاسی لازم را نرسیدند. البته مسائل سیاسی یک مقدار پیچیده است و ما هم باید تا حدی به مردم مدینه حق بدهیم، به مردم کوفه هم حق بدهیم، همۀ مردم ممکن است در این مسائل مشارکت نکنند، همۀ مردم ممکن است آن‌قدر دور را نبینند، آن‌قدر از بالا نگاه نکنند، آن‌قدر ژرف تحلیل نکنند، آن‌قدر همه‌جانبه موضوع را بررسی نکنند؛ یعنی ممکن است نتوانند تحلیل کنند که نتیجۀ کوچک‌ترین رفتارها چه بازتاب‌های سیاسی‌ای خواهد داشت و چگونه قدرت را در جامعه دست به دست می‌کند. این مسئله هم خیلی مسئلۀ غامضی است.

دلیل عدم رشد سیاسی در جامعه مدینه چه بود؟ / آنها از قبل یک الگوی معنوی غیرسیاسی داشتند و برطرف کردن الگوهای ذهنی، خیلی سخت است

پس جنس مشکل، از جنس سیاسی بود، آن وضعیت خرابی که در مردم بود و در فاطمیه این‌طور بروز پیدا کرد، عدم رشد سیاسی مردم بود. وقتی فاطمۀ زهرا(س) قیام کردند در واقع به تاریخ نشان دادند که این مردم دارند به الگوی گذشتۀشان برمی‌گردند. حالا سؤال این است که چرا این مشکل عدم رشد سیاسی در آن جامعه وجود داشت؟ یکی از دلایل مهمّش این است که آنها از قبل یک الگویی داشتند و برطرف کردن الگوهای ذهنی قبلی، خیلی سخت است.

یک مدرسه‌ای در تهران، می‌خواست برنامه‌های خودش را به‌طور اساسی تغییر بدهد؛ به این نتیجه رسید که «من مجبورم معلم‌های قدیمی خودم را تغییر بدهم و بازنشسته کنم و معلم‌های کاملاً جوان بیاورم که هیچ الگوی ذهنی قبلی از معلمی کردن در ذهن‌شان نباشد تا بشود این الگوی جدید را به آنها منتقل کرد.» چون معلم‌های قدیمی یک الگویی در ذهن داشتند که می‌خواستند همان را اجرا کنند و می‌گفتند ما دیگر نمی‌توانیم خودمان را منعطف کنیم و تغییر بدهیم. الگوهای ذهنی قبلی که در یک جامعه وجود دارد و الگوهای ذهنی قبلی که در یک فرد وجود دارد، اینها به سختی می‌توانند تغییر پیدا کنند. در ارتباط با رشد معنوی یک انسان هم، همین‌طور است، لذا گفته می‌شود «تا وقتی جوان هستید می‌توانید تغییراتی در خودتان را ایجاد بکنید.»

سؤال این بود که در جامعه‌ای که تازه رسول خدا(ص) را از دست داده، چطور ممکن است دخترش غریب بماند؟ کجای جامعۀ مدینه ایراد داشت که حضرت زهرا(س) غریب می‌ماند؟ پاسخ این است که «در بُعد سیاسی مشکل داشتند.» چرا این مشکل را رسول خدا(ص) نتوانست کامل حل بکند تا بعد از ایشان، ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) دچار غربت نشود؟ چون آن مردم، یک الگوی ذهنی از سابق داشتند و این الگو، تغییر نکرده بود.

اگر بخواهیم دربارۀ وضع سابق مدینه و مکّه صحبت کنیم، صحبت طولانی خواهد شد. مثلاً شما ببینید مردم مدینه چطور مسلمان شدند؟ عده‌ای از مردم مدینه، در ایام حج (در ماه ذی‌حجه) به مکّه آمده بودند. پس ببینید قبل از اسلام و در دوران جاهلیت هم، مناسک حجّ در مکّه برقرار بوده و مردم مدینه هم عادت داشتند به این سفر زیارتی می‌رفتند. تعدادی از این مردم مدینه (ده یا دوازده نفر) در جریان این سفر، پیام رسول خدا را شنیدند و ایمان آوردند، سال بعد هم دوباره هفتاد و دو نفر از مردم مدینه آمدند و با پیغمبر(ص) پیمان بستند. یعنی آنها در جریان یک مراسم مذهبی در دوران جاهلیت به نام «حج» ایمان آوردند.

حج حتی در زمان جاهلیت هم این‌قدر محترم بود که وقتی رسول خدا(ص) در شعب ابی‌طالب محاصره بود، در ایام حج آزاد بود و می‌توانست تبلیغ کند. چرا؟ به‌‌خاطر اینکه مردم برای خانۀ خدا، حرمت قائل بودند. آنها می‌خواستند رسول خدا را به قتل برسانند، ولی به حرمت عبادت حج و به احترام ذیحجه، اجازه می‌دادند رسول خدا در آن ایام تبلیغ کند.

پس این‌طور نبود که مردم مکه و مدینه، از قبل هیچ ذهنیت مذهبی و سیاسی نداشته باشند، اگر این‌طور بود شاید کار ساده‌تر می‌شد؛ یعنی از ابتدا رسول خدا(ص) می‌آمد و یک ذهنیت اسلامی سیاسی در ذهن مردم ایجاد می‌کرد و دیگر این‌همه مشکلات پدید نمی‌آمد. ولی مسئله این است که آنها به شدّت اهل عبادت بودند و از قبل، عبادت‌هایی داشتند و عبادت‌شان ربطی به زندگی‌شان نداشت و ربطی به شیوۀ ادارۀ جامعۀ نداشت؛ عبادت‌شان نیامده بود شیوۀ برقراری عدالت را تعیین کند و برای آنها قانونگذاری کند. عبادت‌شان نیامده بود برای تک‌تک افراد، مسئولیت ایجاد کند؛ آن‌هم مسئولیت اجتماعی نه مسئولیت فردی.

پس در جامعۀ مدینه، انقلاب در اعقاب، به این معنا نبود که آنها نماز را کنار بگذارند و عرق‌خوری و شرابخوری را باب کنند. این کارهای عبادی، چون از جنس همان عبادت قبل از اسلام‌شان بود، اینها را به‌راحتی رعایت کردند و تداوم بخشیدند. ولی آن چیزی که از جنس معنویت قبل از اسلام نبود، امر ولایت بود که اتفاقاً همین امر ولایت هم موجب شد اساساً در مکّه با پیامبر اکرم(ص) مخالفت بشود و این مخالفت، کم‌کم خودش را نشان داد و اگر ما بخواهیم علت این غربت را بررسی کنیم باید علّت این غربت را در فضای سیاسی شهر مدینه جستجو کنیم، و اینکه چرا اساساً این مشکل در آن جامعه وجود داشت؟ پاسخ اولش این است که به‌خاطر الگوی ذهنی معنویت غیرسیاسی‌ای که قبل از اسلام داشتند و بعد از رسول‌خدا(ص) به همان الگوی ذهنی برگشتند.   
(الف2/ن2)

نظرات

دنیا نامردیه

خدایا ما هم تو رو نمیپرستیم

مهم اینه که خوبها یاری نکردند

وگرنه دشمن اجازه جسارت به خانم فاطمه زهرا رو نداشت

۲۸ دی ۹۹ ، ۱۱:۲۸ ثریا حسین

سلام میشه فایل صوتی این سخنرانی رو در کانال استاد بارگزاری کنید؟ خوندن سخته ولی گوش دادن بهترو راحتره

آه فاطمه زهرا همه رو میگیره

چه خوبها که یاری نکردند 

و چه بدها که ستم کردند

حضرت فاطمه مظلوم واقع شد

کسی هم نیست یاریشون کنه

 

 

وقتی امثال اشعث ها شلوغ کاری می کنند

مس‌ءولین مرب‌وطه هم شلوغ کاری کنند

چه اشکالی داره

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...