۰۰/۰۵/۱۰ چاپ ایمیل و پی دی اف
وجه سیاسی و مدیریتی غدیر

امیدوارم دولت جدید، استانداری در حد شخصیت «شهید علی هاشمی» برای خوزستان معرفی کند /مدیران نالایق و خلافکاری که مانع رشد خوزستان شده‌اند، باید سه برابر مجازات بشوند / عید غدیر، جشن مردمی است که دنبال مدیر خوبند و عزای مدیرانی که شایستگی مدیریت ندارند/ این رسم را باب کنید: عید غدیر به مدیر نمونۀ استان جایزه بدهید تا ببینیم چه کسی علی‌وار مدیریت کرده؟/ هنوز یک سؤال بزرگ از این دولت هست که بی‌پاسخ مانده: آیا آقای روحانی نمی‌دانست که نمی‌شود به غرب اعتماد کرد؟

شناسنامه:

  • زمان: 1400/05/07

  • مکان: خوزستان - ورزشگاه تختی اهواز

  • موضوع: وجه سیاسی و مدیریتی غدیر

  • صوت: اینجا

علیرضا پناهیان در روز عید غدیر، با حضور در جمع مردم خوزستان ضمن اشاره به وجه سیاسی عید غدیر به بیان نکاتی دربارۀ شیوۀ مدیریت ولایی پرداخت و با ذکر خاطراتی از شهید «علی هاشمی» روش مدیریت جهادی ایشان را به‌عنوان یک شاخص مهم برای انتخاب مدیران استان معرفی کرد. در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را می‌خوانید:

وجهِ مهم عید غدیر، وجه سیاسی و مدیریتی آن است 

عید غدیر، وجوه مختلفی دارد؛ یک وجه آن به محبت ما نسبت به امیرالمؤمنین(ع) و فضائل ایشان برمی‌گردد. وجه دیگر آن هم وجه اعتقادی غدیر است؛ اعتقاد به اینکه علی‌بن‌ابی‌طالب دارای عصمت و مقام علم و معرفت است. اما شاید علت اینکه عید غدیر، باعظمت‌ترین عید جهان اسلام بلکه جهان بشریت محسوب می‌شود، آن وجه سیاسی و مدیریتی غدیر باشد که علت غربت علی بن ابی‌طالب(ع) هم مربوط به همین وجه غدیر است؛ اینکه با منصوب‌شدن کسی مانند علی بن ابی‌طالب(ع) به مقام ولایت و وصایت، در واقع مدیریت جامعه و ریاست و قدرت در جامعه به دست ایشان قرار می‌گرفت.

دوستان من، سروران من، مردم خونگرم استان خوزستان و شهر اهواز! برای بنده که در نوجوانی و در دوران دفاع مقدس به آرزوی جهاد و شهادت به این خطّه سفر می‌کردم و صدها رفیق بنده در این دیار به شهادت رسیده‌اند، همیشه اهواز و خوزستان، منطقۀ دفاع مقدس است و البته «مقدس» است.

عید غدیر، جشن مردمی است که دنبال مدیر خوبند و عزای مدیرانی که شایستگی مدیریت ندارند

بنده در این سرزمین مقدس، به مردمان این سرزمین مقدس، می‌خواهم این مطالب را با عنایت عرض کنم؛ عید غدیر، جشن مردمی است که دنبال مدیر خوب می‌گردند، عید غدیر عزای مدیران ناشایستی است که شایستگی مدیریت ندارند. ما عید غدیر را باید درست پاس بداریم. اگر در عید غدیر فقط از محبت علی بن ابی‌طالب(ع) سخن بگوییم، اگر صرفاً از فضائل او سخن بگوییم، اگر فقط از مسائل اعتقادی خودمان نسبت به امامت سخن بگوییم، مدیران را از محاکمه معاف کرده‌ایم. درحالی‌که علی بن ابی‌طالب(ع) با وجود خودش، کارگزاران را محاکمه می‌کرد. با وجود خودش و با عملکرد مدیریتی خودش، کفر خیلی‌ها را درمی‌آورد!

در عید غدیر به «مدیر نمونۀ استان» جایزه بدهید/ وای بر مدیری که در عید غدیر مدال شایستگی از مردم نگیرد

روز عید غدیر روز عزای مدیرانی است که شایستگی مدیریت ندارند. عید غدیر روزی است که ما معمولاً به محضر سادات می‌رسیم و از آنها عیدی می‌گیریم. اما بنده همین‌جا از امام جمعۀ محترم و از علماء برجستۀ اهواز تقاضا می‌کنم که این رسم را به عنوان یک سنّت، از خوزستان شروع کنید و ان‌شاءالله جاهای دیگر هم تبعیّت خواهند کرد؛ اینکه «به مدیر نمونۀ استان، جایزه بدهید» ببینیم چه کسی جایزه می‌گیرد، چه کسی علی‌وار مدیریت کرده است؟

افراد نابکاری که از ابهّت علی بن ابی‌طالب(ع) می‌ترسیدند همین امروز هم از نام علی(ع) و وجه مدیریتی علی بن ابی‌طالب(ع) واهمه دارند. وای بر مدیری که در روز عید غدیر مدال شایستگی از دست مردم مؤمن به علی بن ابی‌طالب(ع) دریافت نکند. بگذارید علی بن ابی‌طالب را بیاوریم به صحنۀ سیاست، بیاوریم به صحنۀ مدیریت کشور. ما خودمان سکولاریزم را دامن نزنیم.

اگر وجه مدیریتی علی بن ابی‌طالب(ع) به میان جامعه بیاید و در ذهن مردم قرار بگیرد، نام علی(ع) که در زبان و در دل مردم تپش دارد و تکرار می‌شود، لرزه بر افراد ناشایستی خواهد انداخت که بخواهند به عرصۀ مدیریت راه پیدا بکنند.

دو علت برای مظلومیت علی(ع)، در بیان حضرت زهرا(س)

چرا علی بن ابی‌طالب(ع) مظلوم واقع شد؟ حضرت زهرای اطهر(س) بیان می‌فرماید: «مَا الَّذِی نَقِمُوا مِنْ اَبِی الْحَسَنِ؟» این سؤالِ تاریخی فاطمه است! چه کلام پر طنین و زیبایی! «مَا الَّذِی نَقِمُوا مِنْ اَبِی الْحَسَنِ؟ نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَکِیرَ سَیْفِه وَ قِلَّةَ مُبالاتِهِ بِحَتْفِهِ» (احتجاج/ج1/ص108)

حضرت زهرا(س) دو وجه را بیان می‌کند، یکی اینکه علی بن ابی‌طالب(ع) در راه خدا سخت‌گیر بود که پیامبر اکرم هم در کلامی این را بیان می‌فرماید «لَا تَشْکُوا عَلِیّاً فَوَ اللَّهِ إِنَّهُ لَخَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّه‏» (مناقب آل‌ابیطالب/ ج2/ص110) پیراهن‌هایی که یک عده‌ای به تن کرده بودند (آن‌هم بدون اینکه پیامبر اکرم اجازه داده باشد از بیت‌المال بردارند) این لباس‌شان را از تن‌شان بیرون آورد و فرمود: هنوز بیت‌المال اجازه نداده است و شما نباید این لباس‌ها را بپوشید. می‌آمدند گله می‌کردند از علی بن ابی‌طالب که چرا اینقدر علی بن ابی‌طالب خشونت دارد؟! می‌فرمود «لَا تَشْکُو عَلِیَّاً»، از علی شکایت نکنید، «فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّه»؛ علی بن ابی‌طالب در راه خدا خشونت اعمال می‌کند. لذا بعد از پیامبر گرامی اسلام اصلاً حرفی از علی نزدند، برای اینکه این سخت‌گیری او را در مدیریت دیده بودند.

وجه دیگری که حضرت زهرا(س) بیان فرمود این بود: «قِلَّةَ مُبالاتِهِ بِحَتْفِهِ»؛ چرا با علی دشمن‌اند؟ چون علی ازخودگذشته است و انگار چیزی برای از دست دادن ندارد! با او دشمنی می‌کنند. خیلی عجیب است. چه کسی بهتر از فاطمۀ زهرا(س) علی را معرفی بکند؟ به‌گونه‌ای عمل می‌کند که انگار چیزی برای از دست دادن ندارد، مثلاً اینکه دنبال نگه‌داشتن آبروی خودش نیست، دنبال نگه‌داشتن مال و رفیق برای خودش نیست. این‌قدر دنبال نگه‌داشتن رفیق برای خودش نبود که بعد از رسول خدا(ص) تنهای تنها ماند! وقتی او را به مسجد بردند هنگام بازگشت صدا زد «خدایا اگر حمزه بود و جعفر من کارم درست بود.» دو نفر! (لَوْ کَانَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَمِّی حَمْزَةُ وَ أَخِی جَعْفَرٌ لَمْ أُبَایِعْ کَرْهاً؛ کشف المحجۀ/249)

لعنت خدا بر مدیری که بخواهد از راه غلط، دمِ افرادی را ببیند و آدم‌هایی را برای خودش جمع بکند برای اینکه بعداً شاید به آنها نیاز پیدا کند. لعنت خدا بر مدیری که در راه خدا خشن نباشد و اهل بریدن رفاقت‌ها برای خدا نباشد.

عید غدیر عید مدیران جامعه است. خب در طول سال، در کدام مناسبتِ سال، ما به مدیران لایق جایزه بدهیم. در کدام مناسبت؟ عید فطر؟ عید قربان؟ به‌جز عید غدیر در کدام عید، باید به مدیران جامعه ما اگر خدمتگذار بودند، جایزه بدهیم و از آنها تقدیر کنیم؟ یا آنها را محاکمه کنیم در افکار عمومی که «آیا شما علی‌وار عمل کرده‌اید یا نه؟»

ولایت یک شیوۀ مدیریت است نه صرفاً یک مسئلۀ اعتقادی / مدیریت ولایی چه خصوصیتی دارد که 1400 سال ما را از آن محروم کرده‌اند؟

این قسمت اول عرض بنده بود. اما قسمت دوم: خُب حالا این مدیریت علی‌وار چه خاصیتی دارد؟ این مدیریت ولایی چه خصوصیتی دارد که 1400 سال است ما را از آن محروم کرده‌اند؟ این مدیریت ولایی امیرالمؤمنین(ع) که منصوب‌کردن او اعظم اعیاد شده، چگونه نجات‌دهندۀ بشر است؟ ولایت صرفاً یک مسئلۀ اعتقادی نیست، ولایت صرفاً یک مسئلۀ معنوی و معرفتی نیست. ولایت یک شیوۀ مدیریت است؛ یک نوع از مدیریت است که دشمن درجۀ یک آن، نه اینکه فقط یزید و معاویه و حجاج بن یوسف ثقفی‌ها باشند، بلکه دشمن درجه یکِ مدل مدیریت ولایی، امروز به زبان ما، مدیریت کور، مدیریت کر، مدیریت بروکراتیک و بروکراسی نادان و بی‌عقلی است که بسیاری از مدیران امروز در جامعۀ ما پشت‌سرش پنهان شده‌اند و آن خدمت لازم را انجام نمی‌دهند، درک راهبردی لازم را برای برنامه‌ریزی ندارند، اقدام جهادی را انجام نمی‌دهند. فداکارانه به میدان نمی‌آیند.

بروکراسی چیست؟ بسیاری از آئین‌نامه‌ها و قانون‌ها محلّ سوءاستفاده است. کسی نگوید که فلانی علیه قانون حرف زد! از کتاب خدا کتابی مهم‌تر به عنوان کتاب قانون نیست؛ اما همین کتاب خدا توسط خوارج مورد سوءاستفاده قرار گرفت! با استناد به این کتاب می‌خواستند علی(ع) را بکشند! به همین دلیل پیامبر فرمود که این کتاب خدا کافی نیست! کتاب خدا و عترتم، کتاب خدا و علی، کتاب خدا و اهل‌بیت! خودِ امیرالمؤمنین فرمود که قرآن، صامت است، وقتی تو برداشت بدی از آن پیدا کردی یا از آن سوءاستفاده کردی، نمی‌تواند از خودش دفاع بکند. من علیه قانون حرف نمی‌زنم، همچنانی که علیه قرآن حرف نمی‌زنم. می‌خواهم علیه سوءاستفاده از کتاب خدا و هر قانون دیگری که بشر می‌نویسد سخن بگویم!

چرا ولایت لازم است؟ چرا ولیّ خدا باید در کنار کتاب خدا باشد؟ اصلاً هر قانونی غیر از کتاب خدا هم همین‌طور است؛ هر قانونی ممکن است مورد استفادۀ افراد ناباب قرار بگیرد؛ وقتی یک مدیر جهادی، مدیر فهمیده، مدیر عاقل، مدیر چشم‌باز، کنار آن قانون نباشد. از قانون خدا بالاتر که نداریم! ولایت نوعی مدیریت جهادی، نوعی مدیریت مردمی، نوعی مدیریت ازخودگذشته است که قوانین را به نفع مردم اجرا می‌کند. از سوءاستفادۀ از قانون جلوگیری می‌کند و بسیاری از توضیحات که در این‌باره باید داده بشود.

شهیدی که بسیاری از فرماندهان برجسته، شاگرد او بودند

اجازه بدهید یکی از شهدای شاخص دفاع مقدس را به شما مردم عزیز خوزستان معرفی کنم که اهل همین دیار بود. البته ما نمی‌دانیم شهدا نزد خداوند متعال چه مقامی دارند. شاید مقام یک شهید گمنام، بالاتر از شهید سلیمانی‌ها باشد، «در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود آن شاهد بازاری این پرده‌نشین باشد.» اما یکی از شهدا را به شما معرفی کنم که شهید سلیمانی شاگرد او بود. شهید همدانی شاگرد او بود و بسیاری از شهدای دیگر مثل شهید همّت، شاگردان او بودند. او در یک مقطعی از دفاع مقدس آنها را راهنمایی کرد، و در آن مقطع، دفاع مقدس را از بن‌بست نجات داد. کار خدا بود که یک عواملی دست به دست همدیگر بدهند و این شهید، گمنام باقی بماند. هنوز هم گمنامی او چندان برطرف نشده است.

دفاع مقدس این‌چنین بود؛ قسمت اول دفاع مقدس، بعثی‌ها یورش آوردند خرمشهر و بسیاری از سرزمین‌ها را گرفتند. خُب، رزمندگان دفاع مقدس از سراسر کشور آمدند و این مناطق را نجات دادند؛ طی عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس. آن‌وقت جهان به کمک صدام آمد؛ نوع عملیات رزمنده‌ها را شناسایی کردند. بعثی‌ها با کمک مستشاران نظامی آمریکا و دیگر کشورهای جهان به اضافۀ تسلیحات فراوان و چند برابر شدن نیروهای نظامی بعثی، در مقابل رزمندگان اسلام صف‌آرایی کردند. بعد از عملیات بیت‌المقدس، در عملیات والفجر مقدماتی و عملیات رمضان، بیشترین شهید و اسیر را دادیم، لذا جنگ تقریباً متوقف شد.

در اتاق فرماندهی، فرماندهی سپاه، بقیۀ فرماندهان را جمع کرد، سؤال این بود: دیگر چگونه باید عملیات کنیم؟ راهی نداریم! یک جوان عرب خوزستانی از حمیدیه و سوسنگرد، بلند شد و گفت: یک راه داریم، هور هنوز در اختیار ما است و دشمنان ما نمی‌توانند در این منطقه عملیات کنند. فرماندۀ سپاه، او را کنار می‌کشد و می‌گوید: خب ما هم نمی‌توانیم در هور عملیات بکنیم. ایشان برمی‌دارد فرمانده را به آنجا می‌برد و می‌گوید: من و نیروهای خودم در هور، راه را برای شما باز می‌کنیم. او کسی است که به عرب‌های مظلوم بصره و هور در عراق، دست می‌دهد و با کمک مردم عرب در خوزستان و عراق، یک راهی را باز می‌کنند که البته قصۀ طولانی‌ای دارد. ولی از این طریق بود که جنگ از بن‌بست رها می‌شود. 

دفاع مقدس به دو قسمت تقسیم می‌شود. دو سال اول مربوط است به همۀ فرماندهان. و بقیۀ سال‌های دفاع مقدس مربوط است به شخص علی هاشمی. آخرین کسانی که با او وداع کردند، یکی از آنها شهید سردار سلیمانی بود که من فکر می‌کنم شهید علی هاشمی آنجا به سردار سلیمانی یاد داد که این مردم عراق هم با ما هستند؛ من با آنها کار کرده‌ام، بروید به مردم منطقه دست بدهید و ببینید چه گوهرهایی دارند!

شهید علی هاشمی بی‌تردید شهید برتر دفاع مقدس است؛ او مجنون را به باکری و همّت آموزش داد. او به سلیمانی و لشکر کرمان راه جنگیدن در هور را نشان داد. نیروهای او همۀ فرماندهان لشکرها را توجیه کردند تا عملیات بدر و مجنون و راهگشایی از بن‌بست دفاع مقدس رخ داد.

مدیریت ولایی نقطۀ مقابل مدیریت سوءاستفاده‌چی از بروکراسی است

می‌دانم که اینجا مراسم بزرگداشت شهید «علی هاشمی» نیست، اما می‌خواهم این مراسم عید غدیر را مراسم بزرگداشت مدیریت ولایی در مقابل مدیریت سوءاستفاده‌چی از دیوان‌سالاری و بروکراسی معرفی بکنم. شهید علی هاشمی قبل از اینکه به فرماندهی قرارگاه نصرت برسد، فرماندۀ سوسنگرد بود. ایشان در زمان جنگ، یک‌بار که از آن منطقه عبور می‌کرد، می‌بیند برادران ارتشی با کامیون، آبِ آشامیدنی آوردند برای اهالی یک روستا در اطراف سوسنگرد و مردم دارند آب خوردن می‌گیرند،. می‌آید جلو می‌پرسد چرا اینها آب ندارند؟ می‌گویند: لوله‌کشی آب نشده است، گرمای تابستان هست و اینها هم روزه هستند؛ به کم‌آبی مفرط دچار شدند.

ایشان مأموریت نظامی خودش را رها می‌کند دور می‌زند و برمی‌گردد به شهر و تمام مدیران را جمع می‌کند و به آنها دستور می‌دهد. هرچقدر به ایشان می‌گویند که شرایط جنگی است و نمی‌شود... ایشان قبول نمی‌کند و می‌گوید: باید به این روستا آب برسانید! طی چند ماه با هر زحمتی هست آب را به آن روستا می‌رسانند. آن‌وقت دوباره سراغ مسائل جنگ می‌رود.

در بُستان یک عده‌ای از رزمنده‌ها خانه‌هایشان در جنگ خراب شده بود، خانواده‌های این رزمنده‌ها در حالی‌که جوان‌هایشان به جبهه رفته بودند، مجبور بودند چادر بزنند و از تیرهای برق، برای روشنایی چادرهای خودشان برق گرفته بودند. یک مسئولی می‌آید و این خانواده‌ها را محکوم می‌کند و آنها را مجرم تلقی می‌کند و دستور می‌دهد آنها را بگیرند و به زندان ببرند، برای اینکه مثلاً «چرا برق غیرقانونی استفاده کرده‌اند؟!»

آن رزمنده‌ها به علی هاشمی می‌گویند: ما داریم می‌جنگیم ولی در شهر، با خانواده‌هایمان این‌جوری برخورد کردند... ایشان می‌آید داخل شهر و می‌رود سراغ آن مسئول و می‌بیند که ساعت پنج بعد از ظهر است و او سرِکار نیست. می‌گوید بروید در شهر بگردید و پیدایش کنید. می‌گردند و می‌بینند با خانواده‌اش بیرون رفته و دارد بستنی می‌خورد. می‌گوید از همان‌جا او را بگیرید و بیاورید. او را پیش علی هاشمی می‌آورند. علی هاشمی به او می‌گوید: چرا اینها را دستگیر کردی؟ می‌گوید خب قانون است؛ اینها چرا برق غیرقانونی گرفتند؟ می‌گوید مگر تو عقل نداری؟ مگر تو نمی‌بینی شرایط جنگی است؟! مگر نمی‌بینی مردهای اینها در جبهه‌اند؟! او تا می‌آید جملۀ بعدی را بگوید، علی هاشمی یک کشیده محکم به می‌زند و می‌گوید: یا همین الآن دستور آزادی اینها را می‌دهی یا اقدام انقلابی علیه‌ات خواهم کرد... آن مسئول نالایق هم دیگر نمی‌تواند پشت قانون و بروکراسیِ کور قایم بشود.

یک‌سال است اعتبار سنگین برای آب خوزستان تصویب شده، در پیچ و خم بروکراسی کور و مدیران نالایق گیر کرده و اجرا نشده است تا همین اواخر. اینها دشمنان مدیریت ولایی هستند؛ ممکن است دم از علی هم بزنند! دم از علی بزنی اما خلاف مرام علی عمل بکنی، چه فایده‌ای دارد؟ مرام علی چه بود؟ بروید زندگی علی هاشمی را بخوانید.

مدیران استان خوزستان اگر خلاف عمل کنند سه برابر باید مجازات بشوند

به نظرم، مدیر هر استانی که خراب عمل بکند باید مجازاتش کنند، اما اگر مدیران استان خوزستان خلاف عمل کنند سه برابر باید مجازات بشوند. یکی به دلیل اینکه این سرزمین، سرزمین مقدس برای ما ایرانی‌هاست. دویست هزار شهید برای این سرزمین داده‌اید. و این مردم برای ما محترم‌تر هستند، جنگ را پشت‌سر گذاشتند. کسانی که آن دوره‌های سخت را دیدند هنوز در بین مردم هستند. مگر چقدر گذشته که بخواهد این خاطرات ارج نهاده نشود؟

دیگر به این دلیل که چگونه یک مدیرِ بد می‌تواند در خوزستان، این استعدادهای فوق‌العاده را کنترل کند؟ خیلی جالب است! برداشت من از مردم خوزستان و عرب‌های خوزستان، مردان بزرگی از جنس شهید «علی هاشمی» است. این مدیران نالایقی که می‌آیند این جوان‌ها را کنترل می‌کند که اینها شکوفا نشوند و کار نکنند و خوزستان را آباد نکنند واقعاً هنر عجیبی دارند؛ خیلی شیطان‌صفت‌اند! چطور می‌توانند این استعدادها را خاموش نگه دارند؟!

یک عمر است ما با استعدادهای اهواز و خوزستان در ارتباط هستیم. در عرصۀ علم و حوزه می‌بینیم که بهترین علما را دارند، در عرصۀ فوتبال، بهترین فوتبالیست‌ها را تقدیم می‌کنند. در عرصۀ صنعت هم می‌بینیم چه جوان‌های توانمندی هستند. ما داریم می‌بینیم، ما داریم بین مردم زندگی می‌کنیم؛ شما خودتان را می‌شناسید. چه کسانی سرِ کار آمده‌اند که دارند این استعدادها را کنترل می‌کنند که رشد نکند و کاری می‌کنند که شما خودتان به سازندگی استان و شهر خودتان اقدام نکنید. خیلی هنر می‌خواهد!

 مدیریت ولایی یعنی یک مدیریت مردمی، یک مدیریت فعال، یک مدیریت پویا. یک مدیریت با چشم باز. یک مدیریتی شبیه مدیریت «علی هاشمی» که اتفاقاً هم‌نام علی بن ابی‌طالب(ع) بود.

نباید تاکنون این مشکلات برای خوزستان باقی می‌ماند/ امیدوارم دولت جدید، استانداری در حد شخصیت «شهید علی هاشمی» برای خوزستان معرفی کند

نباید تاکنون این مشکلات برای خوزستان باقی می‌ماند. ما متأسفانه بعد از دفاع مقدس دچار یک اشتباه بزرگ شدیم؛ توسط کسانی که در همان دوران دفاع مقدس هم به علی هاشمی‌ها امکانات نمی‌دادند. می‌گفتند اگر به شما امکانات بدهیم تا بغداد خواهید رفت! امکانات ندادند و این بچه‌ها را لب مرز نگه داشتند و این بچه‌ها قطعه‌قطعه شدند؛ در مظلومیت و غربت!

 بودجه‌ای که برای دفاع مقدس در دوران حضرت امام ثبت شد کمتر از بودجۀ عادی نظامی در کشورها برای مسائل دفاعی‌شان بود. بعد آمدند به امام گفتند که «نداریم!» بله، با مدیریتِ امثال شما هیچ چیزی نداریم. هیچ‌وقت، هم چیزی نخواهیم داشت. 

شما مردم خوزستان علی هاشمی را دارید. من امیدوارم این دولت جدید استانداری کمتر از شخصیت علی هاشمی به شما معرفی نکند. اگر استانداری به شما معرفی شد، با تصاویر علی هاشمی بروید به استقبالش و زندگینامۀ شهید علی هاشمی را به او هدیه بدهید، کتاب‌هایی که البته من‌بعد باید بیشتر منتشر بشود. من از آقای رئیسی خواهش می‌کنم هر استانداری را خواستند معرفی کنند اول همین دو سه جلد کتابی که دربارۀ علی هاشمی نوشته شده است (و البته بسیار کم است و باید در آینده بیشتر بشود) به آن استاندار بدهند و بگویند «اینها را بخوان، بعداً قدم در این خاک بگذار»

بنده گاهی که با جوانان خوزستانی برخورد می‌کنم از آنها می‌پرسم: «علی هاشمی» را می‌شناسی؟ بعضی‌ها نمی‌شناسند. علی هاشمی یک بسیجی کتک‌خوردۀ قبل از انقلاب بود او دانشجو بود و در رشتۀ دندانپزشکی قبول شده بود، اما گفت: نه الآن دفاع مقدس و جبهه به من احتیاج دارد، او یک بچۀ مسجدی در حصیرآباد بود؛ یک پسر کاملاً معمولی، اما ببینید به کجا رسید! این رسم اهواز است که طلبه‌ها معارف دینی را به جوانان آموزش می‌دهند، خُب ببینید او چگونه یاد گرفت و چگونه اجرا کرد! مسئولین دولتی آن زمان، رؤسای عشایر را پراکنده کرده بودند و با بی‌مهری‌هایشان دل‌های آنها را زده بودند. اما علی هاشمی آنها را جمع کرد و با آنها رفیق شد؛ خودش جزئی از آنها بود. اینها را با هم متحد کرد. آن‌وقت ببینید با همین ظرفیت‌های موجود، در خوزستان چه‌کارهای بزرگی انجام داد.

ما وقتی می‌بینیم که در خوزستان کسانی مثل علی هاشمی در اوج بحران، آن مدیریت‌ها را انجام دادند و بعد برای کلّ جنگ و بعد برای کلّ کشور و تاریخ انقلاب تأثیرگذار و تغییردهنده بودند، چطور می‌توانیم به کم راضی بشویم؟ دیگر نمی‌توانیم به کم راضی بشویم.

هنوز یک سؤال بزرگ باقی مانده: آیا آقای روحانی نمی‌دانست که نمی‌شود به غرب اعتماد کرد؟

ان‌شاءالله هفتۀ بعد جشن پایان این دولت فخیمه را خواهیم گرفت، دولتی که من هنوز یک سؤال بزرگ از آن دارم: آیا آقای روحانی نمی‌دانست که نمی‌شود به غرب اعتماد کرد؟ یا می‌دانست؟ اگر نمی‌دانست، او چگونه شخصیتی است که بارها در مذاکره با غرب حاضر شده و غربی‌ها خیانت کردند و ایشان در کتاب‌های خاطرات خودش این را نوشته و بعد دوباره اعتماد می‌کند! آیا او نمی‌دانست این حرفی که دیشب مقام معظم رهبری فرمود که «نمی‌شود به غرب اعتماد کرد»؟

اگر یک نفر در ایران اسلامی می‌خواست بفهمد که نمی‌شود به غرب اعتماد کرد باید شخص آقای روحانی باشد. اگر این تجربیاتی که جلوی چشم آقای روحانی بوده و در متن‌اش بوده، چطور از این‌همه تجربیات خودش، برداشت نکرده بوده که نمی‌شود به غرب اعتماد کرد؟! چرا دوباره اعتماد کرد؟

اگر در برجام او اعتماد کرد و شکست خورد و معلوم شد که امضای کری قابل اعتماد نیست، چرا دوباره چند روز پیش صحبت کرد و گفت که ما اگر در مقابل غرب در همین مذاکرات اخیر کوتاه می‌آمدیم تحریم‌ها حل بود؟! دوباره این را گفت؛ آن‌هم در مقابل چشم ما ملّت!

آیا کسی هست که او را محاکمه کند؟ یا بررسی کند که از نظر دارایی‌های عقلی چقدر کم دارد؟ مشاور ارشد ایشان آقای سریع‌القلم که اعتقادی به بسیاری از مواضع انقلابی ما ندارد، اخیراً در سخنرانی گفته است که از اول معلوم بود برجام ناموفق است! مشاور غربگرای شما هم به شما این را گفت! شما از انقلابیون که نشنیدی، از آقای سریع‌القلم که نشنیدی، پس شما از چه کسی حرف می‌شنوی؟! چه کردی با این کشور؟!

البته مسئله یک نفر نیست؛ یک نفر که در رأس، پالس منفی و پالس ضعف بدهد و شل بیاید و شل‌بازی کند، دیگر در بدنه چه خواهد شد! بودجه‌ای که برای حلّ مشکل آب خوزستان می‌آید، کجاها می‌رود؟ دیگر نمی‌شود جلویش را گرفت. ولی شما مردم خوزستان که علی هاشمی از شما بود، با کمک این دولتی که در مسیر علی هاشمی‌ها خواهد بود، ان‌شاءالله خوزستان را آباد خواهید کرد.
(الف2/ن2)

نظرات

فکر کنم دکتر سعید محمد گزینه خوبی باشه.

با سلام خدمت عالم بزرگ وفرزانه آقای پناهیان

ممنون از اینکه منت نهادید و زبان گویای مردم مظلوم اهواز شدید سالهاست اهواز از نبود مدیران ولایی حتی در روستاها رنج میبرد و مانند مولایمان باخاردر چشم واستخوان در گلو زندگی میگذرانیم

نفوذ مدیران غیر ولایی حتی در حوزه های علمیه و دانشگاهها هم به وفور هست و فقط مافیای پارتی فامیل و آشنا حرف اول  را میزند

ما در شهر کوچکی در جاده شوشتر زندگی میکنیم آنقدر مردم شهرمان  به امام حسین ارادت دارن که هر غریبه ای وارد شهر میشود میگوید کربلایی دیگر است..

میخواستم بدونید اینجا فقط به عشق اهلبیت است که داریم روزگار میگذرونیم...حتی در مورد آقای رییسی هم مردم با نیت خادم امام رضا رای دادند...لیاقت مردم اهواز خیلی بیشتر از اینهاس..امیدوارم آقای رییسی مدیران جهادی،ولایی انتخاب کنن و ما مردم قطعا حمایت خواهیم کرد..

 

۱۱ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۴۴ روح الله سبحانی زو

سلام

استاد این موارد که فرمودید حد اقل چیزهایی است که از یک مسئول اسلامی و انقلابی  انتظار میره و الان متاسفانه تبدیل به آرزو مردن در انقلاب اسلامی مون شده . به نظرم باید مطالبه بشه محاکمه مسئولین فاسد ، موضوعاتی که فرمودید خیلی هنر میخواد ‌ ، استان هایی با منابع بالای انسانی و خاکی و معدنی و بیکار کردن جوانان و سوق دادن آونها به قاچاق کالا و سوخت  و  با کوچکترین  اعتراضی دشمن عواملشو وارد میکنه و نمیزاره مردم به خاسته های به حقشون برسن . بعدم کنار دریا باشی و آب شیرین بهت ندن . و خنده دار اینکه خانم ابتکار میگه  نمیشه آب شیرین کن بزنیم . چون نمیدونم تو ۲۰ سال ۱ درصد آب دریای عمان و خلیج فارس شورتر شده . چی میشه به این حماقت ها نسبت داد؟؟؟

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...