چرا ما در تبلیغات ضعیفیم؟- -ج1
جنگ تبلیغاتی دشمن علیه ما، از جنگ اقتصادی هم شدیدتر است/ چرا کافران همیشه مؤمنان را مسخره میکنند؟/ عملیات روانی و تبلیغاتی کافران علیه مؤمنان با «تمسخر» است/ مؤمن حتی اگر نقطهضعفی هم نداشته باشد، مورد تمسخر کافر قرار میگیرد
شناسنامه:
زمان: 1400/05/29
مکان: هیئت هنر - حوزۀ هنری
موضوع: چرا ما در تبلیغات ضعیفیم؟
صوت: اینجا
فیلم: اینجا
ضعف ما در تبلیغات، موجب توفیق دشمن در این عرصه شده است
مباحث این سلسله از جلساتمان را به موضوع «تبلیغات» اختصاص میدهیم و همچنین نقش تبلیغات در جامعۀ امروز و بهویژه در جامعۀ انقلابی خودمان و بررسی وضعیت تبلیغاتی دشمنان ما و عملیات روانیای که آنها دنبال میکنند. به علاوه، میخواهیم به این بپردازیم که ما در مقابل این تبلیغات باید چهکار کنیم و اساساً پاسخ به این سؤال که ما چرا در تبلیغات ضعیفتر از دشمن هستیم؟ واقعاً ما از نظر تبلیغی ضعیفیم و دشمنان ما هجمۀ فراوان دارند و به نظر میرسد که آنها دارند قویتر عمل میکنند.
البته بنده قائل نیستم به اینکه دشمنان ما در تبلیغات، قوی هستند یا قویتر از ما هستند، بلکه به تعبیر درست باید گفت که این ضعف ما است که یک خلأی ایجاد میکند تا آنها برندۀ صحنۀ تبلیغات بشوند. با همۀ ضعفی که بنده در بیان خودم دارم، این بحث ممکن است برای عموم مردم هم مفید واقع بشود. چون عموم مردم ما معمولاً مصرفکنندۀ تبلیغات از اینسو و آنسو هستند؛ هم تبلیغات دشمنان را میشنوند که باید در مقابلش واکسینه بشوند، هم خودشان میتوانند به عنوان مبلّغ عمل کنند، هم اینکه ویژگیهای تبلیغاتِ دوستان مردم و جبهۀ انقلاب را باید بدانند.
اگرچه همۀ مردم باید به نوعی در موضوع تبلیغات، متبحّر و متفکّر باشند و در این زمینه حتی توانمند هم بشوند تا در این جهاد تبلیغی شرکت کنند، اما طبیعتاً مخاطب اصلی این بحث میتوانند «اهالی رسانه و اهالی هنر» باشند که این هیئت هم چون منسوب است به دوستان اهل هنر و رسانه، طبیعتاً در اینجا مخاطبان بیشتری خواهد داشت. البته ما طوری صحبت نمیکنیم که فقط به درد اهالی رسانه بخورد، ولی شاید اهالی رسانه دقت بیشتری نسبت به این موضوع داشته باشند. البته ما نمیخواهیم به محاکمۀ اهالی رسانه بپردازیم، اما باید به تقویت خودمان در جبهۀ رسانه اقدام کنیم و ببینیم که این تقویت چگونه ممکن است؟ حتی در بعضی از زمینهها اصلاً ممکن است ما نتوانیم خودمان را تقویت کنیم. اینها مسائلی است که باید مورد بحث قرار بگیرد.
این جملۀ رهبری را بازتاب بدهید: «تحرّکات دشمن علیه ما در عرصۀ تبلیغات بیشتر از عرصۀ امنیت و اقتصاد است»
در آغاز صحبتم میخواهم جملهای را از مقام معظم رهبری برای شما قرائت کنم که از آخرین صحبتهای ایشان هست و در جریان تنفیذ حکم ریاستجمهوری جدید بیان کردند. تقاضای من از همۀ دوستانی که عرض بنده را میشنوند این است که هر کسی در فضای رسانهای، دستش به هر صفحهای میرسد این جملۀ رهبری را بازتاب بدهد. همه با هم تصمیم بگیریم که این سخن را بازتاب بدهیم. حالا اهمیت این جمله در چیست؟ در فرمایش خود ایشان، اهمیت این جمله معلوم است. خیلیها توجّه نداشتند به اینکه این جملۀ خیلی خاصی است و ما باید توجه خودمان را جلب کنیم به این جملۀ کلیدی و نکتۀ بسیار مهمی که مقام معظم رهبری بیان فرمودند.
ایشان میفرمایند: «مطلب آخر هم مسئلۀ جنگ تبلیغاتی دشمن است. امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما، بیش از تحرّکات امنیتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانهای است.» (12/05/1400)
این را کسی دارد میگوید که نسبت به کلّ هجمههای دشمن اشراف دارد، به کلّ وضعیت کشورمان هم اشراف دارد. ایشان دارد از بالا رصد میکند و به ما گزارش میدهد که بیشترین تحرکات دشمن علیه ما، در زمینۀ جنگ نرم و تبلیغاتی است؛ حتی بیش از تحرّکات اقتصادی که میبینید الان ما در تحریم هستیم و هرچه بتوانند ضربه میزنند و ذرهای کوتاه نمیآیند. همچنین بیش از تحرّکات امنیتیِ دشمن علیه ما که تقریباً این تحرّکات 24ساعته است و اگر بتوانند کوچکترین ضربهای از نظر امنیتی به ما بزنند، حتماً میزنند. آنها دائماً دارند ما را از نظر اقتصادی و امنیتی، رصد میکنند که بتوانند ضربه بزنند. اما مقام معظم رهبری میفرماید که بیش از اینها، در عرصۀ تبلیغات، علیه ما دشمنی میکنند.
بنده از شما میخواهم همین جملۀ مقام معظم رهبری را در اینستاگرام، تلگرام، واتساپ، گروههای ایتا و بله و هر فضایی که میتوانید، منعکس کنید تا مطمئن بشوید که همه این را شنیدهاند؛ نهفقط کسانی که ارادتمند به رهبر انقلاب هستند، بلکه هر شهروندی، حتی هر ضدّ انقلابی، این را بشنود و بداند که این نظر رهبر ایران است. مطمئن بشوید همه این جمله را شنیدند؛ چون جملۀ مهمی است! اگر ایشان میفرمودند که «تبلیغات مهم است» یا اگر میفرمودند که «حملۀ تبلیغاتی دشمن علیه ما فراوان است.» خب اینها جملات عادیای بودند. اما ایشان میفرماید «تحرّکات دشمن در عرصۀ تبلیغات علیه ما بیشتر از تحرّکات دشمن در عرصۀ امنیت و اقتصاد است.»
با وجود سختترین تحریمها علیه ما، رهبری فرمود: حملات تبلیغاتی علیه ما بیشتر از حملات اقتصادی است
بزرگترین تحریمهای اقتصادی علیه یک کشور در طول تاریخ شاید علیه ما انجام گرفته باشد. ولی دشمنان ما بیشتر از حملات اقتصادی، علیه ما حملات تبلیغاتی و جنگ روانی دارند. نباید از کنار این جمله راحت رد بشویم؛ باید یک فکری بکنیم، باید مجهّز بشویم.
رهبر انقلاب در ادامۀ مطلب فوق میفرماید: «برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلّط بشوند، مبالغ هنگفت هزینه میکنند، کارهای بسیار انجام میدهند، فکرهای بسیاری را در مجموعههای فکری برای این کار استخدام میکنند، تا بتوانند با جنگ روانی، با تبلیغات گوناگون، افکار عمومی کشورها را-از جمله بیشتر از همه، امروز کشور ما را که هدف سوءنیت قدرتهای بزرگ است- قبضه کنند و در اختیار بگیرند. وقتی افکار عمومی یک ملّت در اختیار بیگانه قرار گرفت، حرکت آن ملّت هم طبعاً طبق میل آن بیگانه پیش خواهد رفت.» (همان)
رهبر انقلاب: «ما در زمینۀ کار تبلیغاتی ضعف داریم»
خب حالا قسمت دوم کلام ایشان را بخوانیم که موضوع بحث ما، بیشتر همین قسمت است، ایشان میفرماید: «کار تبلیغاتی کار مهمی است، ما در این زمینه ضعف داریم.» این داوریِ رهبری انقلاب است دربارۀ عملیات ما در مقابل دشمن.
بعد میفرماید: «حالا بگذریم از آن آدمهای غافلی که از رسانههای داخلی هم به نفع دشمن استفاده میکنند که حالا آن محلّ بحث ما نیست؛ لکن دربارۀ آن کسانی هم که قصد خیر در این زمینه دارند، ما کمکاری داریم. در زمینۀ کار تبلیغاتی و حرکت تبلیغاتی درست و تمهیدات رسانهای باید قویتر و هوشمندانهتر عمل کنیم.» حالا این میتواند مربوط باشد به حوزه، صداوسیما، سایتهای خبری جبهۀ انقلاب و...
در اینجا دو تا نکته را ایشان بیان میفرماید: یکی اینکه «ما ضعف داریم» یعنی از نظر کیفی کارمان ضعیف است. دیگر اینکه «ما کمکاری داریم»، یعنی از نظر کمّی هم ضعف داریم. این کلام خیلی واضح است. دیگر ما نباید بگذاریم سخن رهبر جامعۀمان، هنوز یکماه نگذشته، غریب بماند. این هم آخرین ارزیابی ایشان است؛ مربوط به ده سال پیش یا بیست سال پیش نیست، مربوط به زمان حضرت امام(ره) نیست که بگوییم «ما از آن زمان تا کنون، الحمدلله خیلی پیشرفت کردهایم...» ایشان مطّلعترین فرد هستند، داوریشان دربارۀ توان تبلیغی ما و کار تبلیغی ما این است که «ما ضعف و کمکاری داریم» و داوریِ ایشان دربارۀ دشمن هم این است که تحرّکش در عرصۀ تبلیغات بیش از امنیت و اقتصاد است. بگذارید بنده در کنار اهمیت این حرف، چیز دیگری نگویم تا برجسته باقی بماند.
این جمله، نه سلیقۀ بنده است و نه کلامی است که از جانب شخصی باشد که اشراف کامل ندارد، و نه سخنی است که حتی دشمنان انقلاب دوست نداشته باشند بشنوند. آنها اگر میخواهند از شنیدن این حرف، خوشحال بشوند بگذارید خوشحال بشوند. هر کسی خوب است این را بشنود. چهبسا بخشی از افراد جامعه باشند که تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار گرفته باشند؛ آنها باید حتماً این را بشنوند تا بدانند که «اگر تو از جبهۀ انقلاب فاصله داری، این بهخاطر ضعف تبلیغات جبهۀ انقلاب است، و بهخاطر عملیات روانی دشمن؛ شاید تحت تأثیر آنها قرار گرفتهای.»
کار تبلیغی دشمن لزوماً با کیفیتِ فراوان نیست، اما با کمیتِ فراوان است
اگر شما یک سایت ضدّ انقلاب دیدید، سعی کنید کاری کنید که آنها هم این جمله را منتشر کنند. خُب ممکن است برایشان موجب تقویت روحیه بشود و بگویند «بَهبَه، ما از نظر تبلیغاتی، سنگینیِ کارمان دارد حس میشود» اشکالی ندارد، بگذارید این را بگویند. بنده عرض میکنم که آنها کارشان لزوماً با کیفیت فراوان نیست اما با کمّیت فراوان است. بنده در ادامۀ در جلسات بعد، برخی از عملیات روانی دشمن را عرض خواهم کرد که واقعاً احمقانه است، واقعاً ناشیگرانه است. آنها میتوانند از این قویتر عمل کنند اما عرضۀشان بیشتر از این نیست.
پس چرا گاهی کار آنها مؤثرتر دیده میشود؟ بهخاطر کمکاری ما. مثلاً اگر شما برای دروازۀ تیم خودتان، دروازبان نگذاری و مدافع نگذاری، ضعیفترین مهاجمِ حریف هم میآید و صد تا گُل به شما میزند. دیگر برایش کاری ندارد! شما دروازه را خالی بگذاری، طبیعتاً آنها زیاد گل میزنند.
شما کم و بیش از اینجور حرفها، از بنده شنیدهاید که بنده معمولاً از ضعفِ جبهۀ رسانهای و تبلیغاتی خودمان گِله میکنم؛ بیشتر هم روی سخن من با حوزههای علمیه است. بعضی از دوستان طلبه، حتی از من گله میکنند که «تو چرا ضعف تبلیغاتی دینی ما را بالای منبر میگویی؟ اینها بحثهای طلبگی است؛ بیا بین خودمان مطرح کن...» بنده میگویم: خُب این دیگر چیزی نیست که بنده داوری کرده باشم و شما بخواهید با آن، بهطور سلیقهای برخورد کنید؛ این کلام رهبری عزیز انقلاب ما است که میفرماید «ما در تبلیغات ضعف داریم.» و این هم اعم از تبلیغات دینی صحیح، تبلیغات سیاسی صحیح و تبلیغات صحیح در عرصههای مختلف فرهنگی و سبک زندگی است. این میتواند انتقاد از رسانۀ ملی تلقّی بشود و میتواند انتقاد از همۀ سایتهای خبری جبهۀ انقلاب تلقّی بشود.
باید بنشینیم و ضعفهایمان را در زمینۀ کار تبلیغاتی، بررسی کنیم
بنده میخواهم ببینم آیا خبرگزاریهای ما، این کلام رهبر انقلاب را به خودشان میگیرند یا نمیگیرند؟ حوزۀ هنری آیا این کلام رهبر انقلاب را به خودش میگیرد یا نه؟ رسانۀ ملی و ما طلبهها، آیا به خودمان میگیریم یا نمیگیریم؟ بنده اعلام میکنم که ما باید این را به خودمان بگیریم؛ از خودم گرفته تا خیلیهایی که میبینم و میشناسم. البته ممکن است، بهطور نادر، یک عملیات موفقیتآمیز یا افراد موفقی موجود باشند و ما این را انکار نمیکنیم، ولی در یک جمعبندی نهایی، این تعابیر رهبر انقلاب است که دیگر نیازی به توضیح ندارد، میفرماید «کار تبلیغاتی کار مهمّی است و ما در این زمینه ضعف داریم...در زمینۀ کار تبلیغاتی و حرکت تبلیغاتی درست و تمهیدات رسانهای باید قویتر و هوشمندانهتر عمل بکنیم.» این سخن، خیلی واضح است. ما هم باید بنشینیم و ضعفهایمان را بررسی کنیم.
الآن تکتک فعالان عرصۀ تبلیغ، مثل بندۀ طلبۀ ضعیف، داریم به تبلیغ میپردازیم. هر یک از ما باید از خودش بپرسد: «برنامهات چیست و ضعف خودت را در کجا میدانی؟» ما باید هوشمندانه عمل کنیم و در رابطه با خودمان باید به نتیجه برسیم که بالاخره چهکار میخواهیم بکنیم؟ طرحی که برای تحوّل در عرصۀ تبلیغات داریم، چیست؟ هر کسی باید یک گزارشی در این زمینه بدهد.
یقیناً باید عملیات روانی دشمن را شناخت و از اینطرف هم نقدی وارد کرد برای آنچه در جبهۀ خودی موجود است. البته نقد که طبیعتاً وارد است کمااینکه مقام معظم رهبری دارند بیان میکنند، اما چگونگی و چیستیِ این اشکالاتی که در جبهۀ ما موجود است، باید دقیقاً معلوم بشود.
هیچکس نیاید بگوید که «ما کارمان درست است!» نه؛ معلوم است که ما ضعف داریم، البته ممکن است بهندرت، برخی از نوابغ باشند که احیاناً کارشان درست باشد، یا بعضی از فعالیتهای تبلیغی باشند که احیاناً کارشان درست باشد؛ بله! ما که این را انکار نمیکنیم. اتفاقهای خوب هم دیده میشود و زحمتهای فراوانی دارد انجام میشود. اما در کل، رهبری عزیز انقلاب که اتفاقاً فرد متخصصی هم در این زمینه هستند ارزیابیشان کاملاً مشخص است. ایشان از قبل انقلاب، اهل منبر، اهل خطابه، اهل تبلیغ، اهل بیان، اهل شعر و اهل ادبیات بودند و هستند و هیچوقت هم ارتباطشان را قطع نکردند.
از کجا شروع کنیم؟ از ارزیابیای عملکرد تبلیغی دشمن
خب، سؤال این است که از کجا شروع کنیم؟ بنده تصور میکنم همانطور که مقام معظم رهبری در این جملۀشان اول از تبلیغات دشمن شروع کردند، ما هم یک ارزیابیای از عملکرد تبلیغی دشمن داشته باشیم. بنده شما را به مهمانیِ قرآن دعوت میکنم؛ ببینیم در قرآن کریم، عملیات روانی و تبلیغاتی دشمنان بشریت و به تعبیری «دشمنان مؤمنین» چگونه است؟ اتفاقی که امروز دارد در عالم واقعیت میافتد دقیقاً همین چیزهایی است پروردگار عالم در قرآن کریم از عملکرد دشمنان ما بیان فرموده است.
خود قرآن میفرماید: «لَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ» (انعام/59) هیچ خشک و تری نیست مگر اینکه خدا در قرآن از آن یاد کرده است. دشمنان ما الان در زمینۀ تبلیغات، چهکار دارند میکنند؟ ابتدا برویم از روی قرآن بخوانیم و ببینیم که خداوند متعال دربارۀ جنگ روانیِ دشمنان بشریت و به تعبیر دیگر «دشمنان مؤمنینی که میخواهند بهسوی خدا حرکت کنند» چه میفرماید؟
فعالیت تبلیغی ابلیس علیه انسان چگونه است؟
بنده از اولین دشمن انسان شروع میکنم؛ یعنی ابلیس! طبق آیۀ قرآن، ابلیس قسم خورده است که ما را گمراه کند (قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ؛ ص/82) این خودش یک عملیات تبلیغاتی است و بعد، شیوۀ گمراهکردن ما را هم خودش گفته است. خداوند متعال در واقع لطف کرده و این را به ما فرموده که بدانید، شیطان چهکار دارد میکند؟ همان شیطانی که دشمن اول بشریت است و قرآن کریم بارها او را به عنوان «عدوّ مبین» معرفی کرده است. (لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ؛ یس/60)
حضرت امام(ره) فرمود «آمریکا شیطان بزرگ است» یعنی این دشمنان بشریت، اصلاً نمیتوانند خارج از عملکرد شیطان، عمل کنند. هر طرحی که میآورند، طرح نویی نیست، بلکه تکرار آن چیزی است که شیطان انجام داده و القاء کرده است. یا خود شیطان انجام داده است، یا اینکه القاء میکند که پیروانش انجام بدهند.
حالا ببینیم دشمن ما دربارۀ ما چهکار میکند و خداوند متعال دربارۀ عملیات روانیای که ابلیس انجام میدهد، چه میفرماید؟ در آیه قرآن میفرماید: «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی» (حجر/39) ابلیس میگوید: «خدایا، بهخاطر اینکه من را گمراهم کردی!» ببینید ابلیس چقدر بیادب است و چقدر بد حرف میزند! میگوید «خدا مرا گمراه کرد!» نامرد، خدا گمراهت نکرد! تو خودت مرض داشتی و گمراه شدی. خدا امتحانت کرد، تو خودت رفوزه شدی، میتوانستی خراب نشوی... بالاخره ابلیس، کافر شده است و طبیعی است که اینجوری حرف میزند.
محور عملیات روانی ابلیس برای گمراه کردن انسان، زیباجلوه دادن چیزهای مختلف است تا انسان اسیر آن بشود
خُب ابلیس میگوید: «رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی»، خدایا بهخاطر اینکه من را گمراهم کردی چهکار میکنم؟ «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ و َلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ» (حجر/39) بگذارید جملۀ دوم را اول ترجمه کنم، و جملۀ اول را بعدش ترجمه کنم: میگوید: «خدایا بهخاطر اینکه من را گمراه کردی، من قطعاً بندگان تو را گمراه میکنم؛ این قول قطعیِ ابلیس است و خدا هم اختیاراتش را به او داده است. اختیاراتی که خدا به او داده است هم جالب توجه است و باید دربارهاش صحبت کنیم. (در مورد اختیارات ابلیس برای این عملیات روانیای که میخواهد علیه انسانها انجام بدهد، در جلسۀ بعد، مطالبی را عرض خواهم کرد)
ابلیس میگوید: «لَأُغْوِیَنَّهُمْ»، من حتماً اینها را گمراه میکنم؛ وقتی میگوید «گمراه میکنم» طبیعتاً معنایش این است که از طریق تبلیغات، اینها را گمراه میکنم. خُب حالا چهجوری گمراه میکنی؟ محور عملیات خودش را هم گفته است. وقتی این آیات را میخوانیم، میبینیم که واقعاً چقدر ابلیس خبیث است و چقدر خدا مهربان است که محور عملیات ابلیس را، برای ما لو داده است.
میفرماید: «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ»؛ در کلمۀ «لَأُزَیِّنَنَّ» چندتا تأکید پشت سرِ هم آمده است؛ یعنی من حتماً و قطعاً و مطمئناً این کار را انجام میدهم. یعنی شیطان با ضرس قاطع میخواهد این کار را انجام بدهد و خیلی روی آن تأکید دارد. شیطان یک انسانشناس و روانشناس فوقالعاده است. اینکه او چرا و چگونه این تسلط را بر انسان پیدا کرده است، نیاز به شرح و توضیح دارد که فعلاً از این داستان، میگذریم. اما شیطان خیلی هوشمندانه، آن نقطه ضعفهای ما را میداند و بر اساس همان نقطه ضعفهایی که از ما سراغ دارد گفته است که عملیات من اینگونه است.... خدایا خیلی ممنون هستیم که او را برای ما لو دادی، خیلی خوب است که ما دست دشمن خودمان را بخوانیم و بدانیم که طرح و نقشۀ او برای ضربهزدن به ما چگونه است.
«لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ»؛ یعنی در زمین و در این دنیا، هر چیزی هست برای انسان زینت میدهم. زینت میدهم یعنی چه؟ یعنی زیبا جلوه میدهم، درحالیکه آنقدر هم زیبا نیست ولی او فکر میکند که خیلی زیباست. چه چیزهایی را زینت میدهی؟ میگوید: تو چهکار داری؟ من یک چیزهایی را روی زمین برای انسان زینت میدهم که او فکر کند خیلی مهم است تا اسیرش بشود و علاقهمندش بشود و دیگر نتواند از جایش حرکت بکند.
اینکه شیطان زینت میدهد، چه اشکالی دارد؟ خُب اگر هر چیزی را زیباتر از آنی که هست، ببینی دیگر دستگاه فکریات درست کار نمیکند. یا هر چیزی را اگر سختتر یا تلختر از آنی که هست ببینی، دیگر نمیتوانی خوب دربارهاش تصمیم بگیری. نمیتوانی خوب دربارهاش اراده کنی و عزم داشته باشی. اگر هر چیزی را زیباتر از آنی که هست ببینی، خیال بَرت میدارد و این خیالات تو را از مسیرت گمراه خواهند کرد.
شیطان میداند چهکار کند؛ «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ» به همین دلیل انسان بیشتر اسیر خیالات خودش است. اما به هر چیزی که قبلاً دربارهاش خیالات داشته، وقتی به آن میرسد دیگر برایش تمام میشود، مثلاً در خیال خودش میگوید: «من یک ماشین آخرین مدل داشته باشم، چه میشود!» فکر میکند که دیگر خوشبختترین آدم روی زمین میشود. اما وقتی به آن برسد، بعد از یک هفته دیگر برایش مزه ندارد و تمام میشود و دیگر روحیه ندارد و حال ندارد.
«لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ»؛ در زمین برای اینها زینت میدهم. حالا زمینگیرشان میکنم، اینها را اسیر چیزهایی میکنم که در این دنیای مادی برای آنها زینت دادهام. بعد میگوید: «وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ» آنها را گمراه میکنم.
بازتاب عملیات ابلیس در کافران چیست؟
حالا ببینید بر اساس دیگر آیات قرآن، بازتاب عملیات ابلیس برای کافران چگونه است. آیۀ فوق که عملیات روانیِ ابلیس را لو میداد، در قرآن کریم، همین یکدانه است و نمونۀ دیگری ندارد، ولی این آیهای که میخواهم دربارۀ کافران، برای شما بخوانم نمونهاش در قرآن زیاد است. در این آیه، شما عملیات روانیِ کافران علیه مؤمنان را میبینید و درواقع آنها توسط پروردگار عالم برای ما لو میروند. خدایا تو چقدر خوبی که دشمن ما را به ما لو میدهی و ما میتوانیم از همان اول، خودمان را آماده کنیم چون میدانیم که داریم وارد چه میدان درگیریای با دشمن میشویم.
میفرماید: «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا» (بقره/212) برای کافران، حیات دنیا زینت داده شده است. یعنی آن ابلیسی که گفت «من حتماً زینت میدهم» روی اینها مؤثر واقع شده است؛ خُب این کافر است و کافر تحت تأثیر تبلیغات شیطان قرار میگیرد. در ادامۀ آیه میفرماید: «وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا»؛ چون حیات دنیا برای اینها زینت داده شده است، مؤمنین را مسخره میکنند.
مؤمن حتی اگر نقطه ضعفی هم نداشته باشد، مورد تمسخر کافر قرار میگیرد
هر کسی مؤمن شد، توسط کافران مسخره میشود. هر کسی طاقت مسخرهشدن ندارد زیاد با مؤمنین نپلکد! چرا مؤمنین مسخره میشوند؟ نه اینکه فکر کنی انسان مؤمن، حتماً خودش یک کاری میکند که مسخره میشود! البته ممکن است گاهی یک مؤمن، یک نقطه ضعفی داشته باشد که بهخاطر آن، مسخرهاش کنند ولی مؤمنی که نقطه ضعف هم نداشته باشد، باز مسخرهاش میکنند؛ مثل پیامبر خدا. پیامبران که نقطه ضعفی ندارند، پس چرا ایشان را مسخره میکنند؟
قرآن میفرماید: «یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ» (یس/30) ای حسرت بر بندگان خدا که هر پیغمبری را فرستادیم مسخرهاش کردند. بله؛ ممکن است من یک رفتاری کنم و یک گفتاری داشته باشم که مسخرهام کنند، طبیعتاً من باید مراعات کنم اما چقدر میخواهی مراعات کنی؟ بالاخره تو به دلیل اینکه مؤمن هستی، مسخره میشوی.
بنده دارم از مقدمات فاصله میگیرم و شما را به متن عملیات میبرم؛ یعنی در متن جزئیات عملیات روانی دشمن. همان چیزی که مقام معظم رهبری فرمود: دشمنان ما دارند بیشتر از هر جایی در این قسمت کار میکنند.
چرا مؤمنین همواره مورد تمسخرِ کافرین قرار میگیرند؟
مؤمنین چهکار میکنند که اینقدر مورد تمسخرِ کافرین قرار میگیرند؟ کمااینکه همۀ پیغمبرها را مسخره کردند. همان اول قرآن در سورۀ بقره میفرماید: اینها مؤمنین را استهزاء میکنند (وَ إِذَا خَلَوْاْ إِلىَ شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نحَْنُ مُسْتهَْزِءُون؛ بقره/14) اینجا هم که میفرماید: کافرانی که دنیا برایشان زینت داده شده، مؤمنان را مسخره میکنند. (زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا)
میگویند «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» خُب چرا مؤمنین، مسخرهخورشان خوب است؟ ببخشید که بنده اینطوری سؤال میکنم. خدایا خودِ شما فرمودی که مؤمنان همهاش مسخره میشوند. آیا کافران واقعاً هنر خاصی در مسخرهکردن دارند؟ آیا خیلی هنر قویای دارند یا اینکه مؤمنان، بهگونهای عمل میکنند که مسخره میشوند؟
میخواهم بگویم دلایل اینکه کافران، مؤمنان را مسخره میکنند چه چیزهایی است؟ خیلی جالب است اینها را بشنوید تا اگر خواستید مؤمنانه رفتار کنید، بدانید که قطعاً مسخره میشوید و راه دیگری ندارد؛ مگر اینکه مؤمنانه رفتار نکنید. کسانی که خیلی از مسخرهشدن میترسند و میخواهند مراعات کنند، بدانند که نمیشود مؤمنانه رفتار کنند و مسخره نشوند!
دلیل اول برای تمسخر مؤمنین، عقلانیتِ مؤمن است
دلیل مسخرهشدن مؤمنان چیست؟ دلیل اولش عقل است؛ یعنی چون مؤمنان عاقلانه عمل میکنند، مسخره میشوند. عاقلانه رفتارکردن و عاقلانه سخنگفتن، همواره توسط کسانی که از عقل برخوردار نیستند و از حُمق برخوردار هستند، مورد تمسخر قرار میگیرد. چرا عقل، مسخره میشود؟ امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «أَعْقَلُ النَّاسِ أَنْظَرُهُمْ فِی الْعَوَاقِب» (غررالحکم/3367) عاقلترین انسانها کسانی هستند که عاقبتِ دور را نگاه میکنند. همه نمیتوانند عاقبت دور را ببینند!
مثلاً شما میگویید: «اگر با آمریکا مذاکره کنی، ضربهاش به تو بیشتر میشود» ولی این حرف شما را مسخره میکنند. چرا؟ چون این نتیجه، مربوط به آیندۀ دور است و آیندۀ نزدیک معمولاً تزئین شده است.
یا مثلاً اگر بگویید «روضۀ اباعبدالله الحسین(ع) وضعیت اقتصادی کشور را بهتر میکند.» بهشدت شما را مسخره خواهند کرد و میگویند: «ببینید چه میگوید! میگوید روضه بروید تا وضع زندگی شما و اوضاع اقتصادی مملکت بهتر بشود!» البته شما حرف عاقلانهای زدهای اما نتیجۀ خیلی دورِ آن را گفتهای. طرف مقابل هم ربطِ بین این نتیجه و آن مقدمه را نمیفهمد و مسخرهات میکند. حالا شما منظورت از این حرف، چه بود؟ شما بگو «من میروم روضه حالم خوب میشود» همین، بیشتر از این نگو. بقیهاش این است که وقتی حالم خوب بشود، فعالیتم بهتر میشود، وقتی فعالیتم بهتر بشود، درآمدم بهتر میشود. اما طبیعتاً طول میکشد تا به این نتیجه برسی. شما آن نتیجۀ نهایی را گفتی. خُب یکدفعهای آخرش را نگو! اگر بگویی روضه باعث میشود وضع زندگیام بهتر بشود، رگبار تمسخرها را به سمت تو خواهد آمد.
سخن عاقلانه و هوشمندانه، قابل تمسخر است
سخن عاقلانه و سخن فوقالعاده هوشمندانه، قابل تمسخر است. چرا مؤمنین و پیامبران را مسخره میکنند؟ چون اینها میخواهند آثار بعیدِ یک اتفاقی را بگویند، تمسخر میشوند. این یک دلیل. دلیل دوم این است که مؤمن چون عقلش زیاد است، ریشهها و مقدمات بعیده را هم خوب میبیند. مثلاً میگوید «ماجرا، از اینجا شروع شد که به آنجا رسید...» دوباره این حرف مؤمن را هم مسخره میکنند، چون ربطِ بین این ریشهها و مقدمات و آن نتایج را نمیفهمند، چون فهم ندارند، قرآن میفرماید «لا یَفْقَهُون» (صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُون ؛ توبه/127) تو ریشۀ یک مصیبتی را بگویی مسخرهات میکنند. اگر بودند، حضرت زینب را هم مسخره میکردند وقتی آمد کنار کشتۀ برادر و فرمود: ای کشتۀ روز دوشنبه، امان از روز دوشنبه... (زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ ع تَنْدُبُ الْحُسَیْنَ ع وَ تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ...وَ هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْبا؛ لهوف/133) خیلی از مورخین میگویند که عاشورا در روز جمعه یا شنبه بوده است، پس چرا حضرت زینب(س) میفرماید کشتۀ روز دوشنبه؟ حضرت درواقع دارد اشاره میکند به آن روزی که آمدند درِ خانه حضرت زهرا(س) را آتش زدند. عاقل این است؛ عاقل میرود از ریشهها و مقدمات شروع میکند.
انسان عاقل، مقدمات بعیده را میبیند. مؤمن هم چون عاقل است مؤمن شده؛ اگر کسی مؤمن شده باشد و عقل نداشته باشد که ایمانش به درد نمیخورد. مؤمن چون ریشههای بعید را میبیند و چون آثار بعید را میبیند، میشود مسخرهاش کرد. مثلاً شما احادیثی که دربارۀ رابطۀ بین گناه و بلا هست، اگر مطرح کنید، حتماً مسخرهتان میکنند. مثلاً اگر در یک کشوری سیل و زلزله نیامده باشد، با تمسخر میگویند «مگر آنجا گناه نمیکنند؟»
مؤمن از پیچیدگیهای روابط عالم حرف میزند و مسخرهاش میکنند. البته علم هم دارد پیشرفت میکند، هرچقدر علم پیشرفت کند، این تمسخرها کمتر میشود. یکزمانی روشنفکرهای مذهبی و مسلمانهای روشنفکر، یکی از کتابهایی را که مسخره میکردند، کتاب «حلیة المتّقین» بود. مگر در این کتاب حلیة المتّقین چه نوشته است؟ آداب. مثلاً میفرماید: «اگر میخواهی دستشویی بروی یک چیزی(یک دستاری) روی سرت بگذار» شروع میکنند به مسخره کردن که دستشویی هم میخواهی بروی باید حجاب بگیری! بالاخره این را مسخره میکردند. حالا اخیراً از نظر علمی، یک دلایلی برایش پیدا کردهاند.
اگر طب جدید و علم بشر، به این مطالب رسید، آنوقت چه؟ خُب تا وقتی که علم به اینجاها برسد، اگر این را بگویی مسخرهات میکنند. پس چهکار کنیم؟ نگوییم؟ چه باید کرد؟ مثلاً یکمقدارش را جرأت پیدا کن و بگو، یکمقدارش را هم نگو، یکمقدارش را هم با توضیح بگو و با یک ادبیاتی بگو که بفهمند.
دلیل دوم برای تمسخر مؤمنین این است که مؤمن به «علم و واقعیت» ملتزم است
چرا مؤمنان را مسخره میکنند؟ یک دلیلش عقلانیت است. عقل یعنی دیدن ریشههای بعید، عقل یعنی دیدن همۀ عواملی که حتی ممکن است به ظاهر، عامل مؤثر نباشند. عقل یعنی دیدن آثار بعید. عقل یعنی همهجانبهنگری. عقل یعنی اولویتدادن. شما وقتی به یک چیزی اولویت میدهی، آن کسی که نمیفهمد شما برای چه داری به این مسئله اولویت میدهی، مسخرهات میکند، چون عقلش نمیرسد.
خُب یک پله بیاییم پایینتر. بعضی وقتها مسئلۀ عقل هم نیست، اما باز هم تو را مسخره میکنند. چون مؤمن، به علم و به واقعیت، ملتزم است، او را مسخره میکنند! گاهی شما اصلاً بحث عقلانی هم وسط نمیآوری بلکه یک بحث علمی، وسط میآوری.
چرا مؤمنان را مسخره میکنند؟ یکی بهدلیل عقل؛ چون عقلانیت اقتضا میکند که شما مقدمات بعید یا آثار بعید را ملاحظه کنی و مورد بحث قرار بدهی. اصلاً ملاحظۀ آثار بعید، موجب تمسخر میشود. یکی دیگر از دلایل تمسخر مؤمنین، این است که مؤمنین به علم و به تجربه بها میدهند و طبق روایت، هر کسی تجربه را زیر پا بگذارد، شقیّ است. (إنَّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِیَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَةِ ؛ نهجالبلاغه/نامه 78) اما کسی که نمیخواهد به علم و تجربه نگاه کند، و نمیخواهد واقعیتهای تجربی را بفهمد، این مؤمنین را مسخره میکند.
دلیل سوم برای تمسخر مؤمنین، ابراز عشق و محبتِ مؤمن است
دلیل سوم برای تمسخر چیست؟ انسان مؤمن به دلیل علم و به دلیل عقل، به اهمیت یک چیزهایی پی میبرد و به یک محبت و عشق وافری میرسد و این عشقش را ابراز کند، و باز هم تمسخر میشود. انسان مؤمن انسان سالمی است، انسان وقتی سالم باشد طبیعتاً وقتی یک کشتارجمعی را میبیند، دلش میسوزد، آتش میگیرد! دلش برای نابودشدن نسل بشر میسوزد و داد میزند. تا داد میزند، مسخرهاش میکنند و میگویند «این دادبزن را میگویی؟» خُب چهکار کنیم که مسخره نشویم؟ سنگ باش، یخ باش، سرد باش؛ یعنی آدم نباش، آهن باش تا مسخرهات نکنند! لابد دیدهاید آدمهایی که میخواهند مسخره نشوند، نسبت به همهچیز بیتفاوت هستند.
بعضیها انگار نسبت به جنایتکارها هیچ احساس بدی ندارند، مثلاً وقتی دربارۀ شمر صحبت میکنند، یک «لعنت الله علیه» هم نمیگویند یا ابراز تنفر از او نمیکنند، انگار امامحسین(ع) در اثر تصادف از دنیا رفتند! خُب چه شد که سر ایشان را بریدند و چهکسانی این جنایت را انجام دادند؟ شما هیچ احساسی در اینباره نداری؟ شما حالت خوب است؟ یعنی با شمر ملعون، هیچ مشکلی نداری؟ یا وقتی دربارۀ امام حسین(ع) صحبت میکنند، ابراز محبت نمیکنند.
بعضیها برای اینکه مسخره نشوند، احساسات درست انسانی خود را پنهان میکنند؛ این خیلی بد است
اصلاً بعضیها چون میخواهند مسخره نشوند، احساسات درست انسانی خودشان را پنهان میکنند و این خیلی زشت است. چرا عشق و محبت به امامحسین(ع) را ابراز نکنیم؟ حسین جان؛ «هر که دیوانه ز عشق تو نشد عاقل نیست، عاقل آنست که از عشق تو دیوانه شود»
چرا احساسات انسانی خودت را پنهان میکنی؟ میگوید: «اگر ابراز بکنم، مسخرهام میکنند!» هر کاری بکنی، آنها تو را مسخرهات میکنند، نمیشود که من انسان نباشم تا مسخرهام نکنند! الآن مگر شما مسخره نمیشوید؟ مثلاً ما را مسخره میکنند که چرا به فلسطین توجه دارید؟ میگویی: عمق استراتژیک ما است... اصلاً این آدم سطحینگر، عمق استراتژیک را میفهمد چیست؟ تو باز هم حرف عاقلانه زدی و مسخرهات کردند. یا مثلاً شما میگویی «مرگ بر اسرائیل» و مسخرهات میکند و میگوید اینقدر از مرگ حرف نزنید.... نمیفهمد که ما با همین «مرگ بر اسرائیل» در منطقه چهکار کردیم.
میگویند «شما همهاش اهل تنفّرید و با جهان در افتادهاید!» ما یک مرگ بر آمریکا و اسرائیل گفتیم و یکی هم مرگ بر انگلیس گفتیم؛ انگلیسی که یکدوم یا یکسوم ملت ایران را با ایجاد قحطی کُشت و خیلی از پدران ما در واقع یتیمهای آن دوران هستند. آمریکا هم که اینقدر جنایت کرده که دیگر معلوم است؛ نمونۀ اخیرش همین داعش است. اسرائیل کودککش هم که دیگر در جهان منفور است. ما فقط به همین سه تا کشور «مرگ» گفتیم، ما کِی به جهان مرگ گفتیم؟ میگویند: شما با جهان در افتادید و اینقدر مسخره میکنند که دیگر جرأت نکنید در نفرت و در دوستی با ابناء بشر، ابراز احساسات بکنید.
با تمسخر، در تصمیمگیری سیاسیون و مدیران کشور هم اثر میگذارند
مثلاً میگوید: «آدم با کلاس که مظلومیت مردم یمن حرف نمیزند!» اینقدر مسخرهات میکند که اصلاً جرأت نمیکنی اسم مردم یمن را بیاوری. درحالیکه اقتضاء منافع ملّیات است که از مظلومیت آنها دفاع کنی، اقتضاء منافع ملّیات است که اگر توانستی حتی از آنها دفاع کنی چون آنها دارند با دشمن مشترک تو میجنگند. اصلاً اگر بتوانی از آنها دفاع کنی، قدرت خودت افزایش پیدا میکند. اما چه کسی عقل دارد که اینها را ببیند؟
شما الان جرأت داری، برای ابراز احساسات انسانی برای مردم یمن یک پوستر بزنی؟ اینقدر مسخرهات میکنند! میگویند: ما خودمان اینقدر مشکلات داریم، شما رفتی قربانصدقۀ آنها میروی؟! خب این مشکلات ما ناشی از همان آمریکایی است که الان یمن دارد در جبهۀ مقدم، کمر آن را میشکند. اصلاً این حرفها را نمیفهمد. شما حرفهایی که با یک کیلومتر فاصله هست هم به او نگو، یمن که چندهزار کیلومتر فاصله دارد! این نوک دماغش را بیشتر نمیبیند.
اینها با تمسخر، حتی در تصمیمگیری سیاسیون هم اثر میگذارند، روی برنامهریزی مدیران کشور اثر میگذارند. تمسخر خیلی قوی است! روی قدرت تفکّر انقلابیون و آدمهای سالم و مؤمنین هم اثر میگذارند. لذا مؤمنین باید به خدا قول بدهند که تحت تأثیر تمسخر قرار نگیرند.
نمیشود که مؤمن باشی و تو را مسخره نکنند
در ابتدای این جلسه گفتیم که ابلیس، زیبا جلوه میدهد. در مورد این هم باید جداگانه صحبت کنیم. این نحوۀ عملیات روانیِ ابلیس است. دنیا برای کافران، زیبا جلوه داده شده و کافران در حُمق و بیعقلی و جهالت هستند، لذا اگر به اینها سخن عاقلانه یا سخن عاشقانه بگویی، مسخرهات میکنند.
حالا میشود من مؤمن باشم و من را مسخره نکنند؟ نمیشود؛ مگر اینکه مؤمن باشی و عاقل نباشی، مؤمن باشی و عالم نباشی و از علم، دفاع نکنی، مؤمن باشی و عاشق نشوی. مگر میشود مؤمن باشی و عاشق نشوی؟ میشود مؤمن بشوی و مرگ صدها نفر برایت اهمیت نداشته باشد؟!
چرا کافران، مؤمنان را مسخره میکنند؟ یکی به دلیل علم و عقل، چون مؤمنان ملتزم هستند به تجربه و عقل. امیرالمؤمنین(ع) به ابوموسی اشعری فرمود: اگر علم و عقل را زیرپا بگذاری، شقیّ هستی (إنَّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِیَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَةِ؛ نهجالبلاغه/نامه 78) مؤمنان موظفاند به تجربه و عقل، بها بدهند. عقل درواقع میخواهد آثار دورتر را ببیند، میخواهد همۀ آثار را ببیند، میخواهد ریشهها را ببیند. خب آنهایی که نمیتوانند این چیزها را ببینند، مسخره میکنند. علم هم میخواهد تجربه را نگاه کند.
رهبر انقلاب بر اساس تجربه فرمود «نمیشود به آمریکا اعتماد کرد» اما برخی مسخره کردند
مقام معظم رهبری یک حرف عاقلانه زدند و رئیسجمهور قبلیمان مسخره کردند. مقام معظم رهبری فرمودند: طبق تجربه نمیشود به آمریکا اعتماد کرد، من خوشبین نیستم. اما رئیسجمهور ما یک هفته نشده بود که آمدند و گفتند: دیپلماسی محلّ خوشبینی و بدبینی نیست! درحالیکه این بدبینی نسبت به آمریکا طبق تجربه بهدست آمده است؛ آنهم یک تجربۀ جهانی تاریخی بینالمللی. در قرآن که ننوشته است به آمریکا نمیشود اعتماد کرد، این حاصل تجربه است. مؤمن هم موظف است، خدا این وظیفه را برای او قرار داده است که «مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود» وظیفهاش این است که تجربه را بها بدهد. رهبر انقلاب این را بر اساس تجربه فرمود ولی آن فرد، مسخره کرد. چرا مسخره میکند؟ بهخاطر اینکه شما مقیّد به تجربه هستی ولی او مقیّد به تجربه نیست لذا تو را مسخره میکند.
تو به دلیل احساسات انسانیات حساس میشوی، شوریدهحال میشوی، عاشقانه فریاد میزنی، به خاطر احساسات انسانیات از دشمن بشریت نفرت پیدا میکنی، اما او تا میبیند که شما احساساتی شدهای، مسخرهات میکند و میگوید «این احساساتیها را ببینید...» خُب اول ببین دلیلِ این احساساتش چیست؟ اگر دلیلش درست است، آن احساسات هم خوب و مقدس است، نباید مسخره کرد. احساسات خلاف عقل غلط است، احساسات خلاف علم غلط است، اما احساساتی که اثر مثبت دارد، اتفاقاً منافع تو را هم تأمین میکند.
شما نمیتوانید مؤمن باشید و توسط کافران مسخره نشوید. کافر یعنی چه؟ یعنی کسی که میپوشاند. چه چیزی را میپوشاند؟ یا علم را، یا عقل را، یا علاقههای انسانی را. بالاخره یک واقعیتی را دارد میپوشاند و یک چیزی را دارد انکار میکند که به او «کافر» میگویند. این کافر، حتماً تو را مسخره میکند. اگر کسی تاب و توان مسخرهشدن نداشته باشد، نمیتواند مؤمنانه رفتار کند. مؤمنانه رفتارکردن یعنی ملتزم بودن به علم؛ حتی علم تجربی. مؤمنانه رفتار کردن یعنی ملتزم بودن به عقل. ملتزم بودن به احساسات شریف انسانی که عقل هم این احساسات را تأیید میکند، علم و تجربه هم این احساسات را تأیید میکند. ولی هر کدام از این سه تا اگر بخواهد یک کمی خلاف تصور ابلهانۀ کسانی که مؤمنانه زندگی نمیکنند قرار بگیرد، تمسخرش میکنند. پس مؤمن همیشه تمسخر میشود و قرآن هم، همین را فرموده است.
(الف2/ن2)
با عرض سلام
لطفا در خصوص اهمیت امر به معروف ونهی از منکر صحبت بفرمایید.
دشمن در این خصوص بسیار تبلیغات منفی دارد که اگر ما هوشیار نباشیم حتما ضربه خواهیم خورد. در تهران که در ایام عزاداری اباعبدالله حرمتها را میشکنند ههمچنین وقتی پلیس قصد جلوگیریاز آنها را داشت(که چقدر وضعشان بد بوده) بعضی افراد هوو کرده ومانع اجرای حق میشدند. واقعا تاسف دارد که مردم کشور اسلامی ما اینقدر کم کاری کنند که تبلیغات سوء دشمنان اثر کند وفرزندان این سرزمین را از راه درست منحرف منند وما بی تفاوت باشیم.