جهاد تبیین و ضرورت اصلاح برداشتهای ناروا از دین - 1401/01/14 - ج1
دین ابهام و پیچیدگی دارد؛ خیلی از تمسخرها علیه دین، بهخاطر عدم درک این پیچیدگیهاست/ چون این پیچیدگیها تبیین نشده، خیلیها دین را مسخره میکنند/ چرا بعد از چهل سال تبلیغ دین، هنوز در جامعۀ ما برداشتهای ناروا از دین وجود دارد؟
شناسنامه:
- زمان: 1401/01/14
- مکان: دانشگاه امیرکبیر
- موضوع: جهاد تبیین و ضرورت اصلاح برداشت های ناروا از دین
- صوت: اینجا
چرا برای دینداری علاوه بر آگاهی، نیاز به حکمت داریم؟
دین ما یک دینی نیست که صرفاً با علم و آگاهی پیدا کردن، کارش راه بیفتد. اگر اینطور بود خیلی موضوع سادهتر بود. علم و آگاهی قدم اول برای درک عمیق دین است. خودِ خداوند متعال در کنار تعلیم کتاب، عنوان دیگری را بلافاصله در حدّ تعلیم کتاب مطرح فرمودند به نام تعلیم حکمت. «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» (جمعه/2) یعنی پیامبر من، به آنان هم کتاب بیاموز هم حکمت. چه کسی به حکمت نیاز دارد؟ کسی که نیاز دارد مسائل پیچیدهای را حل کند.
شما وقتی یک وسیلۀ دیجیتالی بخرید، در کنارش یک بروشور هست که فهم آن بروشور و اجرای آن، نیاز به حکمت ندارد. تمام جزئیات را آنجا نوشتهاند و فقط شما باید اجرا کنید. اما قرآن اصلاً اینطور نیست. بدون تدبّر نمیشود از آن استفاده کرد. بدون تفقّه نمیشود آن را دانست. فقه هم یعنی یک درک عمیق.
خداوند عمداً پیچیدگیهایی در دین قرار داده؛ مثل آیات متشابه
خداوند متعال عمداً پیچیدگیهایی را در دین قرار داده است؛ خودِ خدا هم فرموده است که آیات قرآن محکم و متشابه هستند. متشابه یعنی شما میتوانی برداشتهای دیگری از آن پیدا کنی. خدا این کار را خودش انجام داده است، دین میتوانست مثل بروشور یخچال باشد که همۀ جزئیات را در آن مینویسند و اصلاً نیاز به فکر کردن ندارد. یا مثل آن چکلیستی که دست خلبان هست با همۀ جزئیات. قبل از پرواز و بعد از پرواز آن را مرور میکنند. ولی انسان وقتی میخواهد محاسبۀ نفس کنی؛ شاید چهل سال طول بکشد که بعضی از بیماریهای خودش را بشناسد و بعضی از حقایق دینی را بفهمد. دین یک مقولۀ ساده نیست.
یکی از موضوعاتی که میخواهیم در این بحثمان دربارهاش گفتگو کنیم، برداشتهای غلط از دین است، شاید کلّ گفتگوی ما مجموعهای از درد دلها از وضع زمانه باشد نسبت به برداشتهای غلط رایج از دین که خیلی هم تغییر این برداشتهای غلط سخت است و خیلی مقاومتها پای آن صورت میگیرد.
مشکل سرِ آن تلقّیای است که مردم از دین پیدا میکنند
حضرت امام فرمود قبل از انقلاب میفرمود که یک ساعت رادیو تلویزیون را به ما بدهید... ما الآن بیست و چهار ساعت همۀ شبکههای رادیویی و تلویزیونی در اختیارمان هست، بهعلاوۀ درسهای معارف در دانشگاه و مدرسه و... اما هنوز برداشتهای ناروا و سنگین از دین وجود دارد، چه دفاعی هم میکنند کسانی که در هر بخشی دچار برداشت ناروا هستند! اگر این برداشتهای ناروا نبود خیلی از مسائل و مشکلات وجود نداشت.
خیلیها فکر میکنند که مشکل، مشکلِ عمل است، به این معنا که ما یا عامل ندیدهایم یا خودمان اهل عمل نیستیم. اگر عامل ببینیم یا خودمان اهل عمل باشیم، همۀ مسائل حل است... درحالیکه مشکل، قبلش سرِ معرفت است. سرِ آن تلقّیای است که باید صورت بگیرد. یکی از تلقّیهای ناروا که از آن بحث خواهیم کرد این است که بعضیها گفتهاند «به حقیقت دین نمیشود دست یافت!» این خلاف حکمت الهی و خلاف عقل است که آدم بگوید «دین یک چیزی است که نمیشود فهمید!» نه، دین یک چیزی است که با تأمل میشود فهمید اما خیلیها زحمت تأمل به خودشان نمیدهند، خیلیها هم از این ابهام، سوءاستفاده میکنند.
خودِ خدا در قرآن میفرماید که بعضیها سراغ آیات متشابه میروند و سراغ محکمات نمیروند. خودِ قرآن فرموده است که اگر میخواهید بفهمید، بروید از اولیاء من بپرسید «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ» (نحل/43) اهل ذکر هم مشخص شده است چه کسانی هستند. بروید از آنها بپرسید. خدا خودش میتوانست همه چیز را شفاف بگوید، ولی خدا این کار را نکرده است.
فهمیدن دین نیاز به تعقّل دارد/ فهمیدن دینداری و عمل به دین هم نیاز به تعقّل دارد
باید با صدای بلند اعلام کنیم که فهمیدن دین نیاز به تعقّل دارد؛ تازه بعد از اینکه آدم دین را فهمید، فهمیدن دینداری و عمل به دین هم نیاز به تعقّل دارد. فرضاً شما دین را کامل فهمیدی و حالا میخواهی عمل بکنی، دوباره به یک حکمت دیگری نیاز هست که مصداق را تطبیق بدهی و بفهمی که آیا این همان است یا نه؟
مثل کسی که در علم طب دانشمند است به این معنا که دانش طب در ذهن او در حدّ اعلی جمعآوری شده است اما وقتی یک مریض را میبیند، نمیتواند درست تشخیص بدهد که بیماری او چیست؟ به این میگویند حدس بالینی. این حدس بالینی را بعضی از اطبّاء دارند. یک حکمتی هم آنجا لازم هست.
اگر بگوییم «دین خیلی موضوع واضحی است» به دین ظلم کردهایم/ خیلی از تمسخرها علیه دین، بهخاطر عدم درک پیچیدگیهای دین است
اگر بگوییم که دین خیلی موضوع واضحی است، ظلم به دین کردهایم. قبل از پذیرفتن دین پیچیدگی وجود دارد، بعد از پذیرفتن دین و اجرای آن هم پیچیدگی وجود دارد. ولی ما این را نمیگوییم لذا خیلیها دین را مسخره میکنند. مثلاً میگوییم «تقوا موجب برکت میشود» میگویند: پس غربیها تقوا دارند که در زندگیشان برکت ایجاد شده! خیلی ساده شبهه ایجاد میکنند و بعد شروع میکنند به تمسخر کردن. این بهخاطر پیچیدگیهای دین است.
قرآن میفرماید: «یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ» (یس/30) هر پیغمبری را خدا فرستاد او را مسخره کردند... پیامبران که رفتار جلف انجام نمیدادند، حرف ناجور هم نمیزدند. آن کسانی هم که مسخره میکردند باید مسخرهکردنشان جا پیدا کند تا بتوانند مسخره کنند. حتماً این مسخرهکردن، یک بستری داشته است. این مسخرهکردن علت اصلیاش پیچیدگی دین است؛ عمق دین است، کسی که آن عمق را نمیفهمد، آن را مسخره میکند و میگوید «نگاه کن، ببین دارد چه میگوید...» مردم هم میخندند.
تمسخر پیامبران به جنس پیامبریِ آنها برمیگردد و الا اخلاق پیامبران که خوب بوده است. رسول خدا(ص) تا قبل از اینکه پیامبر بشوند امین مکّه بودند. چه شد بعد از بعثت، خیلیها آن امین بودن پیامبر و آن صداقت و خُلق خوب ایشان را از یاد بردند؟ ایشان چه میگفت که مسخره میکردند؟ حرفهای ایشان عمیق بود و خیلیها متوجه نمیشدند.
دین ابهام دارد؛ باید این را به همۀ بچههایی که دین را به آنها آموزش میدهیم بگوییم
دین ابهام دارد؛ باید این را به همۀ بچههایی که دین را به آنها آموزش میدهیم بگوییم؛ تا دقت کند و اگر شبههای برایش پیش آمد، منحرف نشود. تا بداند که نفس او برای فرار از دین برایش بهانهها خواهد آورد. نفس مکّار است.
بعد از رسولخدا(ص) یک ملحدی که اهل اندیشه بود و سؤالهایی دربارۀ اسلام داشت به مدینه آمده بود. علی بن ابیطالب(ع) را به او معرفی کردند و او نزد حضرت رفت و سؤالهایی پرسید. آخرین سؤالش این بود که چرا شما به پیغمبرتان میگویید رحمةً للعالمین؟ بگویید رحمةً للمؤمنین؟ اصلاً رحمت ایشان برای کفّار چیست؟ (وَ أَمَّا قَوْلُهُ لِلنَّبِیِّ ص وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِین و َإِنَّکَ تَرَى أَهْلَ الْمِلَلِ الْمُخَالِفَةِ لِلْإِیمَانِ وَ مَنْ یَجْرِی مَجْرَاهُمْ مِنَ الْکُفَّارِ مُقِیمِینَ عَلَى کُفْرِهِمْ ؛ الاحتجاج، ج1، صص240- 255)
امیرالمؤمنین علی(ع) جواب خیلی عجیبی دادند. به او فرمودند: خداوند آخرین پیامبرش را مبعوث کرد به تعریض و اشاره، نه به صراحت «فَبَعَثَهُ اللَّهُ بِالتَّعْرِیضِ لَا بِالتَّصْرِیحِ» لذا سخنان او قابل برداشتهای متفاوت بود. همین برداشتهای متفاوت، مهلتی بود برای کفّار که اگر انکار کردند زود نابود نشوند. اگر تصریح میکرد آنها دیگر جایی برای برداشت غلط نداشتند و اگر مخالفت میکردند نابود میشدند. پس پیامبر ما رحمةً للعالمین است...
آیا خدا نمیتوانست نام اهلبیت(ع) را مثل نام حضرت مریم در قرآن بیاورد؟/ دلیل این پنهانکاری چیست؟
مثلاً شما در قرآن نمیبینید که اسم ائمۀ هدی آمده باشد. کاری نداشت، همانطور که اسم حضرت مریم آمده، خب حضرت زهرا(س) هم بیاید. یا همانطور که اسم ابولهب آمده که از فامیلهای بد پیغمبر بوده، اسم فامیلهای خوب پیغمبر هم بیاید! کاملاً معلوم است که این پنهانکاری عمدی است.
امیرالمؤمنین علی(ع) در ادامۀ این روایت، موضوع تعیین وصیّ توسط پیامبر(ص) را به عنوان نمونهای بیان میکنند و اینکه چرا رسول خدا(ص) فرمود «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ» با اینکه کلمۀ «مَولا» چند تا معنا دارد. وقتی به معنای مولا تصریح نکرد یعنی میخواست مهلتی بدهد برای منکران که دبّه کنند و بگویند «منظورشان از مولا، دوست بوده است...»
خیلی بد است که ما بگوییم دین همهچیزش واضح و روشن است! بعضیها همین الآن هم اینطوری میگویند. درحالیکه شما میبینید مقام معظم رهبری با چه درایتی اصلاً این ادّعاها را دربارۀ دین حکومتی، دین سیاسی و حکمرانی اسلامی ندارد. ایشان به حوزه میفرماید که ما نیاز به فقه نظام داریم، مسائل نظام روی زمین مانده است و فقها باید در این زمینه تولید علم کنند. ایشان اخیراً در دیدار با مجلس خبرگان رهبری، فرمودند اندیشمندان باید بنشینند فکر کنند که روشهای دخالت مردم در حکمرانی و مردمسالاری دینی چگونه است؟ این را باید دربیاورند.
اینکه بگوییم «اسلام همهچیز را کاملاً واضح، مشخص کرده» یک برداشت غلط از دین است
اینکه بگوییم «اسلام همهچیز را کاملاً واضح، مشخص کرده» یک برداشت غلط از دین است. اسلام ما را وادار به تفکر میکند. حتی وادار به برداشت از تجربه میکند. اسلام اولاً یک دین علمی است و ثانیاً یک دین تعقّلی، تفکّری، تفقّهی است. اسلام تازه اندیشیدن را برای ما آغاز میکند.
اینقدر اسلام را یک «دین اطاعتی» برای ما برشمردهاند که برداشت شما این میشود که دین یک دستوراتی داده است و تو باید اجرا کنی و تمام! خیلی از مردم خوششان نمیآید در یک چنین فضایی قرار بگیرند و اتفاقاً درست هم فکر میکنند که خوششان نمیآید. آنهایی که از یک دین صددرصد اطاعتی، خوششان نمیآید کار خوبی میکنند! انسان اصلاً خوشاش نمیآید اینجوری باشد. خدا هم چنین دینی را نیافریده است.
برداشتهای ناصواب از دین، گاهی عمدی است و گاهی غیرعمدی
پس دین اساساً محلّ تفکر و تعقّل است و طبیعتاً فرصتی است برای برداشتهای ناصواب. این برداشتهای ناصواب هم بعضاً عمدی است و بعضاً غیرعمدی است. دربارۀ اینکه برداشتهای ناصواب عمدی در دین وجود دارد، چهار پنج آیه از قرآن هست که مضمونشان بسیار نزدیک همدیگر است؛ یک نمونهاش را برای شما میخوانم.
میفرماید: «مِنَ الَّذینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» (نساء/46) از یهودیان کسانی هستند که کلمات را تحریف میکنند و معنای دیگری برایش میگذارند. (در ادامۀ بحث، برخی از کلماتی را که یا عامدانه یا غیرعامدانه معنایش تحریف شده است با هم مرور خواهیم کرد؛ کلمات کلیدیای که اصلاً ما مجبوریم با آن کلمات با همدیگر صحبت کنیم و الّا نمیتوانیم مفاهمه کنیم درحالیکه معنای اصلیاش این نبوده و به معنای دیگری جا افتاده است) علامۀ عسکری(ره) در زمینۀ تحریف، در کتاب «نقش ائمه در احیاء دین» بهطور مفصل بحث کردهاند.
ظلم تحریف معانی کلمات دین، پیچیدهتر از ظلم کتمان آن است
بعضیها که آدمهای سطحی هستند صرفاً دردمندیشان سرِ کتمانِ معارف دین است البته «یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ» (بقره/174) یکی از مواردی است که خدا در قرآن فرموده است. مثلاً اینکه در یک مقاطعی نگذارند حدیث پیغمبر(ص) نشر بشود و این ظلم بزرگی بود که در تاریخ اتفاق افتاد. اما ظلم دیگری که شده و از این پیچیدهتر است این است که معانی کلمات را تغییر دادند. مثلاً الان هر موقع کلمۀ «اخلاق» را میگوییم، مردم یک برداشت دیگری میکنند درحالیکه اخلاق، در اصل به این معنای رایج کنونی نبوده است. یا وقتی کلمۀ «عقل» را میگوییم، مردم یک برداشت دیگری میکنند.
اصلاً برداشت ما از کلّ دین چیست؟ بسیاری از شما بالاخره با دانشجویان نخبه و جوانان نخبه مرتبط هستید و خودتان جزو نخبگان مملکت هستید، بنده از شما میخواهم در گفتگو با اطرافیان خودتان ببینید که تلقّی آنها از دین چگونه است؟ مواردش را با همدیگر صحبت خواهیم کرد.
روشهای عمدی برای تحریف دین وجود دارد
پس یک روشهای عمدی برای تحریف دین وجود دارد. یک نمونهاش این است که حدود پنج مرتبه خداوند متعال در قرآن این را میفرماید و در برخی از آیات، خداوند لعنتشان میکند و میفرماید لعنتکنندگان هم باید اینها را لعنت کنند. چون دیگر امکان مفاهمه و گفتگو و تبلیغ را از بین میبرند. (إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ؛ بقره/159)
برخی از تحریفها، بهطور طبیعی رخ میدهد. به مروز زمان که انسان از یک حادثهای فاصله میگیرد، آن حادثه در ذهنها و در افواه و در افکار آدمها تغییر پیدا میکند. یا در اثر موقعیتهای مختلفی که یک لفظ یا یک معنا بکار برده میشود، ممکن است این اتفاق بیفتد؛ مثلاً یک کمی شما در تبلیغ دین، دوزِ یک مفهومی را بالاتر از یک مفهوم دیگری بهکار ببرید، برداشتها تغییر میکند.
ظالمانهترین برداشتها در بین مفاهیم دینی در برداشت از مفهوم ولایت است
ظالمانهترین برداشتها در بین مفاهیم دینی در برداشت از مفهوم ولایت است. ما انشاءالله ایام شهادت امیرالمؤمنین علی(ع) به این مسئله میپردازیم. الان در کنار مفهوم ولایت، معمولاً اولین مفهومی که به ذهن متبادر میشود «اطاعت» است، چون مدام تکرار شده است که «ولایت اطاعت میخواهد» خُب همین، ضد ولایت درست میکند. اصلاً این ضدیت با ولایت، برای خودش یک کلاس و یک پوزیشنی پیدا کرده است. درحالیکه دقیقاً برعکس است؛ یعنی معضل بزرگی که ما انسانهای معمولی در مواجهه با مفهوم ولایت داریم این است که ولایت به این سادگی دستور نمیدهد، بلکه میخواهد تو خودت تشخیص بدهی. آنوقت ولیّ را یک دستوردهنده و ولایتمدار را یک «مطیع» تلقّی کردهاند!
یکوقت تصور نشود که بنده اطاعت را قبول ندارم! بحث من سرِ تلقّیهاست. هروقت یک عالم دینی از ماجرای «شیعۀ تنوری» صحبت میکند بنده نگران میشوم که «مردم و مخاطبان، چه فکری میکنند و چه برداشتی از ولایت پیدا میکنند؟» البته این روایت درستی هم هست؛ امام صادق(ع) در یک شرایطی میخواست یک مطلبی را به شخصی ثابت کند لذا به او فرمود که «برو داخل تنور!» او هم نرفت و کم آورد و حضرت به او ثابت کرد که «تو ولایتمدار نیستی» ولی این استثناء است؛ برنامه که این نیست! فضا که این نیست!
ولایت، اهل دادن تشخیص و فرصت تشخیص است؛ نه اهل تعیین کردن تکلیف!
اصل امامت را اگر شما میخواهی ببینی، شب عاشورا را ببین که اباعبدالله الحسین(ع) به یارانش فرمود: بروید! آنها فهمیدند که نباید بروند. ولایت اهل دادن تشخیص است، اهل دادن فرصت تشخیص است؛ نه اهل تعیین کردن تکلیف! به این سادگی تکلیف تعیین نمیکند که شما بخواهی اطاعت کنی. حتی ولایت اهل تبلیغ هم نیست!
امام صادق(ع) از تبلیغ و ترویج ولایت، نهی میکنند و به یکی از اصحاب خود میفرمایند: «کُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى هَذَا الْأَمْر...کُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا یَقُلْ أَحَدُکُمْ أَخِی وَ عَمِّی وَ جَارِی...» (تحفالعقول/312) دست بردارید از مردم. نگو این برادرم است من باید هدایتش بکنم و باید ولایت را به او آموزش بدهم.
گاهی تحریف و برداشت غلط از دین، بهطور طبیعی رخ میدهد؛ مثلاً در اثر بیتوجهی به اولویتها
بعضی وقتها یک مفهوم دینی را بهطور طبیعی به سراغش میروید و لازم میدانید که بر آن تأکید کنید، اما وقتی تأکید میکنید، مخاطب شما فکر میکند این مفهوم تعیینکنندهترین مفهوم است درحالیکه اینطور نیست. اینجاست که تحریف به صورت طبیعی رخ میدهد، یعنی به خاطر بیدقتی در اندازهگیریها، اولویتها و اوّلیتها. یکبار در محضر یک عالم بزرگوار بودیم و صحبت میکردیم، ایشان فرمودند که من از قبل از انقلاب معتقد بودم آموزش دین را نباید از مباحث عقیدتی شروع کرد؛ انحراف ایجاد میکند...
پس گاهی اوقات، تحریف و برداشت غلط، عمدی است و گاهی اوقات هم، تحریف و برداشت غلط بهطور طبیعی رخ میدهد مثلاً در اثر بیتوجهی به مناسبتها.
بسیاری از مفاهیم دینی را اگر خواستیم برای مردم بگوییم، مثل دارو باید دوزِ آن و ترتیب آن را هم اعلام کنیم
یک استاد برجستۀ والامقامی را میشناسم که به شاگردانش توصیه میکرد پای منبر هر کسی ننشینند. اگر کسی از شاگردانش به ایشان میگفت که مثلاً «من دارم منبر میروم و موفق هستم» زود خوشحال نمیشد، بلکه به او میگفت: معلوم نیست داری چه میگویی، شاید یک چیزهایی را که خودت میپسندی، میخواهی به خورد مردم بدهی! شاید داری قصه میگویی و مردم هم قصه دوست دارند. شاید دهانت گرم بوده و خیلی جذاب حرف زدهای و... یعنی اصل را بر این میگذاشت که اینها نمیتوانند خوب تبیین کنند.
بسیاری از مفاهیم دینی را اگر خواستند برای مردم بگویند مثل دارو یا مثل غذا، باید دوزِ آن را هم اعلام کنند. ترتیب آن را هم باید اعلام کنند، ترکیب آن را هم باید اعلام کنند. مگر عسل بد است؟ مگر خربزه بد است؟ نه، ولی اگر کنار همدیگر بخورند، ممکن است بیماری ایجاد بشود. معارف هم همینطورند. و این دقتها روز به روز هم سختتر میشود.
وقتی دانایی و آگاهی شیعیان زیاد شد، سرِ اختلاف نظرها دعوا میشود؛ در نهایت، تعقل و تفکر باید مشکل را حل کند
در روایت هست: شیعیان ما در آخرالزمان اینقدر اختلاف بینشان شدید میشود که همدیگر را لعن میکنند و به صورت هم آب دهان پرتاب میکنند. (لا یَکُونُ الْأَمْرُ الَّذِی تَنْتَظِرُونَهُ حَتَّى یَبْرَأَ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ یَتْفُلُ بَعْضُکُمْ فِی وُجُوهِ بَعْضٍ وَ یَشْهَدَ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْکُفْرِ وَ یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً ؛ غیبت نعمانی، ص206) شما بگویید چرا؟ آیا شیعیان آخرالزمان اخلاقشان بد میشود؟ سرِ منافع درگیر میشوند؟ نه! الحمدلله در آخرالزمان معارف شیعی زیاد میشود، هر شبکهای را در تلویزیون باز میکنی، میبینی یک آخوند دارد صحبت میکند. در مدرسه و دانشگاه هم که درس معارف اسلامی هست، گاهی هم که به مسجد میآیی، دوباره یک طلبه میآید و میخواهد چهار تا حرف دینی بزند. کتاب هم که الی ماشاءالله هست. وقتی دانایی زیاد شد چه میشود؟ با هم جنگشان میشود؛ سرِ اختلاف نظرهایی که پیدا میشود. لذا در نهایت، تعقل و تفکر باید مشکل را حل کند.
برخی برداشتهای ناصواب از دین، بهخاطر عمیق بودن دین است و اینکه نیاز به تعقل دارد
طبیعی است که ما برداشتهای ناصواب از دین پیدا بکنیم. این خاصیت دین است که عمیق است و نیاز به تعقل دارد و این وضعیت زمانهای است که ما داریم و بالاخره مسائل دینی زیاد هست. البته گاهی از اوقات هم برداشتهای ناصواب از دین، عمدی است، نمونههایی از آن را با همدیگر بحث خواهیم کرد و اینکه در طول تاریخ چه عمدهایی بوده است...
مثلاً شما تحقیق کنید و ببینید اولین کسانی که در تاریخ، کتب اخلاقی یونانیان را ترجمه کردند و در فضای اسلامی آوردند، چه کسانی بودند و در کجا بودند؟ در اینباره بررسی کنید تا یک کمی بر تعجبتان افزوده بشود یا وقتی این حرفها را زدیم با همدیگر صحبت کردیم از تعجبتان کاسته بشود مثلاً.
وجود برداشتهای ناصواب از دین، یک مسئلۀ قطعی است؛ خصوصاً در آخرالزمان این برداشتها وسط میآید
وجود برداشتهای ناصواب از دین، یک مسئلۀ قطعی است، خصوصاً در آخرالزمان این برداشتها وسط میآید. 1400 سال است از اسلام گذشته و حدود پانصد سال از آن، حکومت در دست بنی العباس بوده است. آیا اینها هیچ اثری در فکر دینی نداشتند؟! در طول این 1400سال یعنی تا قبل از انقلاب، غالباً شیعه غریب بوده است و وقتی بعضی از حرفها را میزدند یا کشته میشدند یا بهشدت تحت فشار بودند. آیا این موجب تورم بخشهایی از دین به صورت زیادی نشده است؟ طبیعی است که اینطور شده باشد! وقتی یک غذایی در جامعه نباشد، طبیعتاً یک سوءتغذیهای پیدا میشود.
رهبر انقلاب در حدود سال 76 در کلامی توضیح میدهند که تبلیغ قبل از انقلاب با تبلیغ بعد از انقلاب، چه فرقی دارد؟ الآن یک حرفی بزنی باید بدانی این حرف به نفع کدام جناح در جهان تمام میشود. شاید قبل از انقلاب به عنوان یک قطعه از دین میتوانستی بگویی و به جایی هم بر نخورد ولی الان اینطور نیست.
تلقی و برداشتی که مردم از دین پیدا میکنند مهم است/ روانشناسها میگویند: مردم بر اساس دانشِ خود عمل نمیکنند بلکه بر اساس تلقّی خود عمل میکنند
بنده در این بحث نمیخواهم به تحریفها و اشتباهات موردی بپردازم؛ بلکه میخواهم به تحریفهای کلّی و کلانی که در دین ایجاد شده بپردازم، یعنی آن تلقّی و آن برداشتی که از دین، در ذهن انسان میآید، بالاخره بعد از اینکه آدم یک تعداد معلومات را کنار همدیگر میگذارد یک برداشتی پیدا میکند. حتی شما یک برداشتی از خدا پیدا میکنید که این برداشت را جایی ننوشته ولی تلقّی کلّی شما میشود.
روانشناسها میگویند مردم بر اساس دانشِ خودشان عمل نمیکنند بلکه بر اساس تلقّی و بر اساس نگرششان عمل میکنند. و آن نگرش در مجموع پیش میآید. بنده گاهی سرِ کلاسها به بچهها میگویم: من هر کلمهای را گفتم اولین سنی و سالی که به ذهنتان متبادر میشود بگویید. میگویم توپ پلاستیکی، حدود مثلاً ده سالگی را میگویند، میگویم توپ اصلی زمین فوتبال، سنها مثلاً هفت سال میرود بالاتر. میگویم پیکان، چهل پنجاه سال میگویند. بعد میگویم خودروی 206، دوباره سنها ده بیست سال میآید پایین. چرا؟ میگویند: برداشت ما این است. آخرش میگویم «نماز جمعه» حدوداً هفتاد سال اعلام میکنند. این یک تلقّی است که ایجاد میشود و تقصیر هیچکسی هم نیست.
بحث بنده در این جلسات بیشتر در مورد برداشت و تلقّی ناروا از دین است که یا عمدی در طول تاریخ ایجاد شده، یا بهطور طبیعی و ناخواسته در اثر محدودیتها ایجاد شده است، یا بالاخره بعضیها با کجسلیقگی، اولویتهایی را رعایت نکردهاند و این برداشتها ایجاد شده است. این برداشتها در رابطۀ فردی بین ما و خدا هم هست.
(الف2/ن2)
سلام وقتتون به خیر
این مجموعه سخنرانی بقیش متنش منتشر شده یا فقط همین جلسه منتشر شده؟