محفل هفتگی هیئات دانشجویی استان تهران؛ ج۱- ۱۴۰۱/۰۸/۰۱
اصل دین تکلیف نیست؛ تفکر و رسیدن به قدرت تشخیص است/ بعضیها اصل دین را تکلیف میدانند؛ این تصور بدی از دین ایجاد میکند
شناسنامه:
امامسجاد(ع): ما تاریخ و جنگهای پیامبر را مثل سورههای قرآن به فرزندانمان آموزش میدهیم/ آیا میشود قرآن عمیق باشد ولی عترت عمیق نباشد و نیاز به تفکر نداشته باشد؟!/ وقتی امیرالمؤمنین(ع) تاریخ پیامبر را بازگو میکرد تا مردم الگو بگیرند، برخی میگفتند: نه تو پیغمبری و نه ما اصحاب پیامبر!/ الآن هم برخی از تاریخ اهلبیت بهره نمیگیرند و میگویند: ما نمیتوانیم بفهمیم آنها چرا این کارها را کردند!
علیرضا پناهیان در جلسۀ اول مبحث تاریخ اسلام:
- خدا دربارۀ بسیاری از احکام دین میفرماید: این حکم را قرار دادم تا شما فکر کنید که چرا این را قرار دادم؟ نه اینکه فقط بروید عمل کنید. «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُون» (بقره،219) عملکردن لازم است اما کافی نیست.
- انگار احکام الهی نقشۀ یک گنج هستند که ما باید آن گنج را پیدا کنیم. دین معماهای سربستهای دارد که بهمرور کشف میشود، البته با تلاش و تکاپوی مردم و عملکردن آنها به دین.
- بعضیها تصور بدی از دین در جامعه ایجاد کردهاند؛ مثلاً اصل دین را تکلیف میدانند. درحالیکه اصل دین تکلیف نیست، اصل دین تفکر و رسیدن به قدرت تشخیص است. البته تکلیف خیلی مهم است ولی برای رسیدن به همین تکلیف هم نیاز به قدرت تشخیص داریم.
- این خیلی زشت است که برخی از مذهبیها فکر میکنند همۀ دین را بلدند و به مطالعه نیاز ندارند. همینهاست که دین را نابود میکند. ما دین را بهعنوان یک مشت اعتقادات، انتخاب نکردیم؛ دین را انتخاب کردیم برای آغاز اندیشیدن و بهعنوان راهنمایی برای اندیشیدن و موضوعی برای اندیشیدن.
- ببینید قرآن چقدر عمیق است و نیاز به تفکر دارد! تا روز قیامت هم اگر تفسیرش کنیم، کم میآوریم؛ نه بهعنوان حرفهای عرفانی و معنوی، بلکه حرفهای کاربردی که واقعاً گرهِ مسائل امروز ما را باز میکند. آیا میشود قرآن عمیق باشد ولی عترت عمیق نباشد!؟
- ما علاوه بر قرآن نیاز به مطالعه و تفکر دربارۀ تاریخ اسلام هم داریم. امام زینالعابدین(ع) میفرماید: ما اهلبیت، تاریخ و جنگهای پیغمبر(ص) را مثل سورههای قرآن به فزرندانمان آموزش میدهیم. (کنا نعلم مغازی رسولالله ص کما نعلم السورة من القرآن؛ البدایة والنهایة، ج3، ص242)
- دربارۀ برداشتکردن از تاریخ بهویژه تاریخ اسلام، چند رویکرد وجود دارد. یک رویکرد این است که میگویند: «اولیاء خدا وظایفی داشتند و ما نمیدانیم آنها چرا این کارها را کردند، ما نمیتوانیم بفهمیم!» ما این رویکرد را قبول نداریم.
- رویکرد دیگر هم سوءاستفاده از تاریخ است که در اثر جهل مردم پیش میآید. بعضیها از هرجای تاریخ که به نفعشان باشد، استفاده میکنند و بخشهای دیگر را نمیگویند. مثلاً صلح امامحسن(ع) را میگیرند ولی سراغ امامحسین(ع) نمیروند. یا میگویند «پیامبر(ص) خانۀ ابوسفیان را در مکه، خانۀ امن اعلام کرد» اما نمیگویند که پیامبر(ص) مسجد ضرار را در مدینه نابود کرد.
- ما رویکردی را قبول داریم که میگوید: میشود از تاریخ برداشت کرد و تاریخ، راه را به ما نشان میدهد. دلیل قرآنیمان آیۀ «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب،21) است؛ یعنی پیامبر(ص) الگوی شماست.
- امام سجاد(ع) میفرماید: ما اهلبیت تاریخ پیغمبر(ص) را مثل سورههای قرآن به فرزندانمان آموزش میدهیم. (کنا نعلم مغازی رسول الله کما نعلم السورة من القرآن؛ البدایة والنهایة، ج3، ص242) تو باید بفهمی پیامبر(ص) با چه کسی جنگید و با چه کسی نجنگید و الّا مثل داعشیها میشوی که میگویند چون پیغمبر برخی را کشته، ما هم میکُشیم!
- امیرالمؤمنین(ع) تاریخ پیغمبر(ص) را برای مردم بازگو میکرد تا الگو بگیرند. یک نفر گفت: نه تو پیغمبر هستی و نه ما اصحاب پیامبر! حضرت غضب کرد و فرمود: مادرت به عزایت بنشیند، آیا من گفتم من پیغمبر هستم و شما اصحاب پیغمبر هستید؟ میگویم شما به ایشان تأسی کنید. «ثَکِلَتْکُمُ الثَّوَاکِلُ مَا تَزِیدُونِّی إِلَّا غَمّاً هَلْ أَخْبَرْتُکُمْ أَنِّی مُحَمَّدٌ ص وَ أَنَّکُمُ الْأَنْصَارُ؟ إِنَّمَا ضَرَبْتُ لَکُمْ مَثَلًا وَ إِنَّمَا أَرْجُو أَنْ تَتَأَسَّوْا بِهِم» (الغارات، ج2، ص331)
- امیرالمؤمنین(ع) از نحوۀ برخورد آن فرد با تاریخ پیامبر خشمگین شد و الا فکر نکنید که ایشان نمیتوانست غضبش را کنترل کند یا بیجهت غضبناک میشد. نه؛ حرف آن مرد واقعاً مزخرف بود. اگر این حرف در جامعه باب بشود، دیگر کسی نمیرود از تاریخ اسلام استفاده کند.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید