واقعبینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سورۀ محمد(ص)-ج3
چرا قرآن تلاش میکند انسان را واقعبین کند؟/ ضربههایی که انسان میخورد از خیالپردازی و عدم واقعبینی است
شناسنامه:
- زمان: 1402/01/05
- مکان: فاطمیۀ بزرگ تهران
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- صوت: اینجا
- تعداد: 29 جلسه
- متن کامل: اینجا
معمولاً واقعیتها را آنگونه میبینیم که دلمان میخواهد نه آنگونه که واقعاً هست!/ هوای نفس و علایق انسان بر اندیشۀ او اثر میگذارد؛ برای واقعبین شدن باید از علایق خود رها بشویم/ خیلیها وقتی میبینند واقعیتها با تمایلات آنها همسو نیست، از واقعیت فرار میکنند/ ابلیس دوست ندارد ما واقعبین باشیم لذا زشتیها را برای ما زیبا جلو میدهد
علیرضا پناهیان در سومین جلسه ماه مبارک رمضان:
- اسلام چند ویژگی برجسته دارد که ادیان دیگر ندارد. یکی از آن ویژگیها-که علامه طباطبایی(ره) هم بیان فرموده- این است که اسلام انسان را واقعبین بار میآورد. قرآن بهعنوان یک هدف اصلی میخواهد ما از خیالپردازی دست برداریم و واقعبین بشویم، بسیاری از اهداف دیگر مثل صفای باطن، اخلاق، معنویت و... همه ناشی از واقعبینی است. واقعبینی بیرق دین است.
- اگرچه قرآن دربارۀ واقعبینی بهصورت آشکار بحث نمیکنند امّا سعی آن بر واقعبین کردن انسانها است. قرآن میخواهد ما را از وهم بیرون بیاورد چون همۀ ضربههایی که انسان میخورد از خیالپردازی متوهمانه است. قرآن همۀ قوای ذهنی ما را در خدمت واقعبینی قرار میدهد. قرآن تخیل ما را هم در جهت واقعبینی قرار میدهد، بیان تاریخ زندگی انبیاء(ع) و توصیف معاد به همین منظور است.
- واقعبین شدن سخت است؛ علاقههای ما –یا هوای نفسِ ما- روی اندیشۀ ما اثر میگذارند. انسانها بر اساس علایقشان به واقعیتها نگاه میکنند و آنها را تفسیر میکنند نه آنگونه که واقعاً هستند، حتی بر اساس علایقشان واقعیتها را در ذهنشان حفظ و تداعی میکنند. مهمترین گرفتاری انسان همین است. وقتی انسان خراب ببیند خراب عمل میکند. انسان باید از علایق خودش رها شود تا واقعبینانه به همهچیز نگاه کند و خدا پدیدههای عالم را همانطور که هستند، به او نشان دهد.
- قرآن میخواهد ما واقعبین بشویم و از واقعیت فراری نباشیم. اگر ما دین را به واقعبینی معرفی میکردیم در جامعۀمان مشکل حجاب نداشتیم چون همه میفهمیدند بیحجابی واقعاً برای جامعه ضرر دارد. ما دین را ارزش، اعتقاد و اخلاق معرفی کردیم، وقتی اینطور شد، با شخصی کردن اعتقاد و نسبی کردن اخلاق، بهراحتی دین به حاشیه میرود.
- واقعیتها در یک سطح نیستند و فهم همۀ انواع واقعیت سهل نیست. برخی واقعیتها پیچیده و عمیق هستند که جز با تفکر و علم درک نمیشوند. واقعیتها به هم پیوسته هستند، همانطور که وجود و حرکت خورشید و زمین و ماه و دیگر سیارات در کنار هم یک مجموعۀ متعادل را ایجاد کردهاند. همۀ اینها به همدیگر ربط دارند. گاهی انسانها نمیتوانند همۀ واقعیتها را در کنار همدیگر ببیند لذا واقعبینی سخت میشود.
- برای اینکه واقعبین بشویم، مهارت عمیق دیدن لازم داریم، درحالیکه آدمها عادت ندارند عمیق ببینند. خدا میخواهد که انسان عمیق شود و واقعیتهای پنهان را ببیند: «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب» (بقره،3) غیب هم واقعیت است منتها واقعیتهای پنهان و ناپیدا. قرآن میخواهد کاری کند که ما عمیق دیدن را یاد بگیریم.
- خدا دوست دارد ما واقعبین باشیم امّا ابلیس دوست ندارند ما واقعبین باشیم لذا واقعیتهای زشت را برای ما زیبا جلو میدهد «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْض»(حجر،39) واقعیت این است که ما مرغ باغ ملکوتیم و این بدن، قفسی است برای اینکه مدتی ما را در عالم خاک نگه دارد، امّا ابلیس این قفس را برایمان باغ بهشت نشان میدهد. شیطانهای انسی هم میخواهند ارتباط ما را با واقعیتهای عالم خراب کنند و بری این کار، از ابزار رسانه و فیلم و سینما سوءاستفاده میکنند.
- یکی از نتایج واقعبین بودن این است که انسان هیچوقت نسبت به خدا مغرور و طلبکار نمیشود بلکه همیشه خود را بدهکار میداند، چون میبیند واقعاً مهربانی و لطف زیاد خدا را میبیند، به همین خاطر امیرالمؤمنین(ع) در مناجات آنقدر گریه میکرد تا روی زمین میافتاد.
- احساساتی که در ادعیه هست برآمده از واقعبینی است، واقعیتها ما را به گریه میاندازد. اموری مانند مرگ، تاریکی و تنگی قبر، سؤال منکر و نکیر و عریان محشور شدن در قیامت واقعیت است. وقتی امیرالمؤمنین(ع) در دعای کمیل میفرماید: «إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُک» من غیر از خدا کسی را ندارم، یک واقعبینی است.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید