۰۲/۰۳/۱۱ چاپ ایمیل و پی دی اف
واقع‌بینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سورۀ محمد(ص)-ج3

چرا قرآن تلاش می‌کند انسان را واقع‌بین کند؟/ ضربه‌هایی که انسان می‌خورد از خیال‌پردازی و عدم واقع‌بینی است

شناسنامه:

  • زمان: 1402/01/05
  • مکان: فاطمیۀ بزرگ تهران
  • مناسبت: رمضان
  • صوت: اینجا
  • تعداد: 29 جلسه
حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در سلسله جلساتی که در ماه مبارک رمضان در فاطمیۀ بزرگ تهران برگزار شد با موضوع «واقع‌بینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سورۀ محمد(ص)» به سخنرانی پرداخت. در ادامه، گزیده‌ای از سومین جلسه این مبحث را می‌خوانید:

اتفاق عجیبی که در زمانۀ ما افتاده این است که در چنین جهانی که علم ارزش دارد قرآن مهجور است

ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که آن را عصر علم و دانش می‌نامند و علم در جامعۀ بشری بسیار ارزش پیدا کرده و تعیین‌کننده شده است به‌طوری که به نفع علم حتی دین و اخلاق هم کنار زده شده‌اند. کار علم واقع‌بینی است. در جهانی که به علم بهاء می‌دهند همه چیز باید به نفع دین باشد، منتها در غرب تصور و تعریفی از دین ارائه کرده‌اند که مقابل علم است چون قبلاً در آنجا دینی مستقر بود که بسیاری از ابعادش از نظر عقلی قابل توجیه نبود، با علم میانۀ خوبی نداشت و ارباب کلیسا عالمان و اندیشمندان را محاکمه می‌کردند. اتفاق عجیبی که در زمانۀ ما افتاده این است که در چنین جهانی که علم ارزش دارد قرآن مهجور است. این اتفاق مثل این است که در دورۀ اوج توجه به مسائل پزشکی، پزشکان مهجور باشند.

وقتی انسان در محضر شریف سورۀ محمد(ص) قرار می‌گیرد می‌بیند که این سوره می‌خواهد ما را برای واقع‌بینی تربیت کند، بعد وقتی از همین سوره به کل قرآن نگاه می‌کنید می‌بینید هدف کل قرآن این است که ما را واقع‌بین کند، چیزی که اگر به لوازم دانش بشری وفادار باشیم به آن ‌می‌رسیم. البته این اتفاق قبلاً در تاریخ افتاده است و در مقطع محدودی از زمان، اسلام موجب رونق علم شده است. اینکه چه بلایی بر سر اسلام آوردند که بیشتر از این، جهان را از جهل نجات نداده است موضوعی است که باید به‌صورت جداگانه و مفصل به آن پرداخت.

صفای باطن، اخلاق و معنویت، همه ناشی از واقع‌بینی است؛ واقع‌بینی بیرق دین است

بعد از ظهور امام‌زمان(عج) علم بیست و پنج واحد بیشتر می‌شود درحالی‌که تا قبل از ظهور علم فقط به اندازۀ دو واحد رشد می‌کند «فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ، وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفا» (مختصر البصائر، حلّی، ص320). به عنوان مثال، بعید است که نسبت موبایل به تلفن‌های قدیمی و سیمی، بیست و پنج به دو باشد. حالا تصور کنید وقتی همین تکنولوژیِ فعلی، بیست و پنج واحد رشد کند چه چیزی جای موبایل خواهد آمد؟ ببینید رشد علم چه نسبت عجیب و غریبی پیدا می‌کند! چرا اینها بعد از ظهور اتفاق می‌افتد؟ چون پس از ظهور با حاکمیت دین و حاکمیت ولیّ خدا، علم به شدت پیشرفت می‌کند. به هر کسی این مطالب را بگوییم برایش سوال پیش می‌آید، برای اینکه دین خوب معرفی نشده است و در رأس دین، قرآن خوب معرفی نشده است.

برنامه قرآن کریم و به‌طور نمونه‌ سورۀ مبارکه محمد(ص) این است که ما را از خیال‌پردازی بیرون بکشد و واقع‌بین بار بیاورد. علامۀ طباطبایی(ره) در کتاب اسلام‌شناسی برای اسلام چند ویژگی برجسته ذکر می‌کنند که در ادیان دیگر وجود ندارد. یکی از آن ویژگی‌ها این است که اسلام انسان را واقع‌بین بار می‌آورد. اول از همه خود قرآن می‌خواهد که ما از خیال‌پردازی دست برداریم و واقع‌بین بشویم، نه به‌عنوان یک هدف فرعی بلکه به‌عنوان یک هدف اصلی. بسیاری از اهداف دیگر ذیل این هدف است. صفای باطن، اخلاق، معنویت و... همه ناشی از واقع‌بینی است. معنویات و اخلاقیات بدون واقع‌بینی هیچ ارزش و فایده‌ای ندارد. بعضی افراد به‌طرز خفقان‌آوری تعابیری مانند معنویت و اخلاق را بیرق دین قرار داده‌اند درحالی‌که واقع‌بینی بیرق دین است. خدا ما را ببخشد اگر دین را طور دیگری معرفی کردیم. عموم مردم واقع‌بینی را جزء ویژگی‌ها و ارزش‌های دین به حساب‌ نمی‌آورند درحالی‌که علامۀ طباطبایی آن را دومین ویژگی اسلام ذکر می‌کند. اگر خود شما هم به قرآن مراجعه کنید این مطلب را خواهید فهمید. قرآن بیانی برای همۀ مردم است «هذا بَیانٌ لِلنَّاس‏» (آل عمران، 138) لذا همۀ مردم می‌توانند آن را بفهمند، با تدبر و استعاذه به خدا از ابلیس که ذهن ما را خراب نکند می‌توانیم معانی را از قرآن دریافت کنیم.

چرا قرآن تلاش می‌کند انسان را واقع‌بین کند؟

1. چون ضربه‌هایی که انسان می‌خورد از خیال‌پردازی است

اگرچه آیات سورۀ محمد(ص) و بسیاری از آیات دیگر قرآن دربارۀ واقع‌بینی به‌صورت آشکار بحث نمی‌کنند امّا سعی آنها بر واقع‌بین کردن انسان‌ها است. من از شما تقاضا می‌کنم ببینید آیا مهمترین هدف خداوند متعال در تربیت شخصیت انسان واقع‌بین کردن انسان هست یا نیست؟ بعضی از کسانی که در قرآن تحقیق می‌کنند سعی می‌کنند قرآن را واژگانی بفهمند، فهمیدن واژگان قرآن خوب است و یک لایه‌هایی معارف قرآن را برای انسان باز می‌کند امّا اصلاً تحقیق کامل نیست چون خودِ خدا فرمود باید در قرآن تدبر کنید «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْباب‏» (ص،29)، قرآن باید توسط رسول‌خدا(ص) و ائمۀ هدی(ع) تبیین شود «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِم‏» (نحل،44) و تأویل آیات توضیح داده شود «وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» (آل عمران،7)، درک اعماق قرآن به تلاش و زحمت علمی فراوان نیاز دارد. قرآن یک کتاب شاعرانه‌ یا خیال‌پردازانه‌ به معنای غیرواقعی نیست. اگر قرآن خیال ما را هم به کار می‌گیرد می‌خواهد از قدرت خیال ما برای واقع‌بین‌تر شدن ما استفاده کند و الّا خیال تبدیل می‌شود به توهّم  و خیال باطل. قرآن ما را از وهم بیرون می‌آورد. قرآن همۀ قوای ما را در خدمت واقع‌بینی قرار می‌دهد، تفکرمان، حافظۀ‌مان، تداعی‌مان، تخیل‌مان و... البته هرکدام را به یک نحو، چون می‌خواهد ما را واقع‌بین بار بیاورد.

قرآن بسیار سعی می‌کند انسان را واقع‌بین کند، برای اینکه همۀ ضربه‌هایی که انسان می‌خورد از خیال‌پردازی است، البته از خیال‌پردازی متوهمانه، نه خیال‌پردازی درست. تصور کردنِ واقعیت‌های عالم، خیال‌پردازی درست است، هم واقعیت‌های آینده مثل معاد و هم واقعیت‌های گذشته. ما که در تاریخ نبودیم باید با کمک کلمات، گذشته را در ذهن خودمان به تصویر بکشیم. همین سورۀ مبارکه می‌فرماید: «أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِم‏» (محمد(ص)،10) چون در زمان گذشته نبودید و نمی‌توانید حوادث گذشته را مشاهدۀ عینی کنید، از قدرت خیال استفاده کنید تا بهتر درک کنید چگونه خدا پیشینیان را زیر و رو کرده است.

2. واقع‌بین شدن سخت است؛ علاقه‌ها و هوای نفس ما روی اندیشۀ ما اثر می‌گذارند

چرا قرآن باید زیاد بر واقع‌بینی تاکید کند؟ چرا این ارزش محوری است؟ یک؛ برای اینکه انسان هرچه ضربه می‌خورد از واقع‌بین نبودن است. دو؛ برای اینکه واقع‌بین شدن سخت است. علاقه‌های ما –و به تعبیر قرآن هوای نفسِ ما- روی اندیشۀ ما اثر می‌گذارند و این مهمترین گرفتاری انسان است. ما همۀ مسائل را آن‌گونه می‌بینیم که دل‌مان می‌خواهد نه آن‌گونه که واقعاً هست.

ممکن است عدۀ زیادی ‌بگویند که دین‌داری سخت است. آیا واقعیت همین است؟! آقای بهجت می‌فرمود که دین‌داری سخت نیست؛ سخت‌ترین کار در دین بیدار شدن هنگام سحر برای نماز شب است که اگر کمتر شام بخوریم و زودتر بخوابیم خودبه‌خود بیدار می‌شویم. مشهور است که «حقیقت تلخ است» (الحَقُّ مُرٌّ) اگر این‌طور باشد دین هم که حق و دعوت‌کنندۀ به حق است باید تلخ باشد. اگر چنین حرفی درست باشد معنایش این نیست که دین‌داری سخت است، بلکه معنایش این است که وقتی انسانِ هواپرست و خیال‌پرداز می‌خواهد با واقعیت مواجه شود واقعیت برایش تلخ است. او دوست دارد واقعیت‌ها یک‌طور دیگری باشند، مثلاً دوست دارد عمرش هزار سال باشد. امیرالمؤمنین می‌فرماید: «مَنْ یَأْمُلُ أَنْ یَعِیشَ غَداً فَإِنَّهُ یَأْمُلُ أَنْ یَعِیشَ أَبَدا» (جعفریات، ص240) کسی که آرزو دارد فردا زنده باشد یعنی دوست دارد تا ابد زندگی کند. انسان این‌طور خیال‌پرداز می‌شود. روح انسان این‌طور است، وقتی خبر مرگ را به انسان می‌دهند ناراحت می‌شود. واقعیت تلخ است. تمام قرآن می‌خواهد کاری کند که ما واقع‌بین شویم، چون ما از واقعیت فراری هستیم.

3. فهم همۀ انواع واقعیت سهل نیست، برخی واقعیت‌ها تو در تو، پیچیده و عمیق هستند

دلیل سومی که قرآن اصرار دارد ما را واقع‌بین بار بیاورد این است که همه واقعیت‌ها در یک سطح نیستند و فهم همۀ انواع واقعیت سهل نیست. مقام معظم رهبری در یک تعبیر جالب می‌فرمایند که بعضی‌ها سهل‌اندیش هستند و همه چیز را سهل می‌گیرند. ما معمولاً از تعبیر ساده‌لوح برای این افراد استفاده می‌کنیم. هر ظاهری در عالم، باطنی دارد. کسی که در اعماق دریا غواصی کند درّ و گوهرهای فراوان به دست می‌آورد. کسی که در اعماق طبیعت سیر کند عجایب بسیار زیادی می‌بیند. برخی واقعیت‌ها تو در تو، پیچیده و عمیق هستند که جز با تفکر به دست نمی‌آیند. این عین واقعیت است. خدا در آیات متعدد قرآن می‌فرماید که خدا زمین و آسمان را به حق آفرید نه به باطل «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَق‏» (حجر،85). خدا آنها را برای بازی و سرگرمی خودش نیافریده است «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبین‏» (دخان،38).

قرآن می‌فرماید: «وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا» (آل عمران، 191) یعنی این عالم در پشت پرده، حقایقی دارد که باید با تفکر آنها را دید. به چه کسی سهل‌اندیش می‌گویند؟ مثلاً به کسی که حقایق پشت پردۀ اقتصاد را نمی‌بیند، چون مسائل گوناگون اقتصادی یک باطن هم دارند. خدا می‌خواهد بگوید جهان چگونه باید اداره شود و ما گرفتار چه مسائلی هستیم. وقتی باطن اقتصاد را نگاه کنیم واقعیت‌های تو در تو را می‌بینیم. اقتصاد اسلامی یعنی اقتصاد واقع‌بین؛ همۀ واقعیت‌ها را ببین، حتی واقعیت‌های پنهان را. چرا واقع‌بینی سخت است؟ چون برخی از واقعیت‌ها پنهان است. کسانی که سطحی‌نگر هستند، فقط واقعیت‌های سطحی را می‌بینند.

4. دیدن واقعیت‌ها در کنار هم و هماهنگ با هم، سخت است

چرا واقع‌بینی سخت است؟ چون انسان‌ها نمی‌توانند همۀ واقعیت‌ها را در کنار همدیگر ببیند. واقعیت‌ها به هم پیوسته هستند، مثلاً اگر یکی از کرات منظومۀ شمسی از مسیر خودش خارج شود، تعادل دیگر سیاره‌ها به هم می‌ریزد. وجود و حرکت خورشید و زمین و ماه و دیگر سیارات در کنار هم یک مجموعۀ متعادل را ایجاد کرده‌اند. همۀ اینها به همدیگر ربط دارند.

خدا دربارۀ قرآن می‌فرماید: «لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً» (نساء،82) اگر این قرآن از نزد کسی غیر از خدا بود شما اختلافات زیادی در آن می‌دیدید؛ یعنی ایجاد هماهنگی بین آیات قرآن فقط هنر خدا است. خدا هنر ویژۀ خودش را در ادبیات یا معانی عمیق قرآن نمی‌داند، اگرچه آنها هم معجزه است و خدا با آنها علیه ملحدان تحدی می‌کند، امّا وقتی می‌خواهد قرآن را به خودش نسبت دهد و خلق این اثر را منحصر به خودش معرفی کند ما را به هماهنگی بین آیات قرآن توجه می‌دهد. هماهنگی بین آیات قرآن مثل هماهنگی بین موجودات عالم خلقت، هماهنگی بین نماز و ویژگی‌های جسمی انسان‌ها و هماهنگی بین احکام الهی و ویژگی‌های روانشناختی زن و مرد است. چرا واقع‌بینی سخت است؟ چون بسیاری از انسان‌ها دنبال درک این هماهنگی‌ها در نظم، نظام و ساختار عالم نیستند بلکه اجمالا می‌گویند عالم منظم است.

چون واقع‌بینی برای انسان دشوار است خداوند می‌خواهد ما را با کلمات قرآن به سمت واقع‌بینی ببرد

سؤال ما این است که هدف اصلی قرآن در تربیت انسان و هر کسی که پای قرآن بنشیند چیست؟ اگر این حرف درست باشد که «هدف قرآن واقع‌بین شدن انسان‌ها است» آن‌وقت معلوم می‌شود که ما از قرآن خیلی دور هستیم چون این حرف بین مذهبی‌ها و متدینان جامعه مشهور نیست. خدا حدود یک پنجم قرآن را به بیان تاریخ زندگی انبیاء(ع) و حدود یک چهارم قرآن را به توصیف معاد و قیامت اختصاص داده است. این عبارات می‌خواهد با انسان چه کند و چه اثری بر انسان بگذارد؟ قرآن می‌خواهد ما را واقع‌بین بار بیاورد. چرا؟ چون واقع‌بینی برای انسان دشوار است خداوند می‌خواهد ما را با کلمات قرآن تکان دهد و به سمت واقع‌بینی ببرد. خدا به وسیلۀ پیغمبرش کلمات خودش را به من رسانده است تا با من گفتگو کند. خدا می‌خواهد در تنهایی من کنارم باشد و با کلمات قرآن با من سخن بگوید. خدا با آن عظمت وصف‌ناپذیر کلماتش را به کار می‌برد تا ما واقع‌بین شویم. علامه طباطبایی می‌فرماید یکی از کلیدی‌ترین ویژگی‌های دین اسلام این است که می‌خواهد انسان واقع‌بین بشود. وقتی قرآن می‌خوانید با این نگاه قرآن بخوانید و ببینید آیا این سخن درست است؟

وقتی خداوند متعال در قرآن به موضوع معاد و قیامت می‌پردازد آیات کمی را به ارائۀ استدلال و اثبات معاد اختصاص می‌دهد، چون معاد زیاد دلیل نمی‌خواهد؛ به این علت که وقتی خدا می‌تواند یک‌بار ما را خلق کند دوباره هم می‌تواند ما را خلق کند؛ پس منظور خدا از سخن گفتن دربارۀ معاد در صدها آیه که به حدود یک‌چهارم قرآن می‌رسد چیست؟ آیا او می‌خواهد ما را از معاد بترساند. چگونه این سخن می‌تواند درست باشد درحالی‌که خدا می‌خواهد ما از هیچ چیزی جز خودش نترسیم؟! «وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ» (احزاب، 39) اگر ترس از معاد لازم باشد الّا و لابد ناشی از واقع‌بینی انسان است که نمی‌تواند واقعیت را ندیده بگیرد.

آنچه انسان را در مناجات‌ها به گریه می‌اندازد، امور واقعی است نه احساسی

احساساتی که در ادعیه ما هست برآمده از واقع‌بینی است، شاید اوج احساسات در دعای ابوحمزۀ ثمالی عباراتی است که می‌فرماید: «فَمَا لِی لَا أَبْکِی أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی أَبْکِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی أَبْکِی لِسُؤَالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّایَ أَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی‏» چرا گریه نکنم!؟ گریۀ من به‌ دلایل کاملاً واقع‌بینانه است. واقعیت‌ها من را به گریه می‌اندازد. کدام یک از اموری مانند خروج روح، تاریکی و تنگی قبر، سؤال منکر و نکیر و عریان محشور شدن در قیامت عاطفی است؟ همۀ اینها واقعیت است. امام سجاد(ع) این واقعیت‌ها را می‌بیند و گریه می‌کند و ما نمی‌بینیم و گریه نمی‌کنیم. وقتی امام سجاد(ع) می‌فرماید: «لَا أَدْعُو غَیْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لِی دُعَائِی‏» اگر کسی غیر از خدا را صدا بزنم جوابم را نمی‌دهد، واقع‌بینی است. وقتی امیرالمؤمنین علی(ع) در دعای کمیل می‌فرماید: «إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُک‏» من غیر خدا کسی را ندارم، این هم یک واقع‌بینی است.

انسان باید از علایق خود رهایی پیدا کند تا واقع‌بینانه به همه چیز نگاه کند؛ وقتی انسان خراب ببیند خراب عمل می‌کند

چرا واقع‌بینی مهم است؟ تا الان حداقل چهارتا دلیل را با همدیگر مرور کردیم. یک؛ انسان‌ها بر اساس علایق‌شان به واقعیت‌ها نگاه می‌کنند و آنها را تفسیر می‌کنند، بلکه بر اساس علایق‌شان واقعیت‌ها را در ذهن‌شان حفظ و تداعی می‌کنند. انسان باید در سیر و سلوکی که انجام می‌دهد از علایق خود رهایی پیدا کند تا واقع‌بینانه به همه چیز نگاه کند و خداوند پدیده‌های عالم را همان‌طور که هستند، به اندازۀ خودشان به او نشان بدهد، نه بزرگتر و نه کوچکتر. مثلاً وقتی خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْو»(محمد،36) آیا بحث اخلاقی یا معنوی می‌کند!؟ این واقع‌بینی است. اگر ما دین را به «واقع‌بینی» برای مردم تفسیر و معرفی می‌کردیم در جامعۀ‌مان مشکل حجاب نداشتیم. ما دین را ارزش، اعتقاد، اخلاق و... معرفی کردیم. آن‌وقت با شخصی کردن اعتقاد و نسبی کردن اخلاق، به‌راحتی دین به حاشیه می‌رود. اگر دین امر واقعی دانسته می‌شد همه می‌فهمیدند بی‌حجابی واقعاً برای جامعه ضرر دارد.

چرا واقعیت برای قرآن خیلی مهم است؟ به طور طبیعی علاقه‌های انسان در دلش فعال هستند و سعی می‌کند با واقعیات مثل علاقه‌های خودش برخورد کند علاقه‌های ما روی واقع‌بینی ما اثر دارند. مثلاً چیزهایی که دوست داریم در حافظۀ‌مان می‌ماند، چیزهایی که دوست نداریم در حافظۀ‌مان نمی‌آید، چیزهایی که دوست داریم می‌بینیم، چیزهایی را که دوست نداریم اصلاً نمی‌بینیم. چیزهایی را که دوست داریم در موردش فکر می‌کنیم، به اندازه‌ای فکر می‌کنیم که به نتیجه‌ای که دوست داریم برسیم. لذا قرآن خودش را بصائر معرفی کرده است «هذا بَصائِرُ لِلنَّاس‏» (جاثیه،20) یعنی می‌خواهد چشم‌مان را باز کند تا درست ببینیم. یکی از دلایل اصرار قرآن بر اینکه ما را واقع‌بین بار بیاورد «فرار روحی انسان از واقع‌بینی» است. همۀ‌ ما به این مشکل مبتلا هستیم.

انسان باید یک عمر سلوک الی‌الله داشته باشد. «الی ‌الله» یعنی به سوی اوج واقع‌بینی تا به لایه‌های مختلف واقع‌بینی دسترسی پیدا کند. گاهی یک علاقه، ذهن انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و باعث می‌شود انسان خراب ببیند؛ وقتی انسان خراب دید خراب عمل می‌کند. انسان به‌خاطر علاقه‌های خودش از واقع‌بینی فرار می‌کند.

بعضی از انسان‌ها وقتی می‌بینند واقعیت با تمایلات آنها هم‌سو نیست، از واقعیت فرار می‌کنند

مسئلۀ بعدی این است که چون خیلی از واقعیت‌ها تلخ هستند نفس از آنها فرار می‌کند. انسان تمایلاتی دارد و اگر عاجز باشد نمی‌تواند آنها را با واقعیت تطبیق بدهد. گاهی علاقه‌ها نمی‌گذارد انسان واقعیت را ببینید و گاهی هم که می‌بیند چون با تمایلاتش هم‌سو نیست از آن فرار می‌کند. در همین سورۀ مبارکه می‌فرماید همین که سوره‏اى محکم نازل شد و در آن دستور جنگ و جهاد آمد، آنهایى که در دل بیمارى دارند آن چنان نگاه مى‏کنند و خیره مى‏شوند که محتضر دم مرگ به اطرافیان خود خیره مى‏شود؟! «فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ محُّکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ  رَأَیْتَ الَّذِینَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشىِّ‏ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْت‏» (محمد،20). مگر مرگ و زندگی به دست خدا نیست، پس این ترس چه معنایی دارد؟! هر کس قرآن را بخواند، از شدّت اصرار قرآن بر واقع‌بینی می‌فهمد انسان‌ها معمولاً واقعیت‌گریز هستند، هنر انسان فرهیخته این است که از واقعیت نترسد. کل سیر و سلوک انسان و کل درگیری‌ها و چالش‌های زندگی انسان در همین چند کلمه خلاصه می‌شود.

برای واقع‌بین شدن، مهارتِ «عمیق دیدن» لازم است

مسئلۀ دیگر این است که برای واقع‌بینی مهارتِ «عمیق دیدن» لازم است درحالی‌که آدم‌ها عادت ندارند عمیق ببینند. خدا کاری می‌کند که انسان عمیق شود و واقعیت‌های پنهان را ببیند: «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب‏» (بقره،3) غیب هم واقعیت است منتها واقعیت‌های پنهان و ناپیدا. خودِ خدا بزرگترین، باثبات‌ترین و برجسته‌ترین واقعیت عالم است «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبیر» (حج،62) اگر ما واقع‌بین بشویم، خدا چشم‌ و دل ‌ما را پر می‌کند. انسان برای عمیق دیدن مشکل دارد. وقتی قرآن را جلویش می‌گذارید، قرآن را هم عمیق نمی‌بیند. قرآن می‌خواهد کاری کند که ما عمیق دیدن را یاد بگیریم. اگر بنا باشد به همین قرآن هم سطحی نگاه کنیم دیگر چه کسی دست‌مان را بگیرد؟

درک واقعیت‌های عالم به صورت پیوسته و هماهنگ، نیاز به مهارتی دارد که با تفکر و علم پدید می‌آید

مسئلۀ بعدی هم این است که واقعیت‌ها گسترده و متنوع هستند و اینها باید با هم پیوند داشته باشند. وجود شما یک واقعیت است. خدا به شما پدر و مادر داده است، بعد خواهر و برادر داده است، بعد همسر داده است، بعد فرزند داده است، بعد همسایه و همکار داده است. این واقعیت‌هایی که در اطراف تو هستند همه با تو مرتبط هستند. اگر انسان بتواند هماهنگی اینها را ببیند فوق‌العاده بودن‌شان را درک می‌کند. اینها مقدرات فردی هستند. امور تکوینی ثابت مثل شب و روز و ایام و مسائل کلان دیگر که خارج از مقدرات فردی است عظمت بیشتری دارد. باید این واقعیت‌ها را کنار همدیگر جمع‌بندی کرد «یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّار» (آل عمران، 191)، تفکر کردن دربارۀ آسمان‌ها انسان را به پناه بردن از جهنم به خدا می‌کشاند. البته هر کسی، این قدرت جمع‌بندی را پیدا نمی‌کند. خردمندان در خلقت آسمان‌ها یک حقیقتی می‌بینند که می‌گویند خلقت آنها باطل نیست و بعد به تسبیح پروردگار می‌رسند، سپس از آن عبور می‌کنند و می‌گویند خدایا! ما را از عذاب جهنم در امان بدار. این جمع‌بندی، نگاه عمیق و این ارتباط چگونه برقرار شد!؟

وقتی رهبر ارکستر، افراد گروهش را راهنمایی می‌کند، همه در یک جهت و هماهنگ با هم حرکت می‌کنند و یک آهنگ زیبا نواخته می‌شود. هارمونی و هماهنگی که خدا در عالم ایجاد کرده است مست‌کننده است. در زیارت امین‌الله، این مستی ابراز می‌شود. زیارت امین‌الله همه‌اش وصف زیبایی‌های عالم است که در این عالم همه چیز سر جای خودش قرار دارد. چنین درکی از عالم بسیار سخت است و نیاز به مهارتی دارد که با تفکر و علم پدید می‌آید.

ابلیس دوست دارد ما واقع‌بین نباشیم لذا واقعیت‌های زشت را برای ما زیبا جلو می‌دهد

خدا دوست دارد ما واقع‌بین باشیم امّا ابلیس دوست دارد ما واقع‌بین نباشیم لذا واقعیت‌های زشت را برای ما زیبا جلو می‌دهد «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْض‏» (حجر،39) شما باید از این زمین-نسبت به روح خودتان و خدای خودتان- گله‌مند بشوید. خدایا! ما کجا هستیم؟ «مرغ باغ ملکوتم نی‌ام از عالم خاک؛ چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم» شما باید اینجا را قفس می‌دانستید، امّا ابلیس قفس را برای‌تان باغ بهشت نشان می‌دهد. واقع‌بین نبودن ما عوامل بیرونی هم دارد. فیلم‌های زیادی می‌سازند تا واقعیت‌ها را به ما وارونه جلوه بدهند و ارتباط ما را با واقعیت‌های عالم خراب کنند مثلا نشان می‌دهد یک خانم در محل کار و برخورد با همکاران مرد خیلی از موازین شرعی را رعایت نمی‌کنند و ظاهراً خوشبخت هستند؛ این دروغ است چون واقعیت ندارد، نه به‌خاطر رعایت نکردن احکام شرع بلکه این زندگی اساساً خوشبختی نمی‌آورد. احکام شرع هم از واقعیت پرده‌برداری می‌کند و هم واقعیت‌های حساس را به ما گوشزد و علامت‌گذاری می‌کند.

در یکی از سفرها که به یکی از کشورهای خارجی داشتم یک شب یکی از دانشجوها در ضمن معرفی شبکه‌های تلویزیونی آنجا می‌گفت: شما می‌گویید دین با فطرت بشر سازگاری دارد و دربارۀ حجاب و روابط زن و مرد به اموری معتقد هستید که آنها را دستور خدا می‌دانید، امّا اینجا مردم هیچکدام از آنها را رعایت نمی‌کنند ولی دارند راحت زندگی‌شان را می‌کنند... همین‌طور که داشت این مطلب را می‌گفت در یکی از شبکه‌ها فیلمی نشان می‌داد که در آن، یک خانم به صورت یک آقا سیلی زد. پرسیدم چرا آن خانم این آقا را زد؟ گفت آن آقا به این خانم که دوست او بوده، خیانت کرده است، گفتم: شما که گفتید اینها راحت هستند و این مسائل برایشان حل شده است! وقتی واقعیت در ذهن انسان خراب شود می‌گوید «راحت هستم» درحالی‌که راحت نیست. اینجا آن نهضت علمی و نرم‌افزاری لازم است که ما از همین دانش‌های تجربی مثل روانشناسی استفاده کنیم و به مردم جهان بگوییم «ببینید که ناراحت هستید» البته مردم دنیا کم‌کم دارند خودشان متوجه این مسائل می‌شوند.

آیات قرآن نشان می‌دهد برداشت‌های ما دربارۀ ایمان و کفر با واقعیت فاصله دارد

آنچه گفتیم ذیل این آیه از سورۀ شریفه محمد(ص) است که می‌فرماید: «ذلِکَ بِأَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِم‏» (محمد،3) کافر یعنی کسی که از باطل تبعیت می‌کند. این خصلت کفر است امّا اگر در خیابان از مردم بپرسید کافر یعنی چه؟ مردم می‌گویند کافر یعنی کسی که خدا را قبول ندارد. این سخن درست نیست چون خداوند متعال در قرآن می‌فرماید اگر از همین کافران و مشرکان بپرسید خالق‌تان کیست؟ حتما می‌گویند: خدا، «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّه‏» (زخرف،87)، مشرک‌ها همه به نحوی مؤمن هستند چون قرآن می‌فرماید اکثر مؤمنین مشرک هستند «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُون‏» (یوسف،106) این آیات قرآن نشان می‌دهد برداشت‌های ما دربارۀ ایمان و کفر با واقعیت فاصله دارد. قرآن در تعریف مؤمنان می‌فرماید: «وَ أَنَّ الَّذینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ» کسی که ایمان دارد از حق تبعیت می‌کند.

آقای دولابی(ره) می‌فرمود که وقتی می‌خواهند یک صاحبدل را مسخره کنند و بگویند او صاحب کرامت نیست می‌گویند «از کرامات شیخ ما این است/ شیره را خورد گفت شیرین است» درحالی‌که اتفاقاً این مطلب خیلی مهم است چون کسی که شیره را بخورد و بفهمد شیرین است یعنی او مریض نیست بلکه سالم است، انسان سالم، کم پیدا می‌شود. قرآن هم همین کار را می‌کند که می‌فرماید مومن از حق تبعیت می‌کند. وقتی این‌طور است پس مؤمن هنر نکرده است. خدا می‌فرماید من هم می‌گویم او هنر نکرده است، من هر کسی را در قیامت به بهشت ببرم از فضل و رحمت خودم می‌برم.

انسان واقع‌بین هیچ‌وقت مغرور و طلبکار نمی‌شود بلکه همیشه خود را به خدا بدهکار می‌داند

از شما خواهش می‌کنم دربارۀ این روضه، فکر کنید. شاید از نگاه ما در عصر عاشورا و شام غریبان، طلبکارترین انسان از خدا زینب(س) باشد چون خیلی رنج ‌کشیده‌ بود. امام سجاد(ع) می‌فرماید که منتظر بودم عمه‌ام زینب(س) استراحت کند امّا دیدم ایشان نه می‌خوابد و نه برای نماز شب برمی‌خیزد. وقتی دقت کردم دیدم عمه‌ام نشسته نماز شب می‌خواند؛ نماز شبی که اوج و قله‌اش «الهی العفو» گفتن‌ها و استغفارها است. یا زینب(س)! شما امشب داری از چه چیزی عذرخواهی می‌کنی!؟ شما امروز، هم عزیزترین کسان خود را دادی و هم کتک‌ خوردی؛ تو خانوادۀ شهیدی هستی که هم به آنها تازیانه زدند و هم خیمۀ‌شان را آتش زدند. الان عالم به چادر خاکی تو متوسل است، شما چرا می‌گویی الهی العفو؟!

می‌توان درک کرد چرا امیرالمؤمنین(ع) در مناجات خودش در خانۀ خدا آن‌قدر گریه می‌کرد تا روی زمین می‌افتاد. یکی از نتایج واقع‌بین بودن این است که انسان هیچ‌وقت مغرور و طلبکار نمی‌شود بلکه همیشه خود را به خدا بدهکار می‌داند، چون می‌بیند که خدا چقدر مهربان است، واقعاً هر بار درِ خانۀ خدا می‌روی خدا لطف می‌کند، واقعاً ما به لطف خدا احتیاج داریم.

(الف3/ن2)

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...