واقعبینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سورۀ محمد(ص)-ج4
علت بد بودنِ کافر این نیست که خلاف ارزشها رفتار میکند؛ علت این است که خلاف واقعیت عمل میکند
شناسنامه:
- زمان: 1402/01/06
- مکان: فاطمیۀ بزرگ تهران
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- صوت: اینجا
- تعداد: 29 جلسه
- متن کامل: اینجا
علیرضا پناهیان در چهارمین جلسۀ ماه مبارک رمضان:
با هر کسی مصاحبت و همنشینی کنیم اولاً صفات او برای ما آشکار میشود و بروز پیدا میکند و ثانیاً کمکم صفات او در وجود ما اثر میگذارد. سخنان هرکس شخصیت، ویژگیها و منطق او را نمایش میدهد. قرآن هم که سخن خدا است، ویژگیها و صفات خدا را نشان میدهد.
خدا دیدنی نیست امّا خدا بهخاطر قرآن بهتر از هر دیدنیای قابل فهمیدن است. قرآن خواندن یعنی ملاقات با خدا؛ چون قرآن کلمات، جملات و تجلّی خداست (نهج البلاغه، خطبۀ 147). با قرآن خواندن صفات و اسماء حسنای خدا به انسان منتقل میشود.
خدا یک واقعیت بزرگ است که مهمترین ویژگیاش واقعبینی، واقعگرایی و واقعطلبی است؛ خدا بهشدّت واقعگراست و با هیچ چیزی غیر از واقعیت در عالم کار ندارد. در روز قیامت خدا پردههای توهّم را کنار میزند و واقعیت هرکس را به او نشان میدهد. شاید اولین صفت خدا که با قرائت قرآن به انسان منتقل میشود واقعبینی باشد، قرآن انسان را واقعبین بار میآورد. اگر باید با واقعیت رابطه برقرار کنیم و عاشق واقعیت بشویم از هر چیزی غیر از واقعیت و حقایق عالم احساس تنفر میکنیم.
خداوند در آیۀ اول سورۀ محمد(ص) میفرماید کسانی که کافر شدند و جلوی راه خدا را گرفتند کارشان اثر ندارد. «أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ» مهم نیست که آنها پول، تکنولوژی و اسلحه دارند؛ واقعیتِ مهم این است که کافران نتیجه نمیگیرند. مهم است کدام قسمت واقعیت را ببینم. اگر انسانها را رها کنید به واقعیتهای ناچیز دنیا نگاه میکنند. خدا در قرآن برای بعضی از واقعیتها، کف روی آب و حباب را مثال میزند و میفرماید آنها فایدهای ندارند چون به سرعت از بین میروند (رعد،17).
واقعیت دیگری که خدا در این سوره دربارهاش حرف میزند این است که خدا ناتوانیهای مؤمنان را جبران و کارشان را تکمیل میکند. «کَفَّرَ عَنهُم سَیِّئَاتِهِم وَ أَصلَحَ بالَهُم» واقعیت همیشه به نفع مؤمنان است.
بعد میفرماید: «ذلِکَ بِأَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ» کسانی که کافر شدند از امر غیرواقعی تبعیت میکنند و کسانی که ایمان آوردند از حق تبعیت میکنند. بعد میفرماید «کَذلکَ یَضرِبُ اللهَ لِنَّاسِ اَمثالَهُم» یعنی خدا، اینطور توضیح میدهد تا برای شما جا بیفتد که حُسن دین و دستور خدا این است که واقعیت دارد و بدیِ کار غلط این است که واقعیت ندارد.
بد بودن کافران و خوب بودن مؤمنان یک بحث اخلاقی یا ارزشی نیست، موضوع این است که کافران خلاف واقع عمل میکنند و کارشان با واقعیت تناسب ندارد امّا کار مؤمنین واقعیت دارد.
زشتی و خرابیِ کفر یک بحث اخلاقی و ارزشی نیست. کار کافر مثل کار کسی است که مقصد او در سمت شرق است امّا به غرب حرکت میکند. معلوم است که چنین کسی به مقصد نمیرسد.
آیۀ هشت میفرماید: «وَ الَّذینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُم»؛ کسانی که کافر شدند مرگ بر آنان باد. «مرگ بر آمریکا» از اینجا آمده است. خداوند برای چندمین بار در این سوره تکرار میکند که اعمال کافران تباه میشود تا مؤمنین آرامش خود را حفظ کنند و نترسند.
آیه بعدی آیهای است که انسان میتواند یک عمر با آن گریه کند و لذت ببرد؛ «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرینَ لا مَوْلی لَهُمْ»؛ خداوند مولا و سرپرست کسانى است که ایمان آوردند؛ امّا کافران مولا ندارند! خدا که مولای شما است، از جانب خودش برای شما مولایی قرار داده است که از مادر و پدر هم مهربانتر است. این هم یک واقعیت است که امام حسین(ع) مولای ماست و ما را دوست دارد.
بزرگترین تهدید خدا در قرآن این است که کافر مولا، یار و یاور ندارد. وقتی کسی مولا و یاور داشته باشد، مولایش او را از افتادن به عمق درّه نجات میدهد. ما مولا و پشتیبان داریم. این یک سیستم واقعی در عالم است.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید