تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) - 15
مبارزه با نفس، قدرت روحی ما برای لذت بردن را افزایش میدهد/ زندگی بهتر در دنیا، با «مبارزه با نفس» ممکن است/ اصل اول برای رشد علمی در دانشگاهها، مبارزه با نفس است
- زمان: ماه مبارک رمضان 92
- مکان: تهران - مسجد امام صادق(ع)
- انعکاس در: رجانیوز ، رسانیوز
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)» سخنرانی میکند و پایانبخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است. در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده در پانزدهمین جلسه را میخوانید:
دو هدف عمده برای مبارزه با نفس: 1. دنیایی 2. اخروی
- تا اینجای بحث ضرورت مبارزه با نفس و آثار آن را مورد بررسی قرار دادیم. در ادامه میخواهیم به معرفی دو هدف عمده برای مبارزه با نفس بپردازیم: 1- هدف دنیایی برای مبارزه با نفس و 2- هدف معنوی و اخروی برای مبارزه با نفس
هدف دنیایی: مبارزه با نفس، قدرت روحی ما برای لذت بردن را افزایش میدهد
- هدف دنیایی مبارزه با نفس این است که به جای اینکه تعداد و تنوع لذتها را افزایش بدهیم، توان و قدرت روحی خود را برای لذت بردن افزایش بدهیم تا از زندگی خود لذت بیشتری ببریم. باید بدانیم که انسان وقتی میتواند زندگی خود را کنترل کند و لذت خودش را افزایش دهد که قدرت روحی خود را در مبارزه با نفس افزایش دهد. بعضیها که دلبستۀ لذت هستند، طمع دارند بدون مبارزه با نفس، به لذتهای فراوان برسند، غافل از اینکه اگر مبارزه نکنند، برای لذت بردن ضعیف خواهند شد. (توان و قوای روحیشان برای لذت بردن ضعیف میشود).
به جای افزایش تعداد و تنوع لذتها، قدرت روحی و روانی خود را برای لذت بردن افزایش دهید/لذت بیشتر از خواب، غذا و امور جنسی
- اگر کسی خداشناس و معادشناس نبود و هدف خالق را از خلقت انسان نخواست ببیند و عالم آخرت را برای خودش به عنوان هدف درنظر نگرفت، باید به او بگوییم: «تو از همین زندگی مادی خودت چه میخواهی و چه توقعی داری؟ به جای اینکه به فکر این باشی که تعداد لذتهای خودت یا تنوع لذت بردن خودت را افزایش بدهی، یک کار دیگری بکن؛ قدرت روحی و روانی خودت را برای لذت بردن افزایش بده.
- به عنوان مثال، به جای اینکه از زیاد خوابیدن لذت ببری که عواقب بد و بیماریهایی به همراه خواهد داشت، بیا از قدرت سحرخیزی استفاده کن که در این صورت اگر به خدا هم معتقد نباشی در درازمدت، خواب برای تو لذتبخشتر خواهد شد. یا اگر دنبال لذت بردن بیشتر از امور جنسی هستی، نگاه حرام را کنار بگذار تا از لذائذ جنسی، بیشتر بهره ببَری. اگر میخواهی از غذاخوردن لذت ببری، تنوع زیادی در غذا نداشته باش تا از غذاخوردن لذت بیشتری ببری. اگر میخواهی شادتر و خوشحالتر بشوی باید برخی از جرعههای غضب را فرو بدهی.»
مبارزه با نفس ارادۀ انسان را قوی میکند و او را «مردی برای همۀ فصول» میسازد/ زندگی بهتر در دنیا، با «مبارزه با نفس» ممکن است
- اگر کسی توان لذتبری روح خود را افزایش دهد، از سپیدهدم، از شعر، از دریا، کوه و طبیعت لذتی خواهد برد که دیگران نمیبرند و از چیزهایی لذت میبرد که هر کسی لذت نمیبرد.
- علاوه بر اینکه ما به مبارزه با نفس مجبور هستیم، برای داشتن یک زندگی بهتر در همین دنیا به آن نیازمند هستیم و الا وقتی سنّ ما بالا برود، با مشکلات زیادی مانند ضعف اعصاب، افسردگی، بیحوصلگی و ... مواجه خواهیم شد. مبارزه با نفس ارادۀ انسان را قوی میکند و او را «مردی برای همۀ فصول» میسازد و باعث میشود انسان در شرایط مختلف، سختی و آسایش، و تلخ و شیرین زندگی روحیۀ خوبی داشته باشد.
بعضیها آنقدر با هرزگی، روح خود را ضعیف کردهاند که از لذائذ اولیۀ زندگی هم لذت نمیبرند/ با عدم مبارزه با نفس، روح خود را تضعیف کردهایم
- مبارزه با هوای نفس، روح انسان را قوی میکند و کسی که روحش قوی باشد از زندگی، بیشتر لذت میبرد. بعضیها آنقدر با هرزگی و عدم مبارزه با نفس، روح خود را ضعیف کردهاند که از لذائذ اولیۀ زندگی خودشان مثل لذت جنسی هم لذت نمیبرند. اینها چون از نظر روحی قوی نیستند از زندگی خود لذت نمیبرند، اعصابشان خُرد میشود و لذا به سراغ گناه میروند تا به خیال خود لذتی ببرند.
- به امیرالمؤمنین(ع) گفتند شما که اینقدر کم غذا میخورید چطور در جنگها اینقدر قدرتمندانه میجنگید؟ حضرت فرمود: چوب درختانی که در بیابان هستند و آب کمتری میخورند خیلی محکمتر از چوب درختانی هستند که در کنار آب هستند، لذا من که کمتر غذا میخورم قویتر هستم. (وَ کَأَنِّی بِقَائِلِکُمْ یَقُولُ إِذَا کَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّیَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْیَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُودا؛ نهج البلاغه/نامه 45)
- متاسفانه ما با عدم مبارزه با نفس، روح خود را تضعیف کردهایم، پس به در خانۀ خدا برویم و بگوییم: ظلمت نفسی؛ یعنی "خدایا! من خودم را زدهام و نابود کردهام! من یک عمر به هوای نفسم گوش کرده و هرزهدلی کردهام، خدایا گناهان و هوسبازیهای مرا ببخش، من قوت و قدرت و ارادهای برای خودم باقی نگذاشتهام، تبدیل شدهام به یک آدم بدون قدرت تمرکز، حواسپرت، ناتوان از لذت بردن از طبیعت، آدمی که در اثر هوسرانیها دچار ضعف جسمی شده، آدمی که نمیتوانم به اطرافیان خود خدمت کند، یک آدم ضعیف النفس ... خدایا، دست مرا بگیر و ضعف مرا جبران کن. «قَوِّ عَلَى خِدْمَتِکَ جَوَارِحِی»(دعای کمیل)"
- یکی از شخصیتها که نزد آیت الله بهجت(ره) رفته بود تعریف میکرد: طی صحبت کردن با ایشان متوجه شدم که آقای بهجت(ره) در آن سن و سال بالا، چه جزئیاتی را از گذشتهها هنوز به خاطر دارند! این حافظۀ قوی ناشی از چیست؟ طبیعتاً ناشی از مبارزه با هوای نفس است، البته با آداب و آیینی که دین به ما میگوید.
کسی که قدرت ندارد زندگی درستی داشته باشد، آخرت خودش را هم نمیتواند آباد کند
- اگر کسی میخواهد در همین زندگی دنیایی خودش، ضعیف نباشد و قدرت روحی پیدا کند باید مبارزه با هوای نفس کند. وانگهی، این هدف اصلی برای مبارزه با نفس نیست. بلکه هدف «دنیایی» مبارزه با نفس است، و برای تأمین حداقل زندگی است نه حداکثر بندگی. اما کسی که اینقدر قدرت ندارد که زندگی درستی داشته باشد، آخرت خودش را هم نمیتواند آباد کند.
- کسی که میخواهد به خلق خدا و به مملکت امام زمان(ع) خدمت کند باید استعداد، قدرت و توانایی این کار را داشته باشد و این توانایی با مبارزه با نفس به دست میآید.
بچههایی که خودکنترلی دارند، آدمهای موفقی خواهند شد، حتی اگر «آی کی یو» آنها پایینتر باشد/اصل اول برای رشد علمی در دانشگاهها، مبارزه با نفس است
- اگر دانشگاهیان ما رازهای مبارزه با نفس و تأثیر آن بر قدرت روحی و فکری انسان را متوجه شوند، اصل اول در همۀ دانشگاهها برای رسیدن به رشد علمی، مبارزه با نفس و تقوا خواهد شد. این مساله را علم روانشناسی نیز ثابت کرده است. روانشناسی میگوید که «آی کی یو» عامل اصلی موفقیت و خلاقیت علمی نیست، بلکه عامل موفقیت، یک مفهوم دیگری است که وقتی توضیح داده میشود میبینیم همان مبارزه با هوای نفس است.
- در آزمایشی، چند دانش آموز را در اتاقی میگذارند و تعدادی شیرینی هم در آنجا میگذارند و میگویند «بازی کنید ولی شیرینیها را نخورید، وقتی ما برگشتیم آنوقت بخورید، تا به شما جایزهای بدهیم.» برخی از بچهها گوش نمیکنند و شیرینیها را میخورند، برخی دیگر کمی صبر میکنند و بعد میخورند و تعداد کمتری تا آخر صبر میکنند. بعد از انجام آزمایشهای متعدد و رصد زندگی آنها در طی سالها، و بررسیهای آماری، به این نتیجه رسیدهاند که بچههایی که دیرتر شیرینی را خوردهاند و در واقع خودکنترلی بیشتری داشتهاند، در زندگی موفقتر بودهاند؛ هرچند «آی کیو» آنها پایینتر بوده است.
جوانی که به موسیقی عادت کند، بخشی از قوای ذهنی خودش را از بین برده است/هر ضعف نامعقول در زندگی دنیایی ما، به دلیل ترک مبارزه با نفس در جای لازم است
- چرا یک زمانی مقام معظم رهبری فرمودند در دانشگاهها موسیقی را ترویج ندهید؟ فقط به خاطر حرمت برخی از انواع موسیقی نبود، بلکه شاید بیشتر به خاطر ضرورت حفظ توان علمی و تولید علم بود. حضرت امام(ره) و استاد ایشان مرحوم شاهآبادی(ره) میگفتند جوانی که به موسیقی عادت کند بخشی از قوای روحی و ذهنی خودش را از بین برده است و دیگر انرژی و توان لازم برای کار علمی نخواهد داشت. چون موسیقی تمرکز آدم را میگیرد.
- برخی میگویند: اتفاقاً موسیقی به ما تمرکز میدهد! ولی مسئله این است که نباید برای ایجاد تمرکز به موسیقی وابسته باشیم، باید خودمان بتوانیم به خودمان تمرکز بدهیم و الا قوای ذهنی ما تضعیف خواهد شد. لذا حضرت امام(ره) میفرمود جوانی که به موسیقی عادت کند، دیگر خاصیت و توان نخواهد داشت. (دستگاه تلویزیون یا دستگاه رادیو که آموزنده باید باشد، قدرت بدهد به جوانهاى ما، جوانهاى ما را نیرومند کند، نباید دستگاه تلویزیون جورى باشد که ده ساعت موسیقى بخوانند. جوانى که نیرومند هست از نیرومندى برگردانند به یک حال خُمار و به یک حال خَلْسَه، مثل همان تریاک مىماند این هم اینقدر با او فرق ندارد، این یک جور خلسه مىآورد، آن یک جور خلسه مىآورد.؛ صحیفه امام، ج9،ص205) (و از جمله چیزهایى که باز مغزهاى جوانها را مخدّر است و تخدیر مىکند موسیقى است. موسیقى اسباب این مىشود که مغز انسان وقتى چند وقت به موسیقى گوش کرد، تبدیل مىشود به یک مغزى غیر آن [مغز] کسى که جدّى باشد. از جدّیت، انسان را بیرون مىکند، و متوجه مىکند به جهاتى دیگر. تمام این وسائلى که حالا این بعضیش بود، و الى ماشاء اللَّه وسائل درست کرده بودند، همه براى خاطر این بود که ملت را از مقدّرات خودش غافل کند، و متوجه به جهات دیگر بکند، منحرف کند او را از مسائل روز که مبادا مزاحمش بشود...؛ صحیفه امام، ج9،ص200) (یک آدم افیونى نمىتواند فکر کند براى یک مملکت. یک آدمى که مغزش به موسیقى عادت کرد نمىتواند براى مملکت مفید باشد.)(صحیفه امام،ج9،ص464)
- البته حضرت امام گاهی خیلی محکمتر با موسیقی برخورد میفرمودند. (اگر بخواهید مملکتتان یک مملکت صحیح باشد، یک مملکت آزاد باشد، یک مملکت مستقل باشد، مسائل را از این به بعد جدّى بگیرید. رادیو و تلویزیون را تبدیلش کنید به یک رادیو و تلویزیون آموزنده، موسیقى را حذف کنید. نترسید از اینکه به شما بگویند که ما موسیقى را که حذف کردیم کهنه پرست شدیم! باشد ما کهنه پرستیم! از این نترسید. همین کلمات نقشه است براى اینکه شماها را از کار جدى عقب بزنند. اینکه مىگویند که اگر چنانچه موسیقى در رادیو نباشد آنها مىروند از جاى دیگر مى گیرند موسیقى را، بگذار بگیرند از جاى دیگر، شما عجالتاً آلوده نباشید؛ آنها هم کم کم برمى گردند به اینجا. این عذر نیست که اگر موسیقى در رادیو نباشد، آنها مىروند از جاى دیگر موسیقى مىگیرند. حالا اگر از جاى دیگر موسیقى بگیرند، ما باید به آنها موسیقى بدهیم؟! ما باید خیانت بکنیم؟! این خیانت است به یک مملکتى، خیانت است به جوانهاى ما. این موسیقى را حذفش کنید بکلى، عوض این یک چیزى بگذارید آموزنده باشد. کم کم مردم را و جوانهاى ما را عادت به آموزندگى بدهید؛ از آن عادت خبیثى که داشتند برگردانید. اینکه مىبینید که جوانها اگر این نبود مىروند سراغ موسیقى دیگر، براى این که اینها عادت کردند! این شاهد بر این است که جوانهاى ما فاسد شدند. الآن ما موظّفیم که این نسلى که فاسد شده برگردانیم به صلاح و نگذاریم این کوچکهاى ما فاسد بشوند، اینها را جلویش را بگیریم، باید جدّ باشد این مسائل.(صحیفه امام، ج9،ص205)
- (تحول به این معنا که رادیو تلویزیون در زمان طاغوت کارهاى طاغوتى مىکرد. نصف کارش به این مىگذشت که جوانهاى ما را تضعیف کند به واسطه موسیقى. موسیقى تضعیف مىکند روح انسان را. موسیقى اسباب این مىشود که انسان از استقلال فکرى مىافتد. نصف کار رادیو تلویزیون قضیه موسیقى بود... یک کارهایى بکنید که موسیقى را ترکش کنید. شما خیال نکنید که موسیقى یک چیزى است براى یک مملکت مترقى. موسیقى خراب مىکند دِماغ بچههاى ما را؛ مغز بچههاى ما را فاسد مىکند. دائماً تو گوش یک جوان موسیقى باشد، این دیگر به کار نمى رسد؛ این دیگر نمىتواند فکر جدى بکند. اینکه ما مىگوییم که اینها را از بین ببرید و مکرر من گفتهام، شاید تا حالا ده مرتبه بیشتر من به آقاى قطب زاده(سرپرست وقت سازمان صدا و سیما) گفتهام که آقا این را بردارید از آن، مىگوید نمىشود. من نمىدانم این «نمىشود» یعنى چه؟ چرا نمى شود؟ شما به عرض من گوش بکنید. من عرض مىکنم که اگر ما یک کارى که صلاح ملتمان است بکنیم، غربیها یا غرب زدهها بیایند به ما اشکال بکنند و بگویند که اینها کهنه پرستند، ما باید دست برداریم برویم سراغ آنها؟ یا نه، ما باید مصلحت خودمان را ملاحظه کنیم. ما باید ملاحظه کنیم به اینکه این دستگاهى که باید معلّم جمعیت باشد، باید مربى جمعیت باشد، باید سازنده باشد، انسان جورى بار بیاورد که در فکر مقدّرات خودشان نباشند، دنبال این باشند که بنشینند اینجا، و عرض بکنم که این مسائل را از سمع و بصر تحویل بگیرند، و باطنشان اصلًا بعد از چند روز خراب بشود، تهى بشود... نترسید از اینکه به شما بگویند کهنه پرستید 50! سال به ما گفتند، بگویند، ما همینیم. مسائل را جدى بگیرید، نه مسائل را گوشتان به این باشد که از اروپا چى مىگوید... و اگر شما بخواهید خوب انجام بدهید، باید این رادیو تلویزیون را از این چیزهایى که ضعف در قلب انسان، در مغز انسان مىآورد، انسان را از انسانیت خودش بیرون مىکند، استقلال فکرى را از دست مىدهد، اینها را باید از او احتراز کنید.؛ صحیفه امام،ج9، صص156-158)
- انسان هر جایی دید برای زندگی دنیایی خودش ضعف نامعقول دارد، باید بداند این در اثر آنست که یک جاهایی لازم بوده، مبارزه با هوای نفس کند، نکردهاست.
سخنان استاد پر از جملات ناب است،نمی دونم چطوری تو خاطرم نگه دارم.شاید یه راهش مبارزه با نفسم باشه.