نتیجۀ بهترین سفر
سفر انسان را از پوسیدن نجات میدهد و باعث جاری شدن آب تازه در برکۀ وجود آدمی است. بهترین سفر نتیجهاش رسیدن به بیشترین تغییرها و طراوتهاست.
سفر انسان را از پوسیدن نجات میدهد و باعث جاری شدن آب تازه در برکۀ وجود آدمی است. بهترین سفر نتیجهاش رسیدن به بیشترین تغییرها و طراوتهاست.
بدی حسادت این است که میتواند بیش از دیگر رذائل اخلاقی در وجود انسان پنهان بشود. حتی خود را در رفتارهای خوب مثل دلسوزیهای نابجا یا غیر مخلصانه نشان میدهد. کسی اهل محاسبه نباشد هیچگاه از حسادت پنهان خود آگاه نمیشود. باید همیشه برتریهای دیگران را بپذیریم تا مطمئن بشویم حسادت نداریم.
یکی از راههای خودشناسی این است که انسان دقت کند هر عملی را چرا و به چه انگیزه و نیتی انجام داده؟ چه غایتی در نظرش بوده و اساساً چه اهدافی برایش مهم است؟ چون قیمت هر آدمی متناسب با هدفش تعیین میشود و قیافۀ روح او شبیه هدفش خواهد شد. پس از نیّت، مقدار قوّت اراده و عملش سنجیده میشود.
برای رشد معنوی نیاز به برنامه روزانۀ تفکر داریم. باید به صورت مستمر و منظم دربارۀ موضوعات مهم بیندیشیم و الّا دچار بیماری غفلت میشویم. نباید تفکر و توجه را به شرایط و یا تمایل واگذار کنیم. توجه یافتن و تفکر دربارۀ مرگ و معاد، نعمات خدا و معصیتهای ما و... برنامۀ روزانه میخواهد.
اگر هنگام مناجات با خدا دائماً از خودمان و رنجها یا بدیهایمان صحبت کنیم کمتر آرامش خواهیم یافت. ولی اگر از خوبیها و اسماء حسناء خدا یا خوبیهای اولیاء خدا صحبت کنیم، آرامش و نور بیشتری به ما خواهد رسید. جوشن کبیر، زیارت جامعه و دعای ندبه سرشار از ذکر خدا و اولیاء خدا هستند.
بدترین کار فرهنگ و فکر غربی این است که بشر را به حداقلی از حیات قانع میکند و اجازۀ پرواز به او نمیدهد؛ بیدینی و فساد از همین جا آغاز میشود.
قضاوت نکردن دربارۀ دیگران یکی از مهمترین عوامل آرامش روحی در یک جامعه است. در یک جامعۀ دینی باید این عامل بیشتر باشد ولی معمولاً کمتر است.
انسان اسیر علاقههاست و از پاسخ دادن به علاقههای خودش سیر نمیشود. از یک علاقه به علاقهای دیگر سِیر میکند، ولی دست از تلاش برای رسیدن به علاقههایش بر نمیدارد. و این بد نیست. فقط لازم است سطح علاقههایش را بالا ببرد.
در هیچ مکتب و مرامی به اندازۀ دین ما به جان انسان ارزش داده نشده است. خداوند در قرآن میفرماید: جان هر انسان معادل ارزش جان کل انسانهاست.
حداقل مهربانی احوالپرسی است و حداکثر مهربانی در فهمیدن احوال دیگران و مراعات آنهاست. مشغول خود بودن و خودبینی مانع فهمیدن احوال دیگران است.