دانشگاه امام صادق(ع) - سبک زندگی، مؤثرتر از آگاهی و ایمان(10)
نیاز به یک جنبش اجتماعی داریم؛ «جنبش اجتماعی تحول در سبکزندگی و شیوۀ حکمرانی»/ اینکه به مؤمن بگوییم «پول در بیاور» ترویج اشرافیگری نیست/ باهم تصمیم بگیریم که از کدام کارخانه خرید کنیم/ اگر متحد و هماهنگ خرید کنیم، یک قدرت اقتصادی بزرگ خواهیم شد!/ مسجدی که به سبکزندگیِ ما کاری نداشته باشد، انقلابی نیست؛ سکولار است
شناسنامه:
- مکان: دانشگاه امام صادق(ع)
- زمان: 1397/06/28
- صوت: اینجا
- مناسبت: محرم 97
بخشهایی از دهمین شب سخنرانی علیرضا پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «سبک زندگی موثرتر از ایمان و اگاهی» را در ادامه میخوانید:
برخی تلقیهای غلط و منفعلانه از دینداری، افرادِ باعرضه را از دین، بیزار میکند!
- برخی از تلقیها از «خوببودن» تلقیهای درستی نیستند، بلکه لطمه میزنند. وقتی تلقیِ ما از اخلاقیبودن صرفاً این باشد که «انسان فقط بیآزار باشد و ظلم نکند» وقتی تلقیِ ما از خوببودن-حتی خوببودنِ دینی- صرفاً همین باشد که «افراد معصیت نکنند» و در کنارش الزامات دیگر حیات بشر را در نظر نگیریم، این تلقی واقعاً ضرر دارد.
- اگر شاخصهای اصلیِ دینداری و خوببودن همین چند شاخص (بیآزار، متواضع و مهربانبودن و...) یا امثال اینها-که یکسلسله صفات انفعالی هستند- تلقی شود، این برای جامعه سمّ مهلک است! این تلقی، خیلیها را از دین بیزار میکند و حق هم دارند! آنوقت خیلی از آدمهای باهوش و باعرضه، دیندار نمیشوند و برخی آدمهای بیعرضه، دیندار میشوند و ضربه میزنند. خیلی بد است تلقیِ مردم این بشود که «آنهایی که اوقات فراغت بیشتری دارند و عرضۀ کاری ندارند، به محیطهای مذهبی میروند!»
دینداریِ منفعلانه، آدمهای ضعیف را جذبِ دین میکند نه آدمهای باعرضه و باهوش!
- بعضیها که دلسوز جوانها هستند، میگویند: «بهتر بود که سن بلوغ و غریزۀ جنسیِ جوانها مثلاً هفتسال دیرتر شروع میشد تا به گناه نیفتند؛ چون معمولاً در 14سالگی امکان ازدواج نیست!» این یعنی خدا هفت سال اشتباه کرده و زودتر جوانها را بالغ کرده است! این یعنی پاککردن صورت مسئله، این یعنی دینداری منفعلانه! (درحالیکه این غریزه مثل کیسه بُکس جوان است، یعنی باید تمرین کند و با آن درگیر شود تا در خودکنترلی قوی بشود و قدرت مبارزه با هوای نفس پیدا کند)
- دینداری منفعلانه، نمیتواند آدمهای باعرضه و باهوش جامعه را جذب کند بلکه آدمهای ضعیف را جذب میکند و این خیلی بد است. بخشی از معنای دینداری منفعلانه پاک کردن صورتمسئله است! (مثل همانهایی که میگویند: بهتر بود غریزۀ جنسی، دیرتر در انسان، فعال شود) اما دینداری فعالانه میگوید: «شما باید به استقبال برخی از مسئلهها بروی که به زعم تو فسادانگیز است!» یعنی حتی گاهی از اوقات باید این مسئلهها را ایجاد کنی و اگر مرد هستی، در متن اینها بایستی و دینداری کنی!
- معنای سخن فوق این نیست که مثلاً انسان خودش را عمداً به یک محیط فاسد داخل کند و بعد بخواهد تقوا را رعایت کند! این یعنی «مسئلۀ الکی درستکردن!» اما برخی از مسئلهها هست که باید در متن آن وارد شوی و دینداری کنی؛ مثلِ «پول در آوردن» یا اینکه مسجد را محل تجمع افراد کارآفرین در کنار همدیگر قرار دهیم! بله، ممکن است-از نظر پولی- دعوایشان بشود، خُب این هم یک مسئله است که باید واردش بشویم.
مسجدی که به سبکزندگیِ ما کاری نداشته باشد، مسجد انقلابی نیست؛ سکولار است
- آیا مسجد اصلاً نباید جای تعامل اقتصادی باشد؟! مگر سکولارها چه میگویند؟ آنها میگویند «اهالی معنویت وارد سیاست نشوند تا خراب نشوند!» این هم شبیه همان حرف است! چند درصد مساجد ما بیرق سکولاریزم را-در فرهنگ مسجد- برافراشتهاند؟ مخالفت با سکولاریزم این نیست که فقط در مسجد «مرگ بر اسرائیل» بگویید! مخالفت با سکولاریزم یعنی در مسجد، مرگِ اسرائیل را رقم بزنید و مرگ اسرائیل فقط در مسجد رقم میخورد!
- آیا درست است که مسجد، ربطی به سبکزندگی ما-و بخش عمدۀ سبکزندگی، یعنی شغل و درآمد- نداشته باشد و فقط در آن مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس بگویند! آیا این مسجد انقلابی است؟!
اصول موضوعه برای طراحیِ یک سبکزندگیِ درست چیست؟
- در جلسۀ قبل برای سبکزندگی صحیح و کارآمد، چهار اصل بهعنوان «اصول موضوعه طراحی سبک زندگی» تعریف کردیم و در این جلسه سه اصل دیگر به آن اضافه میکنیم:
- چهار اصل جلسۀ قبل اینها بود: 1. کسب دانش و کسب اندیشۀ بالنده، نقاد، تحلیلگر و تولیدکننده 2. سعیکردن و گریز از راحتطلبی و سختکوشی و استقبال از رنج 3. نظم و برنامه، تکلیفپذیری، پرهیز از فعالیت و زندگی بیبرنامه و بینظم. 4. تولید ارزش افزوده؛ حتی از نظر مالی! (مصرفگرا بودن خیلی زشت است)
- اگر تولید ارزشافزوده کردی و تقوا را هم رعایت کردی، آنوقت میشوی مثل رجبعلی خیاط! میگوید: «من دانشجوی خوبی هستم، اما کلاً کاسبی نمیکنم، ولی بچۀ خوبی هستم!» در روایت هست، وقتی رسول خدا(ص) به یک مرد یا یک جوان نگاه میکرد و از خوبیها و دینداری او خوشش میآمد، میپرسید: آیا او شغل و حرفهای دارد؟ آیا عرضۀ پول در آوردن دارد یا نه؟ اگر میگفتند: نه، حضرت میفرمود: از چشمم افتاد! (کَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا نَظَرَ الرَّجُلَ فَأَعْجَبَهُ قَالَ هَلْ لَهُ حِرْفَةٌ فَإِنْ قَالُوا لَا قَالَ سَقَطَ مِنْ عَیْنِی؛ جامعالاخبار/139)
«جهادِ مالی» هنوز در بین ما راه نیفتاده است!/ ایثارگران جهاد به مال، کجا هستند؟
- یک بحث مهم قرآنی هست که- در این انقلاب- هنوز در بین ما راه نیفتاده است! جهاد در قرآن، اول به مال است بعداً به جان! ما جهاد به جان را تجربه کردهایم و اینهمه شهید دادهایم. اما شهدای «جهاد به مال» کجا هستند؟ مجروحین و جانبازهایش کجا هستند؟
- اخیراً یک کتاب دربارۀ خاطرات جهاد به مال یا ایثارگران جهاد به مال، دیدم. این کتاب، خاطرات کسانی است که میخواستند کارخانه راه بیندازند، اما سازمان تأمین اجتماعی نابودشان کرد و آنها را زمین زد؛ آنهم با قوانین بیمه، که بسیاریشان هم غیرشرعی است. (متاسفانه بسیاری از پولهایی که بیمه از کارخانهجات و کارفرماها میگیرد، اینگونه است)
- این افراد کارآفرین، میتوانستند پول خودشان را وارد عرصۀ ملک و املاک کنند، اما ترجیح دادند وارد کار تولیدی شوند و کارگاههای کوچک زودبازده ایجاد کردند، منتها بیمه، باعث شد که زمین بخورند! بیمه یک زمانی اعلام کرد که اگر پنجتا کارگر داشته باشید، تا پنج سال معافیِ بیمۀ سهم کارفرما دارید! اینها هم بر همین اساس کارگاه خود را راه انداختند، اما یکدفعهای بیمه-قبل از اینکه پنج سال بشود- به یک بهانههایی و با یک بخشنامههایی(که از قبل، مشخص نبود یا پنهان بود) برایشان بیمههایی بست و جریمههایی برای بیمه ندادن درنظر گرفت. مسئول کارگاه میگفت: ما اصلاً نمیدانستیم که چنین بخشنامههایی وجود دارد! نمیدانستیم دیگه معاف نیستیم اینها برای ما پنهان بود!
در قرآن «جهاد به مال» مقدم بر «جهاد به جان» است/ چرا مساجد و بسیجیها برای جهاد با مال، فرهنگسازی نمیکنند؟
- جهاد به مال در قرآن، مقدم بر جهاد به جان است (جَاهَدُواْ بِأَمْوَلِهِمْ وَ أَنفُسِهِم؛ توبه/88). ما الان کجا داریم «جهاد به مال» انجام میدهیم؟ این قسمت از قرآن، کجا دارد اجرا میشود؟ چرا حزباللهیها و بسیجیها برای جهاد با مال، فرهنگسازی نمیکنند؟ چرا در مساجد برایش برنامهریزی نمیکنند؟
- میدانید که امام حسین(ع) با خودش پول آورد و زمین کربلا را خرید. همچنین برای اسلحه و آذوقه و خرج سفر، پول خرج کرد. بعدش هم امام زینالعابدین(ع) برای عزاداری امام حسین(ع) پول خرج کرد. این پولها حاصل سالها باغداری و تجارت بود.
در تولید ارزش افزوده، نباید به مقدار نیازِ خودت اکتفا کنی!
- تولید ارزش افزوده، فقط به مقدار نیاز خودمان نیست، نباید به نیاز خودت اکتفا کنی. مگر باغهایی که علی(ع) در مدرینه درست میکرد، چاههایی که حفر میکرد و پولی که در میآورد، به اندازۀ نیاز خودش بود؟! نه؛ بیشتر از نیازش بود! بچه مذهبی دنبال پولدرآوردن نمیرود و میگوید: «میترسم خراب بشوم!» خُب تو بدون پول هم خراب میشوی، تو اصلاً همین الان هم خراب هستی! این حرفها یعنی چه؟!
- اگر به تو اخلاقِ قناعت را یاد دادهاند، اما این روایت را برایت نخواندهاند که خیری نیست در کسی که دوست ندارد پول حلال جمع کند یا آن را اضافه کند (لا خَیرَ فیمَن لا یُحِبُّ جَمعَ المالِ مِن الحَلالِ؛ کافی/5/72) این میشود همان دین انفعالی، که برای جامعه ضرر دارد!
اصل پنجم: استقلال روحی و احساس مسئولیت
- اصل پنجم-از اصول موضوعه برای سبکزندگی- استقلال روحی و احساس مسئولیت است. سبکزندگیات باید طوری باشد که آدم مستقلی بشوی، شخصیت مستقلی پیدا کنی و تمسخر دیگران، روی تو اثر نگذارد. اگر همه باطل بودند، شجاعت داشته باشی جلوی همه بایستی و مرعوب دیگران نشوی.
- الکی خوب نشو! اگر از سر عدم استقلال یا جوّگیرشدن، خوب بشوی، غربالت میکنند و بالاخره میافتی! در آخرالزمان خیلیها در غربال میافتند و تمام فتنههای آخرالزمان برای غربال است. هر موقع یاران دین زیاد شدهاند، خدا غربال کرده است!
- امام رضا(ع) میفرماید: ولائج در آخرالزمان از بین میروند (یَسْقُطُ فِیهَا کُلُّ وَلِیجَةٍ وَ بِطَانَةٍ؛ غیبت نعمانی/181) ولیجه یعنی آدم ذینفوذی که معمولاً حرفهایش را قبول میکنی! اینکه ولیجهها سقوط کنند، یعنی هرکسی باید خودش بفهمد! پس نقش علما چه میشود؟ در آخرالزمان علمای متنوعی خواهیم داشت؛ تو باید تشخیص بدهی از کدام عالم تبعیت کنی؟
استقلال مالی و شغلی داشته باش؛ کارمندشدن خوب نیست!
- «استقلال» شامل استقلال فکری، استقلال شخصیت، استقلال روحی و حتی «استقلال مالی» هم میشود. اینکه ما باید در همۀ زمینهها ارزش افزوده ایجاد کنیم، کافی نیست، بلکه باید استقلال هم داشته باشیم. مثلاً اگر ارزش افزوده ایجاد کردی اما یک کارمند شدی که حقوق دریافت میکند، این خوب نیست؛ استقلالِ مالی یا شغلی داشته باش و حقوقبگیر نباش!
- شخصی از امام صادق(ع) پرسید: یک مردی هست که تجارت میکند(خودش کاسبی میکند و صاحبکار ندارد) منتها اگر تجارتش را کنار بگذارد و خودش را اجیر کند و مزد بگیرد(کارمند یا کارگرِ دیگران بشود) همانقدر که قبلاً خودش درآمد داشت، به او پول میدهند، آیا اجازه دارد چنین کاری کند؟ حضرت فرمود: نباید خودش را اجیر کند(کسی که میتواند خودش پول دربیاورد) برود روزیاش را از خدا بگیرد و تجارت کند. کسی که میتواند خودش پول دربیاورد، اگر برود کارمند و مزدبگیر بشود، روزیِ خودش را بسته است! (الرَّجُلُ یَتَّجِرُ فَإِنْ هُوَ آجَرَ نَفْسَهُ أُعْطِیَ مَا یُصِیبُ فِی تِجَارَتِهِ فَقَالَ لَا یُؤَاجِرْ نَفْسَهُ وَ لَکِنْ یَسْتَرْزِقُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَتَّجِرُ فَإِنَّهُ إِذَا آجَرَ نَفْسَهُ حَظَرَ عَلَى نَفْسِهِ الرِّزْقَ ؛ کافی/5/90)
اگر مزدبگیر(کارمند) بشوی-درحالیکه میتوانی مستقل باشی-روزی را بهروی خودت بستهای!
- بالاخره تجارت و کاسبی ریسک دارد و کارمندی این ریسک را ندارد. اما خدا میگوید «ریسک نکردی؟ خودت را بهدست کارفرما بستی؟ من هم روزیات را بستم!» امام صادق(ع) میفرماید: کسی که خودش را مزدبگیر(کارمند) کند- درحالیکه میتواند برای خودش کار کند- در واقع روزی را بر خودش بسته است، او هرچه کار میکند، روزی برای صاحبکارش اضافه میکند نه برای خودش! یعنی او را پولدار میکند (مَنْ آجَرَ نَفْسَهُ فَقَدْ حَظَرَ عَلَى نَفْسِهِ الرِّزْقَ... وکَیْفَ لَا یَحْظُرُهُ وَ مَا أَصَابَ فِیهِ فَهُوَ لِرَبِّهِ الَّذِی آجَرَهُ؛ کافی/5/90)
- قبول دارید کسی که کارمند است، ضعیفتر کار میکند تا کسی که برای خودش کار میکند؟ میدانید که زندگی کارمندی زمینۀ بیشترین فساد برای انسانها است؟! میدانید اگر در یک کشوری کارمند زیاد باشد و زندگی کارمندی جزء فرهنگ آن جامعه باشد، فرهنگ کسب و کار نابود خواهد شد؟! شرافتِ کسی که در کاسبی دزدی میکند بیشتر است از کارمندی است که بخواهد رشوه بگیرد و نگذارد کسب و کار پیش برود! میدانید ساعت کاریِ مفید در زندگی کارمندی در ایران چند ساعت است؟
- شاید بپرسید: «بالاخره هر کارگاهی یک عده کارمند دارد و یکعده کارگر دارد. نمیشود که همه کارفرما باشند!» بله؛ اگر اجبار شد، چارهای نیست اما تا جایی که میتوانید کارمند نشوید. البته معلوم است که «کارمندان شریف» هم داریم اما حرف ما این است که «کارمندشدن» خوب نیست، مگر اینکه آدم مجبور باشد!
صهیونیستها به ما القاء کردهاند: «دنبال پول نروید تا خراب نشوید!»
- چرا بنده وقتی میخواهم دربارۀ سبکزندگی م صحبت کنم، بیشتر دربارۀ شغل و کسب درآمد صحبت میکنم؟ چون پیامبر(ص) میفرماید: «الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِی طَلَبِ الْحَلَال» (جامعالاخبار/139) عبادت ده قسمت است، نُه قسمتش در پول درآوردن است! و امام باقر(ع) میفرماید: «الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ» (کافی/5/78) عبادت هفتاد جزء دارد که ارزشمندترین قسمتش، پول درآوردن حلال است.
- بنده معتقدم یک عالم دینی اگر از پول درآوردن حرف نزد و دربارۀ سایر موضوعات دینی حرف بزند، کمکم دین مردم را-بهصورت القائی- تحریف میکند! هرکسی کسب و کارش، خوب و درست بشود، نَود درصد اخلاقیاتش هم خوب میشود، روحیاتش هم خوب میشود، معنویتش هم خوب میشود، اینکه میگویند اگر کسی وارد کار مالی بشود، خراب میشود، درست نیست. اینها را صهیونیستها برای جامعۀ ما ساختهاند که شما دنبال پول نروید و خودشان بروند! لذا الان در جامعۀ ما «جاهَدوُا بأموالِهِم» نداریم، فقط «جاهدوُا بأنفُسِهِم» داریم!
در یادوارههای دفاع مقدس، به «کارآفرینها» هم جایزه بدهید؛ چون جهاد با مال انجام میدهند
- امام رضا(ع) میفرماید: کسی که میرود برای خانوادهاش پول دربیاورد، پاداشش نزد خدا بالاتر از کسی است که در راه خدا جنگ میکند. «الَّذِی یَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (کافی/5/88) خواهش میکنم در جریان یادوارههای دفاع مقدس، در کنار خانوادههای شهدا، چند تا جایزه هم به کارآفرینها بدهید! تا این آیه قرآن رعایت بشود: «جاهَدوُا بأموالِهِم و أنفُسِهِم»!
اینکه به مؤمن بگوییم «برو پول دربیاور» ترویج اشرافیگری نیست!
- رسول خدا(ص) میفرماید: پولداری بهترین کمک است برای تقوای الهی «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ الْغِنَى» (کافی/5/71) اینکه به آدم مؤمن بگوییم: «برو پول دربیاور!» ترویج اشرافیگری نیست!
- برخی دربارۀ عرایض چند سال قبل بنده، گفتند: «فلانی گفته است که حزباللهی اگر پول نداشته باشد، بیعرضه است!» در حالی که عرض بنده این بود که: «آدمِ حزباللهیای که بیپولیاش بهخاطرِ بیعرضگیاش است، نباید این را پای زهد خودش بگذارد، باید برود تلاش کند و پول در بیاورد» حالا اگر پولدار شد، خدا به او داده است و اگر نشد، خدا نداده است، آنوقت بگو: «جانم به این فقر!»
پیامبر(ص): در آخرالزمان، مردم برای حفظ دینشان نیاز به پول دارند
- امام صادق(ع) میفرماید: «إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ بَقَاءِ الْإِسْلَامِ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ فِی أَیْدِی مَنْ لَا یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ لَا یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوف» (کافی/4/25) بقاء اسلام و مسلمین به این است که پول در دست کسانی باشد که حق را میشناسند. و یکی از عواملی که موجب فناء اسلام و مسلمین میشود، این است که پولدارها کسانی باشند که نفهمند کجا باید خرج کنند (مثلاً بهجای اینکه بروند در اربعین خرج بکنند، بروند در آنتالیا خرج کنند!)
- رسول خدا(ص) میفرماید: وقتی مردم در آخرالزمان قرار میگیرند، برای حفظ دینشان نیاز به پول دارند (إذا کانَ فی آخِرِ الزَّمان لابُدَّ لِلنّاس فیها مِنَ الدّراهِمِ و الدَّنانیر، یُقیمُ الرَّجُل بِها دینَهُ و دُنیاهُ؛ کنزالعمال/ 6333 ) رسول خدا(ص) میدید که نقشِ پول در آخرالزمان خیلی زیاد میشود!
اصل ششم: زندگی جمعی: آموختنِ زندگی جمعی و تشکیلاتی، توانمندی برای تعاون
- ویژگی ششم یا اصلِ ششم از اصول موضوعه برای سبکزندگی این است: «آموختن زندگی جمعی، پیداکردنِ ظرفیت زندگی تشکیلاتی، توانمندی برای تعاونِ در بِرّ و تقوی (تَعاوَنوُا عَلی البِرّ وَ التَّقوی)» یعنی در انجام کارهای خوب، با هم تشریک مساعی کنید. اگر کسی ظرفیت زندگی جمعی پیدا نکند و برای خودش، بچۀ خوبی باشد، این هم یک نوع سکولاریزم است!
- در یک مسجد، از مردم پرسیدم: در بین شما چند نفر پول خودشان را در بانک گذاشتهاند؟ تقریباً همۀ آنها دستهایشان را بالا بردند. گفتم: چرا پولتان را در بانک میگذارید؟ تکاثرِ ثروت، طبیعتاً دزد هم درست میکند، و شما میدانید که بانکها غالباً از راه دلالی پول درمیآورند! خودشان میگویند «کارخانههای ما اکثراً ورشکسته است» لذا وقتی پول خودتان را در بانک میگذارید، این موجب گرانی میشود، ضمن اینکه ممکن است یک کسی پیدا شود و کلِ این پولها را بردارد و ببرد! بماند که غالب بانکها از راههای غیرشرعی درآمد کسب میکنند.
- به اهالی آن مسجد گفتم: بیایید پولهای خودتان را جمع کنید و یک کاری انجام دهید. گفتند: ما نمیتوانیم با پولهایمان کاری بکنیم. گفتم: تعدادی از دانشجوها را میشناسم که تخصص در صنایع دانشبنیان دارند، پولهای خودتان را جمع کنید و بدهید به آنها کارخانه یا کارگاه راهاندازی کنند تا دیگر برای دریافت وام، سراغ بانک نروند و بانک هم پدرشان را دربیاورد!
چرا مؤمنینِ یک مسجد یا هیئت، پولهای خودشان را جمع نمیکنند تا یک تعاونی راه بیندازند؟!
- چرا مؤمنینِ یک مسجد یا هیئت، نباید به هم اعتماد کنند و پولهای خودشان را جمع کنند و یک تعاونی راه بیندازند؟! میگویند: «تعاونیهای زیادی ایجاد شده که سرِ همدیگر را کلاه گذاشتهاند!» آیا در مسجد یا هیئت ایجاد شده است؟! یقیناً نه! تازه اگر در مسجد یا هیئت هم یک کسی خطایی کرد، راهکارهایی برای حل مشکل وجود دارد. در کتاب شذراتالمعارف-اثر آیتالله شاهآبادی، استاد عرفان حضرت امام(ره)- نوشته است که اگر مؤمنین، یک تشکیلات راه انداختد و مشکل پیش آمد چگونه این مشکل را- بدون مراجعۀ به قضائیه- بین خودشان حل کنند.
- شخصی آمد پیش امام باقر(ع) و گفت: جماعت زیادی داریم که اگر شما دستور بدهید اطاعت میکنند، چرا قیام نمیکنید؟ حضرت فرمود: شما راحت دست در جیب همدیگر میکنید که از پول هم بردارید؟ (یعنی آیا مرز مالکیت بینتان برداشته شده؟) گفت: نه! اینگونه نیست. حضرت فرمود: کسی که حاضر نیست پولش را به برادر دینیاش بدهد، خونش را هم حاضر نیست بدهد. اما وقتی امامزمان(ع) ظهور کند، آن موقع تازه رفاقت آغاز میشود! یک مؤمن بهراحتی از جیب برادر دینیاش پول برمیدارد و هیچکسی هم منعش نمیکند (...فَقَالَ: هُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ. ثُمَّ قَالَ... إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ؛ اختصاص مفید/ص24)
در کار جمعی، عُرضههای خودتان را باهم به مشارکت بگذارید
- حالا ما فعلاً در این حدّش را انتظار نداریم که مرز مالکیت بین شما نباشد! بلکه میگوییم: «یک جوان دانشجو از بچههای مسجد خودتان هست که صنایع دانشبنیان راه انداخته و شما میتوانید برایش سرمایهگذاری کنید» اما شما حاضر نیستید برای برادر دینی خودتان یکمقدار ریسک کنید!
- در کارِ جمعی و تشکیلاتی، «عُرضههای خودتان را با هم به مشارکت بگذارید» نگویید: عُرضۀ من بیشتر است، آن رفیقم عرضهاش کمتر است، چرا من باید بیشتر کار کنم و او پول ببردمنتظرین حضرت اینگونه نیستند!
- اگر ده نفر دور همدیگر جمع بشوند و یک کارگاه تولیدی راه بیندازند و خودشان با همدیگر کار کنند، طبیعتاً همگی صاحبکار هستند و خودشان هم کار میکنند (یعنی مزدبگیر یا کارمندِ دیگران نیستند)
دینداری در حالت فردی اصلاً ممکن نیست چهرسد به اینکه مطلوب باشد!
- مرحوم شاهآبادی-استاد حضرت امام(ره)- میفرمود: «دینِ فردی به ما یاد دادهاند!» دینداری در حالت فردی اصلاً ممکن نیست چهرسد به اینکه مطلوب باشد! اگر در عرصۀ زندگی جمعی و تشکیلاتی امتحانهایت را پس ندهی، هنوز معلوم نیست کجای کار هستی؟!
- از امام صادق(ع) پرسید: من شنیدهام شما در باب مواسات مؤمنین، فرمودهاید که برادران دینی نباید مرز مالکیت داشته باشند و باید بتوانند از اموال همدیگر استفاده کنند. آیا اینگونه است؟ حضرت فرمود: الان نه، بعد از ظهور اینگونه میشود (...فَقَالَ إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَجَبَ عَلَیْهِمْ أَنْ یُجَهِّزُوا إِخْوَانَهُمْ وَ أَنْ یُقَوُّوهُمْ؛ وسائلالشیعه/12/27)
- حضرت در کلام دیگری میفرماید: اصحاب آن قیامکننده، انگار با هم برادر هستند، شب که با هم خداحافظی میکنند صبح باید همدیگر را ببینند. (إِنَّ أَصْحَابَ الْقَائِمِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) یَلْقَى بَعْضُهُمْ بَعْضاً کَأَنَّهُمْ بَنُو أَبٍ وَ أُمٍّ، وَ إِنْ افْتَرَقُوا عِشَاءً الْتَقَوْا غُدْوَة؛ دلائلالامامه/562)
- از امام صادق(ع) پرسید: شما فرمودهاید که اگر کسی هنگام بدهکاری، از برادر دینیاش وثیقه بگیرد ، من از او بیزارم. آیا اینگونه است؟ حضرت فرمود: این برای بعد از ظهور است. (َ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْخَبَرِ الَّذِی رُوِیَ أَنَّ مَنْ کَانَ بِالرَّهْنِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَأَنَا مِنْهُ بَرِیءٌ، فَقَالَ ذَلِکَ إِذَا ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَامَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْت؛ منلایحضرهالفقیه/3/313)
- در ادامه میگوید: شنیدهام اگر یک مؤمن با مؤمن دیگری تجارت کند و یک چیزی به او بفروشد و یک سودی بگیرد، عین ربا است (یعنی اگر از برادر دینیات-بهخاطر کالایی که به او میفروشی- سود بگیری، عین ربا است) آیا اینگونه است؟ حضرت فرمود: این هم مربوط به زمان ظهور است. (قُلْتُ فَالْخَبَرُ الَّذِی رُوِیَ أَنَّ رِبْحَ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ رِبًا مَا هُوَ قَالَ ذَاکَ إِذَا ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَامَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَمَّا الْیَوْمَ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ یَبِیعَ مِنَ الْأَخِ الْمُؤْمِنِ وَ یَرْبَحَ عَلَیْهِ؛ همان)
- ما باید زندگیِ جمعی را یاد بگیریم، امام زمان(ع) در مرقومۀ شریف خود میفرماید: «وَ لَوْ أَنَ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ على اجتماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا»(احتجاج/2/499) اگر شیعیان ما جمع بشوند-برای وفای به عهد ما- و دلهایشان با هم یکی بشود، دیگر وعدۀ دیدار ما به تأخیر نخواهد افتاد.
تا وقتی در زندگی جمعیِ ما، امور مالی مطرح نباشد، شوخی است!
- ششمین بند از اصول موضوعه «زندگی جمعی» است. ما باید زندگی جمعی داشته باشیم و زندگی جمعی را تمرین کنیم. تا وقتی در زندگی جمعیِ ما، امور مالی مطرح نباشد، شوخی است!
- در مسجد با هم سلام و علیک داریم اما رندانه از کنار هم رد میشویم. شاید پیش خود میگوییم: «یکوقت سراغ من نیاید و بخواهد قرض بگیرد!»
- در این شش ویژگی-که تا اینجا بیان شد-بحث خدا و پیغمبر مطرح نبود، لذا میشود اینها را به جوامع لائیک هم پیشنهاد داد! با اینکه این شش ویژگی سفارش دین است، ولی اینها را میشود به بیدینها هم توصیه کرد. یعنی میتوان گفت: باید طوری زندگی کنیم که این ویژگیها در زندگی ما باشد: «دانش و اندیشه» ، «سعی و تلاش و زحمتپذیری»، «نظم و برنامه داشتن»، «تولید ارزش افزوده»، «استقلال روحی و شخصیتی و مالی»، «داشتنِ زندگی جمعی و تشکیلاتی و دغدغههای اجتماعی»
اصل هفتم: داشتنِ اهداف بلند و عالی
- حالا این سؤال مطرح میشود: آیا در اصول سبکزندگی ما «خدا» جایی ندارد؟ آیا نباید طوری زندگی کنیم که یک خدایی هم در زندگی ما باشد؟ اولاً اصولی که تا الان بیان کردیم، زمینۀ خداپرستی را فراهم میکند، یعنی این سبکزندگی، در واقع مقدمۀ معنویت و خداپرستی است. حالا به اصل هفتم(اصل آخر) میرسیم:
- اصل هفتم برای طرحریزیِ سبکزندگی این است: باید طوری زندگی کنیم و طوری برای سبکزندگی خودمان طرحریزی کنیم که همیشه اهداف عالیِ ما برای زندگی، عالیترین اهدافی باشد که برای بشر قابلتصور است!
سبکزندگیِ درست آن است که هدفش بلند باشد/ وقتی بخواهی هدف بلند انتخاب کنی، طبیعتاً به خدا میرسی
- به هدفِ کم قانع نشو! قناعت برای مصرف است؛ در مقام هدف، کسی که قناعت داشته باشد، در واقع دنائت و پستی دارد. هدفت باید بالاترین هدف باشد و باید در سبکزندگیات یک وقتی را بگذاری برای «تقویت هدف و توجه به هدف و تعلیم هدف»! و این هدف، کمتر از لقاءالله نیست، و کمتر از فتح معاد و قلههای بالای بهشت نیست، و کمتر از ظهور مهدی فاطمه نیست و کمتر از نجات بشریت نیست، و کمتر از ریشهکن کردن ظلم در عالم و ایجاد رفاه برای همۀ مردم عالم نیست. چون بدون نجات عالم نمیشود درست زندگی کند، حتی با رعایت شش ویژگی قبل که برای سبکزندگی صحیح بیان شد. جهان بشریت بههم پیوسته است؛ نمیگذارند تو درست زندگی کنی، نابودت میکنند، اینقدر نفوذی بین سیاستمدارانت میفرستند تا نتوانی مستقل و عزتمند و کارآفرین و متفکر بشوی.
- سبکزندگیِ درست این است که هدفش بلند باشد. و وقتی کسی بخواهد هدف بلند انتخاب کند، طبیعتاً به خدا میرسد. این دیگر تقصیر خداست که اینقدر بلند است و تقصیر انسان است که به هیچ حدی متوقف نمیشود! کسی که هدفی کمتر از «قربة الیالله» انتخاب کند، هدفش کم و پایین است ضمن اینکه در همان شش ویژگی اول هم نمیتواند موفق شود. چون همیشه این سؤال برایش مطرح است که « این کارها را برای چه انجام میدهی؟ برای چه هدفی؟»
- تا وقتی عشق به خدا و ولیّ خدا نیاید و دست تو را نگیرد و راهنماییات نکند، نمیتوانی به جایی برسی، بدونِ خدا نمیشود! «بیهمگان به سر شود، بی خدا به سر نخواهد شد!»
- عالیترین هدف میشود «خدا»! قرآن هم میفرماید: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیه» (انشقاق/6) ای انسان بخواهی یا نخواهی تو-با رنج- بهسوی خدا میروی و سپس خدا را ملاقات خواهی کرد، و در این راه چه رنجی میکشی!
باید برای «اقتصاد مقاومتی» قیام کنیم!/ اگر متحد و هماهنگ خرید کنیم، یک قدرت اقتصادی بزرگ خواهیم شد!
- ما باید برای «اقتصاد مقاومتی» قیام کنیم! یک کار مهم در این زمینه، این است که «باهم تصمیم بگیریم و قرار بگذاریم که از کدام کارخانه خرید کنیم» الان یک تکلیف انقلابی و بلکه شرعیِ ما این است که برای خرید کالاهای مورد نیازمان، با هم متحد شویم و خریدهای خودمان را-مثلاً از طریق یک اپلیکیشن یا هشتک- بهصورت هماهنگ و حسابشده از کارخانههای خوبِ مدنظرمان انجام دهیم تا به تقویت این کارخانههای خوب کمک کنیم.
- یک کارخانهای هست که مربوط به کشوری است که به داعشیها خیلی کمک کرد. این کارخانه طبق قانون بنا بود 25درصد بازار پوشک را در کشور تصاحب کند، ولی الان با رانتخواری و کمک نمایندۀ یکی از شهرها، 65درصد بازار را تصاحب کرده است و اینقدر از رانتهای دولتی استفاده کرده که بازار را قبضه کرده است و برخی از کارخانههای دستمالکاغذی و پوشک را زمین زده است.
- ما باهم میتوانیم بزرگترین قدرتها را ایجاد کنیم! دشمنان ما از پراکندگی ما بهشدت سوء استفاده میکنند و ضربه میزنند. ما قدرت بزرگی هستیم ولی «باهم» نیستیم، این وسط یک مانعی وجود دارد. شما حق نداری از هر جایی خرید کنی!
- اگر تصمیم بگیریم «باهم» خرید کنیم، میدانی چه اتفاقی میافتد؟ یک قدرت اقتصادی بسیار بزرگ خواهیم شد. مثلاً شما ببینید پیراهنهای سیاه خودتان را از کجا خریدهاید؟ اگر هر سال یکدانه پیراهن میخرید، باهم تصمیم بگیرید که پیراهنهای خودتان را از کدام کارخانه تولیدی بخرید؟ حساب کنید که پولِ پنج میلیون پیراهن چقدر میشود؟ با این پول چند تا کارخانه یا کارگاه تولیدی میشود راه انداخت؟ ببینید ما چه قدرتی هستیم! سرمایهدار نیستیم، اما خریدار که هستیم!
- رهبر انقلاب، امسال را بهعنوان سال حمایت از کالای ایرانی نامگذاری کردند و-نزدیک به این مضمون- فرمودند: «در سالهای قبل، معمولاً مخاطب این شعارها، دولت بود ولی امسال، مخاطبش هم دولت است و هم مردم!» اگر مردم «باهم» و بهطور منسجم عمل کنند، میتوانند قاچاق کالا را نابود کنند! الان با این موانعی که در دولت و مجلس وجود دارد تقریباً از بین بردن قاچاق، محال است؛ چارهاش شما هستید!
اجازه ندهیم دشمن ما از قِبَل ما پولدار بشود!
- ما نباید اجازه بدهیم کسی که دین ندارد از قِبَل ما پولدار بشود؛ چه رسد به دشمن! بعضی از کارخانههای روغنفروشی در ایران هست که بخشی از سهامش مال همانهایی است که دارند یمن را بمباران میکنند! ما میتوانیم باهم تصمیم بگیریم و این کارخانهها را تعطیل کنیم؛ نیازی به دولت و قوۀ قضائیه و قوۀ نظامی هم نداریم، فقط به شرطی که «ما» بشویم! موقع خریدِ این کالاها، سهلانگاری و بیتقوایی نکنید و نگویید: «ول کن، حالا زیاد مهم نیست!»
- قرآن میفرماید: ای مؤمنین، تکتک مقاومت کنید، حالا باهم مقاومت کنید، حالا همافزایی کنید و تقوا داشته باشید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (آلعمران/200) باهم خرید کنید، بیتقوایی نکنید! صهیونیستها باهم خرید میکنند و باهم میفروشند، انگار مرز مالکیت بینشان نیست، لذا شکست نمیخورند، از این جیب به آن جیب میکنند، همیشه پیروز هستند. امروز کار «مرگ بر اسرائیل» به جاهای باریکی کشیده است!
نیاز به یک جنبش اجتماعی داریم؛ «جنبش اجتماعی تحول در سبکزندگی و شیوۀ حکمرانی»/ لااقل خریدهایمان را «باهم» انجام دهیم
- ما نیاز به یک جنبش اجتماعی داریم؛ «جنبش اجتماعی تحول در سبکزندگی»! و برای اینکه سبکزندگی خودمان را تغییر بدهیم، نیاز به تحول در مدیریتهای دولتی و شیوۀ حکمرانی هم داریم.
- ما نیاز به یک جنبشِ اجتماعی داریم؛ در مدرسهای که عضو این جنبش نباشد، بچههای خودمان را ثبتنام نمیکنیم. به مسجدی که عضو این جنبش نباشد نمیرویم نماز بخوانیم، از کارخانهای که عضو این جنبش نباشد خرید نمیکنیم.
- چرا صهیونیستهای بیوجدانِ جنایتکار، برای ما سند 2030 تنظیم میکنند، ولی ما حوزویان و دانشگاهیان، عرضه نداریم سند تنظیم کنیم؟!؛ سندِ جنبش اجتماعی تحول در سبکزندگی.
- لااقل برای خریدهای خودمان برنامهریزی کنیم و هماهنگ باشیم. شما از همین موبایلها و اپلیکیشنها میتوانید برای ارتباط با همدیگر استفاده کنید و یک جمعِ متحد و هماهنگ ایجاد کنید.
چگونه برای کار تشکیلاتی، دور هم جمع بشویم؟/ به کتاب «شذراتالمعارف» مراجعه کنید
- چگونه-برای کار اقتصادی و تشکیلاتی- دور هم جمع بشویم؟ مؤمنهایی که به آنها اعتماد دارید-بهعنوان سرحلقه یا سرگروه- جلو بیندازید. اگر خیانت کردند چهکار کنیم؟ یکی دیگر را جلو بیندازید! بههرحال این کار باید انجام بگیرد. ما امروز در یک جنگ اقتصادی قرار داریم. رهبر انقلاب، بیش از دهبار فرمودند که ما در نبرد اقتصادی هستیم.
- شما الان کجا هستی؟ هیئت یا مسجدت کجاست؟ در جرگۀ مذهبیها در کدام محله هستی؟ رفقای خودتان را دور هم جمع کنید. اتصالِ این حلقهها باهمدیگر در کل کشور، کاری ندارد؛ بهسهولت «10میلیون نفر» در کل کشور، قابل سازماندهی هستند! «سر حلقههای» خودتان را مشخص کنید!
- به کتاب «شذراتالمعارف»-که تألیف مرحوم آیتالله شاهآبادی(ره) استاد حضرت امام(ره) است- مراجعه کنید، در آنجا با جزئیات نوشته شده است که حتی در گروههای چندنفره سازماندهی بشوید؟ و هیئت رئیسه چگونه باشد! البته ممکن است مشکلاتی پیش بیاید که این مشکلات هم قابل حل است.
حورا یوسفی جوابت این جاست
شما شهید شدی.
یک بحث مهم قرآنی هست که- در این انقلاب- هنوز در بین ما راه نیفتاده است! جهاد در قرآن، اول به مال است بعداً به جان! ما جهاد به جان را تجربه کردهایم و اینهمه شهید دادهایم. اما شهدای «جهاد به مال» کجا هستند؟ مجروحین و جانبازهایش کجا هستند؟