گناه چیست؟ توبه چگونه است؟ –جلسه سیزدهم
قبل از دینداری، باید بدانیم که در یک «جهان حسابشده» زندگی میکنیم / خارج از دین هم میتوان برخی از آثار و نتایج گناهان را فهمید / اولین پیشنهاد دین برای مواجهه با این جهانِ منظم، «عادتکردن به مراقبت» است
شناسنامه:
- مکان: تهران، مسجد امام صادق(ع)
- زمان: رمضان98
- صوت: اینجا
- موضوع: گناه چیست؟ توبه چگونه است؟
- تاریخ: ۹۸/۰۲/۲۸
جهان ما جهانی است که باید مطابق با ضابطههای آن زندگی کرد؛ نمیشود خلافش زندگی کرد. بعضیها میخواهند این ضابطهها را فراموش کنند تا راحتتر زندگی کنند! این روش درستی نیست و خیلی به انسان ضربه میزند. اما روش پیشنهادیِ دین، این است که راحتی را در عادتکردن به مراقبت و رعایتکردنِ قوانین و ضوابط عالم، پیدا کنیم.
قبل از اینکه سراغ دین برویم، باید بدانیم که در یک جهان منظم و حسابشده زندگی میکنیم
- یکی از عواملی که موجب میشود ما نسبت به دین رویکرد مثبتی داشته باشیم این است که بدانیم در چه جهانی داریم زندگی میکنیم؟ یکی از عواملی که موجب میشود نسبت به گناه حساس بشویم این است که بفهمیم در چه جهانی داریم زندگی میکنیم؟ ما در یک جهان بسیار منظم، حسابشده و دارای عکسالعمل، زندگی میکنیم. آثار بینظمیِ ما در این جهان، کاملاً به خودِ ما برمیگردد و اصابت میکند. ما نمیتوانیم با این جهانِ بهشدت منظم، هماهنگ نباشیم.
- قبل از اینکه بخواهیم سراغ دین برویم، باید بفهمیم کجا داریم زندگی میکنیم؟ این جهان، جهان بیضابطهای نیست بلکه جهان کاملاً حسابشدهای است، ما داریم در این چنین جهان منظمی زندگی میکنیم و نمیتوانیم هر رفتاری انجام بدهیم!
- البته پذیرفتن این جهانِ بسیار پیچیده و منظم و قاعدهمند، یکمقدار سخت است و آدمها معمولاً دوست دارند به اینهمه ضابطه توجه نکنند تا راحت باشند؛ درحالیکه عدم توجه به این مسئله، به انسان لطمه خواهد زد.
قبل از دینداری باید برای ما جا بیفتد که در این جهانِ حسابشده، نمیتوانیم هر رفتاری انجام بدهیم
- باید خارج از دین و قبل از دینداری برای ما جا بیفتد که ما در این جهان، نمیتوانیم هر رفتاری انجام بدهیم! فکر نکنیم که زندگی شانسی است! این عالم، حساب و کتاب دارد و ما وقتی در این عالم قرار میگیریم، طبیعتاً رفتار ما هم باید حساب و کتاب داشته باشد، چون عکسالعملهای رفتار ما به خودمان برمیگردد.
- ما باید با طبیعت همراه باشیم چون داریم در دل این طبیعت زندگی میکنیم. ما نمیتوانیم هرطور که دلمان خواست با طبیعت برخورد کنیم، چون عکسالعملها و آثار منفیِ آن به خودمان برمیگردد. مثلاً خوابیدن بینالطلوعین برای انسان بسیار مضرّ است، مثل این است که انسان به بدنش، به مغزش و به اعصابش ضربات سختی وارد کرده باشد! بالاخره این طبیعت، ما را به یک سری مسائل وادار میکند و ما نمیتوانیم با آن بیتفاوت باشیم.
- پدر و مادر نمیتوانند با بچههای خود هرطور دلشان خواست، رفتار کنند، حتی نمیتوانند در مقابل چشم بچهها هرطوری که دلشان خواست باهمدیگر برخورد کنند و حرف بزنند؛ چون بالاخره عکسالعملهایش به خودشان برمیگردد و شرایط دشواری برای خود پدر و مادر پدید خواهد آمد.
قواعد پیچیدۀ جهان، به انسان اجازه نمیدهند که هر کاری دلش خواست انجام بدهد!
- ما اگر نسبت به منافع خودمان بلندپروازی داشته باشیم، اگر بخواهیم همۀ منافعمان را بهدست بیاوریم و به اوج شکوفایی برسیم، اگر کسی همت ما را نابود نکرده باشد، اگر بیشخصیت بار نیامده باشیم و به کم قانع نباشیم، اگر اهل مسابقه باشیم، اگر همۀ اینها باشد، باز هم ما باید بدانیم «کجا داریم زندگی میکنیم؟» اگر واقعاً بدانیم در چه جهان منظمی داریم زندگی میکنیم، میفهمیم که یکدانه رفتار غیردقیق هم نباید داشته باشیم. مگر میشود در این دنیا هر رفتاری را انجام داد؟! مگر قوانین فیزیک اجازه میدهد ما هر کاری دلمان خواست انجام دهیم؟ اینهمه دانشگاه و اینهمه دانشمند، فقط برای این است که قواعد طبیعت را بفهمند و بتوانند یکمقدار با این قوانین کار کنند تا انسانها بتوانند یکذره شرایط زندگی خود را در این قواعد پیچیدۀ عالم، بهتر کنند. این قواعد هم قواعد خاصی هستند و اصلاً تسلیم کسی نمیشوند و انعطاف نمیپذیرند.
خارج از دین هم میتوان برخی از آثار و نتایج گناهان را فهمید
- ما میتوانیم خارج از دین، آثار و نتایج برخی از رفتارها و گناهان را بررسی کنیم. مثلاً موضوعاتی مثل «حجاب» یا «فکرکردن به گناه» موضوعاتی است که آثار سوء آنها از نظر فیزیولوژی هم کاملاً قابل اندازهگیری است و اگر دانشگاههای ما همّت کنند میتوانند نتائجش را بهدست بیاورند. کمااینکه دربارۀ «دروغ گفتن» با قرار دادنِ چندتا سنسور بر روی بدن انسان، میتوانند آثارش را مشاهده کنند.
- ما نباید گولِ انرژی جوانی را بخوریم و در این دوران، علیه خودمان اقدام کنیم و انرژیهای خودمان را نابود کنیم! مثلاً باید بدانیم که هر موسیقیای با روح آدم سازگار نیست و برخی از موسیقیها بر روی بدن، اعصاب و روان انسان تأثیرات نامطلوبی میگذارد.
- از سوی دیگر، دستورات عبادی دین؛ مثل نماز، سحرخیزی، سجدۀ طولانی، قنوت طولانی نماز شب و... حتی بر جسم انسان هم آثار مثبتی دارد که میتوان جنبههای فیزیکال این عبادتها را بررسی کرد. کمااینکه در روایات فرمودهاند، نماز شب و سحرخیزی در سلامتی بدن تأثیر دارد (قِیَامُ اللَّیْلِ مَصَحَّةٌ لِلْبَدَن؛ محاسن/1/53) (صَلَاةُ اللَّیْلِ مَرْضَاةٌ لِلرَّبِّ.....وَ رَاحَةُ الْأَبْدَانِ؛ ارشاد القلوب/1/191) انشاءالله اطباء، فیزیکدانها و شیمیدانها و برخی از متخصصین علوم مختلف، بهمرور آثار مثبت عبادات را برای ما ثابت خواهند کرد.
اولین پیشنهاد دین برای مواجهه با این جهانِ حسابشده، «عادتکردن به مراقبت» است
- ما در یک جهان بسیار منظم و حسابشده زندگی میکنیم، حالا باید دید راه حلی که برای برخورد با این جهان، انتخاب میکنیم، چگونه است؟ بعضیها برای اینکه راحت باشند، میگویند: «اصلاً بیایید فراموش کنیم که اینقدر جهان حسابشده است!» خب اینکه روش غلطی است؛ چون آثار منفیِ بیتوجهی به نظم این عالم، به خودمان برمیگردد، لذا ما نمیتوانیم به این مسئله، بیتوجه باشیم و هرطوری دلمان خواست رفتار کنیم.
- دین برای ما دوتا پیشنهاد دارد؛ اول اینکه یک کاری کنیم تا مراقبتکردنِ اصول زندگی در این جهان، برای ما آسان بشود، نه اینکه با فراموشکردن مقررات عالم، بخواهیم زندگی خودمان را آسان کنیم! مثلاً بهجای اینکه با خوردن هرچیزی که دلمان خواست، خوش بگذرانیم، با عادتکردن به خوردنِ غذای خوب و سالم، خوش بگذرانیم. کمااینکه قرآن میفرماید: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه» (عبس/24) انسان باید به طعامش دقت بکند!
- پیشنهاد اول دین این است که شما یک مدتی برنامهریزی کنید و مهارت پیدا کنید که این قوانین را رعایت کنید. امام باقر(ع) میفرماید: خودتان را به کارهای خوب عادت بدهید. «عَوِّدُوا أَنْفُسَکُمْ الْخَیْرَ»(الخرائج/2/596) وقتی خودتان را عادت بدهید، خیلی از کارها برایتان آسان میشود. بهعنوان مثال، شما برای رانندگیکردن، باید مهارت پیدا کنید که از ترمز و کلاچ و دنده، بهموقع استفاده کنید؛ بعد از اینکه این مهارت را پیدا کردید، دیگر خیلی راحت میتوانید رانندگی کنید، نه اینکه بدون مهارت، هرطوری که دلتان خواست رانندگی کنید، چون در این صورت، بهشدت لطمه میخورید.
- جهان ما جهانی است که باید مطابق با ضابطههای آن زندگی کرد؛ نمیشود خلافش زندگی کرد. حالا بعضیها میخواهند این ضابطهها را فراموش کنند تا راحتتر زندگی کنند! این روش درستی نیست و خیلی به انسان ضربه میزند.
راحتی را در عادتکردن به مراقبت و رعایتکردنِ قوانین و ضوابط عالم، پیدا کنیم
- روش پیشنهادیِ دین این است که راحتی را در عادتکردن به مراقبت و در رعایتکردنِ قوانین و ضوابط عالم، پیدا کنیم. البته در مقام رعایتکردن، نباید مثل مرتاضهای هندی عمل کنیم، انسان نباید دربارۀ مراقبت، با افراط برخورد کند؛ مراقبت هم حد و اندازهای دارد، ضابطههای خاص خودش را دارد، آدم نباید خودش را در مراقبتکردن، هلاک کند!
- اگر دین به ما دستوراتی میدهد-که وقتی انجام ندهیم اسمش میشود گناه- باید بدانیم که منشأ این دستورات، نظم و حسابشدهبودنِ عالم است! شما نمیتوانی در این جهان، بدون نظم و حساب زندگی کنی! حتی حیوانات هم بدون نظم زندگی نمیکنند، مثلاً گربهها، بعضیوقتها دچار یک نوع بیماری میشوند که باید یک غذا یا گیاه خاصی را پیدا کنند و بخورند، لذا غریزۀ گربه او را وادار میکند برود آن غذا را بخورد تا بیماریاش خوب بشود! اما دربارۀ انسان، این را در اختیار خودش گذاشتهاند که بفهمد چه چیزی برایش خوب است؟ لذا قرآن میفرماید: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه» (عبس/24) انسان باید به غذای خودش نگاه کند و دقت کند. کسانی که اهل دقت در غذا خوردن هستند به نتایج خوبی(در زمینۀ سلامت جسم و روح) میرسند.
پیشنهاد دوم دین: به آغوش خدا پناه ببر تا خطاهایت را جبران کند
- پس اولین پیشنهاد دین، این است که اگر میخواهی راحت زندگی کنی بیا «در کنترل و مراقبت، مهارت پیدا کن» البته دین پیشنهاد دیگری هم دارد که خیلی قشنگتر است؛ میگوید: اگر زندگیکردن در این جهانِ بهشدت منظم، برایت سخت است، خُب مثلِ دوران بچگیات که میرفتی در آغوش مادرت و به او پناه میبردی و او خطاهایت را جبران میکرد (لباست را عوض میکرد و...) الان هم برو پیش خدا و در آغوش خدا قرار بگیر، تا نگرانیات را برطرف و خطاهایت را جبران کند.
- خدا میفرماید: اگر زندگیکردن در این جهان منظم و پیچیده برایت سخت است، خُب بیان با من زندگی کن! من خودم دستت را میگیرم، من جبران میکنم.
- مثلاً اگر ما غذای ناسالم بخوریم، خدا میتواند آثار سوء آن را جبران کند؟ بله، گاهی اوقات با دعا و ذکر، حتی اشتباهات ما در زمینۀ غذاخوردن هم جبران میشود؛ یعنی آدم انرژیهای روحی و معنویای پیدا میکند که میتواند کاستیهای انرژیهای مادیای که باید به جسمش میرسیده را جبران کند.
قوای انسان بسیار متعدد و متنوعاند / قوّت مؤمن از غذا نیست؛ از نیّت اوست
- طبق روایات، قوّت مؤمن از غذا نیست، بلکه از نیّت اوست (إِنَّ قُوَّةَ الْمُؤْمِنِ فِی قَلْبِهِ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّکُمْ تَجِدُونَهُ ضَعِیفَ الْبَدَنِ نَحِیفَ الْجِسْمِ وَ هُوَ یَقُومُ اللَّیْلَ وَ یَصُومُ النَّهَار؛ منلایحضرهالفقیه/3/560) (مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّةُ؛ منلایحضرهالفقیه/4/400) نیّت انسان وقتی قوی شد، میتواند از بدنش، چندین برابر کار بکشد.
- از امیرالمؤمنین(ع) سؤال کردند: شما درِ خیبر را با چه قدرتی بلند کردی؟ با قدرت جسمیتان بود؟ فرمود نه با قدرت روحی! (مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ وَ رَمَیْتُ بِهِ خَلْفَ ظَهْرِی أَرْبَعِینَ ذِرَاعاً بِقُوَّةٍ جَسَدِیَّةٍ وَ لَا حَرَکَةٍ غِذَائِیَّةٍ لَکِنِّی أُیِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَکُوتِیَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِیئَة؛ امالی صدوق/514) از ایشان پرسیدند: شما چگونه دشمنان قدرتمند خود را به خاک میکشی و مغلوب میکنی؟ فرمود: من اول با ابهّت و هیبت خودم آنها را مغلوب میکنم و بعد، آنها را با شمشیرم میزنم. یعنی اول با آن نگاه قوی خودم، دشمن را ناکار میکنم و بعدش دیگر ضربهزدن به دشمنی مردنیِ ناکار شده، کاری ندارد! (وَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع بِمَ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ قَالَ بِتَمَکُّنِ هَیْبَتِی فِی قُلُوبِهِمْ؛ مناقب آلأبیطالب/2/ 116)
- قوای انسان بسیار متعدد و متنوعاند، اصلاً تعجب نکنید که بوعلیسینا وقتی میخواهد مسئلۀ علمی حل بکند، اول میرود دو رکعت نماز میخواند و برمیگردد شروع میکند به حل کردن مسئله!
هم جهان و هم وجود انسان، بسیار حسابشده است؛ پس نیاز به برنامۀ دقیق داریم
- هم جهان ما یک جهان حسابشده است، هم وجود انسان یک وجود بسیار پیچیده است، ما با این دو تا دستگاه میخواهیم کار کنیم، دستگاه وجود انسان (روح و جسمش) و دستگاه طبیعت! پس نیاز به برنامۀ دقیق و حسابشده داریم.
- یک بروشور باید به دست من بدهید که من بدانم چهکار کنم؟ لذا دین ما حتی برای امور جزئی زندگی هم برنامه دارد. مثلاً میبینید که دربارۀ آداب جارو کردن خانه، دستور دارد. در روایت هست که اگر خانه را اینطوری نظافت نکنید، شیطان میآید... یا اگر ناخنها را بهموقع کوتاه نکنید، شیطان میآید زیر ناخن... بعضی از مفسرین میگویند که منظور از کلمۀ «شیطان» در این روایات، همان میکروب است؛ یعنی یک چیزی که برای زندگی انسان آزاردهنده است.
- شهید بزرگوار، دکتر پاکنژاد قبل از انقلاب، کتابی نوشته بود بهنام «اولین دانشگاه، آخرین پیامبر» ایشان در این کتاب، نتایج تحقیقات و بررسیهای علمی را دربارۀ آثار و فواید برخی از دستورات دین اسلام، منتشر کرده بود. البته ما انتظار داشتیم بعد از انقلاب، در این زمینه کارهای بیشتری انجام شود که متأسفانه اینطور نبوده است.
- شما ببینید در روایات ما چه آدابی برای غذا خوردن بیان شده است! چقدر به خوردن سبزی در کنار غذا توصیه شده است! ببینید دربارۀ پیاز خوردن و گوشت خوردن، چه آداب و چه توصیههایی هست! حتی دربارۀ نحوۀ طبخ گوشت که مثلاً آبپز باشد یا کباب بشود! چرا ما این دستورات دین را از جنبۀ بهداشتی، پزشکی و علوم تجربی نگاه نمیکنیم؟
- مثلاً توصیه شده است که وقتی میخواهید خرما بخورید، به تعدادِ فرد بخورید نه زوج (مثلاً یک عدد یا سه عدد بخورید) حالا اگر این را به چندتا آدم نادان بگویید، شاید مسخره کنند؛ چون نمیفهمند که عالم چقدر حساب و کتاب دارد. ولی اگر به یک دانشمند و متخصص تغذیه بگویید، به فکر فرو میرود و بررسی میکند تا دلیل آن را پیدا کند. کمااینکه دلیل بسیاری از توصیههای دین را از طریق علوم تجربی پیدا کردهاند.
- اگر بیبند و بار غذا خوردیم، بیبند و بار خوابیدیم و بیدار شدیم و بیبند و بار رفتار کردیم، کمکم عقل ما زائل میشود. در روایت هست: هر کسی هر مقداری گناه کند متناسب با گناهش، از عقلش کاسته میشود! (مَن قارَفَ ذَنباً فارَقَهُ عَقلٌ لا یَرجِعُ إلَیهِ أبداً ؛ میزانالحکمه/روایت 6751)
دو راه وجود دارد برای اینکه زندگی در این جهانِ پیچیده و منظم برای ما سخت نشود:
- کسی که بخواهد دین را بپذیرد و بعد نسبت به موضوع «ترک گناه» متقاعد شود-که چالش اصلی دین هست- اول باید بپذیرد که در یک جهان بسیار منظم و حسابشده دارد زندگی میکند که عکسالعمل رفتارهایش به او برمیگردد.
- اگر بگویید: «با اینهمه پیچیدگی و نظمی که در محیط اطراف ما وجود دارد، زندگی برای ما سخت میشود» میگوییم: دوتا راه وجود دارد برای اینکه سخت نشود؛ یکی اینکه مدام مراقبت کنی و خودت را به رعایتکردنِ این قوانین منظم، عادت بدهی. دوم اینکه هر بچهای اگر پیش مادرش باشد، زندگی برایش سخت نمیشود؛ تو هم با خدا زندگی کن! خداوند به تو پناه میدهد و مدام خرابیهای تو را برایت جبران میکند. مثلاً اگر بینالطلوعین اشتباه کردی و خوابیدی، استغفار کن شاید خدا جبرانش بکند، اصلاً خدا برای همین است، خدا تو را رها نکرده که بیتفاوت به تو نگاه کند و بگوید «به من چه؟ میخواستی مراقب باشی!» خدا خیلی بیشتر از یک مادر دلسوز و مهربان، مراقب آدم است.
- بعد فکر نکن که تو بزرگ شدهای و نیازی به خدا نداری! تو خیلی کوچکتر از این هستی که بخواهی از خدا مستقل بشوی، یک لحظه هم نمیتوانی از خدا فاصله بگیری! پس مدام به خدا پناه ببر!
- قرآن میفرماید: «إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» (قمر/49) ما هرچیزی را در عالم با اندازه آفریدیم؛ بسیار حسابشده و دقیق! میفرماید: «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً» (طلاق/3) خدا برای هرچیزی یک قدری معین کرده است. شما در جهانی دارید زندگی میکنید که هر چیزی یک قدرِ معینی دارد، نمیتوانید بدون قدر و اندازه عمل کنید. ضمن اینکه تمام رفتارهای ما، عکسالعمل دارد و همهاش در این عالم ثبت میشود.
- ما باید جهان را یک جهان منظم، بسیار محکم، بسیار پیچیده و آهنین و ضابطهمند در اطراف خودمان ببینیم بعد شروع کنیم در این جهان، با مراقبت رفتار کردن! عین مراقبتی که موقع رانندگی در خیابانهای شلوغ داریم. شما تصور کنید اگر موقع رانندگی مراقب نباشیم و ملاحظه نکنیم، چقدر برخورد و تصادف پیش میآید!
- دین برای چنین فضای منظم و ظابطهمندی تولید شده است؛ اگر ما در این جهان منظم، این مراقبتها را نپذیریم و اگر خدا و پیامبران را معلم راهنمای این مراقبتها ندانیم برای دینداری سختمان میآید! اگر ما این نظم و حسابشدگیِ جهان را درنظر نگیریم، جا انداختن بدیهیات اولیۀ دین هم برای مردم و جوانان سخت خواهد بود.
(الف2-ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید