منطق اشک(5)
چرا اشک و تضرع، ضرورت دارد؟/ احساس بینیازی از دعا و اشک، یک جلوۀ تکبر است / طبق آیه قرآن، کسی که اهل دعا نیست، متکبر است / احساس بینیازی موجب میشود از خدا تمنا نکنیم
شناسنامه:
- زمان: 99/02/09
- موضوع: منطق اشک
- مکان: حرم مطهر امام رضا(ع)
- صوت: اینجا
اگر تکبر نسبت به پروردگار عالم از بین برود، اشک انسان جاری میشود! هیچوقت کودک در مقابل پدر و مادر تکبر ندارد، به این معنا که مثلاً «من خودم را بگیرم تا یکوقت کوچک نشوم و...» اصلاً این حرفها در او نیست. احساس بینیازی که موجب میشود ما از خدا تمنا و التماس نکنیم، بوی تکبر از آن استشمام میشود.
علیرضا پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در جوار بارگاه مقدس رضوی، قبل از قرائت دعای افتتاح، با موضوع «منطق اشک» به مدت ۱۵ دقیقه سخنرانی میکند. این سخنرانی که بدون حضور مخاطب برگزار میشود، بهطور زنده در حدود ساعت 45 دقیقه بامداد از شبکۀ دو سیما پخش میشود. در ادامه گزیدهای از مباحث مطرح شده در پنجمین جلسه را میخوانید:
اینکه صرفاً وقتی دلمان گرفت یک اشکی بریزیم، اصلاً کافی نیست
هرکسی با دین آشنا باشد میداند که مفهوم اشک و تضرع، مفهوم ارزشمندی است و اگر کسی توفیق اشکریختن در هنگام دعا، قرائت قرآن و عبادت را پیدا کند، توفیق ویژهای یافته است.
در این موضوع گفتگو میکنیم که چرا اشک اینقدر قیمت پیدا کرده است؟ چرا تضرع و انابهای که موجب اشک میشود، اینقدر قیمت پیدا کرده است؟ چرا دلشکستگی اینقدر مهم است؟ آیا خداوند متعال میخواهد ما آزردهخاطر باشیم؟ یعنی نشاط و حال خوب ما که در آن هیچ دلشکستگیای نیست، نزد خداوند متعال قیمت ندارد؟ آیا این اشک نتیجۀ غمگین بودن، افسرده بودن و بدحال بودن است؟ آیا این اشک با اشکی که از سر افسردگی است، تفاوتی ندارد؟ احساس میکنم در اینباره باید بیشتر در جامعه حرف زد تا این درّ گرانبها، این فرصت فوقالعادۀ معنوی و الهی، این اوج انسانیت و لذت از حیات، بهتر شناخته شود. اینکه ما گاهی که دلمان میگیرد اشکی بریزیم، به هیچ وجه کافی نیست. به علاوه اگر ما توفیق اشک ریختن هم پیدا کنیم، باید بررسی کنیم که عیار اشک ما چقدر است؟ آیا اشک ما همان اشک و گریهای است که نزد خدا بسیار عزیز است یا اینکه قیمت کمتری دارد؟
دوری از تکبر، علت ارزش اشک است/ تکبر مثل علفهرزۀ دائماً رشد میکند
یکی از دلایل با ارزش بودن اشک این است که اشک خوب از اعماق پنهان دل نشأت میگیرد و اگر اشک بخواهد از اعماق جان آدمی نشأت بگیرد، نباید بدیهایی مانند تکبر در دل باشد. اما تکبر در دل انسان هست و مانند علفهرزه، دائماً رشد میکند. انسان باید تکبر خودش را مدام قلع و قمع کند.
در جلسۀ قبل بیان شد که علت واجببودن نماز و اینهمه تأکید بر آن، از بین بردن تکبر است. (فَرَضَ اللَّهُ...الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر» (منلایحضرهالفقیه / ج3 / ص568) این تکبر چیست که روزی پنج مرتبه باید با سجدهها، رکوعها و قیام و قعودها با آن مقابله کنم؟ از بین بردن تکبر به این سادگیها نیست و دائماً باید با آن مبارزه کرد.
تواضع درِ خانۀ خدا عبارت است از یک دلشکستگی بسیار زیبا
اگر تکبر را از بین ببریم، جای تکبر چه چیزی میآید؟ تواضع. تواضع درجات مختلفی دارد. شما هرچه با تکبر بیشتر و بهتر مبارزه کنید، به درجات عالیتری از تواضع خواهید رسید. تواضع درِ خانۀ خداوند متعال، عبارت است از یک دلشکستگی بسیار زیبا. اولیاء خدا طوری درِ خانۀ خدا منکسر و دلشکسته میشوند که کودک نزد مادر آنطور دلشکسته و گریان نمیشود.
دیدهاید بچهها چقدر زود گریهشان میگیرد، رسول خدا(ص) میفرماید من این عادت بچهها را خیلی دوست دارم. (احِبُّ الصِّبیانُ لِخَمسٍ: الأوَّلُ: أنَّهُم هُمُ البَکَّاؤونَ...؛ مواعظ العددیه / ص 259) ایشان این حالت را حالتی نیکو میدانند. اگرچه این احساس کودک نسبت به مادر طبیعی است، ولی ما هم باید نسبت به خدا به صورت اکتسابی اینطور باشیم. اولیاء خدا نسبت به خدا همینطور بودهاند، بلکه شدیدتر از کودکی که در پناه مادر گریه میکند و هیچ تکبری پیش مادر ندارد، اولیاء خدا نیز راحت پیش خدا گریه میکردند.
طبق آیه قرآن، کسی که اهل دعا نیست، متکبر است
حالا ما میخواهیم ببینیم آیا در دلمان تکبر هست یا نه؟ در یکی از آیات قرآن کریم، یکی از مصادیق تکبر به زیبایی بیان شده است. آیهای که نیمی از آن مشهور بوده و همه بلد هستند، ولی متأسفانه نیم دوم آن را زیاد بلد نیستند. بخش اول آیه میفرماید «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم» (غافر /60) بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. این قسمت مشهور آیه، یک جملۀ بسیار دلنشین، امیدبخش، جذبکننده و انگیزهبخش برای دعا کردن و از خدا خواستن است.
فردی نزد امام رضا(ع) آمد و گفت آقا من چه کار کنم تا دعایم مستجاب شود؟ حضرت فرمود: من قول بدهم قبول میکنی؟ گفت بله. امام فرمود: خدا قول داده، قبول نمیکنی، من قول بدهم قبول میکنی؟! خدا مگر نفرمود «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» (لَوْ أَنِّی قُلْتُ لَکَ قَوْلًا أَ کُنْتَ تَثِقُ بِهِ مِنِّی فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِذَا لَمْ أَثِقْ بِقَوْلِکَ فَبِمَنْ أَثِقُ وَ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ قَالَ فَکُنْ بِاللَّهِ أَوْثَقَ فَإِنَّکَ عَلَى مَوْعِدٍ مِنَ اللَّهِ أَ لَیْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» ؛ کافی/ ج2 / ص 478)
تکبر ورزیدن از عبادت یعنی احساس بینیازی کردن
بخش دوم آیه که معمولاً مورد غفلت است، این است: «إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ» کسانی که از عبادت من تکبر بورزند - امام باقر(ع) میفرماید: این عبادت یعنی دعا- کسانی که از دعا کردن تکبر بورزند، من آنها را با خواری به دوزخ خواهم برد. امامباقر(ع) میفرماید: عبادت در این آیه، یعنی «دعا» (إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی
سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ، قَالَ هُوَ الدُّعَاءُ ؛ کافی / ج2 / ص466)
این تکبر ورزیدن از عبادت یعنی چه؟ یعنی احساس بینیازی کردن. خدا میفرماید «دعا کن من اجابت میکنم» ولی او میگوید «الان حال دعا کردن ندارم!» این یکی از صورتهای تکبر است.
چرا اشک و تضرع ضرورت دارد؟ / احساس بینیازی از دعا و اشک، یک جلوۀ تکبر است
این تکبر چیست که در دل ما هست و مانع اشک است؟ این تکبر چیست که اگر نبود باب اشک باز میشد؟ تازه وقتی باب اشک باز شد، بعد از آن باید مدام باب اشک را بازتر کرده و دلایل اشک را عمیقتر کرد؛ از آن به بعد است که صحنههای زیبایی پدید میآید. ولی فعلاً وجود این تکبر مانع اشک ریختن است!
چرا اشک و تضرع ضرورت دارد؟ چون علامت این است که تکبر نیست. همین که احساس بینیازی از دعا و اشک داشته باشیم یعنی تکبر داریم، این یک جلوۀ تکبر است. همینکه وقت نگذاریم و نیازهای خود به خداوند را بیان نکنیم، یک جلوۀ تکبر است. وقتی یک فرد بزرگی به ما بگوید «اگر خواستهای داری بگو تا برایت انجام دهم» و ما بگوییم «نه خیلی ممنون!» انگار خواستهایم به بزرگی او بیاحترامی کنیم یا اینکه در مقابل او «منم» بزنیم.
تکبر، یک مشکل همگانی است
تعبیر گدایی درِ خانۀ خداوند که گاهی به کار برده میشود، زیبایی معنوی و عرفانیاش به این است که نشان میدهد فرد، متکبر نیست. تکبر بسیار شوم است، امالرذائل است. کسی به این سادگیها نمیتواند بگوید من متکبر نیستم. اگر کسی هر شب فراوان اشک ریخت و تضرع کرد، آن هم اشک اصیل و واقعی، میشود گفت که او متکبر نیست. حضرت امام(ره) برای گریه و مناجاتشان حوله میآوردند، دیگر دستمال کفایت نمیکرد. یعنی او اصلاً تکبر نداشت! البته این قدم اول است.
احساس بینیازی و گاهی از اوقات «غفلت» و گاهی وقت نگذاشتن برای اینکه انسان این اشک را در وجود خودش پیدا بکند، علامت تکبر هستند. گاهی ممکن است ما در مقابل دوستان خود، تواضع و کرنش داشته باشیم ولی درونمان مملو از تکبر باشد. کسی ممکن است فقیر باشد ولی متکبر باشد، یا ثروتمند باشد و متکبر باشد و.... بالاخره هرکسی میتواند این وضعیت را داشته باشد، رسول خدا به کنیزی که از سر راه کنار نمیرفت، فرمود که او هم اگرچه در زندگیاش چیزی ندارد، ولی میتواند متکبرانه رفتار بکند. (فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص دَعُوهَا فَإِنَّهَا جَبَّارَةٌ ؛ کافی/ ج2/ ص309)
احساس بینیازی موجب میشود از خدا تمنا نکنیم
اگر تکبر نسبت به پروردگار عالم از بین برود، اشک جاری میشود! هیچوقت کودک در مقابل پدر و مادر تکبر ندارد که مثلاً «من خودم را بگیرم تا یکوقت کوچک نشوم و...» اصلاً این حرفها در او نیست. احساس بینیازی که موجب میشود ما از خدا تمنا و التماس نکنیم، بوی تکبر از آن استشمام میشود. اینکه سعی کنیم گریه کنیم یعنی چه؟ یعنی سعی کنیم این حجاب تکبر را کنار بزنیم. آیا با سعی ممکن است؟ بله!
افراد نسبت به اشک، مختلف هستند
افراد نسبت به اشک، مختلف هستند. گاهی از اوقات اگر سنگی را از روی یک چشمهای برداری آب جاری میشود. گاهی از اوقات باید یک چاه عمیق کنده شود تا به آب زلال برسیم. ولی گاهی چاه عمیق هم که زده میشود، به آب شور میرسیم. ابلیس هم چاه زد ولی به آب بد رسید، به آب حسادت رسید. درونش را که بیرون ریخت معلوم شد خیلی اوضاع خراب است.
اگر تکبر خود را از بین ببریم و سعی کنیم نیازهای خودمان را در اعماق دل پیدا کنیم، شرایط دیگری خواهیم داشت. مثلاً فکر کنیم به لحظۀ جان دادن. مثلاً در دعای ابوحمزۀ ثمالی، امام سجاد(ع) به ما یاد یاد میدهد چه بگوییم: «فَمَا لِی لَا أَبْکِی... أَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی» (مصباحالمتهجد/ ج2/ ص591) به چنین جاهایی نگاه کن، گریهات میگیرد. ما میتوانیم با سعی، اشک پنهانشده در اعماق قلبمان که پشت سر خاکها و سنگهای تکبر پنهان است را بیرون بیاوریم. از تکبر بسیار باید ترسید، به همین دلیل باید بسیار درِ خانۀ خدا رفت و چشمههای زلال اشک و تضرع را جستجو کرد.
(الف6-ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید