منطق اشک(6)
نداشتن اشک و حالِ تضرع، نتیجۀ قساوت قلب است/ طبق روایت، هیچ عقوبتی بالاتر از قساوت قلب نیست/ برای برطرفکردن قساوت قلب چهکار کنیم؟/ برخی از مصادیق و جلوههای قساوت قلب
شناسنامه:
- زمان: 99/02/10
- موضوع: منطق اشک
- مکان: حرم مطهر امام رضا(ع)
- صوت: اینجا
نداشتن اشک و حالِ تضرع، نتیجۀ قساوت قلب است
در مکتب نورانی اسلام، فقط اشک ریختن و تضرعکردن تحسین نشده، بلکه نداشتن اشک و خشکی چشم، بهشدت تقبیح شده است و مؤمنین از خشکی چشم ترسانده شدهاند. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقَلْب» (روضهالواعظین/ ج2/ ص420) چشمها خشک نمیشوند مگر بهخاطر قساوت قلب.
البته ممکن است موقتاً کسی به یک دلیل روحی یا جسمی، کمتر اشک بریزد یا حالِ گریه و تضرع نداشته باشد، اما بهطور کلی این قاعده صحیح است که نبودن اشک چشم، نتیجۀ قساوت قلب است. هرچند ممکن است کسی گریه کند و گریهاش هم گریۀ خوبی نباشد که در جلسات دیگری به این بحث خواهیم پرداخت، ولی بهطور کلی نداشتن اشک چشم را ناشی از قساوت قلب میدانند.
اشک نریختن و قساوت قلب، از علائم شقاوت است
قساوت قلب به معنای سنگدلی است، یعنی دل سخت شده است. روایاتی در این موضوع ذکر شده است که برای شناخت قساوت قلب به ما کمک میکند. رسول خدا(ص) میفرماید: «مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسْوَةُ الْقَلْبِ» (کافی/ ج2/ ص290) از علامتهای شقاوت، خشکی چشم (اشک نریختن) و قساوت قلب است.
برای درک معنای شقاوت توجه کنیم به اینکه بهعنوان مثال «ابنملجم» یک فرد شقی است! شقی یعنی کسی که میخواهد بدبخت و جهنمی بشود. شقاوت وضعیت روحی بدی است که امیدوارم در چنین حال بدی، انسان از دنیا نرود.
طبق روایت، هیچ عقوبتی بالاتر از قساوت قلب نیست
امام باقر(ع) در حدیث بسیار هولناکی-دربارۀ عقوبت گناه- میفرماید: خداوند عقوبتهایی را برای قلوب و بدنها قرار داده است «إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِی الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ» (تحفالعقول/296) خداوند متعال در اثر بدیها و گناهها و ظلمها، بندگان خودش را عقوبت میکند. توجه کنیم که عقوبت در اثر گناه است ولی بلا ممکن است در نتیجه گناه نباشد. مثلاً یک عقوبت میتواند این باشد که آدم از نظر روحی، حال عبادت ندارد.
حضرت در ادامۀ روایت میفرماید: هیچ عقوبتی بالاتر از قساوت قلب نیست «وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ» قساوت قلب، همان عاملی است که موجب میشود انسان دیگر اشک نریزد و حال گریه کردن نداشته باشد. خوب است که آدم حال مناجات و تضرع داشته باشد و عمیقاً دوست داشته باشد که این کلمات را با خدا در میان بگذارد، اگرچه ممکن است کسی موقتاً اشک نریزد که آن را نباید قساوت قلب بدانیم.
برخی از مصادیق و جلوههای قساوت قلب
قساوت قلب یعنی چه؟ قساوت قلب یعنی اینکه انسان زیباییهای عالم را ببیند ولی احساس زیبایی نکند و روحش از دیدن این زیباییها فرحناک نشود. قساوت قلب یعنی چه؟ یعنی اینکه دلرحمی در انسان از بین برود. مثلاً اینکه خبر شهادت مظلومان عالم را به آدم میرسانند و او بگوید «حالا من چه کار کنم؟!» این قساوت قلب است.
یک مصداق روشن قساوت قلب، بیتفاوتی نسبت به روضۀ أباعبداللهالحسین(ع) است؛ اینکه روضۀ أباعبداللهالحسین(ع) را بخوانند و انسان خیلی بیتفاوت باشد. یک مصداق دیگرش این است که خوبیِ یک کسی را ببیند ولی قلباً او را تحسین نکند، یا نعمتی را ببیند ولی احساس شکر در وجودش ایجاد نشود، یا گناهی را انجام بدهد ولی احساس عذاب وجدان نکند. چنین قلبی دیگر کار نمیکند!
کسی که جنایتهای نظام سلطه را ببیند و از آن بدش نیاید، دچار قساوت قلب است
قساوت قلب یعنی اینکه انسان احساس خوب و عکسالعمل قلبی خوب، نسبت به پدیدههای خوب عالم نداشته باشد یا احساس بد بد نسبت به پدیدههای بد عالم نداشته باشد. بهعنوان مثال یکی از جلوههای قساوت قلب این است که انسان میداند که استکبار جهانی یا سردمداران نظام سلطه، چقدر جنایت میکنند ولی از آنها بدش نیاید. این قساوت قلب است دیگر!
اگر کسی از رژیم صهیونیستی نفرت نداشته باشد، قساوت قلب دارد. این یک مسئلۀ معنوی است نه یک مسئلۀ سیاسی. اسراییل اینهمه آدم میکشد و از آدمکشهای جنایتکار داعشی حمایت میکند، اگر کسی از اینها بدش نیاید، ناراحتکننده است. در این میان رسانههای اغواگر نیز مردم را فریب میدهند، اگر کسی از آنها متنفر نباشد، دچار قساوت قلب است. آدم باید از فریبکار متنفر بوده و در سینۀ خودش بغض داشته باشد.
کسی که قساوت قلب دارد، دوری امام زمان(عج) را حس نمیکند
اگر نزد چنین کسی نام امام زمان(عج) برده شود، اشکش جاری نمیشود و دوری حضرت را حس نمیکند. انسان نباید نسبت به نبودن امامش بیتفاوت باشد، این اصلاً طبیعی نیست. مانند کودکی که نسبت به نبودن مادرش بیتفاوت شده است، چنین وضعیتی طبیعی نیست.
مراتب قساوت قلب، متفاوت است
مراتب قساوت قلب متفاوت است. اگر به کسی گفته شود تو ممکن است اهل دوزخ بشوی و مورد قهر الهی قرار بگیری، چنانچه متأثر نشود او یک مرتبهای از قساوت قلب را دارد. در مراحل بالاتر، یکی از مرتبههای ظریف قساوت قلب این است که اگر بگویند شما به بهشت میروی، ولی خانهات در نزدیکیهای خانۀ أباعبداللهالحسین(ع) نیست، بلکه جایی در پایین بهشت خواهی داشت، اگر او متأثر نشود و گریه نکند، درجهای از قساوت قلب را دارد.
مسئلۀ اشک به قساوت قلب برمیگردد. مشکل، سر قساوت قلب است. قرآن کریم میفرماید: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ» (شعرا/89) در آخر کار خدا از ما چه میخواهد؟ میگوید: من دلت را میخواهم، دلت را سالم به من تحویل بده. دلی که من به تو داده بودم خیلی سالم بود، خیلی نورانی بود، خیلی زیبا بود، با آن چه کار کردی؟ لذا قلب را باید مراقبت کرد تا دچار قساوت قلب نشود.
راه برخورد با قساوت قلب، استغفار است / برای برطرفکردن قساوت قلب چهکار کنیم؟
راه برخورد با قساوت قلب و برطرف کردن آن، استغفار است. همچنین خدمت کردن به ضعفا و خدمت کردن به ایتام، خدمت به محرومین خصوصاً در ماه رمضان، قساوت قلب را برطرف میکند. همراهی با برنامۀ مواساتی که در کشور ایجاد شده است، صدقه دادن، مهربانی و کمک به اقوام ضعیف، قساوت قلب را برطرف میکند. خدمت کردن به پدر و مادر، طوری که شاد بشوند و دعایت کنند، قساوت قلب آدم را برطرف میکند!
باید مراقبت کنیم که مبادا قساوت قلب داشته باشیم. باید از قساوت قلب مضطرب شویم. اگر گریهمان نمیآید، ناراحت که میتوانیم بشویم، آشفته و بیقرار که میتوانیم بشویم. با بیقراری که میتوانیم برویم درِ خانۀ خدا، پشت در بسته، صبر که میتوانیم بکنیم. میگوید «من حال ندارم عبادت کنم! چهکار کنم؟» یک چارهاش این است که اگر حال عبادت نداشتی، بگویی خدایا من اینجا نشستهام تا به من حال دعا و مناجات بدهی!
اگر حال مناجات نداشتیم...
یاد شهدا بخیر! یکی از رزمندههای گردان تخریب-که بعداً به شهادت رسید- موقع زیارت عاشورا، آمده بود و میگفت: من حال ندارم بنشینم زیارت عاشورا بخوانم. گفتم: خب برو بخواب. گفت: دلم نمیآید، بچهها اینجا نشستهاند با امام حسین(ع) مناجات میکنند، من بروم بخوابم؟ گفتم: خب برو بنشین! گفت آخر خسته هستم و حال زیارت عاشورا خواندن ندارم...، به او گفتم: برو یک گوشۀ جلسه بنشین و بگو «امام حسین(ع)! جسمم را آوردم ولی دلم نیامده، دلم دیگر کار تو است.»
بعد از زیارت عاشورا وقتی از جلسه بیرون آمده بود، از بس گریه کرده بود، چشمهایش پف کرده بود. میگفت تا به امام حسین(ع) گفتم که حالش را ندارم، حالش را تو بده، من فقط جسمم را توانستم بیاورم...، یکدفعهای امام حسین(ع) یک حال خوب مناجات به من داد! إنشاءالله امام حسین(ع) در این شبها به همه حال خوب مناجات عنایت کند.
(الف6-ن2)
سلام علیکم
استاد حرفاتون حقیقتا از اعماق حقیقته ولی یه خواسته دارم لطفا یه سخنرانی سلسله ای درباره ی رفع قساوت قلب و دریافت رقت قلب سخنرانی بفرمایید تا انشاءالله خدا توفیق بدهد نهایت استفاده را بکنیم.