۹۹/۰۲/۱۳ چاپ ایمیل و پی دی اف
منطق اشک(4)

گریۀ اصیل، علامت شکستن تکبر است/ اگر گریه‌مان نمی‌گیرد، شاید سنگ تکبر ما محکم شده است/   اگر تکبر خود را با معرفت و تفکر نشکنیم، با بلا شکسته خواهد شد

شناسنامه:

  • زمان: 99/02/08
  • موضوع: منطق اشک
  • مکان: حرم مطهر امام رضا(ع)
  • صوت: اینجا
علیرضا پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در جوار بارگاه مقدس رضوی، قبل از قرائت دعای افتتاح، با موضوع «منطق اشک» به مدت ۱۵ دقیقه سخنرانی می‌کند. این سخنرانی که بدون حضور مخاطب برگزار می‌شود، به‌طور زنده در حدود ساعت 45 دقیقه بامداد از شبکۀ دو سیما پخش می‌شود. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در چهارمین جلسه را می‌خوانید:

ارزش اشک‌ریختن، مطلق نیست    

اگرچه در مکتب ما، اشک‌ریختن ارزش بالایی دارد اما این ارزش، مطلق نیست. همان‌طور که ممکن است کسی نماز و قرآن بخواند اما به جایی نرسد؛ اشک هم همین‌طور است، اما وقتی عمیقاً احساس تضرع پیدا کردی و اشک از سرچشمۀ قلبت بیرون آمد و بر چهره‌ات جاری شد، این اشک واقعاً ارزش دارد و آن لحظه، لحظۀ استجابت دعا است.

دربارۀ اینکه «چرا اشک و گریه در مکتب ما اهمیت و موضوعیت پیدا کرده است؟» در جلسات قبل، مقدماتی را بیان کردیم. در این جلسه با سخنی از امام رضا(ع) به واکاوی علت قیمت اشک بپردازیم. امام رضا(ع) می‌فرمایند: «أَقْبِلْ عَلَى اللَّهِ بِجَمِیعِ الْقَلْب‏ ؛ با همۀ دلت درِ خانۀ خدا برو» (فقه منسوب به امام‌رضا(ع) / ص102) دل و قلب انسان مجموعۀ کوچکی نیست.

حدیث قدسی: آسمان و زمین، وسعت خدا را ندارد اما قلب بندۀ مؤمن، مکان خداست /اگر به عظمت قلب انسان پی‌ببریم، اهمیت اشک را می‌فهمیم

بنابر حدیثی، حضرت موسی(ع) از خدا پرسید: مکان تو کجاست؟ خداوند متعال فرمود: من مکانی ندارم، شأن خدا بالاتر از این است که در مکانی قرار بگیرد. موسی(ع) گفت: خدایا می‌دانم شما مکانی نداری، اما اگر من بخواهم مکانی برای شما تصور کنم، کجاست؟ خداوند متعال می‌فرماید: زمین و آسمان‌ها وسعت من را ندارد ولی اگر بخواهم مکانی برای خودم معرفی کنم، قلب بندۀ مؤمن، مکان من خواهد بود! (یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسَعُنِی أَرْضِی وَ لَا سَمَائِی وَ لَکِنْ یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِن‏؛ عوالی‌اللئالی/ ج4 / ص7)

توجه کنیم که آسمان‌ها شامل کهکشان‌هایی است که میلیاردها سال نوری باهم فاصله دارند ولی این گسترۀ باعظمت که ما تا الان درک کرده‌ایم، وسعت خدا را ندارد. وجود ما بسیار باعظمت است. کل این جهان می‌تواند در گوشه‌ای از قلب ما قرار بگیرد. این قلب مکان خدا است، عرش رحمن است. کسانی که با اشک، رابطه ندارند، نمی‌دانند که قلب چه عظمتی دارد. چقدر لایه‌های پنهان و تو در تو در قلب وجود دارد! اگر کسی به عظمت و اعماق و ژرفای قلب پی ببرد، آن‌وقت می‌فهمد که چرا گفتند اشک مهم است. چون اگر انسان با اعماق دلش با خدا سخن بگوید حتماً اشکش جاری می‌شود، اشکی که از سرچشمه‌ای در اعماق قلب انسان نشأت گرفته است.

امام‌صادق(ع): گریۀ مؤمن مانند گریۀ مادری است که فرزند از دست داده است

در این جلسه، می‌خواهیم دربارۀ اعماق قلب صحبت کنیم. نکتۀ بسیار مهمی در این مورد وجود دارد که اگر این نکته برای ما روشن بشود، ما هم مانند اولیاء خدا مراقبت خواهیم کرد که مبادا چشمۀ اشک‌مان خشک بشود. اما قبل از بیان این نکته، ابتدا روایتی از امام صادق(ع) را برای شما نقل کنم.

امام صادق(ع) می‌فرماید: مؤمن علاماتی دارد. یکی از علائم مؤمن این است که گریۀ او مانند گریۀ مادری است که فرزند خودش را از دست داده است. «بُکَاؤُهُ کَبُکَاءِ الثَّکْلَى» (صفات‌المؤمن/ ص30) مادری که جوان از دست داده، چطور هق‌هق گریه می‌کند، عمیقاً ناله و ضجه می‌زند، مؤمن هم این‌طوری گریه می‌کند. این روایت هم بر قیمت اشک تأکید می‌کند و هم نحوه اشک را توصیف و تبیین می‌کند.

گریه، علامت شکستن تکبر است/ تکبر، یکی از صفات پنهان در اعماق دل انسان است

حالا این سؤال را جواب بدهیم که در اعماق دل ما چه خبر است که اگر از اعماق دل‌، اشکی نشأت گرفت، وقت استجابت دعا است، وقتی است که خدا به ما رو کرده و زمان طلایی حیات ما به‌حساب می‌آید؟

یکی از صفاتی که در اعماق دل وجود دارد، تکبر است. یکی از مراقبت‌هایی که باید در مورد اعماق دل صورت بدهیم، مراقبت از تکبر است. روزی پنج مرتبه و تا آخر عمر نماز‌خواندن، برای از بین‌بردن همین تکبر است! حضرت زهرای اطهر(س) فرمودند: فلسفۀ نماز این است که تکبر از دل کنده شود. (فَرَضَ اللَّهُ...الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر» (من‌لا‌یحضره‌الفقیه / ج‏3 / ص568)  مگر این تکبر چیست و چه اثری بر دل دارد که با یکی دو بار سجده و رکوع کردن از بین نمی‌رود؟ این تکبر مثل علف‌ هرز همین‌طور رشد می‌کند و باید ریشه‌کن شود تا بتوان اشکی ریخت.

کسی که درِخانه خدا گریه می‌کند، تکبر خود را شکسته است

می‌گویند «خدا نزد دل‌های شکسته است» اما دل شکسته یعنی چه؟ چه چیزی در دل، شکسته است؟ این شکستن به تکبر برمی‌گردد، کسی که درِ خانه خدا گریه می‌کند، در واقع تکبر خود را شکسته است؛ منیت‌ها، غرور و توهمی که دربارۀ بزرگ‌بودن خودش داشته را شکسته است و این، تحسین می‌خواهد. وقتی تکبر ته دل بشکند، انسان گریه می‌کند.

چرا فرموده‌اند قرآن را با حزن بخوانید؟ با گریه بخوانید؟ قرآن می‌فرماید: «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ» (حشر/ 21) اگر قرآن را بر کوه‌هایی به این استحکام نازل می‌کردیم، متلاشی می‌شدند! یعنی حالا که این قرآن را بر قلب شما وارد می‌کنیم، تکبر شما هم باید شکسته شود، کوهِ تکبر باید متلاشی شود. اگر این کوهِ تکبر متلاشی بشود، چشمه‌های زلال اشک جاری خواهد شد.

اگر گریه‌مان نمی‌گیرد، شاید سنگ تکبر ما محکم شده باشد!/ آن گریه‌ای اصیل است که تکبر ما را شکسته باشد

در این مطلب باید بیشتر تأمل کنیم. هر وقت گریه‌مان نگرفت، شاید دلیلش این باشد که سنگ تکبر ما محکم شده است! آن گریه‌ای اصیل است که این تکبر را شکسته باشد، سنگ تکبر که شکسته شود، از دلش چشمۀ زلال اشک جاری می‌شود.

 

 البته اشک می‌تواند به دلایل سطحی دیگر هم باشد، عیار اشک مثل عیار طلا قابل زیاد و کم شدن است. اما بعضی‌ها حال خوشی دارند و آمادگی برای اشک دارند و تضرع می‌کنند؛ این تضرع‌شان یعنی هیچ تکبری در دل‌شان نیست. در طول روز هیچ رفتار متکبرانه‌ای انجام نداده‌اند و دل‌شان رقت داشته و نرم است.

این تعبیر که «خدا دل شکسته را تحویل می‌گیرد» اگرچه کلامی است که در لسان عوام جاری است، ولی کلام عارفانه‌ای است که برگرفته از روایات است. دل شکسته، دلی است که سختی و زمختی تکبر را شکسته است، البته این‌طور نیست که هرکسی که گریه نکرد لزوماً متکبر باشد، ولی اولیاء خدا می‌ترسیدند که مبادا گریه نکردن‌شان از سر تکبر باشد. البته باید عیار گریه کسانی که گریه می‌کنند را هم سنجید.

اگر تکبر خود را با معرفت و تفکر نشکنیم، با بلا شکسته خواهد شد

کلام آخر اینکه اگر با معرفت، تکبر خودمان را نشکنیم، اگر با توجه به پروردگار عالم و مهربانی او، تکبر خودمان را نشکنیم، این تکبر با بلا شکسته خواهد شد.

این تضرعِ ما برای خدا بسیار مهم است. این دل‌شکستگی آن‌قدر برای خدا مهم است که می‌فرماید: بلا را بر آنها نازل کردم بلکه تضرع کنند! (أَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ؛ انعام/ 42) اگر کسی خواست بلا بر سرش نازل نشود، با معرفت و تفکر، تکبر خودش را درِ خانۀ خدا بشکند. شکستن تکبر کار ساده‌ای نیست. نماز که این‌همه مورد تأکید دین است و در زندگی ما عبادتی مکرر است، فلسفه‌اش شکستن این اژدهای تکبر است.

(الف6-ن2


<<جلسه قبل

جلسه بعد>>

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...