بی تو به سر نمیشود (7)
حمایت امام از ما، هم «حمایت مادی» است هم «حمایت معنوی» / حمایت معنوی یعنی چه؟/ امام، حمایتکنندۀ انسان بعد از انجام خطا و معصیت است/ آیا میشود خدا به دعای پیامبر و امام برای امت، ترتیب اثر ندهد؟!
شناسنامه:
- زمان: 99/02/12
- موضوع: بی تو به سر نمیشود
- مکان: مسجد دانشگاه رضوی
- صوت: اینجا
هدف عالی زندگی «بهخود آمدن» و رسیدن به عالیترین لذتهاست
نگاه ما به موضوع امامت و ولایت از زاویۀ «نیاز انسان به امام» است. برای اینکه بگوییم «ما چه نیازی به امام داریم؟» اول باید تصور درستی از زندگی داشته باشیم. ما زندگی را «شکوفایی انسان» تصور میکنیم، زندگی را «تلاش انسان برای رسیدن به عالیترین لذتها» تصور میکنیم. در زندگی انسان، مشکلات و موانع و تهدیدهایی وجود دارد و البته فرصتهایی نیز وجود دارد که انسان باید تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و از فرصتهای خودش هم خوب استفاده کند تا به اوج شکوفایی برسد.
اوج شکوفایی یعنی اینکه انسان استعدادها، عقل پنهان و گرایشهای پنهان عالیِ خودش را پیدا کند و با اینها زندگی کند و در نتیجۀ رسیدن به این گرایشها و علاقههای عمیق و عالی، به عالیترین لذتها برسد. پس این «به خود آمدن» و این زندگی کردن «بر اساس داراییهای عمیق انسان»، میشود هدف عالی برای زندگی.
کسی که «زندگی خوب» بخواهد، احساس نیاز به امام پیدا میکند
البته احساس نیاز به امام، برای بعضیها معنا ندارد. مثلاً کسی که بخواهد خیلی حداقلی زندگی کند و بگوید «من نمیخواهم لذتِ بیشتر ببرم، هر رنجی را هم حاضرم تحمل کنم، هر طاغوت و ستمگری هم خواست مرا به بردگی بکشد، برایم مهم نیست!» اگر واقعاً کسی زندگی خودش را اینگونه تعریف کند، ما نمیتوانیم دربارۀ «نیاز به امام» با او گفتگو کنیم و اصلاً امام برای او لازم نیست!
ولی اگر کسی «زندگی خوب» بخواهد (زندگی خوب یعنی به اوج خودشکوفایی و به اوج لذت رسیدن) چنین کسی طبیعتاً نیاز به امام دارد. حالا نیازش به امام برای چیست و امام برای او چهکار میکند؟ امام به او آزادی میدهد که او بتواند با آزمون و خطا یا با امکان انتخاب و اختیار پیدا کردن و با تحت فشارهای جانبی قرار نگرفتن، بتواند خلاقیتها و استعدادهای درونی خودش را شکوفا کند. امام به انسان، آزادی میدهد و از انسان حمایت میکند؛ چون انسان موجود ضعیفی است.
بعضیها علاقه دارند ضعف انسان را انکار کنند / ضعف انسان از کجاها ناشی میشود؟
بعضیها علاقه دارند ضعف انسان را انکار کنند، شاید آنهایی که ضعف انسان را انکار میکنند، علاقهمند هستند انسانها را بر اساس ضعفهایشان به بردگی بکشند! درحالیکه واقعاً انسان انواع و اقسام ضعفها را دارد. بالاخره بین انسانها تفاوتهایی وجود دارد، مثلاً من یک تواناییهای را ندارم و دیگری این تواناییها را دارد. همین تفاوتهای بین انسانها موجب میشود آن کسی که تواناییهایی دارد، با تواناییهای خودش گروکشی کند و من را به بردگی خودش وادار کند، لذ ا این یک ضعف برای من خواهد شد.
انسانها به همدیگر محتاج هستند و یک انسان به تنهایی نمیتواند همۀ نیازهای زندگی خود را برطرف کند، لذا اگر نظم و عدالتی در این جهان برقرار نباشد، همه همدیگر را به بردگی میکشند و همیشه جنگ خواهد بود و هرکسی در این نبرد، پیروز شد، دیگری را تحت سیطرۀ خودش قرار میدهد، پس کِی فرصت شکوفایی برای انسانها پدید میآید؟
طبیعتاً ما انسانها نسبت به هر قوتی که داریم، ضعفی هم در درونمان هست. البته اگر امام بیاید انسان را سرپرستی کند، کاری میکند که این ضعفها تبدیل به قوت بشود. امام میتواند انسان یا جامعۀ انسانی را به اوج قوت برساند؛ البته هرکسی را به نسبتِ به استعداد و توانایی خودش، به قدرت میرساند و طبیعتاً امام، حق هرکسی را خواهد داد.
مقصود از عدالت هم این است که فرصت مساوی در اختیار ما قرار بدهند، تا هرکسی بر اساس استعداد خودش رشد کند، هرکسی براساس تواناییها و علاقهمندیها و درک خودش رشد کند و جلو برود. واقعاً دشوار است که آدم در این دنیا و در این زندگی با این ارتباطات اجتماعی، رها بشود اما تحت ستم قرار نگیرد و کسی حق او را نخورد، و فرصت شکوفایی هم پیدا کند. این خیلی دشوار است.
زندگیِ کم و حداقلی برای خیلیها طبیعی شده است!
متأسفانه متنهای کمی موجود است که فرزندانمان با خواندن این متنها، خطرات زندگی و مشکلات طبیعیِ رفتار کردن در این روابط اجتماعی موجود در جهان را متوجه بشوند. خیلیها هم هستند که این خطرات و بدیهای موجود در زندگی را-که میتواند ظلم به ما تلقی بشود- اصلاً طبیعی میدانند، یعنی به این وضع بد قانع شدهاند و اصلاً نمیتوانند تصور کنند که یک وضع بهتری هم وجود دارد! ما باید آن تصور برای وضع بهتر را در ذهن همۀ جوانهایمان ایجاد کنیم و توقعشان را از زندگی بالا ببریم، به حدی که منتظر ظهور حضرت بشوند.
اینهمه حقوقِ انسانها-از جنبههای مختلف- دارد ضایع میشود، اینهمه ناامنی در ابعاد گوناگون زندگی وجود دارد (مثل کمبود امنیتِ روانی) و اینهمه بد زندگی کردنها در این زندگیِ حداقلی وجود دارد، اما خیلیها عینِ خیالشان نیست؛ انگار این زندگیِ کم و حداقلی برای آنها طبیعی شده است! اگر این زندگی طبیعی بشود، انسانها دیگر به امام و دین، احساس نیاز پیدا نمیکنند.
قبل از بیان «حقّ امام» اول کارکرد امام را بگوییم و اینکه «امام چقدر به نفعمان است»
در جلسات قبل، یکمقدار دربارۀ آزادیبخش بودن امام، صحبت شد. همچنین دربارۀ حمایتگر بودن امام برای همین زندگی عادی خودمان هم مطالبی بیان شد. در این جلسه هم میخواهیم دربارۀ «حمایت معنوی» صحبت کنیم. خیلی از دینداران هستند که دقیقاً به ضرورت امام توجه ندارند هرچند ممکن است متعبدانه، امر امامت و ولایت را پذیرفته باشند، اما تفصیلاً احساس ضرورت برای وجود امام را پیدا نکردهاند، لذا میبینید که بعضیها دیندار هستند، اما نسبت به مسئلۀ ولایت، عاشقانه برخورد نمیکنند و احساس اضطرار شدید نمیکنند.
اینکه «امام به گردن ما حق دارد» یک مسئلۀ بلند معرفتی و معنوی است و هرکسی نمیتواند با این حرف ارتباط برقرار کند، لذا این را نباید ابتدائاً به خیلیها گفت. امامصادق(ع) میفرماید: «جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَى حُبِ مَنْ یَنْفَعُهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَضَرَّ بِهَا» (کافی/ ج8/ ص152) دلها اینگونه هستند که آنچه به نفعشان باشد را دوست دارند و از آنچه به ضررشان باشد، بدشان میآید. این احساس در دل انسانها فعال است. لذا ما اول باید به آنها بگوییم که «امام چقدر به نفعت شماست» یعنی کارکرد امامت را باید توضیح بدهیم.
وقتی بخواهیم کارکرد امامت را توضیح بدهیم، باید بسترهای ضربهخوردن و آسیبدیدنِ انسانها در زندگی را به آنها نشان بدهیم و بعد بگوییم که در این شرایط، آن کسی که از شما حمایت میکند و میتواند شما را نجات بدهد، همان پدر یا مادرِ معنوی شما یعنی «امام» است. (همانطور که پدر و مادرِ مادی ما با عواطف بسیار زیبایشان، در دوران کودکی از ما حمایت میکنند.)
حمایت امام، هم «حمایت مادی» است هم «حمایت معنوی» است / حمایت معنوی یعنی چه؟
حمایت امام، گاهی «حمایت مادی» است؛ یا آزادی اجتماعی به ما میدهد یا هر نوع حمایت مادی انجام میدهد برای اینکه ما امکان زندگی و امکان رشد و شکوفایی پیدا کنیم. گاهی هم حمایت امام «حمایت معنوی» است (بعداً انواع دیگری از حمایتهای امام را اشاره خواهیم کرد.)
اما حمایت معنوی یعنی چه؟ بالاخره دین یک برنامهای برای شکوفایی به آدم میدهد، ما در این برنامه ممکن است بهطور دقیق عمل نکنیم، یعنی اشتباه کنیم یا معصیت و گناه کنیم. در این صورت اوضاع ما چگونه میشود؟ آیا دیگر بیپناه میشویم و باید برویم درِ خانۀ خدا استغفار کنیم و همهچیز به استغفار و تمنای خودمان وابسته است؟ آیا هر اشتباهی که مرتکب شدیم، باید تا آخر پایش بایستیم و چوبش را بخوریم؟ آیا در اینجا یک ساختاری شبیه «بیمه» وجود ندارد که برای ما جبران کند؟ یا اگر بیمهای هم وجود دارد، آیا خودمان باید هزینهاش را بپردازیم؟
آیا در اجرای این برنامۀ دین، اولین اشتباهِ من آخرین اشتباهم خواهد بود و هیچوقت جبران نخواهد شد؟ آیا نمیشود یک برنامهای وجود داشته باشد که اگر من اشتباه کردم، آخرین اشتباهم نباشد، یعنی نابودکننده نباشد و امکان جبران هم وجود داشته باشد؟
امام، حمایتکنندۀ انسان بعد از انجام خطا و معصیت است
یک برنامۀ خوب باید پیشبینی کند که اگر اشتباهی در اجرای برنامه رخ داد، چگونه میشود این اشتباه را جبران کرد؟ اگر هیچ راهِ جبرانی وجود نداشته باشد، خیلی خطرناک میشود؛ مخصوصاً برای نحوۀ سیر و سلوک انسان که امکان خطا در آن وجود دارد و اصلاً خیلی وقتها انسان با خطا کردن رشد میکند. البته نمیخواهم خطاکاری را خیلی ساده و عادی جلوه بدهم بهطوری که جرأت به معصیت پیدا کنیم، ولی بالاخره اگر دچار خطا یا معصیت شدیم، چهکار باید کنیم؟
یکی از کارهایی که امام انجام میدهد این است که حمایتکنندۀ انسان بعد از خطا و اشتباه و معصیت است و چقدر این حمایت، حمایت قوی و جبرانکنندهای است! برخی از این حمایتهای رسول خدا(ص) در آیات و روایت، بیان شده است.
خداوند متعال در سورۀ نساء، میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً» (نساء/64) آن کسانی که به خودشان ظلم کردند (در اجرای برنامۀ دین اشتباه کردند) اگر پیش تو آمدند و استغفار کردند و از خدا طلب مغفرت کردند و رسول خدا هم برای آنها استغفار کرد، خداوند تواب رحیم است! اینجا صریحاً خداوند متعال دارند به استغفار رسولخدا(ص) ترتیب اثر میدهند، یعنی اگر ایشان برای ما استغفار بکند، اثر دارد.
شفاعت پیامبر(ص) و ولیّ خدا در دنیا و آخرت، چه منطقی دارد؟
یکمقدار به منطق این موضوع نگاه کنیم که چگونه پیامبر(ص) و ولیّ خدا، ما را در دنیا و آخرت، شفاعت میکنند؟ شما ببینید که اگر یک مادر یا پدر، برای فرزند خودش دعا کند، این دعا مؤثر هست یا نیست؟ ببینید در اینباره چقدر روایات داریم و چقدر تصریحات در دین وجود دارد! یککسی که مادر و پدر ما هم نیست، اما به گردن ما حق داشته باشد (مثلاً معلم ما باشد) اگر از سر مهربانی برای ما دعا کند و طلب مغفرت کند-که همین طلب مغفرت، بهترین دعا است- آیا خدا مستجاب نمیکند؟!
ببینید خدا به رابطههای بین انسانها چطور نگاه میکند؟ مثلاً میفرماید: اگر چهلتا مؤمن دنبال یک جنازهای راه بیفتند و بگویند «خدایا ما از این مؤمن، بدی ندیدهایم» من میپذیرم. اگر این برنامۀ «پذیرش دعای مؤمنین برای همدیگر» نبود، این دین، خیلی دین ناقصی بود و خیلی برخورد خدا غیرکریمانه و غیرمهربانانه میشد!
بالاخره خداوند بین ما انسانها، نسبتهایی برقرار کرده و عواطفی بین ما وجود دارد. مثلاً یک مادری فرزندش را دوست دارد و با اینکه بچهاش حق مادر را ادا نکرده، این مادر از حق خودش گذشته است و صمیمانه دارد برای بچهاش دعا میکند، آیا خدا نباید این دعا را بپذیرد؟ پس چرا خدا این نسبتها را بین انسانها برقرار کرده است؟
آیا میشود خدا به دعای پیامبر و امام برای امت، ترتیب اثر ندهد؟!
از مؤمنین بالاتر و از پدر و مادر بالاتر، ببینید رسول خدا(ص) و ولیّ خدا چقدر حق به گردن ما دارند و چقدر ما را دوست دارند! چقدر رسولخدا(ص) به ما علاقه دارند و چقدر ولیّ خدا عاشق مؤمنین هستند! (در اینباره در جای خودش باید بحث کرد؛ تحت عنوان حمایت عاطفیِ امام و اینکه ما چقدر نیاز به حمایت عاطفی داریم)
حالا ولیّ خدا برای ما دعا میکند و اشک میریزد؛ چون دلش برای ما میسوزد، آیا میشود تصور کرد که خداوند به این دعا، ترتیب اثر ندهد؟ در این صورت، این سیستم، خیلی سیستمِ بدی میشود! طبیعتاً باید در این سیستمی که خداوند متعال یک نسبت عاطفی بین ولیّ خدا و ما برقرار کرده است و ولیّ خدا به ما یک حقی پیدا کرده است، اگر ولیّ خدا از حق خودش گذشت و ما را بخشید، طبیعتاً خدا باید بیشتر ببخشد.
در حدیثی آمده است که رسولخدا(ص) درِ خانۀ خدا مناجات میکردند که «خدایا اعضای امت من را روز قیامت آبرویشان را نبرد، فقط من از گناه آنها مطلع بشوم...» خداوند متعال فرمودند: «یا حَبیبی أنا أرأف بِعبادی مِنک» عزیز من، من نسبت به بندگانم از تو مهربانتر هستم. حالا که تو این تقاضا را داری «فَاُحاسِبهم وَحدی بِحیث لا یَطَلِعُ عَلی عَثراتهم غَیری» خودم تنهایی آنها را محاسبه میکنم تا کسی غیر از من مطلع نشود. (جامعالسعادات/ ج۲ / ص۲۸۲)
واقعاً اگر امامزمان (ع) در این شبها برای ما طلب مغفرت نکند ما بیچاره میشویم
این دلسوزیِ رسولخدا(ص) برای امتش در عالم مؤثر است، استغفار رسولخدا (ص) در عالم مؤثر است. واقعاً اگر امام زمان (ع) در این شبها برای ما طلب مغفرت نکنند ما بیچاره میشویم. این حمایت معنوی، یک عنصری است که در برنامۀ دین و در جریان حمایت ولیّ خدا از ما وجود دارد و ما به این حمایت معنوی محتاج هستیم.
البته استغفارِ خود ما هم مستقیماً مؤثر است اما همانطور که ما به دیگران «التماس دعا» میگوییم و دعای آنها برای ما مؤثر است، چطور امکان دارد که دعای ولیّ خدا برای ما مؤثر نباشد؟!
قرآن کریم میفرماید: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (انفال/33) رسول من، برکت وجود تو در میان این مردم، بهگونهای است که اگر تو بین آنها باشی من آنها را عذاب نمیکنم؛ حتی اگر گنهکار باشند و حتی اگر مستحق عذاب باشند.
تا ولیّ خدا از ما راضی نشود خدا راضی نمیشود
پس حمایت معنوی ولیّ خدا باید در نظر گرفته بشود. گاهی از اوقات وقتی استغفار میکنیم، تا وقتی ولیّ خدا راضی نشود اصلاً امکان ندارد خدا معذرتخواهی ما را بپذیرد. در آن دعای استغفار از أمیرالمؤمنین علی(ع) آمده است: خدایا اگر من با گناهم ولیّ تو را آزرده خاطر کردهام و حقی از او ضایع کردهام، من را ببخش. (اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ ظَلَمْتُ بِسَبَبِهِ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِکَ...؛ بلدالامین /ص40)
در چنین موقعیتی اگر ما ولیّ خدا را آزرده کرده باشیم، اول باید عذرخواهی کنیم. این «حقالناس» است و ما در واقع اکرمالناس و اشرف مردم و برترین انسانها را اذیت کردهایم لذا باید عذرخواهی کنیم و این طبیعی است. تا او از ما راضی نشود خدا راضی نمیشود. یک نمونۀ سادهاش این است که اگر پدر و مادر راضی نشوند خدا نمیبخشد.
یک جوانی داشت جان میداد و نمیتوانست «لاإلهإلّاالله» بگوید. ولیّ خدا آمدند و فرمودند: مادرش هست؟ مادر آن جوان آمد. به او فرمودند: مثل اینکه شما از ایشان ناراضی هستی، گفت بله من را اذیت کرده است. فرمودند: بهخاطر من، تو بیا از این پسرت راضی بشو و الا او نمیتواند لاإلهإلّاالله بگوید. مادر هم وساطت ولیّ خدا را پذیرفت و راضی شد و آن پسر موفق به گفتن لاإلهإلّاالله شد.
در روز عاشورا أباعبداللهالحسین(ع) به اصحابشان فرمودند: اگر کسی بدهکار است اینجا در کنار ما نباشد. یعنی حقالناس را باید بروید ادا کنید. یک نفر بدهکار بود و گفت: یا اباعبدالله اجازه بده من بمانم، ولی برای پرداخت بدهیام، یک کسی را میفرستم که آن را پرداخت کند و حضرت به این شرط قبول کردند.
اساساً نمیشود این برنامۀ حمایت معنویِ اولیاء خدا وجود نداشته باشد. آیا اولیاء خدا به گردن ما حق پیدا میکنند یا نه؟ آیا برای ما زحمت میکشند یا نه؟ آیا به ما علاقه دارند یا نه؟ بله، خُب در این صورت، همینها زمینهای را برای استجابت دعایشان دربارۀ ما پدید میآورد و این خیلی طبیعی است.
اینکه استغفار و شفاعت رسول خدا و اولیاء خدا مؤثر است، مسئلهای نیست که فقط شیعیان به آن معتقد باشند، شاید پنجاه روایت در کتب برادران اهل سنت، در اینباره باشد. حالا از بین روایات بسیار فراوان، یک روایت را در این باب برای شما میخوانم:
چرا اعمال ما را به پیامبر اکرم(ص) معرفی میکنند؟
رسول خدا(ص) میفرماید: «حَیَاتِی خَیْرٌ لَکُمْ وَ مَمَاتِی خَیْرٌ لَکُمْ» (منلایحضرهالفقیه /ج1/ص191) زنده و مردۀ من برای شما مفید است! گفتند یا رسولالله چگونه؟ فرمود: «أَمَّا حَیَاتِی فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِم» خداوند میفرماید که من این مردم را عذاب نمیکنم درحالیکه تو در بین اینها هستی.
حضرت در ادامۀ روایت فرمودند: «وَ أَمَّا مُفَارَقَتِی إِیَّاکُمْ فَإِنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیَّ کُلَّ یَوْم» وقتی از شما جدا بشوم و از این دنیا بروم، هر روز اعمال شما به من معرفی میشود!
چرا اعمال ما را به پیامبر اکرم(ص) معرفی میکنند؟ چون پیامبر(ص) نگران ما هستند، چون به ما علاقه دارند و الا از باب تجسس یا انجام یک تکلیف اداری که نیست! قلب ایشان برای ما میتپد، معلوم است این شخصیت والامقام که شهدای پای رکاب او «أحیاءٌ عندَ ربِّهِم یُرزَقون» هستند معلوم است که خود ایشان چقدر آنجا حیات دارند و در حیات دیگر ابناء بشر و خصوصاً اعضای امت اسلامی مؤثر هستند.
در ادامۀ روایت میفرمایند: «فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنٍ اسْتَزَدْتُ اللَّهَ لَکُمْ وَ مَا کَانَ مِنْ قَبِیحٍ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَکُم» اگر در اعمالتان کار خوب باشد من دعا میکنم که ثوابش زیاد بشود و توفیقات شما بیشتر بشود. اگر در اعمال شما گناه باشد من برای شما استغفار میکنم، لذا من بعد از مرگ خودم هم برای شما مفید خواهم بود.
حمایت معنوی از جانب امامزمان(ع) برای ما در دوران غیبت هم وجود دارد
این حمایت معنوی از جانب حضرت ولیعصر(ع) برای ما در همین دوران غیبت هم ذکر شده است. حضرت در مرقومۀ مبارک خودشان فرمودند: اگر دعای ما برای شما نباشد که دشمنان شما را قطعه قطعه خواهند کرد. (وَ إِنَّا غَیْرُ مُهْمَلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاء؛ الخرائج و الجرائح / ج2/ ص903)
دعاهای حضرات اولیاء خدا برای ما دعاهایی هستند که زندگی ما را نجات میدهد. اتفاقاً در فتنههای آخرالزمان شما این صحنه را بیشتر میبینید، در آخرالزمان خیلی بلاها هست و خیلی گرفتاریها پیش میآید، ولی در یک جمعبندی نهایی در درازمدت دیده میشود که خدا بهطور خاص دارد از امت رسولخدا(ص) حمایت میکند. کمااینکه ما در این چهل سال اخیر، این حمایتها را بسیار دیدهایم.
ما بهخاطر حمایتهای معنویای که حضرت ولیعصر(ع) از ما دارند، واقعاً قوی هستیم. ما باید این را باور کنیم، به عیان دیدیم که در همین فتنههای اخیری که در منطقه پیش آمد، تکفیریها میخواستند ریشۀ محبین اهلبیت(ع) را بکَنند و کربلا را- بهعنوان مظهر توجه مؤمنین به اهلبیت(ع)- نشانه گرفته بودند که با خاک یکسان کنند و طبیعی هم بود؛ اگر طبق برنامۀ خودشان جلو میرفتند، بههمین نتیجه میرسیدند. اما دیدیم که خدا چگونه فتنههای آنها را خاموش کرد!
در همین جریان دفاع مقدس، خدا چگونه یک جنگ جهانی را از سر ما برطرف کرد؟ آنهایی که در متن دفاع مقدس بودند میدیدند که نصرت الهی فوق تصور ما بود، فوق توان ما بود که بتوانیم بر دشمن مؤثر واقع بشویم، یک جهان در مقابل ما ایستاده بود. البته ما شهید دادیم و عزیزترین کسان ما به شهادت رسیدند، ولی این نسبت به فتح و نصرتی که بهدست آمد، زیاد نبود.
به ضرورت حمایت معنوی، باید بیشتر توجه کنیم و از این زاویه به موضوع «امام» نگاه کنیم که ما نیاز داریم کسی از ما حمایت معنوی کند و این حمایت معنوی در زندگی ما بسیار پراثر خواهد بود. این توسلاتی که در جامعۀ ما هست، ثمرۀ همین نگاه است، ولی معمولاً در امامشناسی و معرفت به امام، از این مسائل بهعنوان مبانی کلیدی درک و معرفت نسبت به امام یاد نمیشود. انگار اینها دِسر غذای دین است و اصل غذای دین، اثبات حقانیت امام است! درحالیکه اینها جزء ضروریات دینداری است، اصلاً امکان ندارد کار انسان بدون مغفرت امامش، پیش برود، در آخر زیارت جامعه میخوانیم: «إنَّ بینی و بینالله ذنوباً لا یأتی علیها الّا رضاکُم» اصلاً امکان ندارد بدون رضایت شما، من بتوانم از این گناهان عبور کنم.
إنشاءالله در این ماه مبارک رمضان خدا به همۀ ما توفیق عنایت بفرماید که بتوانیم با حمایت معنوی ولیاللهالاعظم ارواحنا له الفداء، ماه رمضان خوبی داشته باشیم و خدا به ما بیشتر لطف کند و گناهان ما را ببخشد.
(الف2-ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید