۰۰/۰۹/۳۰ چاپ ایمیل و پی دی اف
ضرورت شناخت امتحانات الهی(ج2) -1400/09/26

ضرورت آموزش سه وجهیِ دین، به جای معرفی دو وجهی اصول و فروع دین/ یک خلأ مهم در آموزش دین، عدم توجه به «موقعیت‌شناسی» است/ برای اینکه بدانم «الان تکلیفم چیست؟» باید بدانم «الآن در چه موقعیتی هستم؟»

شناسنامه:

  • زمان: 1400/09/26

  • مکان: دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره)

  • مناسبت: فاطمیه اول-جلسه2

  • موضوع: ضرورت شناخت امتحانات الهی

  • صوت: اینجا

علیرضا پناهیان به مناسبت ایام فاطمیه اول، در دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) به سخنرانی پرداخت. در ادامه فرازهایی از جلسه دوم این سخنرانی را می‌خوانید:

یک خلأ مهم در آموزش دین: غیر از «اعتقادات» و «احکام» آموزش «موقعیت‌شناسی» هم لازم است

وقتی ما به آموزش دین می‌پردازیم، نباید صرفاً به آموزش اعتقادات و آموزش احکام بپردازیم. ما از دوران کودکی به‌یاد داریم که وقتی می‌خواستند دین را به ما آموزش بدهند، می‌گفتند «ما یک اصول دین داریم و یک فروع دین...» در بیان اصول دین، سرفصل‌های اصلیِ عقاید را بیان می‌کردند، و در بیان فروع دین هم احکام کلیدی را مطرح می‌کردند؛ ما هم اینها را حفظ می‌کردیم و یاد می‌گرفتیم. کم‌کم تصور ما این می‌شد که «دین یعنی اینکه من این عقاید را داشته باشم و به این احکام عمل کنم...»

اما وقتی در فضای طلبگی قرار گرفتیم و معارف قرآن را یک‌مقدار بررسی کردیم، متوجه شدیم که یک خلأ بزرگی در این آموزش وجود دارد؛ خلأیی که هنوز هم هست و آن خلأ این است که با دانستن احکام دین و با دانستن عقاید دینی یا جهان‌بینیِ دین، ما نمی‌توانیم بفهمیم که ماجرای دین چیست؟ ما نمی‌توانیم بفهمیم جریان زندگی در مسیر عبودیت چگونه است و باید مراقب چه چیزهایی باشیم؟

خلأ مهمی که وجود دارد این است که ما در جریان آموزش دین، از موضوع «امتحان و قرار گرفتن در موقعیت‌های مختلف» غفلت کردیم. اگر بخواهیم یک ارکانی را برای آموزش دین تصور کنیم باید این‌طور بگوییم: یکی رکن همان «اصول دین، جهان‌بینی دینی، آنچه باید بدانیم و نسبت به آن شناخت یا اعتقاد داشته باشیم» رکن بعدی «امتحان و موقعیتی که خدا ما را در آن قرار می‌دهد» و رکن دیگر هم «احکام یا دستورات الهی؛ از فقه-به معنای خاصّ کلمه- گرفته تا اخلاقیات» یعنی ما باید دین را سه وجهی بدانیم، نه دو وجهی.

دین معمولاً دو وجهی معرفی می‌شود: جهان‌بینی و ایدئولوژی/ وجه سوم که مغفول مانده «موقعیت‌شناسی» است

دین معمولاً به‌صورت دو وجهی معرفی می‌شود: جهان‌بینی و ایدئولوژی. یعنی اینکه اولاً بدانیم در عالم چه خبر است؛ خدایی هست که از ما انتظاراتی دارد و پیامبری فرستاده است و معادی در کار هست و ثانیاً دستوراتی هست که به ما می‌گوید باید چه‌کار بکنیم. ولی این دستورات در خلأ نیستند بلکه در هر موقعیتی یک تکلیفی ایجاد می‌شود. آن جهان‌بینی و عقاید هم تا وقتی در موقعیت‌ها نیاید، خوب شناخته نمی‌شوند که آیا ما آن عقاید را داریم یا نداریم؟

در این میان، نسبت به یک موضوعی به نام «موقعیت» بی‌توجهی و غفلت شده است. نباید بگوییم که «موقعیت» همین زندگی یا همین دنیاست! چون زندگی و دنیا دائماً در حال تغییر است و دائماً در حال طراحی است و متناسبت با رفتار ما هم در حال تغییر است. متناسب با انگیزه و اندیشه و نیت ما هم در حال تغییر است.

امام باقر(ع) می‌فرماید: اگر یک آیۀ قرآن نبود من به شما می‌گفتم تا روز قیامت چه اتفاقی می‌افتد. ولی به‌خاطر این آیۀ قرآن نمی‌شود گفت. یک آیۀ قرآن وجود دارد که خبر از اراده‌ای در عالم می‌دهد، لذا نمی‌شود خبر داد که تا روز قیامت چه خبر است. آن آیۀ قرآن چیست؟ «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»(رعد/39) خدا هر چیزی را بخواهد محو می‌کند، هر چیزی را بخواهد اثبات می‌کند. یعنی خدا اوضاع عالم را تغییر می‌دهد. مثلاً تصمیم گرفته بوده که این اتفاق بیفتد ولی تغییرش می‌دهد. (لَوْ لَا آیَهًْ فِی کِتَابِ اللَّهِ لَحَدَّثْتُکُمْ بِمَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًْ فَقُلْتُ أَیَّهًْ آیَهًْ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ: یَمْحُوا اللهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ؛ تفسیر عیاشی/ج2/ص215)

چرا خداوند اوضاع عالم را تغییر می‌دهد؟ برای اینکه هر لحظه باید ما را در یک موقعیتی قرار بدهد. چرا خداوند این موقعیت‌ها را از قبل پیش‌بینی نمی‌کند؟ برای اینکه ما را آزاد گذاشته است که ببیند چه‌کار می‌کنیم. بالاخره ما انسان‌های آزادی هستیم و در رفتارهایمان مجبور نیستیم. ممکن است ما تصمیم غلطی بگیریم؛ و خداوند برای ما یک تصمیم دیگری داشته که ما را در فلان موقعیت قرار بدهد ولی به خاطر این تصمیم غلطِ ما، موقعیت ما را تغییر می‌دهد.

دربارۀ یک جامعه هم همین‌طور است. ممکن است جامعه، یک تصمیم دیگری بگیرد؛ آن‌وقت خداوند به‌خاطر همین تصمیم غلط، بر مقدرات آن جامعه تأثیر خواهد گذاشت. یک کلمه‌ای ما داریم به نام «بداء» امام صادق(ع) می‌فرماید اگر مرد می‌دانستند که گفتگو دربارۀ بداء چقدر ارزش دارد، از سخن گفتن دربارۀ آن خسته نمی‌شدند (لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْکَلَامِ فِیهِ؛ کافی/ج1/ص148) بداء یعنی اینکه خداوند یک تصمیمی دارد و بعد، تغییرش می‌دهد. بداء یعنی تغییراتی که خدا در طرح‌های خودش ایجاد می‌کند.

امام باقر(ع) می‌فرماید چون خداوند برنامه‌های خودش را تغییر می‌دهد، من نمی‌توانم بگویم تا روز قیامت چه اتفاق‌هایی می‌افتد. خداوند چه چیزهایی را تغییر می‌دهد؟ موقعیت ما را تغییر می‌دهد. همین موقعیت ما هست که تعیین می‌کند «الآن چه حکمی از احکام الهی برای ما اولویت دارد و کدام حکم را باید جلو بیندازیم؟ حتی به کدام حکم نباید توجه کنیم و به‌جایش به آن یکی حکم باید توجه کنیم.» فقط بحث اولویت هم نیست، بلکه گاهی از اوقات یک حکمی برداشته می‌شود. مثل زمان جنگ که حضرت امام(ره) فرمود: اجازۀ پدر برای مسافرت رفتن فرزندان لازم نیست. قبلاً فرزندانی که می‌خواهند به جبهه بروند، اگر پدرش اجازه نمی‌داد سفرش حرام بود. ولی امام فرمود: نه، نیازی به اجازۀ پدر نیست. اصلاً حکم را کنار گذاشت؛ به دلیل موقعیت! این هم حکم اسلام است.

شما صرفاً با عقایدتان نمی‌توانید سراغ احکام اسلام بروید بلکه باید احکام را با موقعیت خودتان هم بسنجید. اگر این را از همان کودکی به ما آموزش می‌دادند چشم ما در دین‌داری خیلی بازتر می‌شد و می‌فهمیدیم که فقط جهان‌بینی و ایدئولوژی کافی نیست. یا به تعبیر دیگر، فقط دانستن احکام الهی و عقاید کافی نیست. بلکه این وسط، دانستن امری به نام موقعیت هم لازم است؛ اینکه در چه موقعیتی خدا می‌خواهد من و شما را امتحان کند؟

سه بخش مهم در گفتگوهای دینی

ما وقتی می‌خواهیم گفتگوی دینی داشته باشیم گفتگویمان باید سه بخش باشد: یکی اینکه چه چیزهایی در عالم هست که باید به آن مؤمن باشیم؟ مثل خودِ خدا. چه چیزهایی باید به آن توجه داشته باشیم؟ مثل معاد. چه چیزهایی در عالم هست که باید به آنها ارادت بورزیم و عشق بورزیم؟ مثل اولیاء خدا.

بخش دیگر این است که حالا باید چه‌کار کنیم؟ اما قبل از اینکه بپردازیم به اینکه «چه‌کار باید کنیم؟» یک بخش دیگر از گفتگوهای دینی موضوعش این است که «الآن در چه موقعیتی هستیم؟» مثلاً اینکه آیا ما در آخرالزمان هستیم یا نه؟ در موقعیتی که الان هستیم، کدام یک از احکام الهی ضرورت پیدا می‌کند؟ وقتی موقعیت را درست تشریح کنیم آن‌وقت بهتر می‌توانیم تشخیص بدهیم که الان کدام حکم الهی ضرورت دارد؟ مثلاً اگر تشخیص بدهیم که «موقعیت الان، موقعیت الف نیست، موقعیت ب است» آن‌وقت تمام باید و نبایدهای مربوط به موقعیت الف را باید کنار بگذاریم و سراغ موقعیت ب برویم و بگوییم در این موقعیت، چه احکامی لازم است و چه دستوراتی باید انجام داد؟

پس مسئلۀ امتحان را باید در شرایط مختلف، در نظر بگیرید. آمدند خدمت امیرالمؤمنین علی(ع) در چه شرایط حساس تاریخی‌ای در شرایطی که حضرت داشتند قبر مطهر رسول خدا را دیگر مرتب می‌کردند. یعنی تازه رسول خدا را بعد از سه روز به خاک سپردند. یک کسی آمد گفت بیل دستش بود حضرت. داشت دیگر این خاک را مرتب می‌کرد. یعنی می‌دانیم ما بعد از سه روز که بر بدن پیامبر نماز خواندند که در واقع اکثر هم نیامدند، خود امیرالمؤمنین علی(ع) بالای سر بدن مطهر بودند که مردم به زیارت و وداع بیایند و نماز بخوانند، بدن پیامبر اکرم را به خاک بسپارند و از کنار بدن پیغمبر امیرالمؤمنین تکان نخورد. کسی آمد. گفت آقا شما چه‌کار داری می‌کنی اینجا؟ همۀ مردم رفتند با کسی که باید یا نباید بیعت کردند! پس قصۀ شما چی می‌شود؟ چرا اینجوری شد اوضاع؟

آن وقت حضرت در آنجا می‌گوید که بیل در خاک زدند، دست‌شان را گذاشتند روی بیل، حالا روی آن وسیله‌ای که بوده حالا ما اینجوری می‌گوییم، بعد برگشتند این آیۀ قرآن را خواندند. ببینید، «الم، أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ»؛ آیا مؤمنین فکر می‌کنند که امتحان نمی‌شوند؟ (لَمّا تَمَّ، لِأَبی‌بَکرٍ ما تَمَّ، و بایَعَهُ مَن بایَعَ، جاءَ رَجُلٌ إلى أمیرِالمُؤمِنینَ علیه السلام و هُوَ یُسَوّی قَبرَ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله بِمِسحاةٍ فی یَدِهِ فَقالَ لَهُ: إنَّ القَومَ قَد بایَعوا أبابَکرٍ، و وَقَعَتِ الخَذلَةُ فِی الأَنصارِ لِاختِلافِهِم، و بَدَرَ الطُّلَقاءُ بِالعَقدِ لِلرَّجُلِ خَوفا مِن إدراکِکُمُ الأَمرَ. فَوَضَعَ طَرَفَ المِسحاةِ فِی الأَرضِ و یَدُهُ عَلَیها ثُمَّ قالَ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* الم* أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ ؛ ارشاد شیخ مفید/ج1/ص190)

خدا آن مردم را در یک موقعیت جدید قرار داد که-غیر از چهار نفر- ایمان‌شان را از دست دادند. «إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص غَیْرَ أَرْبَعَة» (کتاب سلیم بن قیس/ج2/ص598) مردم باید متوجه می‌شدند که در یک موقعیت جدید قرار گرفته‌اند و باید می‌فهمیدند که در این موقعیت، دستور چیست؟ مردم باید خودشان موقعیت را رصد کنند و دستور را تشخیص بدهند. البته کلیات این دستور، قبلاً صادر شده بود و حتی جزئیاتش هم قبلاً صادر شده بود؛ مثل آنچه در غدیر خم برای مردم بیان شد. 

تشخیص موقعیت خاصی که در آن هستی، در تشخیص تکلیف تو حرف اول را می‌زند

این سؤال که «خدا از ما چه می‌خواهد؟» دو تا جواب متفاوت دارد: یکی اینکه خدا کلاً چه می‌خواهد و دیگر اینکه مصداقاً در این زمان از ما چه می‌خواهد؟ معلوم است که خدا کلاً می‌خواهد تو «با تقوا» باشی. حالا سؤال این است که الآن تو باید چه‌کار کنی؟ الآن تو باید بروی هیئت یا به خانواده‌ات برسی؟ پاسخ این سؤال، به موقعیت خاصّی که من الان در آن قرار دارم، وابسته است. تشخیص موقعیت خاصی که یک انسان در آن قرار دارد در تشخیص تکلیف او حرف اول را می‌زند.

کاش غیر از خداشناسی و احکام‌شناسی، موقعیت‌شناسی هم به ما یاد می‌دادند. این همان چیزی است که افراد مذهبی هم معمولاً در آن مشکل دارند. تلقی ما از دین، این است که آدم اگر به خدا معتقد باشد و دستورات دین را بداند، کار تمام است. در حالی‌که باید یک حرفی را خیلی مکرّر بین خودمان بزنیم و آن اینکه «الآن وقت چیست؟ الآن خدا دارد چه امتحانی می‌گیرد؟ الآن دارد ما را در معرض چه پرسشی قرار می‌دهد؟» وقتی این را تشخیص دادیم، بر آن اساس می‌توانیم امتحان‌های اجتماعی خودمان را تشخیص بدهیم، تکالیف اجتماعی خودمان را تشخیص بدهیم و تکالیف فردی خودمان را تشخیص بدهیم.

ابلیس چگونه آدم‌های خوب را با کارهای خوب، فریب می‌دهد؟

یکی از نتایج بی‌توجهی به این موضوع(موقعیت‌شناسی و تشخیص تکلیف) این می‌شود که ابلیس، آدم‌های خوب را با کارهای خوب، گول می‌زند؛ البته کار خوبی که الان وقتش نیست، کار خوبی که الآن اولویت ندارد. می‌گوید «تو این کار خوب را انجام بده... چقدر کار خوبی کردی، احسنت! آفرین...»

مثلاً الآن موقع اعتراض به عملکرد دولتمردان خلافکار است، یا الآن موقع انسجام مردم برای بکارگیری ابزار قدرت است تا بتوانند امور را خودشان اداره کنند؟ اینکه شما ببینید یک دولتمردی خلاف می‌کند و عدالتخواهانه بروید جلویش را بگیرید و افشاگری کنی، کلاً کار خوبی است. از طرف دیگر، اقدام کردن مردم به اینکه خودشان قیامِ به قسط کنند (و به تعبیر قرآن «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ») هم کار خوبی است، مثلاً اینکه خودمان به توزیع صحیح ثروت بین خودمان اقدام کنیم، این هم کار خوبی است. ولی باید دید که الآن نوبت کدام است؟ این مسئلۀ خیلی اساسی و مهمی است.

در روایات فرموده‌اند که آخرالزمان این‌قدر بین مؤمنین و شیعیان اختلاف ایجاد می‌شود که همدیگر را تکفیر می‌کنند، آب دهان به صورت هم پرت می‌کنند، همدیگر را مرتد می‌دانند، همدیگر را خارج از دین می‌دانند. (لا یَکُونُ الْأَمْرُ الَّذِی تَنْتَظِرُونَهُ حَتَّى یَبْرَأَ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ یَتْفُلُ بَعْضُکُمْ فِی وُجُوهِ بَعْضٍ وَ یَشْهَدَ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْکُفْرِ وَ یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً ؛ غیبت نعمانی/ص206) چرا باید در آخرالزمان که شیعه دارد قدرت می‌گیرد و در آستانۀ فرج است، اختلافات بین‌شان زیاد بشود؟ آیا شیعیان اخلاق‌شان بد می‌شود؟ چه اتفاقی برایشان می‌افتد که این‌همه اختلاف بین‌شان می‌شود؟ جهل‌شان زیاد می‌شود؟ نه جهل‌شان زیاد می‌شود، نه معنویت و اخلاق‌شان بد می‌شود بلکه تشخیص‌شان متفاوت است؛ تشخیص‌شان دربارۀ موقعیت. این می‌گوید «الآن موقع این است...» آن می‌گوید «الآن موقع آن است...» لذا با هم دعوایشان می‌شود. امام زمان(ع) هم تشریف ندارد که بگوید «الآن موقع این است...» و بحث تمام بشود.

تشخیص اینکه «الان در بین احکام الهی کدامش را باید انجام بدهیم؟» بستگی به موقعیت‌شناسی دارد

در موضوع موقعیت‌شناسی هم شیطان، خیلی دخالت می‌کند و فریب می‌دهد. مثلاً ممکن است ابلیس به تو بگوید: «نمی‌خواهی به فکر اصلاح خودت باشی؟ نمی‌خواهی به فکر قیامت باشی؟ الان بنشین و این دعا را بخوان...» تو هم می‌گویی «بله، چه حرف خوبی! چه احساس خوبی دارم...» تو را می‌نشاند سر سجادۀ دعا، درحالی‌که الآن باید می‌رفتی تعاونی محله‌ات را تشکیل می‌دادی! یعنی تکلیف اصلی‌ات را رها کردی. برای بعضی‌ها ممکن است که همین دعا خواندن، حتی موجب منحرف شدن هم بشود.

الآن موقع چیست؟ موقع کدام عمل اجتماعی است و موقع کدام عمل فردی است؟ این را باید از تشخیص موقعیت درآورد تا به تشخیص تکلیف رسید. بله کلاً احترام به پدر و مادر خوب است، کلاً دعا خوب است، کلاً قرآن خوب است، کلاً جهاد خوب است، کلاً صلح خوب است و... یک فهرست بلند از احکام الهی داریم ولی الان کدام یک از اینها را باید انتخاب کنیم و اجرا کنیم. این بستگی به موقعیت‌شناسی دارد.

واقعش این است که دین‌داری یک مقدار معمّاگونه است؛ شما باید معمّا را حل کنید. به همین دلیل بصیرت نیاز دارد. از ابعاد مختلف باید به این معمّا توجه بشود تا حل بشود. شاید علّت اختلاف شیعیان در آخرالزمان هم تشخیص همین موقعیت‌ها باشد.

یک اصل مهم در برنامه‌ریزیِ خدا برای امتحانات: خدا بنا ندارد وضع فرد یا جامعه‌ای را با ثبات نگه دارد

یک نکتۀ بسیار مهم و کلیدی دربارۀ موقعیت‌ها و امتحان‌ها به شما عرض کنم: خداوند بنا ندارد وضع کسی یا وضع جامعه‌ای را با ثبات نگه دارد. این یکی از اصول برنامه‌ریزی خدا برای امتحانات است. شما سعی می‌کنید که موقعیت را تشخیص بدهید، بعد یک‌دفعه‌ای می‌بینید که خدا موقعیت را به‌هم می‌زند و تغییر می‌دهد.

مثلاً چند سال پیش که اربعین خیلی به اوج رسیده بود، برای ما این سؤال مطرح شد که واقعاً خدا چه طرحی دارد؟ آیا اوضاع همین‌طوری باقی می‌ماند؟ حدس می‌زدیم که خدا با این اربعین یک امتحانی از ما می‌گیرد. بعد یک‌دفعه‌ای ماجرای کرونا پیش آمد و اربعین تعطیل شد، یعنی ما در یک موقعیتِ جدید و یک امتحان جدید قرار گرفتیم.

آیا این کرونا موقعیتی است که ما با آن امتحان می‌شویم؟ شاید بعضی‌ها بگویند «اصلاً کرونا به امتحان چه‌کار دارد؟ یک ویروس است...» هر حادثه‌ای در عالم اتفاق می‌افتد چه طبیعی باشد، چه به دست دشمنان بشریت باشد چه به دست دوستان خدا باشد، خداوند باید اذن بدهد که این اتفاق بیفتد. البته ارادۀ ما دخیل است ولی اذن خدا هم هست، هر دوی اینها باید باشد. خدا کِی اذن می‌دهد؟ وقتی که می‌بیند با امتحاناتش سازگاری دارد.

مثلاً الآن شما می‌خواهی بروی خواستگاری. ولی خدا اجازه نمی‌دهد شما به خواستگاریِ هر کسی بروی. یا اجازه نمی‌دهد هر خواستگاری بیاید درِ خانه‌ات. گاهی به خواستگاری هم اذن می‌دهد، ولی اجازه نمی‌دهد ازدواج کنی. وقتی اجازه داد ازدواج کنی، البته ارادۀ شما دخیل است، ولی خارج از خواست خدا هم نیست.

مثلاً شما به خواستگاری یک کسی رفتی که اتفاقاً خیلی دختر خوب و خوش‌اخلاقی است اما خدا می‌‌خواهد تو را با یک خانمی که بداخلاق است امتحان کند، برای اینکه تو در بستر یک زندگی پرآشوب باید امتحان بشوی. بعد می‌بینی که یک دفعه‌ای، جور نمی‌شود و می‌روی درِ یک خانۀ دیگر و بالاخره امتحان آنجا صورت می‌گیرد.

آدم تکلیفش را چطور باید تشخیص بدهد؟ ساده نیست! این‌جور نیست که آدم بدون فرقان، بدون بصیرت، بدون تقوا، به فهم دقیق و درست برسد. حتی اگر امام زمان ارواحناله‌الفدا هم بالاسر آدم باشد باز هم از انسان، انتظار بصیرت دارد؛ هم در زندگی شخصی و هم در زندگی جمعی. خیلی از اوقات، تو خودت باید به تشخیص برسی، حتی اگر یک عارف واصل هم باشد که بتواند به تو بگوید، فایده ندارد.

اصل اساسی این است که «خدا می‌خواهد ما در یک موقعیت ثابت نباشیم»

اصل اساسی این است که «خدا می‌خواهد ما در یک موقعیت ثابت نباشیم، ما را در موقعیت‌های متفاوت قرار می‌دهد» در این فیلم‌ها دیده‌اید که مثلاً بازیگر یا قهرمان داستان می‌رود سرِ یک چشمۀ آبی و می‌خواهد در صحرا با کمال آرامش آب بخورد یک اتفاق بدی می‌افتد. یعنی صحنه را طوری درست می‌کنند که آن اتفاق بعدی، غیرمنتظره باشد. خدا هم شبیه همین رفتار را دارد. البته معلوم است اینکه فیلم سینمایی‌ها و رمان‌ها و داستان‌ها را بر اساس توالی حادثه‌ها جذاب می‌کنند در واقع از روی زندگی طبیعی انسان‌ها گرفته‌اند.

البته خدا خیلی لطف دارد، البته خدا خیلی مهربان است، البته خدا خیلی دستگیر است. ولی هوشیاری فوق‌العاده‌ای نیاز دارد تا آدم موقعیت امتحانی خودش را تشخیص بدهد. ان‌شاءالله جلسۀ بعد، دربارۀ موقعیت امتحانی جامعۀ خودمان یک‌مقدار توضیح می‌دهیم. تا اینجای بحث را مقدمه تلقی بفرمایید تا برسیم به اینکه امروز خدا از ما چه انتظاری دارد؟

«شناخت موقعیت و تشخیص تکلیف» جزو مباحث مهم دینی است

همان‌طور که بیان شد گفتگوی دینی بر سه بخش اساسی است: یکی بحث دربارۀ اعتقادات و جهان‌بینی است، یکی بحث از احکام الهی است، و یکی هم این است که موقعیت را تشخیص بدهیم. این هم جزء مباحث دینی است. الآن بیشتر موقعیت چیست؟ کدام تکلیف ترجیح دارد؟ نکند به آن بی‌توجه باشیم و بعد این دوران بر ما بگذرد و سخت بگذرد و به نتایجی که باید نرسیم.

یکی از ویژگی‌های ولیّ خدا، یکی از ویژگی‌های ولایت این است که تکلیف معین می‌کند. البته در مرتبۀ عالی، ولیّ الله الأعظم ارواحناله‌الفدا قرار دارد و در مراتب پایین‌تر، پدر شما هم یک ولایتی بر شما دارد، یعنی پدر می‌تواند تکلیف معین کند.  

رهبر انقلاب، گاهی به یک موضوعی تصریح می‌کنند، ولی می‌بینیم که خیلی‌ها توجه نمی‌کنند. رهبری عزیز که اصلاً کارش این است که موقعیت را اعلام کند، می‌فرماید که «الآن موقعیت این است و باید به این موضوع بپردازیم...» ولی می‌بینیم حتی آنهایی که معتقدند و در این راه هستند، دارند به موضوعات دیگر می‌پردازند.

فریادهای فاطمه(س) یکی از اسرارش این بود که بر مردم اتمام حجت بکند

در ماجرای فاطمیه، امیرالمؤمنین علی(ع) نمی‌تواند موقعیت را برای مردم تبیین کند. چون کسی از ایشان قبول نمی‌کند و کسی سخن او را نمی‌شنود. ضمن اینکه اگر بخواهد موقعیت را بیان کند، ظاهراً باید دعوت به خود بکند و طبیعی است که آنها هم در مقابل ایشان هزار تا حرف می‌زنند که «داری به خودت دعوت می‌کنی...» پس مردم چطوری موقعیت را بفهمند؟ خدا برای اتمام حجت، فاطمه را خلق کرد و رسالتی به عهدۀ صدیقۀ کبری فاطمۀ زهرا(س) قرار گرفت. یعنی هر تشخیص دیگری بود نالۀ فاطمۀ زهرا(س) بین در و دیوار همۀ تشخیص‌های غلط را می‌توانست حذف کند و کنار بزند. هیچ‌کسی از اهالی مدینه روز قیامت نمی‌تواند بگوید «من نمی‌دانستم چه‌کار لازم است؟» سرّ فریادهای فاطمۀ زهرا(س) یکی‌اش این بود که بر مردم اتمام حجت بکند.

مردم مدینه دچار مصلحت‌اندیشی شده بودند و می‌گفتند «وضع به‌هم می‌ریزد...» حضرت زهرای اطهر(س) برای آنها توضیح می‌داد که از ترس فتنه‌نشدن سکوت کردید درحالی‌که شما در اصلِ فتنه سقوط کردید! شما خودتان را در بدترین فتنه انداختید. می‌گفتند جامعه وضعش به‌هم می‌ریزد، حالا یک مقداری آرامش داشته باشیم! اینکه درِ خانۀ فاطمه(س) را آتش زدند، آیا جزء به‌هم ریختن جامعه نیست؟

(الف2/ن2)


<<جلسه قبل

جلسه بعد>>

 

نظرات

سلام استاد پناهیان خیلی ممنون بابت مطالبتون بنده واقعا دیدم نسبت به امتحانات الهی واقعا تغییر کرده فقط برخی مواقع نمیدونم تکلیفم در این امتحانات الهی چیست 

ای کاش بیشتر و ملموس تر توضیح دهید من برخی مواقع در انتخاب ها دچار استیصال میشم...

 و 

از شما درخواست می کنم به حق حضرت زهرا در این ایام با برکت، در خصوص نوع تعامل با نامحرم به ویژه در محیط های کاری هم توضیح دهید 

متاسفانه نوع تعاملات در محیط های مذهبی هم توسط خانم ها و آقایان مذهبی آنطور که باید رعایت نمیشه و  شاهد هستیم روابط خیلی راحت تر شده و همراه با شوخی و خنده و.. است.. 

 

 

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...