تاریخ بعثت و عصر ظهور( فصل دوم ) - جلسه بیست و یکم
دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعیام را انجام بدهم» / مسئولیت اجتماعی، بزرگترین امر واجب الهی است که باید آنرا در زندگیمان وارد کنیم
شناسنامه:
- زمان: 1401/02/04
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم)
- صوت: اینجا
خوب است بهمناسب شبهای قدر، تعطیلی داشته باشیم تا مردم بهتر به عبادت بپردازند
در ابتدا نکتهای را دربارۀ شبهای قدر یادآوری کنم. ما مناسبت اعیاد و شهادتهای ائمۀ معصومین(ع) را تعطیل میکنیم. به مناسبت عید فطر هم دو روز تعطیل است. اگر میتوانستیم به مناسبت شبهای قدر هم تعطیلی داشته باشیم تا مردم بهتر به عبادت برسند خوب بود. غیر از بیست و یکم ماه مبارک رمضان که بهخاطر شهادت امیرالمؤمنین(ع) تعطیل است، در شبهای قدر دیگر، خیلیها گرفتار کارها و برنامههای روزمرهشان هستند و نمیتوانند برای عبادت، وقت بگذارند.
مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی، به احترام شبهای قدر که ارزش عبادتش از هزار ماه بالاتر است، اهتمام و توجهی کنند تا تعطیل بشود. این یک پیشنهاد است برای اینکه کسی را نداشته باشیم که به دلیل اشتغال کاری روزمره از شب قدر محروم بشود.
شب قدر اصلی شب بیست و سوم است، ریز و درشت کارها در این شب تنظیم میشود
نکتۀ بعدی این است که آن کسانی که از دو شب قدر قبلی بهره بردند، بدانند که شب قدر اصلی شب بیست و سوم است، لذا باید به این شب اهتمام بیشتری داشته باشند. برای آنها هم که بهره نبردند، این شب آخرین فرصت است. آغاز سال جدید معنوی ما و در واقع آغاز سال جدید حقیقی ما از روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان خواهد بود.
باید در شبهای قدر یک تسویۀ حساب خوب داشته باشیم و در پروندۀ خودمان برای مقدراتی که در سال بعد داریم تأثیر بگذاریم. حتی توفیق انجام عبادتها و توفیق ترک معصیتهایی که افراد پیدا میکنند، در این شب تنظیم میشود. رزق و روزی هم بهجای خود، عمر و زندگی هم بهجای خود، ازدواجها و دیگر اموری که خداوند متعال مقدّر میکند، و ریز و درشت کارها در این شب تنظیم میشود.
وقتی پروندۀ اعمال ما را خدمت امامزمان(ع) میبرند، یعنی خودِ ما در ذهن و نگاه امام، حاضر میشویم
نکتۀ دیگر این است که این شب تنها شبی است که مطمئن هستیم و یقین داریم تکتک ما به محضر حضرت ولیعصر ارواحنالهالفداء میرسیم هرچند ممکن است خودمان خبر نداشته باشیم. وقتی پروندۀ اعمال ما را خدمت امامزمان(عج) میبرند، اینطور نیست که مثلاً یک عکسی روی پرونده خورده باشد و حضرت سؤال بکنند که این عکس و پرونده مال کیست؟ در واقع خودِ ما را خدمت حضرت میبرند منتها نه به این حضور جسمی و ذهنیمان، ما متوجه نیستیم شب قدر کجاییم. وقتی پروندۀ اعمال و مقدرات ما را میبرند، حضرت میدانند این پرونده مال کیست و ما را میبینند و میشناسند. ما یکبار در ذهن و نگاه شریف امامزمان(عج) حاضر میشویم. چه حضوری از این بالاتر؟ چه اتفاقی از این مهمتر؟ ممکن است در طول زندگیمان خیلی نتوانیم با حضرت ارتباط برقرار کنیم. پس وقتی پروندۀ اعمال ما خدمت حضرت ولیعصر ارواحنالهالفداء میرسد به نوعی خودِ ما هستیم که به محضر حضرت بقیة الله الأعظم ارواحنالهالفداء میرسیم. پس شب بیست و سوم شب بسیار مهمی است.
غیر از برخی اعمال یکی از نیازهای ما «عزم» است، یعنی بنا داشته باشیم چگونه زندگی کنیم و به کجا برسیم
حالا برای این شب قدر، چهکار بکنیم؟ بحث خودمان را متناسب با این شب قدر باقیمانده عرض میکنم که شامل چند تا نکته است:
یک نکته این است که هم برای پاک شدن گذشتۀ ما از بدیها، هم برای رشد خودِ ما در محضر پروردگار عالم یعنی برای اینکه نزد خدا انسان محبوبتر و مقبولتری بشویم و قدر پیدا کنیم و هم برای اینکه مقدرات بهتری برای آینده پیدا کنیم غیر از برخی اعمال یکی از نیازهای ما «عزم» است. عزم یعنی اینکه بنا داشته باشیم چگونه زندگی بکنیم، چگونه رفتار بکنیم. بنا داشته باشیم به کجا برسیم. بنا و قصد داشتن خیلی مهم است.
گاهی بعضی از بندگان خدا چون بر ترک گناه عزم میکنند، خدا مقدراتشان را تغییر میدهد و مسیر زندگیشان را به سویی میبرد که دیگر نتوانند گناه بکنند. خداوند آنها را در جهت ترک گناه کمک میکند. اینطور نیست که انسانها دائماً آزادِ آزاد آزاد باشند و هر اشتباهی را بتوانند بکنند. گاهی یک نیّت بزرگ، خیلی اثر میگذارد. امام صادق(ع) میفرماید: «إِنَّمَا قَدَّرَ اللَّهُ عَوْنَ الْعِبَادِ عَلَى قَدْرِ نِیَّاتِهِم» (امالی، شیخ مفید/ص66)، خدا کمکهای خودش را به اندازۀ نیّتها مقدّر میکند. اگر نیّت کسی تمام باشد، کمک خدا برای او تمام خواهد بود.
مسئولیت اجتماعی، بزرگترین امر واجب الهی برای ما است / اگر بتوانیم حال دیگران را درک کنیم خیلی رشد پیدا کردهایم
قبلاً ما یک صحبتی کردیم که از چه گناههایی توبه کنیم؟ باید از گناههای اجتماعی -به تعبیر مقام معظم رهبری- توبۀ اجتماعی کنیم. میخواهم عرض بکنم که بیایید عزم اجتماعی هم داشته باشیم. بر اساس آیات فراوان قرآن و همچنین روایات، ما میدانیم مسئولیت اجتماعی بزرگترین امر واجب الهی برای ما است و باید آن را در زندگیِ خودمان وارد کنیم. در یکی از جلسات قبل مراحل بلوغ اجتماعی را عرض کردیم که انسان در مرحلۀ اول، رفقایش را میبیند، در مرحلۀ دوم دنبال خانواده میگردد و در مرحلۀ سوم دیگران را میبیند به صورت تکتک.
بعضیها اصلاً به بلوغ سوم نمیرسند یعنی نمیتوانند تکتک افرادی را که در اطرافشان هستند ببینند و احوالپرسی کنند و حال آنها را درک کنند. همین که ما دیگران را ببینیم و بتوانیم حال دیگران را درک کنیم، خیلی رشد پیدا کردهایم؛ البته رعایت دیگران مربوط به مرحلۀ بعدی است، در این مرحله فعلاً باید سعی کنیم حال دیگران را درک کنیم. خیلی وقتها اگر دیگران را درست ببینیم، وقتی خطا بکنند ناتوانایی آنها را میبینیم و به آنها حق میدهیم و زود آنها را میبخشیم. هیچوقت کسی را مسخره نمیکنیم و اگر ناتوانی دارد او را با ناتوانی خودش ارزیابی میکنیم.
سیاسیشدن یک مرتبه از مراتب ایمان و بلکه آدمیت است
بعد از این مرحله، نوبت به دیدن کلّیت جامعه میرسد، یعنی ببینیم کلّیت حرکت جامعه به کدام سمت میرود. مقولۀ قدرت در اینجا به میان میآید، یعنی همین بحثی که تا الآن داشتیم که رسولخدا(ص) آمده بودند مردم را به رهایی برسانند تا در این رهایی فطرتها جوشیده بشود. پیامبر اکرم(ص) چیزی نمیخواهد در دل ما بگذارد، یادآور چیزهایی است که ما در دلمان داریم. ما بهترین موجودات خدا هستیم. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم» (تین،4). بیشتر تلاش پیامبر اکرم(ص) در این جهت است که موانع را از سر راه ما بردارد منتها با کمک خودِ ما، این موانع را برمیدارد. موانعی که پیامبر اکرم(ص) میخواست آنها را با کمک انسانها بردارد همان قدرتطلبیهایی بود که باید جلویش گرفته بشود. اما مردم زمان پیامبر(ص) در این زمینه خوب عمل نکردند.
انسانها اکثراً سیاسی نیستند. تربیت دینی آنوقتی درست انجام شده است که آدمها سیاسی بشوند. سیاسیشدن یک مرتبه از مراتب ایمان و بلکه آدمیت است. «تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی.» اگر یک برنامۀ دینی منجر به سیاسی شدن افراد نشد، احتمالاً آن برنامه زیاد دینی نیست. الآن دیگر کمکم ما میتوانیم این حرف را بزنیم. در دوران طاغوت میگفتیم «همین حداقلِ دینداری هم غنیمت است» ولی الآن بعضی اوقات در حداقلها باقی ماندن، تحریف دین است. اگر الآن دعای شب بیست و سوم ما در حداقلها باقی بماند، معلوم نیست خدا با ما چه برخوردی بکند.
کسانی که وظیفۀ اجتماعیِ خود را انجام نمیدهند، خیلی در روایات، مذمّت شدهاند
در یک آیهای از آیات کریمۀ قرآن خداوند متعال میفرماید: «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آیَةٌ لَیُؤْمِنُنَّ بِها» (انعام،109) بعضیها دنبال نشانه هستند تا ایمان بیاورند ولی با همین نشانههایی که هست ایمان نمیآورند. اگر تعقل و تفکر بکنند میتوانند ایمان بیاورند. خداوند متعال اینها را مجازات میکند «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ کَما لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُون» (انعام،110) خداوند قلبها و چشمهایشان را زیر و رو میکنم، آن وقت دیگر هرگز نمیتوانند حقیقت را ببینید.
کسانی که وظیفۀ اجتماعیِ خود را انجام نمیدهند، خیلی در روایات، مذمّت شدهاند. یک نمونه از این وظیفۀ اجتماعی «جهاد» است، البته جهاد، مراتبی دارد و فقط با جنگیدن نیست. مرتبهای از جهاد با زبان است، همان جهاد تبیین که رهبر انقلاب فرمودند. مرتبهای از جهاد هم با قلب است؛ جهاد با قلب یعنی اینکه انسان لااقل در قلب خودش، معروف را معروف بداند و منکر را منکر بداند، یعنی از منکر، قلباً بدش بیاید.
روزهدار واقعی نمیتواند بیتفاوت باشد به اینکه زورگویان در جهان، فقیر تولید میکنند
خیلی جنایت و خیلی خیانت است در حقّ بشر که ما مسائل اجتماعی را در اخلاق اجتماعی محدود کنیم. کمک به امام جامعه و کنترل قدرت در جامعه را رها کردیم، آنوقت میگوییم «بیایید به یک نفر فقیر کمک کنیم!» بعضیها روزهدارها را مسخره میکنند و میگویند روزه گرفتی برای اینکه درد این گرسنه را بفهمی، این گرسنه که در کنار تو هست، خُب به او کمک کن... اگر بگوید «در کنار روزۀ خودت به این فقیر هم رسیدگی کن» حرف درستی است ولی اگر بگوید «اصلاً نمیخواهد روزه بگیری! به این فقیر کمک کن» این حرف غلطی است. اینکه به روزهدار بگوییم به این فقیر برس، یکدرصد ماجراست. باید به روزهدار بگوییم «برای چه روزه گرفتی وقتی قدرتها دارند در جهان فقیر تولید میکنند؟ چرا گردن آنها را نمیشکنی؟» آنوقت باید گفت نماز و روزهات به کمر تو بزند که جلوی قدرتها نمیایستی! مگر بنا نبود با روزه، درد گرسنگان را بفهمی و به آنها کمک کمک کنی؟!
در شب قدر برای این موضوع، استغفار و عزم کنیم که ریشۀ فقر را بکَنیم
اینکه درد گرسنگان را بفهمی یعنی انقلابی بشوی! انقلابی بودن چیزی نیست جز اینکه ریشۀ فقر را بکَنیم. خدا این را از ما میخواهد. در شب قدر برای این موضوع استغفار و عزم کنیم. در این مدت خیلیها به من گفتهاند که تکلیف را مشخص کن، ما میخواهیم مسئولیت اجتماعی داشته باشیم، دقیقاً باید چهکار بکنیم؟ انشاءالله روزهای بعد بر اساس آیات و روایات و سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) و بر اساس آنچه در تاریخ رخ داده، در این باره صحبت میکنیم.
در شب قدر عزم خودمان را نشان بدهیم؛ یکی اینکه «یابنالحسن(ع)، ما میخواهیم کمکَت کنیم» دو اینکه، «خدایا! عذرخواهی میکنیم که تا حالا سرمان در لاک زندگی خودمان بود. خدایا! میخواهیم به درد بشریت بخوریم...» یک عارف بزرگوار داشت از دنیا میرفت و گریه میکرد، گفتند: چرا گریه میکنی؟ گفت ناراحتم از اینکه پیش خدا دستم خالی است چه جوابی بدهم؟ گفتند آقا شما که خیلی وضعت خوب است، نگران چه سؤالی هستی؟ ایشان فرمود: اگر از من بپرسند «مردم فلان کشور با خدا آشنا نیستند، پس تو در این دنیا چهکار میکردی؟» من چه جوابی بدهم؟ ایشان خودش را مسئول بشریت میدانست.
دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعیام را انجام بدهم»/ مهمترین چیزی که آدمها به آن محتاجند حُسن تعاون است
امشب دعای کسانی پذیرفته خواهد شد که با امامزمان(عج) تکلیفشان را روشن کنند. از همۀ مؤمنان تمنّا میکنم بیایید امشب به محضر حضرت ولیعصر ارواحنالهالفداء برسیم. امشب را امام زمانی برگزار بکنیم. معنای دعا برای فرج را بفهمیم. دعای برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعیام را انجام بدهم» خدا کسانی را که میخواهند در دوران غیبت، مسئولیت اجتماعی خود را انجام بدهند امتحان میکند تا ببیند آیا میتواند این مسئولیت را انجام بدهد یا نه؟
امیرالمؤمنین علی(ع) در میان یکی از نبردهایش در گلایههایی که از مردم داشتند میفرماید: «فَهَلُمَّ أَیُّهَا النَّاسُ إِلَى التَّعَاوُنِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْقِیَامِ بِعَدْلِهِ وَ الْوَفَاءِ بِعَهْدِهِ وَ الْإِنْصَافِ لَهُ فِی جَمِیعِ حَقِّهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ الْعِبَادُ إِلَى شَیْءٍ أَحْوَجَ مِنْهُمْ إِلَى التَّنَاصُحِ فِی ذَلِکَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیْه» (کافی/ج8/ص354) ای مردم! بشتابید به سوی تعاون بر طاعت خدا. طاعت خدا، بهصورت تنهایی و تکی نمیشود. هیچ چیزی نیست که مردم به اندازۀ «تناصح در راه قیام به عدل و برقراری حقّ خدا» به آن محتاج باشند. تناصح یعنی برای همدیگر دلسوزی کنند. معنای اصلی «نصیحت» این نیست که با زبان، یک چیزی بگویی؛ اگرچه ممکن است گاهی گفتن زبانی هم مصداقی از نصیحت باشد، بلکه باید برای همدیگر و برای جامعه دلسوزی کرد. مهمترین چیزی که آدمها به آن محتاج هستند حُسن تعاون است. باید ببینیم که ما برای برقراری حق، واقعاً چه تعاونی کردهایم؟ برای کمک به امام زمان(ع)، چه تعاونی انجام دادهایم؟
امشب صادقانه به خدا بگوییم «من میخواهم مسئولیتهای اجتماعیام را برای کمک به امامزمان(عج) انجام بدهم»
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرماید: «مِن واجبِ حقوق الله عزّوجل علی العِباد النَّصیحَةُ لَهُ بمبلغ جُهدِهِم و التّعاون علی اقامة الحقّ فیهم» امیرالمؤمنین(ع) کلمۀ تعاون و مسئلۀ نصیحت یعنی دلسوزی را رها نمیکند. حضرت در جای دیگری میفرماید: «الْمُؤْمِنُ غَرِیزَتُهُ النُّصْحُ» (تصنیف غُرَر الحِکَم/ص225) مؤمن، اگر مؤمن باشد ذاتاً دلسوز است و نمیتواند برای دیگران دلسوزی نکند به همین خاطر، اجتماعی میشود. از لاک فردیّت بیرون بیاییم. امشب اسممان را در دیوان حضرت ولیعصر ارواحنالهالفداء بنویسیم. اگر امشب صادقانه به خدا بگوییم «من میخواهم مسئولیتهای اجتماعیام را برای کمک به امامزمان(عج) انجام بدهم» خدا ما را امتحان نمیکند. میفرماید بندهام راست گفت، امکاناتش را برایش فراهم کنید.
در اولِ دعای ندبه میخوانید: «بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ». خدا در عالم ذرّ، برای اولیاء خودش شرط گذاشت که نسبت به دنیا زهد داشته باشند، آنها هم به خدا قول دادند. خدایا! تو فهمیدی که اینها راست میگویند، برای همین آنها را قبول کردی و بعد آنها پیامبران و ائمۀ معصومین شدند. یعنی اگر اینها همینطوری هم رها میشدند، همینقدر خوب بودند. این چیزی بود که خدا اضافه کرد، برای مسئولیت ویژهای که دارند. «وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ». خیلی عبارت عجیبی است.
انسان هرچقدر هم جایگاهش بالا باشد برای آنچه خدا بر عهدهاش قرار داده، بینیاز از کمک خدا نیست
امشب که شب قدر است، چیزی به خدا بگوییم که خدا بفرماید «من میدانم این بندۀ من راست میگوید، مقدّراتش را تنظیم میکنم، بقیهاش با من...» امشب زرنگ باشیم؛ بهجای اینکه قول بدهیم، قول بگیریم! منم نزنیم که «من قول میدهم بچۀ خوبی بشوم!» نه؛ تو صادقانه بگو «من دوست دارم آدم خوبی بشوم» او دنبال شما میافتد و به ملائکۀ خودش میگوید از او مراقبت کنید، او میآید.
امیرالمؤمنین علی(ع) در ادامۀ عبارتهای خطبهای که از ایشان ذکر شد، میفرماید: «ثُمَّ لَیْسَ امْرُؤٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ فِی الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ جَسُمَتْ فِی الْحَقِّ فَضِیلَتُهُ بِمُسْتَغْنٍ عَنْ أَنْ یُعَانَ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَقِّهِ وَ لَا لِامْرِئٍ مَعَ ذَلِکَ خَسَأَتْ بِهِ الْأُمُورُ وَ اقْتَحَمَتْهُ الْعُیُونُ بِدُونِ مَا أَنْ یُعِینَ عَلَى ذَلِکَ وَ یُعَانَ عَلَیْهِ» انسان هرچقدر هم فضیلت و جایگاهش بالا باشد برای آنچه خداوند بر عهدۀ او قرار داده بینیاز از کمک نیست. بنابراین هرچقدر هم موقعیت امام بالا باشد، اینطور نیست که امام بتواند بدون کمک خدا کاری در جامعه از پیش ببرد. امام زمان ارواحنالهالفداء هم همینطور است.
اگر هم «حق والی بر رعیت» و هم «حق رعیت بر والی» ادا بشود، اوضاع جامعه درست میشود
بنده نمیدانم چرا در برخی روایتها گفتهاند «سالی که بناست ظهور بشود در شب بیست و سوم ماه رمضان، یک خبری خواهد شد» فرشتگان دارند آراء و ظرفیت ما را میشمارند، آیا در شبهای دیگر سال، بیشتر از شب بیست و سوم میتوانیم آدمتر بشویم که یک «یا الله» و یک استغفار ما به اندازۀ هزار ماه در عالم اثر دارد! اگر ده تا استغفار بکنیم چه میشود؟ آیا ما در طول سال، میتوانیم از شب بیست و سوم ماه رمضان بهتر بشویم؟ یعنی جمعبندیِ امشبِ ما را در نظر میگیرند و بعد تصمیم میگیرند که آیا در آسمان خبری رخ بدهد یا نه؟
امیرالمؤمنین علی(ع) در اوائل همین خطبه میفرماید: «أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَى الرَّعِیَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِیَّةِ عَلَى الْوَالِی» بزرگترین حقی که خدا واجب کرده است حقّ والی بر مردم است -ایشان نمیفرماید حق امام، بلکه میفرماید حق والی- و بعد، حقّ رعیّت بر والی است، چون اینها هم به گردن والی، حق دارند. طبق سخن امیرالمؤمنین علی(ع) وقتی که هر دو تا حق ادا بشود اوضاع درست میشود. چرا در اعتقادات شیعی ما حقّ والی بر رعیّت یا حقّ امام به گردن ما مهمتر است؟ چون بنا نیست امام با زور و مکر و فریب عمل کند. پس با چه قدرتی عمل بکند؟ با قدرت مریدانش که به او قدرت میدهند. قدرت او امنیت میآورد نه اینکه بخواهد اِعمال قدرت بکند. امام زمان ارواحنالهالفداء خیلی وقتها اِعمال قدرت نخواهد کرد. امشب به امام زمان ارواحنالهالفدا عرضه بداریم: آقا ما را به عنوان قدرت خودت بپذیر.
بنده مناجات بچههای رزمنده را در جبهه دیدهام. بعد از آن هم در خیلی جاها بهترین جلسات مناجات را دیدهام. گفتن این کلمات برایم خیلی سخت است چون ممکن است بیادبی تلقّی بشود. مناجات مؤمنین در جاهای دیگر، در مقابل مناجات رزمندهها در جبهه تقریباً شوخی است. آنها مناجات میکردند، چون پای کار بودند. امشب مثل آنها مناجات کنیم. شهادتنامۀ عشاق، امشب امضا میشود و در شب عاشورا اجرا میشود. امشب جهادی، انقلابی، امام زمانی، یک کاری انجام بدهیم.
(الف3/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید