اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۱۵
مهمترین رسالت امام، افزایش قدرت تشخیص مردم است؛ حتی بهقیمت فداشدنِ خودش
شناسنامه:
- زمان: ۱۴۰۲/۰۱/۱۵ - سحرهای رمضان
- مکان: شبکۀ ۳ سیما - برنامۀ ماه من
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- متن کامل: اینجا
- پروندۀ ویژه این مبحث: اینجا
امام از مردم «قدرت تشخیص» میخواهد نه صرفاً اطاعت/ برای اینکه مردم قدرت تشخیص پیدا کنند، باید فرصت اعمال تشخیص به آنها داده شود حتی اگر این فرصتدادن به قیمت قتل امامحسین(ع) در اثر سلطۀ معاویه و یزید باشد
علیرضا پناهیان در پانزدهمین برنامۀ سحر ماه من:
- مقام معظم رهبری بحث جهاد تبیین را مطرح فرمودند؛ یک دلالتی که این سخن دارد، حمله و هجمۀ دشمنان برای مشوّش کردن ذهنها و خراب کردن اندیشهها و نظرها است. اما یک وجه دیگرش این است که ما عقبماندگیهایی در تبیین داریم که باید جبران کنیم و این عقبماندگیها در تبیین، دیگر قابل تحمل نیست.
- ما اگر بخواهیم این عقبماندگیها را جبران کنیم، باید ادبیات تبیین و تبلیغ و تعلیم دین را تغییر بدهیم؛ البته نه محتوا و نه مقاصدی که این محتواها دنبال میکنند بلکه ادبیاتش را تغییر بدهیم چون با این ادبیات به نتایج خوبی نرسیدهایم. هم امام(ره) و هم مقام معظم رهبری بر این ادبیات نو تأکید کردهاند.
- فتنۀ اخیر نشان داد ضعفهای ما که موجب دینگریزی تعدادی از جوانها شده است قابل توجه است. این را باید جدی بگیریم، اگر مردم، دین را یک امر واقعی تلقی کنند، همانطور که امروز کسی با علم مخالفت نمیکند، با دین هم مخالفت نخواهند کرد.
- دین یک مقولۀ واقعی است، به همین دلیل، دین شبیه علم است، اما روشهای تحصیل این علم، گاهی وحی است، گاهی تجربه است، گاهی عقلانیت است. ما حتماً باید در تعلیمات دینی خودمان یک تغییری ایجاد کنیم، تا شاهد دینگریزی در جامعه نباشیم. هرچند مقدار دینگریزی در جامعۀ ما کم است.
- از طرف دیگر دین فقط تکلیف نیست، دین تشخیص هم هست؛ یعنی از ما قدرت تشخیص هم میخواهد. اینطور نیست که فقط حساب کنند تو چقدر تکلیف انجام دادهای! بلکه بیشتر حساب میکنند که تو چقدر اهل تشخیص شدهای؟ دین پرورشدهندۀ قدرت تشخیص انسان است. در کجای دنیا اگر این را مطرح کنید، با آن مخالفت میکنند؟ هیچجا! آیا این زیبایی دین نیست!
- شاید یک امام، مهمترین رسالت خود را این میداند که قدرت تشخیص مردم را افزایش بدهد و لو به قیمت فداشدنِ خودش و فرزندان خودش. این مسئله، مقدارِ قیمت تشخیص و مقدار ارزشِ رسیدن به تشخیص را در دین، مشخص میکند. چرا امام حسن مجتبی(ع) از مردم سؤال کرد که ای مردم، شما بگویید که صلح کنیم یا بجنگیم؟ به همین خاطر بود. خُب مردم گفتند که «صلح» را میخواهیم.
- برای اینکه مردم قدرت تشخیص پیدا کنند، باید فرصت اعمال تشخیص هم داشته باشند؛ و لو به قیمت قتل امامحسین(ع) در نتیجۀ سلطۀ معاویه و یزید.
- رسولخدا(ص) در ماجرای گرفتن اسیر فرمود اگر اینها را آزاد کنید، به همین تعداد، سال بعد کشته خواهید داد! مردم گفتند: اشکالی ندارد، آزادشان کنیم و فدیه بگیریم. پیامبر(ص) هم قبول کرد ولی سال بعد در جنگ احد، به همان تعداد شهید دادند.
- دربارۀ حکمیت امیرالمؤمنین(ع) میفرماید که اینها به من تحمیل کردند که یا صلح را بپذیر، یا اینکه شما را میکشیم و یا تحویل معاویه میدهیم علی(ع) هم پذیرفت. بعد از ماجرای حکمیت آنها به امیرالمؤمنین(ع) گفتند: اصلاً تو چرا حرف ما را شنیدی؟ ببینید چه دینی درست شده بود! دینی درست شده بود که «خلیفه نباید حرف مردم را بشنود!» این تحریف دین است!
- امام حسن مجتبی(ع) در این زمینه، یک مثال فوقالعاده عالی و برجستهای میزند؛ مثال موسی و خضر! حضرت با ذکر این مثال، در واقع داشت بین مردم و خودش، همین نسبت را برقرار میکرد. میگفت که شما باید به تشخیص برسید که بتوانید امام خود را تحمل کنید.
- نه فقط امام، بلکه قرآن کریم هم از ما تشخیص میخواهد. چرا خداوند در قرآن، آیات محکم و متشابه قرار داده است که ما به اشتباه بیفتیم و بعضیها از آیات متشابه، سوءاستفاده کنند؟ خداوند عمداً این کار را کرده است تا ما به قدرت تشخیص برسیم. مهمترین دستور خدا این است که عقل ما زیاد بشود و به قدرت تشخیص برسیم. برای همین است که در دین ما، عقل یک جایگاه ویژهای دارد.
- فرق عقل با علم این چیست؟ میفرماید: عاقل کسی نیست که خیر و شر را از هم تشخیص بدهد(این کار علم است) عاقل کسی است که ببیند از بین دو کار بد، کدام شرّش کمتر است. این به قدرت تشخیص انسان است که در مصداق آورده است و امتحانهای ما در این عرصه است.
- امام یعنی پیشرفتدهندۀ قدرت تشخیص مردم. ما چه چیزی جای این بگذاریم؟ چه چیزی جای این دین بگذاریم که این را از ما میخواهد و در واقع «بالابردن قدرت تشخیص» را بر ما واجب کرده است.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید