تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) - جلسه بیست و دوم
مهمترین راه تأمین قدرت ولیّخدا برای اینکه بتواند قدرت زورگویان را بگیرد و بین مردم توزیع کند، چیست؟/ طبق آیۀ قرآن، وقتی با عدم رعایت حرمت، نصرت و تبعیت، امام جامعه تضعیف بشود، دیگر امرش نافذ نخواهد بود
شناسنامه:
- زمان: 1401/02/05
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم)
- صوت: اینجا
- متن کامل: اینجا
علیرضا پناهیان در برنامه وقت سحر، جلسه 22:
پیامبر(ص) میخواست قدرت را از زورگویان بگیرد و در میان مردم پخش کند و ضعف را در میان مردم از بین ببرد. مسیر تکاملیِ دین ما این است که در این پروژۀ پیغمبر، شرکت کنیم.
هر کسی میخواهد به خدا مقرّب بشود باید در این پروژۀ پیغمبر مشارکت داشته باشد؛ یعنی خودش را از استضعاف بیرون بکشد، دغدغه داشته باشد که قدرت در جامعه کجا میرود، در مقابل مستکبران بایستد و مشارکت کند که قدرت از آنها گرفته بشود و بین مردم توزیع بشود. امر به معروف و نهی از منکر یکی از اسامی همین حرکت است.
اما این طرح، کامل نمیشود تا زمانی که جایگاه ولیّ خدا در این میانه مشخص بشود. ولیّ خدا حرکت مردم را برای قدرتگرفتن سامان میدهد؛ وقتی ولیّ خدا قدرت داشته باشد به مردم قدرت میدهد.
قدرت باید از زورگویان گرفته بشود و به مردم داده بشود، لذا باید یککسی توزیع قدرت را بین مردم مدیریت کند. البته کسی باید این کار را مدیریت کند که قدرتش را از دیکتاتوری و زور و ثروت نگرفته باشد؛ کمااینکه امیرالمؤمنین(ع) با بهرهگیری از زور و ثروت، به قدرت نرسید.
ولیّ خدا نه با زور پول، نه با زور اسلحه و نه با زور قانون حکومت نخواهد کرد؛ او با قدرت سرمایۀ اجتماعی که بین مردم دارد یعنی اعتماد و احترامی که مردم نسبت به ولیّ خدا دارند حکومت میکند.
ولیّ خدا باید قدرت داشته باشد و این قدرت را از بصیرت، محبت و عشق مردم بهدست میآورد. مردم با احترام و محبتشان نسبت به ولیّ خدا، و با بصیرتشان نسبت به رهنمودهای ولیّ خدا، و با نصرت خودشان، به ولیّ خدا قدرت میدهند.
در مدیریت ولایی، قدرت ولیّ خدا با استفاده از حرکتهای سیاسی و دیگر ابزار نیست، بلکه با استفاده از عشق و بصیرت مردم است. یعنی این قدرت با فهم و عشق مردم فراهم میشود.
بالاتر از فرمانبری و اطاعت از ولیّ خدا، لزوم نصرتِ ولیّ خداست. گاهی ممکن است ولیّ خدا امر نکند، ولی شما میگویی «من میخواهم کمکَت کنم» حتی گاهی ولیّ خدا میفرماید «بروید» اما یاران او میگویند اجازه بده ما در راه تو جان بدهیم. در شب عاشورا همین اتفاق افتاد. شب عاشورا شب اطاعت نبود؛ شب نصرت بود. امامزمان(ع) هم این را میخواهد.
قرآن میفرماید: «فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا...» مردم، باید برای پیامبر(ص) چند عمل اصلی انجام بدهند: اول رعایت حرمت است، دوم نصرت و سوم تبعیت است.
«عَزَّرُوهُ» یعنی حرمت پیامبر را بالا ببرند. وقتی حرمت و ابهّت او بالا برود، او با محبوبیت و ابهتش کار میکند و مشکلات را حل میکند.
«نَصَرُوهُ» یعنی مردم باید او را کمک کنند و گاهی کمککردن، بدون امرِ امام است. نصرت یعنی منتظر نمانی که امام به تو امر کند، فقط اجازه بگیری که برای امامت یک کاری انجام بدهی.
بعضیها حرف را گوش میکنند، اما امرِ ولی را نفله میکنند، بهقدری کِش میدهند و شُل عمل میکنند که مایۀ قدرتِ امام نمیشوند. وقتی امام جامعه را به بهانههای مختلف تضعیف کنید، دیگر رأی او نافذ نخواهد بود.
شاخص موفقیت جریان رسالت پیامبر(ص) چیست؟ اینکه قرآن میفرماید: «لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ»، تا معلوم بشود چه کسی خدا و رسولش را «بِالْغَیْبِ» کمک میکند.
حتی اگر ولیّ خدا بالای سرِ ما نبود که نصرتش کنیم تا ابهّت و محبوبیت او کار بکند و مشکل را حل بکند، تو باید در غیبت او هم همانطور ولیّ خدا را نصرت بکنی. لذا الآن نباید بگوییم: چون امامزمان(ع) نیست، پس معلوم نیست من چهکار باید بکنم؟!
الان وظیفۀ اصلی و کلیدی ما نسبت به امامزمان(ع) این است که باید امام خود را «بِالغَیب» نصرت کنیم یعنی وقتی ایشان بالای سرمان هم نبود کمکش کنیم و برایش محبوبیت و قدرت فراهم کنیم. هیچ کاری مثل انجام این وظیفه نمیتواند ما را به خدا مقرّب بکند.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید