تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) - جلسه بیست و یکم
دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعیام را انجام بدهم»/ مسئولیت اجتماعی، بزرگترین امر واجب الهی است که باید آنرا در زندگیمان وارد کنیم
شناسنامه:
- زمان: 1401/02/04
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم)
- صوت: اینجا
- متن کامل: اینجا
علیرضا پناهیان در برنامه وقت سحر، جلسۀ 21:
در این ماه مبارک رمضان، از چه گناههایی بیشتر باید توبه کنیم؟ از گناههای اجتماعی، از عدم احساس مسئولیت نسبت به جامعه، و ترک امر به معروف و نهی از منکر. به تعبیر مقام معظم رهبری، باید توبۀ اجتماعی کنیم.
بر اساس آیات قرآن و روایات، مسئولیت اجتماعی بزرگترین امر واجب الهی برای ما است و باید آن را در زندگیِ خودمان وارد کنیم.
در جلسات قبل، مراحل بلوغ اجتماعی را عرض کردیم؛ مرحلۀ اول، ورود در جمع رفقا، مرحلۀ دوم، تشکیل خانواده، مرحلۀ سوم بلوغ اجتماعی است؛ اینکه دیگران را ببینیم و درک کنیم.
بعضیها اصلاً به بلوغ سوم نمیرسند یعنی نمیتوانند تکتک افرادی را که در اطرافشان هستند ببینند و نمیتوانند حالِ دیگران را درک کنند. همینکه ما دیگران را ببینیم و بتوانیم حال آنها را درک کنیم، خیلی رشد پیدا کردیم. در اینصورت وقتی خطا کنند ناتوانایی آنها را میبینیم و به آنها حق میدهیم و زود آنها را میبخشیم و هیچوقت کسی را مسخره نمیکنیم.
بعد از این مرحله، نوبت به دیدن کلّیت جامعه میرسد، یعنی ببینیم کلّیت حرکت جامعه به کدام سمت میرود. در اینجا مقولۀ قدرت و سیاست مطرح میشود. رسولخدا(ص) با این قدرت، میخواست مردم را به رهایی برساند تا در این رهایی، فطرتها جوشیده بشود.
بیشتر تلاش پیامبر(ص) در این جهت است که موانع را با کمک خودِ ما، از سرِ راه ما بردارد. این موانع در واقع همان قدرتطلبیهایی است که باید جلویش گرفته بشود. اما مردم زمان پیامبر(ص) در این زمینه خوب عمل نکردند.
انسانها اکثراً سیاسی نیستند. تربیت دینی آنوقتی درست انجام شده است که آدمها سیاسی بشوند. سیاسیشدن یک مرتبه از مراتب ایمان و بلکه آدمیت است. «تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی» یک برنامۀ دینی اگر منجر به سیاسی شدن افراد نشد، احتمالاً آن برنامه زیاد دینی نیست.
کسانی که وظیفۀ اجتماعیِ خود را انجام نمیدهند، خیلی در روایات، مذمّت شدهاند. یک نمونه از این وظیفۀ اجتماعی «جهاد» است، البته جهاد، مراتبی دارد و فقط با جنگیدن نیست.
مرتبهای از جهاد، جهاد با زبان است، مانند همین جهاد تبیین که رهبر انقلاب فرمودند. مرتبهای از جهاد هم با قلب است. جهاد با قلب یعنی اینکه انسان لااقل در قلب خودش، معروف را معروف بداند و منکر را منکر بداند، یعنی از منکر، قلباً بدش بیاید.
این جنایت و خیانت در حقّ بشر است که ما مسائل اجتماعی را در «اخلاق اجتماعی» محدود کنیم. این یعنی کمک به امام جامعه و کنترل قدرت در جامعه را رها کنیم و فقط بگوییم «بیایید به یک نفر فقیر کمک کنیم!» درحالیکه با کنترل قدرت، میشود ریشۀ فقر را از بین برد.
انقلابی بودن یعنی دنبال این باشیم که ریشۀ فقر را بکَنیم. دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعیام را انجام بدهم» خدا کسانی را که میخواهند در دوران غیبت، مسئولیت اجتماعی خود را انجام بدهند امتحان میکند تا ببیند آیا میتوانند این مسئولیت را انجام بدهند یا نه؟
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَى الرَّعِیَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِیَّةِ عَلَى الْوَالِی» بزرگترین حقی که خدا واجب کرده حقّ والی بر مردم است و بعد، حقّ رعیّت بر والی است، وقتی هر دو حق ادا بشود، اوضاع جامعه درست میشود.
چرا در اعتقادات شیعی، حقّ والی بر رعیّت یا حقّ امام به گردن ما مهمتر است؟ چون امام بنا نیست با زور و مکر و فریب عمل کند. پس با چه قدرتی باید عمل بکند؟ با قدرت مریدان و یارانش که به او قدرت میدهند. همین قدرت امام، برای جامعه امنیت میآورد نه اینکه حتماً اِعمال قدرت بکند. امام زمان(ع) خیلی وقتها اِعمال قدرت نخواهد کرد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید