تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) - جلسه بیستم
آیا میشود امام جامعه بهشیوۀ علی(ع) مدیریت کند اما غریب و مظلوم نماند؟/ تنها راهحل؛ وجود یک «حلقۀ میانی بین امام و امّت» است که بصیرتبخش و سازماندهیکنندۀ مردم هستند
شناسنامه:
- زمان: 1401/02/03
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم)
- صوت: اینجا
- متن کامل: اینجا
علیرضا پناهیان در برنامه وقت سحر، جلسه 20:
گفتیم علّت غربت اولیاءخدا احساس مسئولیت نکردن مردم است. اگر مردم نخواستند احساس مسئولیت کنند و خواستند تنبلی و سستی کنند، ولایت هم به آنها زور نمیگوید و نمیخواهد با سیاستبازانه و فریبکارانه و بیتقوا عمل بکند و آنها را به مسیر درست وادار کند، در اینصورت ولایت دچار غربت میشود.
ولیّ خدا کریمانه و بزرگوارانه برخورد میکند. دزدان قدرت و باندهای مافیایی هم که همیشه هستند، و همهچیز هم به مسئولیتپذیری مردم و امر به معروف و نهی از منکر توسط مردم واگذار شده است حالا اگر مردم، آن بصیرت لازم و آن سازماندهی و عزم و انگیزه برای تحرک را نداشتند، طبیعتاً ولیّ جامعه مثل علی(ع) غریب میماند.
آیا امامزمان(ع) هم میخواهد مانند علی(ع) رفتار کند یا میخواهد روش را تغییر بدهد؟ اگر روش را تغییر بدهد که این خلاف قرآن است که فرمود «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» چون مردم خودشان باید به قسط قیام کنند. اگر امامزمان(ع) به همان شیوۀ بزرگوارانه و کریمانه رفتار بکند، ولی مردم سستی کنند و از آنطرف، دزدان قدرت هم به میدان بیایند، دوباره امامزمان(ع) هم مثل علی(ع) غریب میماند.
پس راهحل چیست؟ راهش وجود یک «حلقۀ میانی بین امام و امّت» است؛ گروه برگزیدهای که قویتر از مردم هستند، بهتر از مردم، امام را درک میکنند و بیشتر از مردم برای مردم فداکاری میکنند، اینها سازماندهیکننده و انگیزهبخش به مردم هستند، اینها در مردم علاقه به دین ایجاد میکنند و در میان مردم، بصیرت را پخش و منتشر میکنند.
امیرالمؤمنین(ع) چنین یارانی داشت که البته آنها را دانه دانه از دست داد. نمونهاش مالک اشتر و عماریاسر است که نقشهای هر کدام با همدیگر متفاوت بود و معاویه گفت امیرالمؤمنین(ع) دو دست داشت، دست راست و چپ او را قطع کردیم.
وقتی این دستها قطع میشوند، هرچند علی(ع) بین مردم زندگی میکند، ولی انگار بین و ایشان مردم فاصله ایجاد میشود. حضرت کریمانه برخورد میکند؛ ولی ابهّتاش میریزد و خیلیها جرأت جسارت پیدا میکنند. ابهّت و اقتدار این امام مهربان را چه کسی باید حفظ کند؟ اگر اقتدار نباشد، از طرف دزدها و قدرتطلبهای زورگو که حرمتشکنی میکنند، ولیّ خدا و جامعه آسیب میخورد.
اگر کسی نباشد که حرمت ولیّ خدا را حفظ کند، ولیّ خدا تنها میماند؛ چون بناست خودِ او کریمانه برخورد کند و ممکن است مردم بصیرت و عزم کافی نداشته باشند.
این حلقۀ میانی بین امام و امت، در واقع دولتِ حضرت هستند. اینها گاهی بهخاطر دفاع از مولا، مظلوم واقع میشوند، حرف میشنوند، غریب میمانند و فدا میشوند اما راه را برای مولا باز میکنند. تیرها را این گروه به جان خود میخرند تا به مولا نخورد.
یک عدهای باید باشند که تیرها و ضربات را به جان بخرند تا به امام جامعه برخورد نکند. البته هر کسی توان این فداکاری را ندارد. کسی که سعۀ صدر ندارد، میبُرّد و نمیتواند امامش را از غربت بیرون بیاورد.
امام زمان(ع) باید یارانی داشته باشد که تحمل مظلومیت داشته باشند. یاران امامزمان(ع) هم مانند خودِ ایشان، با مردم کریمانه و باتقوا برخورد میکنند و این مدارا و تحمل را در اوج دارند.
در زمان امامزمان(ع) چنین یارانی هستند که دولت ایشان را تشکیل میدهند. بهواسطۀ وجود این افراد، بصیرت برای همه فراهم میشود. اینها با رفتارشان، با منششان و با گفتارشان، مسائل را تبیین میکنند. تبیین حق خیلی سخت است. امروز هم حرف حق زدن و نترسیدن از شماتت دیگران، خیلی دشوار است.
الآن خیلی از روشنفکران و علماء حوزه و دانشگاه در جامعۀ ما بهخاطر ترس از دوقطبیهای کاذبی که در جامعه درست شده، نمیتوانند حرف بزنند، میگویند «اگر حرفی بزنم متهم میشوم به اینکه طرفدار این جناح یا آن جناح هستم»
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید