تأثیر اعمال بر افکار
روایت داریم زیاد خوابیدن از زیاد نوشیدن است؛ همچنین زیاد نوشیدن، نتیجه زیاد خوردن است. این امور نفس شما را سنگین میکند؛ بنابراین...
روایت داریم زیاد خوابیدن از زیاد نوشیدن است؛ همچنین زیاد نوشیدن، نتیجه زیاد خوردن است. این امور نفس شما را سنگین میکند؛ بنابراین...
کنترل رفتار مهمترین ابزار برای کنترل افکار و احساسات است. باید تا آنجا که زورمان میرسد رفتار حساب شده...
دیدن مانند غذا خوردن است، هر چیزی را ببینی گویی آن را میل میکنی. خدا فرموده است انسان باید به طعام خود نگاه کند. یعنی ببیند چه چیزی وارد روحش میشود. دیدن، عبور صحنهها از مقابل چشم ما نیست. هر چیزی را میبینیم با همۀ آلودگیها و پاکیها وارد روح ما میشود و به سادگی بیرون نمیرود.
یکی از راههای خودشناسی این است که انسان با خواهشهای نفسانی خود مقابله کند. آنگاه میزان مقاومت نفس خود را خواهد دید. هر چه قدر نفس ما در جریان ترک بدیها، شدیدتر مقاومت کند وضع بدتری داریم، مگر آنکه آن بدی به صورت ژنتیک در درون ما وجود داشته باشد که آنگاه چندان علامت بدی باطن ما نیست.
زندگی مسابقهایست که اکثر جوایزش را در عالم آخرت میدهند. بدون توجه به عالم آخرت نمیتوان به هیچ حدی از زندگی راضی شد. البته بعضیها طبعاً آدم قانعی هستند و یا تسلیم کمبودهای دنیا میشوند. ولی بالاتر از اینگونه قناعتها آن است که ایمان به آخرت، تو را به حداقلها در این دنیا قانع نماید.
کافی است تولد و مراحل رشد و تغییرات روحی خود را مرور کنیم، آنگاه میتوانیم پیشبینی کنیم از همۀ اینها که داریم و میخواهیم، عبور خواهیم کرد.
خدا ما را دوست دارد. نسبت به ما بیتفاوت نیست. پس هیچگاه ما را در امتحانی قرار نمیدهد که نتوانیم از عهدۀ آن برآییم؛ و ما را در معرض معصیتی قرار نمیدهد که نتوانیم توبه کنیم. ناامیدی از چنین خدایی واقعاً گناه کبیره است. همین امید و اطمینان به محبت خدا و یادآوری آن، رشد دهنده است.
نیاز ما به امام مهمترین نیاز در ارتباطات انسانی است. نمیشود جای این نیاز را با محبت و رابطۀ دیگری پر کرد. اگر جای امام را در قلبت به دیگری بدهی؛ مقام امام را در قلبت غصب کردهای و هیچگاه از زندگیات لذت کافی و کامل نخواهی برد.
صبر یعنی در سختیها مقاومت کنی و سختترین قسمت آن این است که بدیهای دیگران را تحمل کنی. علامت وجود صبر این است که در متن سختیها فعال باشی و وظایف روزمرۀ خود را با نشاط انجام دهی.
فرق دنیاگرایی و آخرت گرایی در این است که دنیا را اول میبینی بعداً علاقه پیدا میکنی، ولی آخرت را باید اول علاقه پیدا کنی و بعداً ببینی. حالا چگونه باید ندیده به آخرت علاقه پیدا کنیم؟ راه اصلی آن تفکر است؛ راه دیگرش، از دل بیرون کردن علاقه به دنیای فانی و بیارزش است و راه دیگرش، عمل کردن برای آخرت است.