علت غم نابجا چیست؟
معمولاً آدمها به همان علت که شاد میشوند به همان علت هم غمگین میشوند. اگر میخواهید کمتر غمگین باشید و یا به دلایل واهی دچار اندوه نشوید؛ بیدلیل و یا با دلایل سطحی و بیارزش خوشحال نشوید. خوشحالی بیجا؛ غم نابجا میآورد.
معمولاً آدمها به همان علت که شاد میشوند به همان علت هم غمگین میشوند. اگر میخواهید کمتر غمگین باشید و یا به دلایل واهی دچار اندوه نشوید؛ بیدلیل و یا با دلایل سطحی و بیارزش خوشحال نشوید. خوشحالی بیجا؛ غم نابجا میآورد.
دنیا جای امنی نیست و اگر امنیتی داریم به لطف خداست. آخرت جای ارزانی نیست و اگر امید برای آرامش در آخرت داریم به لطف خداست. شیطان به کمتر از نابودی ما راضی نیست و اگر دشمنیش به نتیجه نرسیده به لطف خداست. نتایج گناهان ما فاجعهبارند و اگر فجایعی به بار نیامده به لطف خداست. هستی ما مرهون لطف خداست.
والدینی که از بدرفتاری فرزندانشان ناراحتند باید رفتار خودشان را اصلاح کنند. شاید آنچنان که باید نتوانستهاند الگوی مبارزه با هوای نفس برای فرزند خود باشند! همین یک عامل کافی است تا تمام تدابیر تربیتی بیتأثیر شود و فرزند را به بیدینی و بیاخلاقی سوق دهد. مهمترین عامل تربیت، ارائۀ الگوی مبارزه با هوای نفس است.
فردا همان روزی است که ممکن است هرگز آن را نبینی و دیروز همان روزی است که حتماً دوباره آن را در قیامت خواهی دید. امروز همان روزی است که دو فرصت مهم در اختیار داری: یکی جبران خرابیهای دیروز و دیگری زمینهسازی برای خوبیهای فردا. فردای تو امروز ساخته میشود؛ پس کار امروز را به فردا نینداز!
عدالت یعنی هرچیز جای خودش باشد. اما اینکه جای هرچیز کجاست، کاملش را فقط خدا میداند...
بدترین انتخاب، انتخاب بد در مقابل بدتر نیست، چون به آن مجبور میشوی. بدترین انتخاب، انتخاب خوب در برابر خوبتر است چون به کم قانع شدن در خوبیها، آغاز سقوط است. اهل خوبیها باشی و به کم قانع باشی یعنی «مَا قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ» آغاز خراب شدن انسان با محبت به دنیاست. دنیا بد نیست، کم است!
تعریف انسان هنگامی که با خداست با وقتی که بیخداست، فرق میکند. انسان وقتی با خداست: موجودی است که عالیترین بهره را از عالم وجود میبرد و به بالاترین قدرتها و لذتها میرسد. ولی هنگامی که بیخداست: موجودی سرگردان است که به هر چیزی که میخواهد نمیرسد و در نهایت کوهی از اندوه و حسرت است.
دنیا برای ما جای قرار نیست، جای فرار است. فرار از شیرینیهای دنیا، چون صدمه میزند و دائماً انسان را در حسرت نگه میدارد. فرار از دنیا به معنای ترک آن نیست چون به آن مجبوریم؛ کافی است دلمان را از آن فراری دهیم. ولی اگر از دنیا فرار کنیم سختیهایش کم خواهد شد و شیرینیهای اندکش بسیار میشود.
هیچ چیزی مثل تشکر از خدا انسان را مهربان نمیکند. کسانی که اهل تشکر از خدا هستند، ابتدا نعمات موجود خود را میبینند، سپس نعمات فراوان دیگری دریافت میکنند. طبیعی است که از دیگران بینیاز میشوند و کینۀ کسی را به دل نمیگیرند.
دوست داشتن آدمهای بزرگ، انسان را بزرگ میکند و دوست داشتن آدمهادی نورانی به انسان نورانیت میدهد. اثر وضعی محبوب، آنقدر زیاد است که آدم باید مراقب باشد مبادا به افراد بیارزش علاقه پیدا کند.