شرط درک فلسفه نماز
اگر کسی به اصل ملاقات خدا شک داشته باشد و یا نتواند باور کند لذتبخشترین لحظۀ حیات انسان ملاقات خداست، نمیتواند فلسفۀ نماز را عمیقاً درک کند باید ابتدا ببینیم ما برای چه آفریده شدهایم و نهایت حیات انسان به کجا میرسد؟
اگر کسی به اصل ملاقات خدا شک داشته باشد و یا نتواند باور کند لذتبخشترین لحظۀ حیات انسان ملاقات خداست، نمیتواند فلسفۀ نماز را عمیقاً درک کند باید ابتدا ببینیم ما برای چه آفریده شدهایم و نهایت حیات انسان به کجا میرسد؟
نماز به ما یادآوری میکند هدف از خلقت ملاقات خداست. ملاقاتی که لذتبخشترین لحظات حیات انسان را تشکیل میدهد و تا ابد ذرهای از لذتش کم نمیشود و دائماً تازهتر و مستکنندهتر میشود. سخت نیست بفهمیم لذت و هیجان ملاقات خدا از لذت تمام مخلوقاتش بیشتر است.
نخبگان جامعه اگر منسجم و متشکل نباشند طبیعتاْ در اختیار قدرتها قرار خواهند گرفت و به آنها خدمت خواهند کرد و بخش اندکی از خدمات آنها به مردم خواهد رسید. ایجاد تشکیلات برای نخبگان بسیار سخت و شکننده است و به همین دلیل نجات جوامع بشری از ظلم قدرتطلبها بسیار بعید به نظر میرسد.
زندگی تشکیلاتی مهمترین صفات بداخلاقی را از قلب انسان زائل میکند. حسادت و تکبر در رأس صفاتی هستند که با زندگی تشکیلاتی از بین میروند. تلاش برای درک دیگران و ایثار و صفت برتری هستند که تشکیلات آنها را تسهیل میکنند.
لازمۀ برقراری حکومت مهدوی رسیدن به رشد و عقلانیت زندگی جمعی است به گونهای که بتوانند با زندگی جمعی، قدرتمند بشوند و به ادارۀ امور خود بپردازند. فعلاً بشریت دچار فریب شعارهای توخالی دموکراسی و ادعاهای پوچ آزادی و حقوق بشر است و اسیر وعدههای قدرتمندان منافق و زورگوست.
حضور در یک تشکیلات مردمی خود نوعی ولایتمداری است؛ چون برتری رفقایت را پذیرفتهای و این مقدمهای است برای پذیرفتن برتری ولیّ خدا. از طرف دیگر ولایتمداری نیز یعنی کسب آمادگی برای حضور در یک تشکیلات مردمی و پذیرفتن برتری دیگران بر خود. چون در ولایتمداری اصل برتری افراد بر یکدیگر را پذیرفتهای.
مهربانی در دو سطح قابل تعریف است: حداقلی و حداکثری، مهربانی حداقلی آن است که با دیگران مهربان باشیم بدون آنکه مستقیماً با آنها زندگی کنیم و تنها هنگام عبور از کنار دیگران مهربان باشیم. و مهربانی حداکثری آن است که با دیگران زندگی کنیم و منافعمان را با آنها به مشارکت بگذاریم، بدیهایشان را تحمل کنیم و مهربان باشیم.
نظام ولایی تنها راه تحقق حاکمیت مردم است، نقش ولایت مانند نقش داوری در زمین فوتبال است که بدون آن نمیتوان یک بازی خوب ارائه کرد و بازیکنان بدون حضور و قدرت داور نمیتوانند استعدادها و خلاقیتهای خود را به نمایش بگذارند. تنها یک داوری قدرتمند است که امکان مسابقۀ آزاد و عادلانه را فراهم میکند.
یکی از مصادیق راحتطلبی تشکیلاتگریزی و فرار از کارجمعی است. وقتی آدمهای یک جامعه منسجم و متشکل نباشند قدرتطلبها سلطه پیدا میکنند و میشود با فریب دموکراسی و زورگویی دیکتاتوری بر مردم حکومت کرد. بیداری مردم کافی نیست بلکه همافزایی قدرت مردم هم لازم است.
راه رسیدن به خدا دوست داشتن آدمهاست، اگرچه نتوانی کاری برای آنها انجام بدهی. همین که دلسوز دیگران باشی به خدا مقرب میشوی و خدا به تو مهربان.