دعوای انقلابی و غیرانقلابی، دعوای تعقل و توهم است
آیا این جناحبندیِ موجود در جامعۀ ما حقیقی است؟!/ دوقطبیِ اصیل و حقیقی در جامعۀ ما دوقطبیِ «تعقل و توهم» است/ حقیقت انقلاب، چیزی جز برخورد عقلانی با منافع بشری نیست

آیا این جناحبندیِ موجود در جامعۀ ما حقیقی است؟!/ دوقطبیِ اصیل و حقیقی در جامعۀ ما دوقطبیِ «تعقل و توهم» است/ حقیقت انقلاب، چیزی جز برخورد عقلانی با منافع بشری نیست

وجود «دوقطبیِ سیاسیِ کاذب» موجب انتخاب افراد ضعیف و سودجو میشود/ جناحبندی سیاسیِ کاذب، بدتر از دیکتاتوری و مانع شایستهسالاری است/ دشمنان هم در داغکردن دعوای اصلاحطلب و اصولگرا نقش داشتهاند/ بخش حداقلیِ فتنۀ 88 میدانستند تقلب نشده؛ میخواستند بازی را بههم بزنند!/ قشر گستردهای از مردم دربارۀ انقلاب، دچار سوءتفاهم شدهاند

دین میگوید «علاقههایت را تغییر بده» نه اینکه صرفاً بگوید...

با هر عبادت و کار خیری انسان میتواند خود را فریب بدهد، با هر خصلت خوبی انسان میتواند گول بخورد که آدم خوبی است و به مقصد رسیده است، مهمترین عامل اشتباهات آدمهای خوب همینجور خودشیفتگیهاست، ما نباید کسی را در خودشیفتگی کمک کنیم.

خدا از انسان یک درخواست بیشتر ندارد و آن اینکه انسان خودش را برای لحظۀ دیدار با خدا سالم و لایق نگه دارد. چون بالاترین لذت برای انسان ملاقات خود خداوند است؛ ما باید با عبور سالم از کنار چیزهای کمارزش و بیارزش؛ بیشترین لیاقت را برای بالاترین سطح از ملاقات با خدا پیدا کنیم.

فقط راه رسیدن به خدا مستقیم است و انگار بقیه راهها غیرمستقیم هستند. برای رسیدن به ثروت باید انفاق کنی، برای رسیدن به بزرگی باید کوچکی کنی، برای رسیدن به راحتی باید سختیها را تحمل کنی، برای رسیدن به امنیت باید جهاد کنی، و برای رسیدن به منافع خودت باید به فکر منافع دیگران باشی.

آرزودوستداشتنیترین آرزوها، دستنیافتنیترین آنهاست. زندگی سرابی برای آرزوهای انسان است و هر لحظه انسان را از آرزوهایش دورتر میکند. مگر آنکه فقط یک آرزو داشته باشی و آن ملاقات خدا باشد. در این صورت احساس میکنی هر لحظه به آرزویت نزدیکتر میشوی و خوشبختترین انسان هستی.
مهربانی باید مثل باران باشد، نه آبیاری قطرهای، خدای مهربان معمولاً بر سر راه انسان، کسانی را قرار میدهد که شایستگی مهربانی ندارند و قدرشناسی نمیکنند. این امتحان مهربانی است و دلیل صداقت شخص مهربان. مهربانی کردن و وفاداری ندیدن و همچنان مهربان بودن اوج مهربانی است.

ما آنقدر که به رحمت خدا نیازمندیم به آن اعتقاد نداریم؛ و آنقدر که تمنا داریم خدا با ما مهربان باشد؛ خدا را مهربان نمیدانیم. شاید به همین دلیل کمتر به دعا و مناجات میپردازیم. چون درخواست مهربانی از کسی که مهربان نیست انسان را خسته میکند. گناه و شیطان باعث یأس ما از رحمت خدا هستند.