راههای رسیدن به حال خوش معنوی و نشاط زندگی(19)
چهکار کنیم که همۀ زندگیمان لذتبخش شود؟ / مثل یک گل فروش که برای معشوقش گل میپیچد زندگی کن!
شناسنامه:
- زمان: 96/03/26
- مکان: تهران، میدان فلسطین، مسجد امام صادق(ع)
- صوت: اینجا
بخشهایی از نوزدهمین جلسۀ سخنرانی علیرضا پناهیان در مسجد امام صادق(ع) تهران، با موضوع «راههای رسیدن به حال خوش معنوی و نشاط زندگی» را میخوانید:
چگونه همۀ کارهایم را با انرژی بالا انجام دهم؟ / تنها راهش این است که همۀ کارهایت را بهخاطر خدا انجام دهی!
کسی که کارهایش را با یک انگیزۀ حداقلی و سطحی انجام دهد و نتواند برای فعالیت روزمرۀ خودش انرژی کافی داشته باشد، حتماً یک جای کارش ایراد دارد؛ یا نگاهش به آن کار ایراد دارد یا اساساً نگاهش به زندگی ایراد دارد. ما باید این مشکل را برای خودمان حل کنیم تا بتوانیم واقعاً «با انرژی زندگی کنیم».
آدم چه موقع میتواند در زندگیاش به سروری برسد که همۀ کارهایش را با انرژی بالا انجام دهد؟ آیا مطلوب بودنِ «نوع کار» میتواند این سرور را به انسان بدهد؟ مثلاً اگر آدم یک شغلی را خیلی دوست داشته باشد و یکدفعهای به آن برسد، طبیعتاً این کار را با یک انگیزۀ قوی انجام میدهد. اما مگر این شغل چقدر میتواند به آدم نشاط بدهد؟!
بله؛ انگیزههای شادیآفرینِ دنیایی هم انرژیزا هستند و نشاط میدهند اما چند تا مشکل دارند: 1- موقت هستند؛ ولی ما دنبال نشاط دائم هستیم 2- همانقدر که بودنش به آدم شادی میدهد، نبودش به آدم ضربه میزند! یعنی خلأ آن به روح انسان زخم میزند و تولید غم میکند 3- انرژی و نشاطی که میدهد کم است!
انرژی و نشاط ما در انجام هر کاری، به نوع نگاه و نیت ما بستگی دارد
اینکه بتوانیم همۀ زندگیمان را سرشار از نشاط و انرژی کنیم و کارهایمان را با قدرت بسیار زیاد انجام دهیم، زیاد وابسته نیست به نوع کاری که انجام میدهیم یا به منفعتی که از این کار نصیبمان میشود، بلکه «به نگاه و نیت ما در انجام این کار» وابسته است و اینکه این کار را برای چه کسی انجام میدهیم؟
یک گلفروش همیشه گل را دستهبندی میکند و به مردم میفروشد و یک منفعتی هم بهدست میآورد. اما اگر این گلفروش یکروز خودش عاشق شود و بخواهد یک دسته گلی برای محبوب خودش بستهبندی کند، این کار را با یک حسّ و انگیزۀ مضاعف انجام میدهد و در انجام این کار، نشاط فوقالعادهای دارد. واقعاً انگیزه و شورِ او با حالت قبل، متفاوت است با اینکه اینبار، منفعت مادی هم ندارد.
خدا برای اینکه تو بتوانی با انرژی زندگی کنی، از زندگیات لذت ببری و همۀ کارهایت را با انرژی زیاد انجام دهی، میفرماید: همۀ کارهای زندگیات را برای من انجام بده؛ «من از تو میخرم!» حتی مسواکزدن را هم بهخاطر خدا انجام بده تا ده برابر انرژی پیدا کنی! پیامبر(ص) به ابوذر فرمود: حتی برای خوابیدن و غذا خوردن خودت هم نیتِ «قربةً الی الله» داشته باش (لِیَکُنْ لَکَ فِی کُلِّ شَیْءٍ نِیَّةٌ حَتَّى فِی الْأَکْلِ وَ النَّوْم؛ مجموعه ورام/2/58) در این صورت موقعِ غذا خوردن هم یک حال خوشی پیدا میکنی؛ مثل موقع افطار!
هر کار سادهای را هم «بهخاطر خدا» انجام بده تا از آن لذت ببری
چهکار کنیم که همۀ زندگیمان لذتبخش و سرشار از نشاط بشود؟ یک راه بیشتر ندارد؛ اینکه همۀ کارهایت را بهخاطر خدا انجام بدهی. راهش این نیست که مدام منتظر باشی تا یک شیرینی و لذتی در زندگیات پیدا شود که نشاط پیدا کنی؛ کاری کن که از همین زندگیِ عادیات هم خیلی نشاط پیدا کنی!
یک لیوان آب بهدست کسی دادن، چقدر لذت دارد؟ ظاهراً لذتی ندارد، ولی اگر همینکار ساده را بهخاطر خدا انجام بدهی، لذت خواهی برد. نگذار زندگیات بیمزه بگذرد؛ حتی یک لیوان آب را هم بخاطر او جابجا کن! نیت کن، بگو: «برای چه کسی داری این کار را انجام میدهی؟
فرض کن اگر در خانۀ حضرت امام(ره) یا آقای بهجت(ره) بودی و ایشان میگفت: «پسرم یک لیوان آب به من بده!» آنوقت چه حسّ خوبی از این کار پیدا میکردی! مهم این است که تو برای چه کسی، در محضر چه کسی یا به سفارش چه کسی داری این کار را انجام میدهی؟ چرا ما تنها زندگی میکنیم؛ وقتی که در محضر «خدای این اولیاء خدا» و در محضر خدای أمیرالمؤمنین(ع) هستیم؟! ابهت محضر خدا باید ما را بگیرد.
امام صادق(ع) میفرماید: «اگر خانمی یک لیوان (یک جرعه) آب به شوهرش بدهد، ثوابش بالاتر از یکسال عبادتی است که روزهایش روزه بگیرید و شبها نماز بخواند) امْرَأَةٍ تَسْقِی زَوْجَهَا...؛ وسائل الشیعه/20/172) پیامبر(ص) میفرماید: اگر یک مردی پیش خانمش بنشیند و گپ بزند، ارزش این کار از اعتکاف در مسجدالنبی بالاتر است) جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِیَالِهِ...؛ مجموعۀ ورّام/2/122( همۀ اینها در صورتی است که این کارها را بهخاطر خدا انجام دهیم.
چرا زیاد از زندگیمان لذت نمیبریم؟/ چون بلد نیستیم خیلی از کارهایمان را بهخاطر خدا انجام دهیم
اگر میخواهی در تمام جزئیات زندگیات، کارهایت را با نشاط و لذت انجام دهی، تنها راهش این است که کارهایت را «فقط بهخاطر خدا انجام بدهی» راه دیگری ندارد! چون هیچوقت تمام جزئیات زندگی ما نمیتوانند تکتک نشاطآفرین، پرجاذبه و لذتبخش باشند!
چرا ما زیاد از زندگیمان لذت نمیبریم؟ چون بلد نیستیم خیلی از کارهایمان را بهخاطر خدا انجام دهیم. اینکه ما عاشق خدا نیستیم، مسئلۀ دیگری است، با اینکه عشق به خدا وجود ما را در بر نگرفته، ولی اگر عقل خودمان را به کار بگیریم و شروع کنیم تکتک کارهایمان را بهخاطر خدا انجام دهیم، یکدفعهای میبینیم که «مدتی است داریم بانشاطتر زندگی میکنیم!»
اگر زندگیات را به این سمت ببری که همۀ کارهایت با یک انگیزۀ «قربةً الی الله» همراه باشد، آنوقت زندگیات واقعاً متفاوت و بانشاط خواهد شد. البته این نیاز به تمرین دارد، چون آدم مدام یادش میرود. مشکل این است که ما برای این چیزها تمرین نکردهایم، چون نمیدانیم که این واقعاً لذتبخش است. آدم تا باور نکند که یک کاری لذتبخش است به سمتش نمیرود؛ هرچند بداند کارِ خوبی است.
اگر برای هر کار خودت نیت «قربة الی الله» نداشته باشی جزء غافلان خواهی بود
آدم تا خودش را رها میکند، شروع میکند به زندگی کردنِ برّهوار! امام صادق(ع) میفرماید: برای هر حرکت خودت، نیت قربةً الی الله داشته باش و گرنه جزء غافلان خواهی بود، و غافلان کسانی هستند که در قرآن میفرماید: آنها مانند چهارپایان هستند، بلکه بدتر! (فَلَا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ خَالِصِ النِّیَّةِ فِی کُلِّ حَرَکَةٍ...؛ مصباحالشریعه/54)
البته سخت است که آدم همۀ کارهایش را بهخاطر خدا انجام دهد؛ خصوصاً برای ما که عاشق خدا نیستیم و باید همۀ کارها را بهخاطر «احترام خدا» انجام دهیم، و خیلی اوقات در جریان طبیعی زندگی، اصلاً یادمان میرود کارهایمان را بهخاطر خدا انجام دهیم، ما به این وضع زندگی عادت کردهایم و ترک این عادت هم سخت است؛ اما شدنی است.
یک راه برای اینکه بتوانی هر کاری را بهخاطر خدا انجام بدهی؛ «اعتراض کن!»
یک راهکار-برای اینکه بتوانی هر کاری را بهخاطر خدا انجام دهی- این است که اعتراض کنی و بگویی: «اصلاً من چرا باید این کارها را انجام دهم؟ چرا من باید بروم کار کنم، زحمت بکشم و پول دربیاورم؟ خدایا! چرا زندگی مرا اینطور درست کردی؟ مگر مرا برای بیگاری آفریدهای؟! تو خودت میل به لذت و نشاط را در من گذاشتهای، حالا چرا باید اینقدر رنج بکشم؟» تو حق داری این اعتراضها را مطرح کنی، و اصلاً این نشانۀ فهم و درک آدم است.
خدا در پاسخ میفرماید: آفرین! اصلاً تو برای اینجا آفریده نشدهای! این سختیهایی که به تو دادهام، حکمت و فلسفهای دارد. تو این کارهای سخت را بهخاطر من انجام بده؛ در این صورت، برای تمام دفعاتی که رنج تحمل کردی و برای هر فعالیتی که تو را به آن مجبور کردهام پاداش میدهم؛ و این پاداشها را از همین دنیا هم شروع میکنم.
واقعاً اگر آدم کسی را داشته باشد که همۀ کارهای زندگیاش را بهخاطر او انجام بدهد، زندگیاش چقدر لذتبخش میشود! اصلاً شما احتمال میدهید چنین آدمی عصبانی و ناراحت بشود؟ چون یک کسی هست که دارد با او زندگی میکند، کار میکند، و معامله میکند و هر لحظه او را نگاه میکند.
بعضیها ترفندهای قشنگی دارند؛ مثلاً میگویند: خدایا! امروز من هرچه ثواب جمع کردم، به امام صادق(ع) هدیه میکنم... یا به مادر حضرت ولیّعصر(ع) هدیه میکنم... یا به فلان شهید، هدیه میکنم... یکدفعهای میبینی که در این روز، اصلاً عوض میشوی؛ حسّ و حالت تغییر میکند.
یک مدت از سرِ «احترام خدا» کارهایت را بهخاطر او انجام بده؛ کمکم عاشق خدا میشوی!
برای اینکه نشاط دائم داشته باشی همۀ کارهایت را بهخاطر خدا انجام بده؛ از همان اول صبح که زندگیات را شروع میکنی، با یک دعا، خودت را در آن روز، مهمان خدا کن، آنوقت ببین چه انرژیای پیدا میکنی!
اول بهخاطر «احترام خدا» یک مدتی این کارها را انجام میدهی، اما بعد کمکم عاشق خدا میشوی! وقتی عاشق خدا شدی، یک زندگیِ عالی خواهی داشت که از هر لحظهاش لذتها میبری! اگر کارهایت را بهخاطر خدا انجام ندهی، جزء غافلین خواهی بود و اگر بهخاطر خدا انجام دهی، جزء ذاکرین میشوی؛ یعنی افرادی که اهل ذکر خدا هستند.
سلام خسته نباشید ممتظر متن بقیه جلسات هستیم کی قرار میدید