منطق اشک(10)
آشنایی با یکی از ایرادهای قابل تصور برای گریۀ خوب / چرا اهل دنیا به اهل محبت و اشک، حسادت میورزند؟ / کسی که از لذت اشک و محبت اهلبیت(ع) سرشار شد، مورد حسادت واقع میشود/ محبین اهلبیت(ع) هم مثل خود اهلبیت(ع) بهدلیل حسادت دیگران، غریب واقع میشوند
شناسنامه:
- زمان: 99/02/15
- موضوع: منطق اشک
- مکان: حرم مطهر امام رضا(ع)
- صوت: اینجا
آشنایی با یکی از عیبهای قابل تصور برای گریۀ خوب
جلسات قبل در تقدیر از اشک و تضرع درِ خانۀ خداوند متعال و حال خوش معنوی درِ خانۀ اهلبیت(ع) سخن گفتیم. در این جلسه میخواهم یکی از ایرادها یا عیبهای قابل تصور برای گریه کردن را عرض کنم. گریه کردن در محبت اهلبیت(ع) و در مناجات درِ خانۀ خداوند متعال، علامت یک لذت عمیق است، بههمین دلیل کسانی که اهل گریه هستند - از روضهخوان گرفته تا سینهزن، از محبین اهلبیت(ع) تا زائرانِ زیارتگاهها- در جامعه خیلی مورد حسادت قرار میگیرند.
چرا اهل دنیا به اهل محبت و اشک، حسادت میورزند؟
دلیل این حسادت به اهل اشک را چطور میتوان توضیح داد؟ أمیرالمؤمنین(ع) فرمود: کسانی که اهل تمتع و بهرهبرداری از دنیا هستند، ظاهرشان خندان ولی دلشان گریان است. (المُستَمتِعونَ بِالدُّنیا تَبکی قُلوبُهُم و إن فَرِحوا ؛ میزانالحکمه/ ج4 /ص84 به نقل از مطالبالسؤول/ ج1/ ص190) آنها از زندگی خود ناراضی هستند. اهل دنیا، اهل محبت نیستند درحالیکه لذت واقعی، فقط لذت محبت است و لذت دیگری در عالم، به این لذت نمیرسد. لذت محبت وقتی عمیق میشود که انسان، کسی را آنقدر دوست داشته باشد که بتواند برایش اشک بریزد، فدای او بشود و در فراقِ او صدای گریهاش بلند شود؛ این افراد لذت زندگی را میچشند.
با توجه به کلام أمیرالمؤمنین(ع) اهل دنیا خودشان هم میدانند که لذت نمیبرند. اهل دنیا چون لذت نمیبرند، نسبت به اهل ولاء حسادت میورزند. این از فضل خدا است که چنین محبتی به کسی داده میشود؛ قرآن میفرماید: «أم یَحسُدونَ النّاس علی ما آتاهُم الله مِن فَضلِه» (نساء / 54). در آیۀ دیگری، محبت و علاقه مؤمن به ایمان، به عنوان هدیۀ ویژۀ الهی ذکر شده است؛ «حبَّبَ إلیکم الإیمان و زَیَّنَهُ فی قُلوبِکُم»(حجرات/ 7) خدا ایمان را محبوب قرار میدهد و مؤمنین از این محبت، لذت میبرند. خدا ایمان را در قلب مؤمن، زیبا قرار میدهد، در روایات اشاره شده که منظور از زیبایی ایمان، محبت به اهلبیت(ع) و بویژه محبت به أمیرالمؤمنین(ع) است. مؤمنین از این زیبایی لذت میبرند. دیدهاید چطور زیارت جامعه میخوانند؟ دیدهاید چطور به وصف اولیاء خدا میپردازند و اشک میریزند و لذت میبرند؟! به همین دلیل، مؤمنین مورد حسادت قرار میگیرند.
یک ایراد اشک و محبت به اولیاء خدا این است که هرکسی از این لذت سرشار شد، مورد حسادت واقع میشود
هنگامی که ضریح جدید امام حسین(ع) را از ایران به سمت کربلا میبردند، مردم میآمدند و دورش اشک میریختند، گویا بوی پیراهن یوسف را حس میکردند و از آن لذت میبرند! اما حسودها میگفتند «چه خبر است؟! این ضریح که هنوز بر مرقد أباعبداللهالحسین(ع) ننشسته است!»
یک ایراد اشک و محبت به اولیاء خدا این است که هرکسی در این بزم وارد شد و از این لذت سرشار شد، محسود واقع میشود و مورد حسادت قرار میگیرد. مورد حسادت واقع شدن، فقط برای اولیاء خدا نیست؛ «هرکه در این بزم مقربتر است ؛ جام بلا بیشترش میدهند!» هرکسی قلبش واله و شیدای اولیاء خدا شود، مورد حسادت شدیدتری قرار میگیرد. وقتی کسی مورد حسادت قرار میگیرد، افراد حسود منتظر هستند تا در اثر کوچکترین حادثهای، زخم زبان بزنند.
برخورد جالب امام رضا(ع) در مقابل افرادی که به شیعیان حسادت میکردند:
روزی عدهای از این حسودها خدمت امام رضا(ع) آمدند و دوستان امام رضا(ع) را مذمت کردند. آنها به امام رضا(ع) گفتند بعضی از دوستان شما در مسیر و راه رفت و آمد، خمر میخوردند. گفتند «فیالطریق»؛ یعنی در راه، خمر میخورند. حضرت آن جمله که خمر میخورند را نشنیده گرفت و فرمود: دوستان ما در طریق هستند؟ خوب است که در طریق هستند! آنها گفتند منظور ما در صراط مستقیم بودن نیست، منظورمان خیابان است، ضمن اینکه آنها خمر میخورند! آنها خمر را با کلمۀ نبیذ گفتند. نبیذ دو معنا دارد یکی شربت عسل و دیگری مسکرات است.
حضرت فرمودند: نبیذ؟ شربت عسل میخورند؟ خب بله اصحاب رسول خدا هم شربت عسل میخوردند، اشکال ندارد. گفتند نه آقا! ما منظورمان این است که خمر میخورند! نحوۀ برخورد امام رضا(ع) را ببینید. آنها میگویند بعضی از محبین شما خمر میخورند، حضرت دو مرتبه میخواهد حرفشان را نشنیده بگیرد، چون میداند این زخم زبان آنها از سر حسادت است. و بعد هم وقتی که آنها اصرار کردند که این عیب برخی از محبین را نشان بدهند، حضرت سرشان را پایین انداختند و فرمودند خدا بین محبت ما و خمر خوردن جمع نمیکند. بعد یکمقدار تأمل کردند و یک کلام عجیبی فرمودند. گفتند اگر از یک محبّ ما خطایی سر زد و خمری خورد، روز قیامت یک خدای مهربان، یک پیغمبر رئوف و یک امام شفیع دارد که نجاتش بدهد، اما شما چطور؟ شما در بیابان برهوتی پر از عذاب الهی رها خواهید شد! شما بروید به فکر خودتان باشید. (أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْمُنَافِقِینَ قَالَ لِأَبِی الْحَسَنِ الثَّانِی ع إِنَّ مِنْ شِیعَتِکُمْ قَوْماً یَشْرَبُونَ الْخَمْرَ عَلَى الطَّرِیقِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَهُمْ عَلَى الطَّرِیقِ...؛ مشارقالانوار/ص289) و (إِنَّ شِیعَتَکَ یَشْرَبُونَ النَّبِیذَ فَقَالَ وَ مَا بَأْسٌ بِالنَّبِیذِ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ أَنَّ أَصْحَابَ رَسُولِ اللَّهِ ص کَانُوا یَشْرَبُونَ النَّبِیذَ فَقَالَ لَیْسَ أَعْنِیکَ النَّبِیذَ إِنَّمَا أَعْنِیکَ الْمُسْکِرَ...؛ التمحیص/ص40)
حضرت از آن فردی محبّ اهلبیت(ع) که خمر میخورد، دفاع نکرد، اما نگذاشت آن زخمزبانهای افراد حسود هم مؤثر واقع بشود. آنها میخواستند از سر حسادت نسبت به محبین اهلبیت(ع)، از خطاهایشان مچگیری کنند. البته محبّ اهلبیت(ع) نباید اهل معصیت باشد، ولی محبت اهلبیت(ع)، حسادت دیگران را در پی دارد.
محبین اهلبیت(ع) هم مثل خود اهلبیت(ع) بهدلیل حسادت دیگران، غریب واقع میشوند / حضرت خدیجه(س)، شخصیتی که مورد حسادت دیگران واقع گردید
حضرت خدیجۀ کبری(س) بعد از اینکه واله و شیدای رسولخدا(ص) شد و رسولالله(ص) هم به ایشان توجه فرمودند و این ازدواج صورت گرفت، همۀ زنهای مکه، حضرت خدیجه(س) را رها کردند و ایشان دیگر غریب بود و چقدر غریبانه از دنیا رفت. وقتی حضرت خدیجۀ کبری(س) غریبانه در شعب ابیطالب از دنیا رفت و هیچیک از زنهای مکه سراغ او را نگرفتند، معلوم شد همۀ کسانی که بددل بودند، چقدر نسبت به عشق حضرت خدیجه(س) به رسولالله الاعظم(ص) حسادت میکردند.
هرکسی به پیغمبر(ص) بپیوندد، غریب میشود. حتی رسولخدا(ص) در خطبۀ غدیر فرمودند: علی جانم! من غریب شدم بهخاطر اینکه به تو اینقدر علاقه نشان دادم! علی جانم، بهخاطر تو بعضیها دست از یاری من برداشتند.
أمیرالمؤمنین علی(ع) نیز نهتنها خودشان شدیداً محسود واقع شدند، بلکه فرزندان ایشان هم در اثر این حسادت، به غربت دچار شدند. علاوه بر ایشان، محبین اهلبیت(ع) هم مورد حسادت و غریب واقع میشوند. ای کسانی که گریه میکنید، ای آنهایی که اهل گریۀ در محبت اهلبیت(ع) هستید، آماده باشید برای اینکه به شما حسادتها خواهد شد.
یک کسی نزد امام باقر(ع) آمد و عرضه داشت: «آقا من به شما خیلی علاقه دارم» حضرت فرمود: پس برو خودت را برای بلا آماده کن! (فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ. قَالَ: فَاتَّخِذْ لِلْبَلَاءِ جِلْبَاباً، فَوَ اللَّهِ إِنَّهُ لَأَسْرَعُ إِلَیْنَا وَ إِلَى شِیعَتِنَا مِنَ السَّیْلِ فِی الْوَادِی؛ امالی طوسی/154) نمیشود که اهلبیت(ع) اینقدر محسود واقع شوند و مورد حسادت و کینۀ کسانی که اهل دل نیستند و نمیتوانند لذت اشک را بچشند، قرار بگیرند اما دوستان اهلبیت(ع) مورد عداوت قرار نگیرند؟ طبیعتاً دوستان اهلبیت(ع) هم حتماً غریب خواهند ماند.
(الف6-ن2
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید