۰۰/۰۷/۲۴ چاپ ایمیل و پی دی اف
چرا ما در تبلیغات ضعیفیم؟-ج5

جنگ تبلیغاتی دشمن علیه ما، از جنگ اقتصادی هم شدیدتر است/ چرا کافران همیشه مؤمنان را مسخره می‌کنند؟/ عملیات روانی و تبلیغاتی کافران علیه مؤمنان با «تمسخر» است/ مؤمن حتی اگر نقطه‌ضعفی هم نداشته باشد، مورد تمسخر کافر قرار می‌گیرد

شناسنامه:

  • زمان: 1400/06/02

  • مکان: هیئت هنر - حوزۀ هنری

  • موضوع: چرا ما در تبلیغات ضعیفیم؟

  • صوت: اینجا

  • فیلم: اینجا

علیرضا پناهیان در دهۀ دوم ماه محرم با حضور در «هیئت هنر» که امسال در محل حوزۀ هنری برگزار می‌شد، با موضوع «چرا ما در تبلیغات ضعیفیم؟» به سخنرانی پرداخت. در ادامه، فرازهایی از جلسه پنجم این سخنرانی را می‌خوانید:

گاهی ضعف ما در مقابل تبلیغات دشمن، تقصیر خودمان است اما گاهی به‌خاطر طبیعتِ درگیری حق و باطل است

ما در اینجا می‌خواهیم ابلیس و عملیات روانی ابلیس را الگو قرار بدهیم برای مطالعۀ تبلیغات دشمن. بعضی وقت‌ها ضعف ما در مقابل تبلیغات دشمن، تقصیر خودمان است اما بعضی‌ وقت‌ها، تقصیر ما نیست، بلکه ناشی از طبیعتِ درگیری حق و باطل است. در این جلسه می‌خواهیم دربارۀ این بخش صحبت کنیم:

بعضی از انواع عملیات روانی هست‌ که شیطان و شیطان‌صفت‌ها انجام می‌دهند که موجب می‌شود تبلیغاتِ جبهۀ باطل، اثر کند ولی در جبهۀ حق، ما نمی‌توانیم آن را انجام بدهیم و این یکی از دلایل طبیعیِ ضعیف‌بودن تبلیغات جبهۀ حق نسبت به جبهۀ باطل است.

جبهۀ حق تبلیغات دارد، جبهۀ باطل هم تبلیغات دارد. جبهۀ حق عملیات تزئین و زیبانمایی دارد، جبهۀ باطل هم عملیات تزئین و زیبانمایی دارد، اما عملیات زیبانمایی توسط جبهۀ حق، حقیقی است و عملیات زیبانمایی‌ توسط جبهۀ باطل، دروغین است. جبهۀ حق به یک آیندۀ خوب دعوت می‌کند، جبهۀ باطل هم به یک آیندۀ خوب دعوت می‌کند. جبهۀ حق می‌گوید دعوت جبهۀ باطل دروغ است. اتفاقاً جبهۀ باطل هم در مورد وعده‌های جبهۀ حق همین را می‌گوید. همۀ‌ این مطالب در آیات قرآن بیان شده است که بنده خلاصه‌اش را برای شما مطرح می‌کنم.

«وسوسه» یکی از دلایل غلبۀ تبلیغاتی جبهۀ باطل بر جبهۀ حق است / شیطان «وسوسه» می‌کند ولی ما نمی‌توانیم وسوسه کنیم

یکی از دلایل غلبۀ جبهۀ باطل بر جبهۀ حق در عملیات روانی و تبلیغات، «وسوسه» است. وسوسه، کاری است که ابلیس از روز اول نسبت به حضرت آدم(ع) انجام داده و از خدا امکاناتش را گرفت و می‌تواند در فضای تبلیغات، انجام بدهد، درحالی‌که ما نمی‌توانیم وسوسه کنیم. وسوسه چیست؟ قرآن کریم در آیات متعدد، صورت‌های مختلفِ وسوسه‌کردن را توضیح داده است. در یک آیۀ کریمه می‌فرماید: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطان‏» (اعراف،20) شیطان حضرت آدم(ع) و حوّا(س) را وسوسه کرد.

در جای دیگری خداوند متعال می‌فرماید: «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ»(ناس،4) از شرّ وسوسه‌کنندۀ خنّاس. «خنّاس» یعنی کسی که پنهانی وسوسه می‌کند. راز موفقیت‌ این وسوسه‌کننده در همین پنهان‌بودنش است. خداوند متعال در سورۀ ناس می‌فرماید: به خدا پناه ببر چون فرارکردن از وسوسه خیلی سخت است. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِکِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ»(ناس،1-3)؛ خدایا! تو ربّ من هستی، تو پادشاه من هستی، تو معبود من هستی، تو همه‌چیز من هستی، من به تو پناه می‌برم از شرّ وسوسۀ خنّاسان، آنهایی که در دل ما زیرپوستی تأثیر می‌گذارند. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»(ق،16) ما خودمان انسان را خلق کردیم و ما می‌دانیم چه چیزی نفس او را به وسوسه می‌اندازد، ما از رگ گردن به او نزدیک‌تر هستیم. این آیه یک وضعیت پنهان و بسیار درونی انسان را دارد نشان می‌دهد، چون بحث وسوسه به میان آمده است.

وسوسه جایی پدید می‌آید که چیزی که نسبتاً شیرین است ممنوع باشد

چرا ابلیس وسوسه می‌کند؟ معمولاً وسوسه جایی پدید می‌آید که چیزی که نسبتاً شیرین است ممنوع باشد. دین برای هوای نفس ممنوعیت‌هایی ایجاد می‌کند. چرا؟ چون دین، برخی بهره‌های حداقلی از حیات را ممنوع می‌کند تا تو به بهره‌های حداکثری از حیات برسی. بعضی چیزها هم اصلاً بد هستند، دین آنها را ممنوع می‌کند تا هم خودت ضربه نخوری و هم به دیگران ضربه نزنی.

دین ممنوعیت‌ها و نهی‌هایی دارد؛ وقتی دین شروع به نهی‌‌کردن و ممنوع‌کردن می‌کند، فضای وسوسه ایجاد می‌شود. اولاً «الإنسانُ حَریصٌ عَلى ما مُنِعَ»، وقتی انسان را از چیزی منع بکنی به آن حریص می‌شود. پس یک چیزی در درون خودِ انسان هست. ثانیاً آن چیزی که منع شده، شیرینی‌ دارد. این هم عامل دوم است. وسوسۀ شیطان هم که یک هنر است که خدا این هنر را به او داده است.

وقتی یک چیزی ممنوع باشد ارزش‌های جامعه نمی‌گذارد علنی به سمتش بروی. اگر بخواهی علنی به سمتش بروی، ممکن است حتی عقل خودت اجازه ندهد، بگوید که «این بهرۀ کمی از دنیا است؛ سراغ بهرۀ حقیقی‌تر، اصیل‌تر، پایدارتر و لذّت فرح‌بخش‌تر برو، این لذّت کم، من را از بین می‌برد، من را صرف خودش می‌کند؛ ولی لذّت عمیق به من کمک می‌کند تا رشد کنم» لذّت حلال همین‌طوری است، مثل ویتامین می‌ماند، ولی لذّت حرام، زهر هلاهل است و انسان را ضعیف می‌کند. چرا در مورد شیرینیِ ممنوع، وسوسه انجام می‌شود؟ چون حرف منطقی ندارد و نمی‌تواند به‌صورت منطقی با تو صحبت کند، حرفی که اصالت انسانی داشته باشد هم ندارد، بنابراین می‌خواهد یک‌طوری سرِ تو را شیره بمالد؛ این اسمش می‌شود وسوسه. وقتی به عقلت مراجعه می‌کنی یا به عقلانیّت و ارزش‌هایی که در جامعه هست نگاه می‌کنی، می‌بینی که نباید بروی. اگر دین‌دار هم باشی و به امر و نهی خدا نگاه بکنی، باز هم نباید بروی. اینجاست که جا برای وسوسه پدید می‌آید.

دشمن با عقلانیت نمی‌تواند تو را به‌سمت باطل ببرد، لذا سراغ فریب و وسوسه می‌رود 

خدا و اولیائش با منطق، با عقلانیت، با توجه‌دادنِ به منافع تو و... تو را به سمت چیزی دعوت می‌کنند، ولی دشمن نه عقلانیت دارد و نه می‌تواند منفعتی را برای تو، توضیح بدهد به همین خاطر، وسوسه می‌کند، اگر نتواند فریب بدهد، وسوسه می‌کند. اگر تو ساده‌ باشی، نادانی کنی، گول حرف‌های مزخرفش را بخوری، منطق غلطش را قبول کنی، علنی می‌آید و فریبت می‌دهد منتها اگر علنی نتواند بیاید، وسوسه می‌کند.

در یک کشور اسلامی که مردم اسلام را پذیرفتند، دستورات دین را معقول می‌دانند، و فرض کنید که مردم منطقاً قبول کردند سبک زندگی اسلامی بهتر است، حتی اگر مؤمن هم نباشی، آخرتی هم در کار نباشد، خدایی هم در میان نباشد، اگر به‌صورت ارزش‌های نهادینه‌شده در جامعه، جا بیفتد که این سبک زندگی بهتر است، آن‌وقت تازه نوبت وسوسه است.

بعضی‌ها با علم غلط و دانش اندکی که دارند علیه دین، عملیات روانی می‌کنند

گاهی دشمن در تبلیغات خود برای وعده‌های دروغین خود، از دانش تجربی استفاده می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید: «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُن‏» (غافر،83) هنگامى که پیامبران‌شان دلایل روشن براى آنان آوردند، به اندک دانشى که نزد خود داشتند خوشحال بودند [و غیر آن را چیزى به حساب نمى‏آوردند] ولى عذابى که همواره آن را به مسخره مى‏گرفتند، آنان را احاطه کرد. آنها با علمی که داشتند در مقابل انبیاء مقاومت کردند، در مقابل دانش خودشان حرف انبیاء را بیخود می‌دانستند و تمسخر می‌کردند که باعث شد بلای الهی آنها را گرفت. پس بعضی‌ها با علم غلط و دانش اندکی که دارند مقابل پیام انبیاء، جنگ و عملیات روانی راه می‌اندازند. اینها کسانی هستند که به تعبیر امروزی‌ها، ادّعای روشنفکری‌ می‌کنند. اینها با علم، علیه دین عملیات روانی می‌کنند. باید با دانایی مقابل اینها برخورد کنی. خودِ دانش تجربی الآن خیلی کمک می‌کند. اگر دانش دینی، خوب تبیین بشود، کمک می‌کند. در این باره در جلسات قبل صحبت کردیم.

پس یکی از انواع عملیات روانی شیطان، وسوسه است. شما در بسیاری از فیلم‌ها، وسوسه را می‌بینید. کسانی که اهل فیلمسازی هستند می‌گویند اگر در یک فیلم، مخاطب را وسوسه بکنی یا وسوسه‌شدن را نشان بدهی، تأثیر عمیق‌تری در هرزه‌کردن مخاطب دارد تا وقتی که علنی یک صحنۀ فسق و فجور نشان بدهی. لذا امروز در جهان، کار بخشی از هنرمندان این است که روی وسوسه‌ها مطالعه می‌کنند و بعد اینها را به تصویر می‌کشند، آن‌وقت، کارشان هم می‌گیرد، واقعاً فیلم‌های‌شان سرگرم‌کننده می‌شود، مگر برای کسانی که از وسوسه‌شدن بدشان می‌آید و آن را توهین به خودشان می‌دانند. بعضی‌ها تا وسوسه می‌شوند، از شرّ شیطان به خدا پناه می‌برند؛ چون می‌دانند داستان چیست.

در جامعه‌ای که ارزش‌ها برقرار باشند، زمینه برای وسوسه‌کردن هم هست

وقتی که علم، کارایی نداشته باشد، نوبت وسوسه و نوبت پنهان‌کاری آنها می‌شود. پس چه‌کار کنیم؟ در جوامع غربی بعضی‌ها گفتند برای از بین بردن و کنترل وسوسه‌ها ما همه‌چیز را علنی و آزاد کنیم، اگر این کار را بکنید خیلی از ارزش‌ها از بین می‌رود ولی وسوسه هم کم می‌شود و دیگر پیش نمی‌آید، یعنی هر کسی هر غلطی می‌خواهد بکند، علنی دنبالش می‌رود و آن‌وقت دیگر جای وسوسه نیست. یا اینکه اگر یک ذره وسوسه وجود داشته باشد، آدم آن را زود ابراز می‌کند.

وقتی در جامعه‌ای، ارزش‌ها از بین رفتند، دیگر جایی برای وسوسه‌کردن و وسوسه‌شدن وجود ندارد. ولی اگر در جامعه‌ای ارزش‌ها برقرار باشند، وسوسه‌کردن هم جا دارد و به‌اصطلاح «زیرآبی رفتن» یک کیفی دارد. اگر در جامعه، ارزشی وجود نداشته نباشند، ممنوعیت هم نیست لذا جایی برای وسوسه هم نیست. یا اگر چیزی که ممنوع شده است، لذّتی نداشته باشد، باز هم جایی برای وسوسه نیست.

ما کسی را وسوسه نمی‌کنیم، چون انسان‌ها را به امور عقلانی دعوت می‌کنیم و نمی‌خواهیم کسی را فریب بدهیم

کسی نگوید حالا که یک نوع عملیات به‌نام وسوسه‌کردن هست، ما هم آنها را وسوسه کنیم! چون برای آنها ارزشی وجود ندارد که بخواهیم وسوسه‌شان کنیم. ما می‌خواهیم آنها را به امور عقلانی دعوت کنیم، به اموری دعوت کنیم که لذّت‌بخش هست ولی لذّتش فوری نیست. اما آنها به اموری دعوت می‌کنند که لذّتش فوری است. ما به لذّ‌ت‌های عمیق،‌ دعوت می‌کنیم. طرف باید خیلی فکر کند تا آن لذّت‌ها را بفهمد. ولی او به لذت‌هایی دعوت می‌کند که اتفاقاً هرچه فکر نکند، بهتر آنها را می‌فهمد، بهتر می‌چسبد و آویزان‌شان می‌شود.

ما نمی‌توانیم وسوسه کنیم ولی او می‌تواند. خودِ وسوسه‌کردن هم هنر می‌خواهد، البته هنرش را خیلی‌ها بلد هستند. شما که اصلاً نمی‌خواهی وسوسه کنی، چه هنری داری که در مقابلِ این وسوسه‌کننده‌ها عَلَم کنی؟ ممکن است کسی را صدجور وسوسه‌ ‌کنی و به زانو درنیاید، ولی با صد و یکمین نوعِ وسوسه، به زانو دربیاید. روش وسوسه‌کردنِ آدم‌ها فرق می‌کند. بعضی از فروشنده‌ها خوب بلد هستند چه‌طوری خریدار را وسوسه کنند که کالا را بخرد. اگر توانست با عقل و دانایی و منافع و... بالاخره یک‌طور خریدار را تحریک می‌کنند، یا اگر توانست یک آگاهی‌هایی می‌دهد که شما را به خریدن وادار می‌کند، ولی اگر منطق نداشت و نتوانست، مثلاً می‌گوید «بردار برو بچه‌ات را خوشحال کن!»

اگر شما کسی را وسوسه کنی و مثلاً به یک هوسی او را به هیئت بیاوری، خدا می‌فرماید: چرا وسوسه‌اش کردی؟ اصلاً بیخود کردی او را آوردی! من خودم می‌گویم کفش‌اش را بدزدند تا بگوید «آمدم هیئت،‌ کفشم را دزدیده شد، چه خاطرۀ بدی! من دیگر هیئت نمی‌آیم!» خدا هم از آن بالا می‌گوید «می‌خواهم صد سال سیاه نیایی!»

معمولاً کسانی که وسوسه‌ای، هوسی و هوایی بیایند، نمی‌مانند! در کار ما وسوسه نیست. در مورد زیبایی و زیباسازی، خدا فرمود «من زیبا جلوه می‌دهم، شیطان هم زیبا جلوه می‌دهد» در مورد دعوت؛ هم شیطان دعوت می‌کند، هم پیامبر دعوت می‌کند. دربارۀ وعده‌دادن به یک آیندۀ خوب؛ هم خدا این کار را می‌کند، هم شیطان. ولی دربارۀ وسوسه، این‌طور نیست. خدا می‌گوید: چرا من وسوسه بکنم؟ مگر من می‌خواهم کسی را فریب بدهم؟ کسی که می‌خواهد اغوا کند، وسوسه می‌کند.

در مقابل وسوسه‌ها سه اقدام باید انجام بدهیم؟ / اول: روش‌های وسوسه‌کردن را توضیح بدهیم و به همه معرفی کنیم

بخشی از هنر به انواع مدل‌های وسوسه که آنها را اجرا کند اختصاص یافته است. ما در مقابل وسوسه چه‌کار باید کنیم؟ ما باید در مقابل وسوسه‌های ابلیس سه کار انجام بدهیم:

اول اینکه وسوسه‌کردن و وسوسه‌شدن را شفاف توضیح بدهیم تا دست دشمن رو بشود. این کاری است که خدا در قرآن انجام داده و می‌فرماید: من تو را وسوسه نمی‌کنم ولی مدل‌های وسوسه‌کردن را برایت توضیح می‌دهم. باید مدل‌های وسوسه‌کردن را در فیلم‌های‌مان نشان بدهیم. بعضی از فیلم‌ها در جهان این کار را می‌کنند. مثل روش‌های مختلف معتادکردن جوان‌ها. هیچ‌کس از اول نمی‌خواهد معتاد بشود ولی روش‌های گوناگونی وجود دارد که هر کدامش یک عده‌ای را بیچاره کرده است. باید مدل‌های وسوسه‌شدن را توضیح داد.

اگر انواع وسوسه‌‌ها را معرفی کنیم، وقتی کسی شروع به وسوسه‌کردن کند همه متوجه می‌شوند که او دارد سرِ من کلاه می‌گذارد. اتفاقاً این کار عامل جذّابیت فیلم‌ها هم می‌شود، یعنی به‌شدّت سرگرم‌کننده است که شما در فیلم‌های‌تان به مردم بگویید طرز فریب‌دادن و کلاه‌گذاشتن سرِ مردم چگونه است. طرف نگاه می‌کند و می‌خندد، چون تجربۀ بارها کلاه رفتن سر خودش را به یاد می‌آورد، به خودشناسی و خودآگاهی می‌رسد. خیلی قشنگ و سرگرم‌کننده است که آدم پای فیلم، به خودآگاهی برسد. بعضی‌ فیلم‌ها که آدم را از خودش غافل می‌کند، خیلی بد است، اما فیلم‌هایی که آدم را به خودآگاهی می‌رساند، بسیار خوب است؛ البته هر دو نوع فیلم، سرگرم‌کننده است.

دوم؛ زشتیِ وسوسه‌شدن و انواع شخصیت‌های وسوسه‌پذیر را توضیح بدهیم

دوم اینکه باید قبح و زشتی وسوسه‌شدن و نقاط ضعفی را که موجب می‌شود آدم‌ها وسوسه بشوند هم توضیح بدهیم. تو چه ایرادی داری که وسوسه می‌شوی؟ این کاری است که ما از این‌طرف می‌توانیم انجام بدهیم، مثلاً شما می‌توانید کاراکتر یا شخصیتِ افراد وسوسه‌شده را که در زمینه‌های مختلف به بیراهه رفته‌اند، توضیح بدهید؟

اخیراً در دانش‌های تجربی و علوم انسانی مثل روان‌شناسی، پیشرفت‌هایی حاصل شده است که انواع شخصیت‌هایی را که وسوسه‌پذیر هستند به‌صورت یک بیماری، به‌صورت یک آدم عقده‌ای و به‌صورت یک آدم دارای کمبود، لو می‌دهند. چه افرادی را می‌شود وسوسه کرد، چه افرادی را نمی‌شود وسوسه کرد. این از همان دانش‌هایی است که جلسات قبل، عرض کردم اگر کسی بخواهد این‌طرف تبلیغات کند، کارش به دانش بستگی دارد. پس کار دوم که می‌توانیم انجام بدهیم، نشان دادن قبح وسوسه‌شدن است تا طرف به خودش بیاید.

سوم؛ کسانی را که وسوسه‌ نمی‌شوند به تصویر بکشیم تا افراد را شیفته کنیم

کار سوم که اگر بتوانیم انجام بدهیم خیلی خوب است، به تصویر کشیدن آدم‌هایی است که وسوسه نمی‌شوند. در ماجرای حماسۀ کربلای اباعبدالله الحسین(ع)، عصر روز تاسوعا شمر ملعون، اباالفضل‌العباس(ع) را دعوت کرد که تو از معرکه خارج شو، با تو کاری نداریم... همه از اینکه حضرت عباس(ع) وسوسه نشدند، کِیف می‌کنند. حتی وقتی اباالفضل(ع) در اوج تشنگی، کنار آب رفت اما وسوسه نشد که آب بخورد. اصلاً عباس(ع) وسوسه‌شدنی نیست. این رفتارها جلوه‌هایی از صلابت درونی و صلابت روحی او است. اگر بتوانیم این شخصیت را در هر داستانی، به‌خوبی از آب دربیاوریم، دل می‌بریم و می‌توانیم افراد را شیفته کنیم -اصلاً هم لازم نیست که داستان دینی باشد و مربوط به شخصیت‌های مذهبی و اولیاء خدا باشد- در این‌صورت می‌توانیم خیلی تأثیر بگذاریم. ما نمی‌توانیم وسوسه بکنیم، ولی می‌توانیم کسانی را که وسوسه‌ نمی‌شوند به تصویر بکشیم. این کاری است که ما در مقابل جبهۀ باطل و کسانی که وسوسه می‌کنند، می‌توانیم انجام بدهیم.

با فیلم و سریال، ضعف‌های وسوسه‌شوندگان و زیبایی غلبه‌کنندگان بر وسوسه را نشان بدهیم

دوران به کارگیری انواع ترفندهای وسوسه، دیگر گذشته است و مردم دنیا الآن این چیزها را می‌فهمند. دوران وسوسه‌شدن گذشته است، غالباً ترفندهای وسوسه‌کردن، از بس تکراری شده، دیگر تهوع‌آور شده است! الآن فرصت خوبی است برای اینکه شخصیت‌هایی را که وسوسه می‌شوند، لو بدهیم و تحقیرشان کنیم. فیلم‌سازها معمولاً می‌گویند فیلمی که خوب‌بودن را نشان بدهد، شعاری است. بله؛ منتها شما باید بتوانی نشان بدهی که این آدمِ خوب هم وسوسه شد اما از این وسوسه گذشت و تسلیم نشد؛ چرا گذشت؟ در درونش چه اتفاقی افتاد؟ این را باید بتوانی نشان بدهی.

بعضی‌ها مستندسازی را بر فیلم‌سازی ترجیح می‌دهند. می‌گویند نظر شهید آوینی هم همین است. بله؛ مستند، واقعی است، ویژگی‌های مثبت مستندسازی هم به‌جای خودش محفوظ، انسان‌های فرهیخته،‌ با مستند تحت تأثیر قرار می‌گیرند، این‌هم به‌جای خودش محفوظ و هیچ حرفی در آن نیست، اما در فیلم‌ها و قصه‌های تخیّلی و نمایشی، شما کارهایی می‌توانید بکنید که در مستند نمی‌توانید انجام بدهید.

چندتا فیلم نزدیک به مستند از شخصیت شهید باقری و حاج احمد متوسلیان ساخته شده که البته کارهای خیلی خوبی بود، هم بدیع بود، هم در جامعه مؤثر بود، ولی اینها جای یک فیلم سینمایی‌ یا یک سریال را که از روی یک رمان گرفته شده باشد، نمی‌گیرند. چون با این فیلم‌ها از دلِ آن بازیگر باخبر می‌شویم و می‌توانیم تردیدش را، انتخابش را، شکست‌اش و تکاملش را ببینیم. اینها لازم است. هرچند مستندسازی ارزش خاصّ خودش را دارد ولی ارزش‌ کارهای نمایشی اصلاً کم نمی‌شود.

پس ما در مقابل وسوسه، سه تا کار می‌توانیم انجام بدهیم: 1- انواع ترفندهای وسوسه را معرفی کنیم. 2- ضعف‌های پذیرندگان وسوسه و وسوسه‌شوندگان را لو بدهیم. 3- زیبایی شخصیت کسانی را که وسوسه ‌نمی‌شوند تشریح کنیم. تمام ارزش‌های انسان وابسته است به مجموعۀ وسوسه‌نشدنی که در دل او وجود دارد.

خدا خودش زمینۀ وسوسه را پدید می‌آورد تا انسان را تقویت کند و رشد بدهد

خداوند متعال و دین چه‌کار می‌کند؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند خداوند متعال فقط می‌گوید ای بندگان من! وسوسه نشوید. البته خدا این پیام را دارد، ولی کار خدا فقط این نیست. خدا یک کار دیگر هم می‌کند. همین خدایی که می‌گوید وسوسه نشو، خودش زمینۀ وسوسه را پدید می‌آورد. خدایا! چرا آن درخت ممنوعه را در بهشت گذاشتی؟ مگر اینجا بهشت نیست؟! اگر می‌خواهی کسی به آن دست نزند آن را بردار. «نه؛ من می‌خواهم زمینۀ وسوسه باشد!» خدایا، ما گمان می‌کنیم زمینۀ وسوسه همین‌طوری پیش آمده و تو هم چون ناراحت شدی، داری نهی می‌کنی! درحالی‌که این‌طور نیست، خدا خودش زمینۀ وسوسه را پیش می‌آورد و اصلاً خودِ نهی خداوند، عامل وسوسه است.

باید اطلاع داشته باشیم از اینکه خدا زمینۀ وسوسه‌شدن را پیش می‌آورد. خدا چه زمینه‌های وسوسه‌ای را برای چه کسانی پیش می‌آورد؟ خدا زنده می‌شود، جلو می‌آید، می‌بینی‌اش، بغلش می‌کنی، صدایش را می‌شنوی، بویش را استشمام می‌کنی. هر کسی می‌خواهد خدا برایش هست بشود و اصلاً با خدا زندگی کند، دست خدا را اینجا بخواند. خدایا! در چه زمینه‌هایی زمینۀ‌ وسوسه من را پدید می‌آوری؟

خدا در هر زمینه‌ای که بخواهد انسان را امتحان کند و او را رشد بدهد، زمینۀ وسوسه را ایجاد می‌کند

البته خدا انسان را وسوسه نمی‌کند، ابلیس و نفس، انسان را وسوسه می‌کند، خدا فقط زمینه‌اش را پدید می‌آورد. خداوند در همان زمینه‌ای که می‌خواهد انسان را امتحان کند و او را تقویت بکند و رشد بدهد، زمینۀ وسوسه را ایجاد می‌کند.

ببینید خدا در چه زمینه‌هایی از شما امتحان می‌گیرد؟ چه زمینه‌هایی ایجاد می‌کند تا شیطان، شما را وسوسه کند؟ من می‌خواستم با خداوند متعال مذاکره کنم و بگویم که خدایا، خواهش می‌کنم زمینۀ موفقیت تبلیغات دشمن را کاهش بده. می‌خواستم به خدا بگویم مثل اینکه شما خودت فتنه ایجاد می‌کنی! دیدم که اتفاقاً خداوند در قرآن بی‌محابا می‌فرماید من خودم فتنه می‌کنم؛ فتنه یعنی امتحان «وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» (انعام،53)

تا زمینۀ وسوسه پیش آمد و شیطان شروع به وسوسه کرد، یک نگاه به خدا بکنید و بگویید «خدایا، این یعنی شما الآن می‌خواهی من را امتحان کنی که وسوسه می‌شوم یا نمی‌شوم؟» می‌فرماید بله همین‌طور است. این اصلاً تصادفی نیست؛ نه برای یک جامعه و نه برای یک فرد.

وقتی وسوسه‌ها روی جامعه، اثر عمیق نداشته باشد، آن‌موقع وقت ظهور است

باید در زندگی فردی و زندگی اجتماعی به‌جایی برسیم که وسوسه‌ها روی ما اثر نداشته باشد. وقتی وسوسه‌ها روی جامعه، اثر عمیق نداشته باشد آن‌موقع وقت ظهور است. البته شاید با ظهور، جامعۀ مؤمنین یک‌دفعه‌ای به جایی برسد که وسوسه‌ها رویش اثر نداشته باشد. من به شما مژده بدهم؛ تقریباً دوران وسوسه‌کردن ملت‌ها به راه باطل گذشته است و دیگر وسوسه، اثر چندانی ندارد.

در تبلیغات، رسماً مردم را وسوسه می‌کنند، مثلاً انقلاب‌های مخملی را ببینید، از یک وسوسه شروع می‌شود. لبنان یک‌بار با همین وسوسه‌ها به‌هم ریخت، چرا؟ مثلاً یک‌ذره اینترنت می‌خواست گران بشود، دیدید چه بلایی به سر لبنان آوردند! اول با یک وسوسه، کاری می‌کنند که آدم‌ها به تظاهرات می‌آیند و بعد، شهر به‌هم می‌ریزد. این دومینو موجب سقوط پول لبنان و خیلی افتضاحات دیگر می‌شود، بالأخره آن کشور در معرض بی‌ثباتی قرار می‌گیرد. بعد هم وقتی از مردم می‌پرسند: «موضوع تظاهرات اوّل چقدر مهم بود؟» می‌گویند: خیلی مهم نبود، ولی تحریک‌مان کردند، یعنی وسوسه شده بودند. باید وسوسۀ خنّاس‌ها را بشناسیم. مثلاً در همین انتخابات اخیر کشورمان، وسوسۀ خنّاس‌ها این بود که در انتخابات شرکت نکنیم.

باید وسوسۀ خنّاس‌ها را بشناسیم

بعضی‌ها حریص می‌شوند به اینکه سراغ برخی از اطلاعات پنهان در زندگی فردی و در زندگی اجتماعی دیگران بروند. این‌کار خنّا‌س‌گونه است و آن اطلاعات، خلاف برخی از نُرم‌ها و ارزش‌های پایدار جامعه است. با فیلم‌های دوربین مخفی می‌شود برخی از این وسوسه‌ها را نشان داد. مثلاً پول را می‌اندازند که ببینند چه کسانی وسوسه می‌شوند آن را بردارند. اینها نمونه‌هایی از لو دادن این‌گونه عملیات‌ها است و می‌تواند واقعاً به همین سادگی نشان بدهد. یک کمی عمیق‌تر هم اگر از همین ترفندها استفاده بشود می‌توان نشان داد که آدم‌ها چه‌طوری وسوسه می‌شوند.

پس ما می‌توانیم مقابل وسوسه، اقدام کنیم و نشان بدهیم وسوسه چند نوع عملیات هست؟ وسوسه‌شوندگان چه کسانی هستند؟ وسوسه‌نشوندگان چه کسانی هستند؟ و این خیلی کار خوبی است. مثلاً یک رفتگر شهرداری، بیست میلیون تومان پیدا کرده بود و آن را به صاحبش رساند. وقتی از او پرسیدند آیا وسوسه نشدی، این را برداری؟! می‌گوید نه. این آدم ارزش دارد. همه او را دوست دارند. می‌توانیم با استفاده از فضای مجازی او را به همدیگر نشان بدهیم. این کارها را می‌شود کرد، ما در این زمینه‌ها در موضوعات اجتماعی و فردی خیلی کم‌کاری داریم.

در قرآن «هوس» مطلقاً چیز بدی است جز یک‌جا که اتفاقاً خوب است وسوسه بشوی و هوس کنی

وسوسه به‌طور مطلق چیز بدی نیست. حتی بد نیست آدم یک‌وقت‌هایی بی‌عقلانه عمل بکند! آیا هوس‌کردن مطلقاً بد است؟ آیا بیست و چهار ساعته آدم باید عقلانی عمل بکند؟ آیا نمی‌شود یک هوا و هوسِ خوب بگذارند که اگر یک دفعه‌ای دل‌مان بخواهد مستی کنیم، زیر بقیۀ منافع‌مان بزنیم؟ در قرآن هوای نفس چیز بدی است، «هوی» یعنی سقوط، هوس چیز بدی است، جز یک‌جا که اتفاقاً قرآن کلمۀ «هوی» را آورده و آنجا خوب است که وسوسه بشوی.

حالا این هوسِ خوب کجاست؟ قرآن می‌فرماید: وقتی حضرت ابراهیم(ع) همسر و فرزندش اسماعیل را کنار خانۀ کعبه گذاشت، گفت: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیْهِمْ» (ابراهیم،37) خدایا! دل‏هاى گروهى از مردم را به سوى آنان علاقمند و متمایل کن‏. یک کاری کن قلوب مؤمنین، هوس کنند پیش بچه‌های من بیایند. امام باقر(ع) با اشاره به این آیه می‌فرماید: «أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَنْفِرُوا إِلَیْنَا» (کافی/ج1/ص392). این آیۀ قرآن، دعای حضرت ابراهیم برای فرزندانش یعنی «چهارده معصوم» است که مستجاب شد، به همین خاطر است که یک‌دفعه‌ای تو هوسِ حرم اباعبدالله الحسین(ع) به سرت می‌زند.

محبت امام‌حسین(ع) زمینۀ مستی ما و هوا و هوس ما می‌شود

در اربعین خیلی‌ها منطق را کنار می‌گذارند، مثلاً اینکه «الان خیلی کار دارم، پول ندارم و...» اینها را رها می‌کنند و سراغ اربعین می‌روند. البته زیارت اربعین در باطن و ذات خودش یک رفتار به شدّت عقلانی است. در واقع کاری که حسین(ع) با آدم می‌کند، همان عبارتی است که در قرآن آمده؛ یعنی هوای حسین(ع) بَرت می‌دارد. آیۀ قرآن به این کلمه دارد اشاره می‌کند: «تَهْوی إِلَیْهِمْ» یعنی دوست‌داشتن حسین(ع) و به‌سمت حسین(ع) رفتن. یک کسی «هوا» بَرش دارد یعنی چه؟ یعنی یک‌دفعه‌ای بگوید «من می‌خواهم پیاده بروم» خُب با ماشین برو!

آن اوائل، بعضی‌ها پیاده‌روی را مسخره می‌کردند. خُب آنها نمی‌فهمند، هنوز آنها را هوا نگرفته‌! برو ببین، طرف چه لذتی می‌برد؛ دارد پابرهنه می‌رود، کفش‌هایش را هم آویزان کرده است. کسی که هیچ‌وقت بدون هتل، به مسافرت نمی‌رفت، اینجا شب در کنار جاده، روی خاک می‌خوابد و خیلی هم کِیف می‌کند! می‌گوید بهترین شب زندگی‌ام شبی بود که روی خاک خوابیدم...

یا حسین(ع)! تو تفریح ما هستی، مستیِ ما هستی، هوای ما هستی، هوس ما هستی. اینها اشارۀ صریح قرآن است: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیْهِمْ»، یعنی خدایا کاری کن که دل‌های گروهی از مردم به‌سمت بچه‌های من هوس کنند و هوا برشان دارد. اربعین مستی‌ دارد. این مستی اربعین تا یک‌سال آدم را شارژ نگه می‌دارد. کسی برای اربعین، آن‌چنان تبلیغات نکرده، بلکه خود امام‌حسین(ع) همین‌طوری دلِ محبین خودش را هوایی کرده است...

فرمودند علامت مؤمن این است که مشتاق زیارت قبر اباعبدالله‌الحسین(ع) است، مثلاً هرچندوقت یک‌بار دلش برای حرم امام‌حسین(ع) تنگ می‌شود و برای حرم بی‌قرار می‌شود (مَنْ أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَیَعْرِضُ حُبَّنَا عَلَى قَلْبِهِ فَإِنْ قَبِلَهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَ مَنْ کَانَ لَنَا مُحِبّاً فَلْیَرْغَبْ فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع؛ کامل‌الزیارات/ ص193)

در عراق، شأنِ علما خیلی بالاست به همین خاطر خیلی باوقار رفتار می‌کنند؛ خصوصاً مراجع تقلید که شأن‌های عجیبی دارند. این داستان مشهور است که در کربلا یک‌دفعه‌ای دیدند «علامۀ بحر العلوم» عبا و عمامه را کنار گذاشته و مثل افراد دستۀ عزادار، به سر و سینه‌زنان، می‌دود و به سمت حرم می‌رود. گفتند: آقا شما هم احساساتی شدی! چه‌کار می‌کنی؟ گفت وقتی دیدم امام‌زمان(عج) دارد این‌طوری می‌دود، از خودم خجالت کشیدم لذا من هم این‌کار را کردم.

خیلی‌ها یک‌دفعه‌ای برای حرم حسین(ع)، هوایی می‌شوند...

یک کسی می‌گفت: یک زائر را در کربلا با یک پیراهن و شلوار کُردی‌ دیدم. فکر کردم لباس اصلی‌اش را شسته است ولی او گفت: همۀ لباسم همین است، از ایران هیچ چیز همراه خودم نیاوردم. گفتم نماز نمی‌خوانی، ولی اربعین آمده‌ای؟ گفت: کنار وانتم داد می‌زدم و میوه می‌فروختم، موبایلم زنگ زد، یکی از رفقا گفت فلانی، مرز باز شده، فقط کارت ملی نشان می‌دهند و رد می‌شوند، می‌آیی کربلا برویم؟ می‌گفت: من تا حالا نه هیئت رفتم، نه زیارت رفتم، بیا برویم! گفتم کربلا چیست؟! الآن من در یک لقمۀ نان خودم ماندم. گفت بیا خرجی که ندارد، می‌رویم کربلا زیارت می‌کنیم و می‌آییم. این می‌شود وسوسه. یعنی ما هم از این‌طرف وسوسه داریم.

آن جوان میوه‌‌فروش می‌گوید: یک دفعه‌ای هوایی شدم. به یکی از رفقا زنگ زدم و گفتم که بیا پای وانت، میوه‌ها را بفروش، پولش را ببر خانه. بعد که راه افتادم، به مادرم زنگ زدم، گفتم من دارم می‌روم کربلا. گفت «من را مسخره نکن، تو به کربلا چه ربطی داری؟ می‌گویم دو رکعت نماز بخوان نمی‌خوانی!» رفتم لب مرز به مادرم گفتم من واقعاً لب مرز هستم و دارم می‌روم کربلا. گفت «باز هم دنبال الواتی رفتی، داری سرم را کلاه می‌گذاری؟» گفتم: نه مادر، من واقعاً دارم می‌روم کربلا... این چیزها را در دستگاه امام حسین(ع) فراوان داریم. «هر که دیوانه ز عشق تو نشد عاقل نیست؛ عاقل آنست که از عشق تو دیوانه شود»

(الف3/ن2)

 


<<جلسه قبل

جلسه بعد>>

نظرات

چرا بدها گروه تشکیل می دهند

پس چرا ما گروه تشکیل نمی‌دهیم برای یاری امام حسین (ع)

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...