اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۱۹
قاتل امیرالمؤمنین(ع) «انحراف در دین» بود نه «بیدینی»!
شناسنامه:
- زمان: ۱۴۰۲/۰۱/۱۹ - سحرهای رمضان
- مکان: شبکۀ ۳ سیما - برنامۀ ماه من
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- متن کامل: اینجا
- پروندۀ ویژه این مبحث: اینجا
قاتل علی(ع) فردی بیدین و دنیاطلب نبود؛ بلکه اهل قرآن و عبادت بود اما دچار انحرف در دین شده بود/ عدم درکِ «محبت امام نسبت به ما» انسان را تبدیل میکند به ابن ملجم!/ تلقی سطحی از دین و القاء ناامیدی توسط شیطان، باعث شده محبت خدا را به خودمان باور نکنیم/ باید دربارۀ شدت محبتِ خدا و اهلبیت نسبت به خودمان، فکر کنیم تا آن را بفهمیم/ امام(ره): کاری نکنیم که امامزمان(عج) به خاطر ما پیش خدا سرافکنده بشود
علیرضا پناهیان در جلسۀ نوزدهم برنامۀ ماه من:
- امیرالمؤمنین(ع) در کلام عجیبی میفرماید که دوازده آیه را از تورات انتخاب کردم و هر روز سه بار به آنها مىنگرم. جملۀ چهارم این است که خداوند میفرماید: ای انسان، من تو را دوست دارم پس تو هم مرا دوست داشته باش! «یَابنَ آدَمَ إنّی اُحِبُّکَ فَأَنتَ أیضا أحبِبنی» (تحریر المواعظ العددیة، ج1، ص573)
- در جملۀ دهم خداوند میفرماید: هرکسی تو را برای خودش میخواهد امّا من تو را برای خودت میخواهم، از من فرار نکن! «یَابنَ آدَم کُلٌّ یُریدُکَ لِأَجْلِهِ وَ أَنَا أُرِیدُکَ لِأَجْلِکَ فَلا تَفِرَّ مِنّی» با توجه به این روایت زیبا، ما هم باید خودمان را در معرض محبت خداوند ببینیم و به آن عمیقاً فکر کنیم.
- همانطور که ولادت امیرالمؤمنین(ع) در خانۀ کعبه، حکمت دارد؛ شهادت ایشان هم حکمت دارد، قاتل ایشان فردی بیدین، دنیاطلب یا جاهطلب مثل طلحه و زبیر یا معاویه نبود؛ ابنملجمی بود که اهل قرآن و فقه و عبادت بود، اما دچار انحرف در دین شده بود.
- دنیاطلبی معاویه موجب جنایتهای او شد، طلحه و زبیر هم جاهطلب بودند، امّا دربارۀ خوارج و ابن ملجم چه بگوییم؟ چرا امثال طلحه، زبیر و معاویه قاتل امیرالمؤمنین(ع) نشدند و کسی مثل ابن ملجم قاتل حضرت شد؟ درواقع انحراف در دین قاتل امیرالمؤمنین(ع) شد، نه بیدینی! این حرف خیلی مهم است.
- اگر عشق و محبت خدا و اولیاء خدا را به خودت ببینی، عمیقاً احساس شکر میکنی. لایهای که از شکر برای نعمت، در دل انسان ایجاد میشود یکدرصد است اما لایهای که برای محبت در دل انسان ایجاد میشود 99درصد است، یعنی بزرگترین معرفتی که به آن نیاز داریم این است که بدانیم یک کسی دوستمان دارد.
- چرا ما محبت خدا نسبت به خودمان را باور نمیکنیم؟ چون ابلیس از اینکه خدا ما را دوست دارد مأیوس کرده است، همان طور که خودش «مأیوس» است.
- دین را نمیشود با برخورد سطحی فهمید. امیرالمؤمنین(ع) آمده بود که فهم دین را برای ما عمیق کند. سطحی بودن در دین، زمینه همۀ انحرافها است. بدون تفکر نمیشود به دین رسید. ما باید دربارۀ محبت خدا فکر کنیم تا آن را بفهمیم و درک کنیم.
- چرا خداوند «غضب بر کفار» را در قرآن اعلام میکند؟ چون انسانها را دوست دارد و نمیخواهد آنها به وضعیت بدی مانند کفر گرفتار شوند. گاهی میدیدند پیامبر(ص) گریه میکند؟ میپرسیدند: چرا گریه میکنید؟ حضرت میفرمود: دلم برای اشقیا میسوزد. (ما یُبکیکَ؟ فَقالَ: رَحمَةً لِلأَشقِیاءِ؛ مکارمالاخلاق، ج 2، ص347)
- بیتفاوتی به محبت امام هم خیلی بد است. نه تنها خداوند بلکه امامزمان(ع) ما را شدیداً دوست دارد و ما میتوانیم دلِ حضرت را بشکنیم. امام خمینی(ره) دوبار در سخنانشان فرمودند کاری نکنیم که امامزمان(عج) بهخاطر ما پیش خدا سرافکنده شود. یقین بدانیم امامزمان(عج) هنگام استغفار برای تکتک ما بیشتر از خود ما درِ خانۀ خدا احساس خجالت میکند. هیچ کودکی تا وقتی خودش پدر و مادر نشود نمیداند پدر و مادرش چقدر عاشق او هستند. ما هم نمیفهمیم که خدا و امام چقدر ما را دوست دارند.
- وقتی ابن ملجم ملعون دستگیر شد، امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود: آیا من به تو بیش از دیگران محبت نکردم؟ (أَ لَمْ أَکُنْ شَفِیقاً عَلَیْکَ وَ آثَرْتُکَ عَلَى غَیْرِکَ؟ بحارالانوار،ج42،ص287) نفهمیدنِ این محبت، آدم را تبدیل میکند به ابن ملجم.
- خداوند محبت را صد قسمت کرد؛ نود و نه قسمتش را به اهلبیت(ع) و یک قسمتش را به سایر خلق داد. (فَتِسْعٌ وَ تِسْعُونَ رَحْمَةً عِنْدَهُ مَذْخُورَةٌ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ عِتْرَتِهِمَا وَ رَحْمَةٌ وَاحِدَةٌ مَبْسُوطَةٌ عَلَى سَائِرِ الْمَوْجُودِینَ؛ تأویلالآیات/ 81) مصیبتهایی که اهلبیت(ع) تحمل کردند به خاطر ما بود.
- خطّ دینداری معشوقانه یعنی خطّ شکر و خطّ تواضع. در مقابل تواضع هم صفت تکبّر قرار دارد؛ همان تکبّری که امثال ابن ملجم داشتند که موجب بدبختی آنها شد.
یکی از دلایل شفافیت نداشتن مدیریت اداری ، برخی رسانه ها و روابط عمومی ها هستند مثلا یک مدیر دولتی کار را با شعور و سلامت و ارتباط مردمی و تحولخواهانه جلو میبرد اما بزک تبلیغات رسانه ای پشت سر ش نیست ، جای دیگر یک مدیر دولتی به بیکفایتی یا عدم سلامت و منفعل و غیر مردمی نشسته اما تبلیغات و اغراق ساده لوحان رسانه ای او را بزک بازار مدیران فیک کرده ، تنها راه ممکن برای گشودن راه خدمت غیر ساده لوحانه شفافیت تمایز جنس این دو نوع مدیر اصل و فیک بازار بورکراسی است در واقع برخی رسانه های ما علاقمندی مستقل برای شفافیت و برخی خود به رقیب حذف شفافیت مبدل شده اند
لذا همین میشود که گفتید اگر رسانه مردم سالاری را مطالبه کند و شوربختانه برخی تحقق این مطالبه را تحمل نمیکنند