اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۱۳
ریشۀ اتهام دیکتاتوری به نظام «تصورِ واقعگرا نبودن دین» است که برخی جریانهای سیاسی القا کردهاند
شناسنامه:
- زمان: ۱۴۰۲/۰۱/۱۳ - سحرهای رمضان
- مکان: شبکۀ ۳ سیما - برنامۀ ماه من
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- متن کامل: اینجا
- روندۀ ویژه این مبحث: اینجا
بعضیها بهخاطر منافع واقعیِ خود دینگریزی میکنند، چون دین را واقعگرا نمیدانند/ غرور دینداری در زمان امیرالمؤمنین(ع) چگونه خود را نشان داد؟/ رئیس خوارج در زمان پیامبر(ص) به کثرت عبادت مشهور بود!/ اسلام و لیبرالیزم «حب ذات» را به رسمیت میشناسند ولی اسلام، منافع انسان را توسعه میدهد/ هنر اسلام تلفیق منافع فرد و جامعه است؛ با عامل «تقوا»
علیرضا پناهیان در جلسۀ سیزدهم برنامۀ ماه من:
- دربارۀ اهمیت اینکه «باید دین را واقعی ببینیم» میخواهم یک نکتۀ بسیار مهم را عرض کنم. وقتی ما دین را واقعی ببینیم، از یک طرف، دینگریزی کم میشود؛ چون یک عدهای دنبال منافع واقعی خودشان هستند نه دنبال ارزشهای خیالی یا ارزشهای اخلاقیای که تصور میکنند واقعی نیست.
- آنهایی که به خاطر منافع واقعی خودشان دینگریزی میکنند، اگر دین را واقعی ببینند، دیگر دینگریزی نخواهند کرد. لذا بسیاری از دینگریزها به سمت دین خواهند آمد.
- از طرف دیگر، اگر دین را واقعی ببینیم، گروهی از دینداران که به دینداری خودشان مغرور هستند، دست از غرور دینداری برمیدارند.
- غرور دینداری در زمان امیرالمؤمنین(ع) چگونه خودش را نشان داد که امیرالمؤمنین(ع) با آن مبارزه میکرد؟ خوارج کسانی بودند که بیشتر از همه به امیرالمؤمنین(ع) ضربه زدند. رئیس خوارج کسی بود به نام «حرقوص بن زهیر» این فرد را باید بشناسیم. رسول خدا به او فرمودند: آیا تو در جان خودت، این احساس را پیدا نکردی که عابدترین فرد مدینه هستی و فضیلت تو از همۀ اینها بالاتر است؟ او گفت: بله! به این میگویند غرور دینداری! یک چنین فردی میشود رئیس خوارج! این کسی است که نمیتواند امیرالمؤمنین(ع) را بفهمد. این غرور دینداری چیز کمی نیست. اگر ما غرور پیدا کنیم، فهم ما تعطیل میشود.
- برای اینکه دچار غرور دینداری نشویم، باید بدانیم که دینداری به نفع خودمان است و اگر دینداری کردیم هنر نکردهایم! امیرالمؤمنین(ع) در اینباره سخن واضحی دارد. در روایت هست که یک روز امیرالمؤمنین(ع) فرمود: من به هیچکس، خوبی نکردم، من به هیچ یک از شما خدمتی نکردم. مردم با تعجب نگاه کردند. «قالَ عَلِیٌّ(ع) یَوماً: ما أحسَنتُ إلى أحَدٍ قَطُّ! فَرَفَعَ النّاسُ رُؤوسَهُم تَعَجُّباً» (نثر الدرّ، ج1،ص293) چرا تعجب کردند؟ چون این دین ناب امیرالمؤمنین(ع) را نمیشناسند و تصور آنها هم از مسائل اخلاقی، امور غیرواقعی و صرفاً ارزشی بوده است.
- مارکسیستها میگفتند که شما باید از خودتان بگذرید و به جامعه بپیوندید، خودخواهی چیزی بدی است، منافع خودتان را کنار بگذارید و خودتان را فدای جامعه بکنید. اسلام در واقع خطاب به مارکسیستها میگوید: شما چون خلاف فطرت بشر که حب ذات است، عمل میکنید، نظر اسلام از جهتی نزدیکتر به لیبرالیزم بود. چون این حب ذات را به رسمیت میشناسد. اسلام حب ذات را به رسمیت میشناسد. اسلام این حب ذات را توسعه میدهد و میگوید: منافع تو فقط همین چند منفعت نیست، منافع بیشتری وجود دارد، که ما با تعابیری مثل ایمان و معنویت و... از آنها یاد میکنیم.
- هنر اسلام این است که به شما میگوید: اگر اینگونه عمل کنید-که در دین، اسمش تقوا است- یعنی اگر شما با تقوا عمل کنید، هم به نفع خودت کار کردهای هم اثرش و نفعش به جامعه میرسد و هنر اسلام این است که شما ضمن اینکه برای خودت کار میکنی، به نفع جامعه است و این دستور ویژه دین است که با نام تقوا صدا زده میشود.
- شاید این سؤال مطرح شود که در این میان، اخلاص چه میشود؟ اگر ما بنا است که برای منافع خودمان کار کنیم، و احکام اسلامی را اینقدر واقعی ببینیم، پس اخلاص کجا قرار میگیرد؟ مردم فکر میکنند: اخلاص یعنی اینکه منفعت خودت را حذف کنی و برای خدا کار کنی! درحالیکه اخلاص یعنی برای بالاترین منفعت خودت کار کنی که همان قرب خدا است. فقط برای این منفعت کار کن که نشان بدهی عقلت میرسد و میفهمی.
- ما نباید این تصور را از دین داشته باشیم که دین خواسته است تو از منافع خودت بگذری! تا این تصور را پیدا کنی، دچار عجب میشوی!
- پس وقتی حب ذات در نظر گرفته نشود و احکام دین به عنوان اموری غیرواقعی-که دنبال منافع ما نیست- تلقی بشود، یک فاجعهای به وجود میآید به نام غرور دینداران و تفکر نکردن آنها و به تعبیر دیگر، دیندار غیر متفکر و بدون تشخیص. از طرف دیگر، یک فاجعهای به وجود میآید به نام دینگریزی و یک فاجعهای به وجود میآید به نام دوقطبی دینگریزان و دینمداران!
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید