واقعبینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سورۀ محمد(ص)-ج6
مهمترین اثر روحیِ قرآنخواندن این است که قلباً درک کنیم «خدا دوستمان دارد»/ خدا قبل از اینکه ما را از جهنم بترساند، میخواهد علاقۀ خودش را به ما نشان بدهد
شناسنامه:
- زمان: 1402/01/08
- مکان: فاطمیۀ بزرگ تهران
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- صوت: اینجا
- تعداد: 29 جلسه
- متن کامل: اینجا
حتی وعدۀ عذاب خدا هم از سرِ محبت است؛ مثل فریاد مادر برای حفظ فرزندش از خطرات/ وقتی متوجه شدیم که معشوق و محبوب خدا هستیم، آنوقت شاکر میشویم/ حسادت هم نوعی کفر است، چون آدم حسود نعمتهایی را که خدا به او داده است نادیده میگیرد
علیرضا پناهیان در ششمین جلسه ماه مبارک رمضان:
- دانستن این نکته خیلی مهم است که قرآن از سر محبت و لطف پروردگار نازل شده است، صدور کلمات قرآن خطاب به ما، علامت عشق خدا به ما است. قرآن در ظاهر، امر و نهی خداوند است، امّا در باطن ابراز محبت خدا به ما است. درک این مطلب یکی از مقدمات مهمّ قرائت سورۀ محمّد(ص) و همۀ قرآن است.
- وقتی خدا دربارۀ کافران صحبت میکند مهربانانه حرف نمیزند و آنها را ناز و نوازش نمیکند بلکه با فریاد و تَشَر صحبت میکند. وقتی انسان بزرگ میشود میفهمد که فریادها و توبیخهای مادر از سر محبت و دلسوزی است. به همین صورت باید با بلوغ فکری با قرآن برخورد کنیم. آیا برای خدا فقط اجرای دستورش اهمیت دارد؟! نه؛ هر آیۀ قرآن و هر توبیخ خداوند در قرآن، یک محبت از پروردگار را به بندگانش نشان میدهد.
- اگر خداوند متعال در قرآن یک مطلب را تکرار میکند، یک مطلب را به تفصیل و با جزئیات میگوید، محکم حرف میزند، همهاش بهخاطر شدّت محبت او به انسان است. غیر از این هیچ دلیل اصلی و فراگیری وجود ندارد. راه درک محبت خدا قرآن است.
- خدا قبل از اینکه بخواهد ما را از جهنم بترساند، میخواهد علاقۀ خودش را به ما در قلب ما القاء کند. کسی که ما را از عذاب خودش میترساند اگر محبتش برای ما جا نیفتاده باشد، دعوا و دشمنی بین ما و او پدید میآید، خدا نمیخواهد بین ما و خودش دشمنی پدید بیاورد.
- اگر مهمترین اثر فکری قرآن خواندن این است که ما را واقعبین بار بیاورد، مهمترین اثر روحیِ ارتباط و انس با قرآن این است که قلباً درک کنیم خدا به ما علاقه دارد. وقتی متوجه شدیم که معشوق و محبوب خدا هستیم، شاکر میشویم و آنوقت همۀ زندگیمان تلاش برای پاسخ به محبت خدا میشود. پاسخ به محبت خدا فلسفۀ عبادت امیرالمؤمنین(ع)، امام سجاد(ع) و همۀ اولیاء خداست؛ اینطور عبادت کردن و زندگی کردن بسیار زیبا است.
- حتی وقتی خدا میگوید: «مرگ بر انسان!» این حرف را از سر عشق میگوید. خداوند میفرماید: «قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ» (عبس،17) یعنی مرگ بر انسان؛ چقدر کفر میورزد!
- کفر یعنی نادیده گرفتنِ واقعیت، در واقع منظور خداوند در آیه فوق این است: ای انسان! چشمهایت را باز کن و واقعیت را ببین، آن را پنهان نکن و ندیده نگیر! با نادیده گرفتنِ واقعیت به خودت صدمه نزن!
- خدا بهخاطر سلیقۀ شخصی از کفر بدش نمیآید. خدا انسان را ساخته است که پیش خودش بنشاند (فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ؛ قمر،55) و از نعمتهایی که برای انسان آفریده است لذت ببرد امّا انسان نسبت به همۀ آنها ناسپاس است. خدا بهخاطر محبت به ما از کفر بدش میآید چون کفر راه سعادت، لذّت، قدرت و حیات طیبه را بر انسان میبندد.
- قرآن را علامت محبت خدا ببینید؛ از آیات قرآن حتی آنجایی که خدا تلخ صحبت میکند خوشتان بیاید. اگر کسی در دلش نسبت به آنچه خدا نازل کرده است کراهت داشته باشد - اگرچه آن را پنهان کرده باشد- خودش و اعمالش نابود خواهند شد. خداوند در سورۀ محمد(ص) سه مرتبه (آیات 29، 31 و 37) میفرماید هرکس هرچه در دلش داشته باشد، آن را آشکار میکنم؛ چون خداوند با عمق دل انسانها کار دارد.
- ممکن است انسان محبّ اهلبیت(ع) باشد امّا نسبت به اهلبیت(ع) حسادت هم در دلش داشته باشد. افراد حزباللهی، شیعه، هیئتی و محبّ زیادی بودند که بهخاطر همین حسادت و کینهای که در دلشان بود، بعد از سالها سقوط کردند. حسادت هم نوعی کفر است، چون حسود نعمتهایی را که خدا به او داده است نمیبیند.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید