چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟/ ج19
اصل غذای روح انسان «مهربانی خدا» است
شناسنامه:
- مکان: مسجد امام صادق(ع)
- زمان: 1397/03/15
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- صوت: اینجا
- گزارش تصویری: اینجا
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
انسان بندۀ مهر است؛ وقتی مهر خدا را باور کردی، عبدِ او خواهی شد/ انرژیِ مؤمن از ارتباط قلبیای است که با خدا دارد/ ایمان به خدا در واقع یعنی ایمان به مهربانی خدا؛ کفر هم یعنی انکار رحمانیت خدا/ ایمان به خالقیت خدا که هنر نیست، مشرکان هم به خالقیت خدا مؤمن بودند!/ اگر صبح تا شب بگویی «خدا خالق است» اما به مهربانی خدا توجه پیدا نکنی، هیچ اتفاق بزرگی در قلبت نمیافتد/ بعضیها برای گرفتن «حاجت» درِ خانۀ خدا میروند، بعضیها برای «مغفرت» و بعضیها برای «رحمت»؛ یعنی میخواهند لذت مهربانی خدا را بچشند، مرتبۀ اینها بالاتر است
در ادامه بخشهایی از نوزدهمین شب سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مسجد امام صادق(ع) با موضوع «چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
- بعضیها برای گرفتن حاجت، درِ خانۀ خدا میروند که البته کار خوبی است، ولی از آن بالاتر؛ یک عدهای برای طلب مغفرت، درِ خانۀ خدا میروند؛ خدا با محبت و استقبال بیشتری با اینها برخورد میکند. معلوم است کسانی که برای طلب مغفرت میروند، بالاتر از کسانی هستند که صرفاً برای طلب حاجت میروند.
- از این بالاتر هم یک مرتبۀ دیگری هست که خدا دوست دارد این مرتبه را در ما ببیند؛ این مربوط به کسانی است که دنبال «رحمت و مهربانی پروردگار عالم» هستند و میخواهند لذت رحمت و مهربانی خدا را بچشند؛ اگر اشک میریزند بهخاطر درکی است که از این مهربانی دارند، اگر طلب مغفرت میکنند بهخاطر ذرهای فاصله است که ممکن است بین آنها و این مهربانی بیفتد.
- در بهشت و رضوان الهی هم بالاترین چیزی که انسان میتواند از آن لذت ببرد «گرمای محبت خدا» است؛ این همان نقطۀ نهایی است و آنجایی است که انسان به آرامش میرسد. اگر کسی شدت محبت و مهربانی خدا را درک کند، الذّ لذات عالم را چشیده است.
- اینکه میفرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب؛ به ذکر خدا دلها آرام میگیرد» (رعد/28) معنای دقیقش این است: به ذکر رحمانیت خدا و مهربانی خدا، دل آرام میگیرد، و الا اگر صبح تا شب بگویی «خدا خالق است» اما به مهربانی و رحمانیت خدا توجه پیدا نکنی، هیچ اتفاق بزرگی در قلبت نمیافتد.
- به هر اسمی از اسماء پروردگار، اگر آدم توجه پیدا کند آنقدر رویش اثر ندارد که توجه به «رحمانیت خدا» اثر دارد. اگر این حقیقت را بفهمیم، آنوقت میفهمیم که همۀ عمر غافل بودهایم؛ حتی آن لحظههایی که مثلاً در حال مناجات بودهایم.
- اینکه اولیاء خدا-در ادعیه- دوست دارند پیش خدا اظهار ضعف بکنند، یک دلیلش این است که میدانند خدا مهربان است و در اثر احساس ضعفکردنِ بندهاش درِ خانۀ او، مهربانیاش را مضاعف میکند.
- اصل غذای روح انسان «مهربانی خدا» است؛ اصل حیات بشر وابسته به این است و نبودش، ممات انسان است. واقعاً اگر آدم از نزدیک، با مهربانی خدا برخورد کند، تغذیه میشود و جان میگیرد. اصلاً انرژیِ مؤمن از ارتباط قلبیای است که با خدا دارد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: من درِ خیبر را با قدرت روحی خودم برداشتم نه با قدرت بدنیام (مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ...؛ امالی صدوق/514) کوهها به دست شما جابجا میشود؛ فقط به مهربانی خدا ایمان داشته باشید!
- نیاییم از خدای مهربان یک چیزی بگیریم و برویم! درِ خانهاش برویم برای اینکه مهربانیاش را بگیریم که وقتی گرفتیم، دیگر نمیرویم! انسان، عبید احسان است، بندۀ احسان است، بنده و بردۀ مهر است، وقتی مهر خدا را باور کردی، عبدِ او خواهی شد.
- در ایمان خدا یک مرتبۀ شریفی هست که ما کمتر به آن دسترسی داریم و کمتر روی آن کار میکنیم و آن «ایمان به مهربانی خدا» است. ایمان به خالقیت خدا که هنر نیست، مشرکان هم به خالقیت خدا مؤمن بودند! قرآن میفرماید: اگر از آنها بپرسی خالقتان کیست حتماً میگویند خدا. (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ؛ زخرف/87)
- ایمان به خدا یعنی ایمان به مهربانی خدا. حضرت امام(ره) و دیگر عرفا در کتب عرفانیشان توضیح میدهند که «در رأس اسماء پروردگار، رحمانیت پروردگار است و دیگر صفات و اسماء خدا در ارتباط با بندگان، بازگشتش به رحمانیت خداست»
- جهل یعنی چه؟ یعنی ندانستن این رحمانیت. کفر یعنی چه؟ یعنی انکار این رحمانیت. بزرگترین گناه چیست؟ ناامیدی نسبت به این رحمانیت و سوءظن به مهربانی خدا. استغفار از کدام گناه واجبتر است؟ از بزرگترین گناه که همان یأس از رحمت خداست. البته یأس درجات دارد و میتوان گفت که متاسفانه تقریباً همۀ ما بهرهای از یأس یا مرتبهای از یأس را داریم(که در اثر غفلتها و گناههای ما ایجاد شده است)
چرا خداوند و با زبان ساده توصیف نمیکنید .چرا واژها باید انقد سخت و کتابی باشه .کاش یکمخودمونی تر باشه