چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟/ ج20
قرآن مظهر مهربانی خداست؛ حتی آیات عذاب الهی/ خدا با قرآن دارد مهربانیاش را نشان میدهد
شناسنامه:
- مکان: مسجد امام صادق(ع)
- زمان: 1397/03/16
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- صوت: اینجا
- گزارش تصویری: اینجا
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
اگر برداشت پایهایِ انسان دربارۀ خدا این باشد که «خدا مهربان است» حتی وقتی آیات عذاب را در قرآن بخواند، برداشتش این خواهد بود که «این هم جلوهای از مهربانی خداست»/ آیات عذاب و جهنم در قرآن، چگونه نشانۀ محبت و مهربانی خداست؟! مثل مادری که میبیند بچهاش دارد سمت آبجوش میرود و فریاد میکشد/ بعضیها ناامیدند از اینکه یک خدای مهربانتر از مادر داشته باشند. میگویند: هیچکسی ما را دوست ندارد! از بین اینها، دزد و قاتل و جانی در میآید!
در ادامه بخشهایی از بیستمین شب سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مسجد امام صادق(ع) با موضوع «چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
- برداشت پایهای یا برداشت اولیهای که ما از خدا داریم چیست؟ برداشت اساسی، اصیل و پایهایِ اکثر مردم از خدا، مهربانی و رحمانیت و رحیمیت پروردگار نیست!
- اگر ذهنیت ابتدایی و پایهایِ انسان دربارۀ خدا این باشد که «خدا مهربان است» در اینصورت حتی وقتی آیات عذاب الهی را در قرآن بخواند، باز برداشتش این خواهد بود که «اینها هم جلوههایی از مهربانی خداست» آیات عذاب و جهنم در قرآن، چگونه نشانۀ محبت و مهربانی خداست؟! مثل مادری که وقتی میبیند بچهاش دارد به سمت سماور آبجوش میرود، بر سرش فریاد میکشد...
- اگر برداشتمان از خدا «یک خدای مهربان» باشد، ارتباطمان با خدا خیلی بهتر از ارتباط ما با کلمۀ «مادر» خواهد بود! الان اینقدری که مادر مظهر مهربانی است-در عُرفِ جامعه- خدا مظهر مهربانی نیست! درحالیکه وقتی آدم فکر میکند میبیند که مهربانی خدا میلیاردها برابر از مهربانی یک مادر بیشتر است، ضمن اینکه همۀ افعالِ خدا هم نسبت به بندگانش، از سر مهربانی است.
- اگر برداشتت از خدا این باشد که «خدا مهربان است» آنوقت دیگر برایت فرقی نمیکند که خدا دربارۀ چه موضوعی دارد حرف بزند؟! دربارۀ هرچیزی در قرآن حرف بزند، تو اشک میریزی؛ از شدت محبت و مهربانی خدا، چون یک خدای مهربان دارد با تو حرف میزند. آنوقت ببین قرآن چه جایگاهی برایت پیدا میکند!
- اگر بخواهی نورانیت قرآن را-از نظر روانی؛ نه از نظر فیزیکی- حس کنی، یعنی باید کلمات و آیات قرآن را مظهر مهربانی خدا ببینی و بدانی که خدا از سر مهربانیاش این قرآن را نازل کرده است.
- حضرت امام(ره) در کتاب «آداب الصلاة» میفرماید: بزرگترین رحمتهای الهی قرآن است! تو اگر به رحمتِ «اَرحَمُ الراحِمین» طمع داری و آرزوی رحمت واسعه داری، از این رحمت واسعه استفاده کن!
- خدا با قرآن دارد مهربانیاش را نشان میدهد، البته یکذره سخت است که ما بفهمیم خدا با قرآن دارد به ما محبت میکند، اما وقتی بفهمی کارت تمام است! خوراکت میشود قرآن، لذتت میشود قرآن، اُنست میشود قرآن، قدرتت میشود قرآن، سرگرمیات میشود قرآن، حیاتت میشود قرآن!
- چرا حضرت امام(ره) روزی دوازده مرتبه قرآن میخواند؟ چون قرآن مظهر مهربانی خداست و امام(ره) میخواست از این مهربانی بیشتر لذت ببرد، چون به آن محتاج و وابسته بود.
- حالا ببینید خودِ خدا، قرآن را چگونه وصف میکند؟ آیا خدا قرآن را به چیزی غیر از مهربانی خودش وصف کرده است؟ مثلاً میفرماید: «قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ» (یونس/57) یا میفرماید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ» (اسراء/82) در همۀ این آیات، کلمۀ «رحمت» دربارۀ قرآن بهکار رفته است؛ یعنی قرآن، رحمت و مهربانی است!
- چرا فرمودهاند که قرآن را با اشک و گریه بخوانید؟ آدمها وقتی مهربانی ببینند گریه میکنند؛ البته غیر از آدمهای مأیوس از مهربانی! بعضیها ناامید هستند از اینکه یک خدایی مهربانتر از مادرشان داشته باشند. میگویند: دیگر هیچکسی ما را دوست ندارد! از بین این آدمها، دزد و قاتل و جانی در میآید!
- یادشان رفته وقتی بچه بودند هر پنج دقیقه یکبار باید میرفتند بغل مامانشان! الان ناامیدانه میگویند: یعنی یک خدایی هست که از مامان مهربانتر باشد و مدام به آغوش او پناه ببریم؟! اینقدر ناامید هستند! با اینکه بهشدت تشنۀ یکذره محبت هستند، ولی به روی خودشان نمیآورند! میگویند: «لوسبازی در نیاور! من دیگر نینی کوچولو نیستم که اینقدر نیاز به محبت و نوازش داشته باشم!» اینها در یک اشتباه عجیبی هستند!
- بعضی از این آدمها که مؤمن هم هستند، وقتی گرفتار میشوند درِ خانۀ خدا میروند ولی از او محبت نمیگیرند، بلکه فقط میخواهند از خدا «رفع گرفتاری» بگیرند و بروند! وقتی هم حاجت خودشان را گرفتند، مثل گربه در میروند! خدا دربارۀ اینها میفرماید: «وقتی در میان امواج دریا گرفتار میشوند مخلصانه مرا صدا میزنند، اما وقتی به ساحل میرسند، دنبال غیرِخدا میروند و مشرک میشوند! (فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُون؛ عنکبوت/65)
- انسان وقتی هیکلش بزرگ میشود و پا به سن میگذارد و درگیر هزارتا مشکل میشود، آیا نیازش به محبت کم میشود یا اینکه باید منبع محبتش را تغییر بدهد؟ نیازش به محبت کم نمیشود، بلکه بیشتر میشود، بلکه اگر بچه بود و نیازش به محبت را نمیفهمید، حالا خودآگاهانه این نیاز را دارد، و اگر مؤمن بشود خدا هم بیشتر به او محبت میکند و او را لوس بار میآورد! طوری که اصلاً دیگر بدون محبت و ناز و نوازش خدا نمیتواند نفس بکشد!
- خدا مثل مادر مهربانی است که از بچهداری اصلاً خسته نمیشود! مامانها گاهی باید چرت بزنند، اما خدا میفرماید: من نمیخوابم (لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ؛ بقره/255) لذا هر موقع بیدار شوی خدا بالای سرت هست و اصلاً کارِ دیگری جز رسیدگی به بندگانش ندارد!
- چرا هر حرکتی میخواهی انجام بدهی باید «بسماللهالرحمنالرحیم» بگویی؟ چون هر حرکتی میکنی در واقع تعامل با خدای مهربان است! در همۀ کارهای خودت داری به او پیغام میدهی که «خدای مهربان! من الان میخواهم این کار را انجام دهم...»
- ایمان به رحمانیت و مهربانی خدا یک بخش از ایمان است، اگر این بخش از ایمان خودمان را درست نکنیم در بخشهای دیگر هم دچار مشکل خواهیم شد. اگر مهربانی خدا را باور نکنی، چگونه میخواهی به خدا علاقه پیدا کنی؟! به خدایی که به تو علاقه ندارد! چگونه میخواهی از جهنم بترسی؟! آدمی که از یک مهربانی و محبتِ پشتیبان برخوردار نیست، از تعادل روانیِ لازم و از فکر عمیق برخوردار نیست که از جهنم بترسد! هرچه سعی میکند، اما باز هم فراموش کند.