منطق اشک(9)
«شادی بیجا» هم مثل «غم بیجا» مانع گریه است / کسانی که غرق دنیا هستند، از دنیا ناراضیاند؛ اگرچه ظاهراً شاد باشند/ غیر از اشک، چه راههایی برای تقویت گرایشهای خوبِ پنهان هست؟/ یک پیشنهاد کاربردی برای کسانی که حال گریه ندارند
شناسنامه:
- زمان: 99/02/14
- موضوع: منطق اشک
- مکان: حرم مطهر امام رضا(ع)
- صوت: اینجا
یکی از بهترین راههای تقویت گرایشهای خوب در اعماق دل، گریه است
ارزش اشک به این دلیل است که از اعماق قلب انسان بر میآید و اعماق قلب انسان نیز پر از داراییهای ارزشمند است. انسان در اعماق قلبش و در نهانخانۀ دلش، عاشق خدا است و عشق به پرستش دارد. اینکه ما فطرتاً خداپرست هستیم و خداجو هستیم اینها در اعماق دل ما پنهان است و اگر کسی اشک و انابۀ خوب داشته باشد، در واقع توانسته است آن اعماق دلش را کشف بکند.
یکی از نکاتی که در جلسات قبل گفته شد این بود که هرچه انسان بیشتر چنین اشکها و گریههای خوبی داشته باشد، آن گرایشهای خوب و عمیق و پنهان قلب خودش را بیدار و تقویت کرده است. گریه یکی از بهترین تجلیها و از بهترین راههای تقویت گرایشهای خوب آدمی است. گریه برای امام حسین(ع)، یکی از بینظیرترین و بهترین راهها برای تقویت محبت به أباعبداللهالحسین(ع) است. اگر انسان در عمل هم از اولیاء خدا اطاعت کرده و با آنها همسویی داشته باشد، محبتش به اولیاء خدا زیاد میشود و گرایش عمیقی به اولیاء خدا پیدا میکند. اگر انسان در عمل از خدا اطاعت کند، مقرب میشود و گرایشهای خداجویانه و خداپرستانۀ او تقویت میشود. ولی گریه واقعاً راهی میانبر است؛ اما حیف که ما نمیتوانیم همیشه گریه کنیم و از این راه میانبر برویم. این راه، راهی آسان، سریع، مطمئن و محکم برای تقویت گرایشهای خوبی است که در اعماق دل انسان پنهان است.
غیر از اشک، چه راههایی برای تقویت گرایشهای خوب و پنهانِ دل هست؟
یکی از تکالیفی که ما در زندگی داریم این است که گرایشهای خوب خود را تقویت کنیم تا گرایشهای بد و ضعیف کنار بروند. بدی گرایشهای هوسآلود و گرایشهای سطحی دنیا در مقابل گرایشهای خوب و عمیق این است که لذت کمتری میدهند و عوارض منفی زیادی دارند. وقتی گرایش به امور مادیِ پست در دل انسان باشد، او را سرگرم میکند و چیزی هم عاید انسان نمیشود، اما گرایشهای عمیق، هم لذت بیشتری به انسان میدهند و هم پایدارتر بوده و وجود انسان را احیاء میکنند.
ما چگونه میتوانیم گرایشهای عمیق و باطنی خودرا تقویت کنیم؟ اولاً این گرایشهای عمیق، پنهان هستند و معمولاً ما در مناجاتها و روضهها سعی میکنیم اینها را پیدا کرده و آنها را رو بیاوریم. این گرایشهای خوب و پنهان با «عمل و رفتار» تقویت میشوند، با «تفکر» تقویت میشوند و با «آگاهی» هم تقویت شده و تجلی پیدا میکنند، ولی هیچکدام از این عوامل مانند اشک و گریه، تقویتکنندۀ گرایشهای درونی انسان نیستند.
یک پیشنهاد کاربردی برای کسانی که حال گریه ندارند
ما وقت محدودی برای گریه کردن داریم. وقت سحر و زمانهایی که در مقام روضه و مناجات هستیم، خدا اذن و اجازه داده که از این فرصتها حداکثر استفاده را ببریم و مراقبت کنیم که مبادا رفتارمان در طول روز طوری باشد که حجابهایی روی قلب را بگیرد و آن فرصتهای گریه را از دست بدهیم. چقدر باید تأسف خورد برای زندگی آدمهای خوبی که گرایشهای خوب در قلبشان هست اما آن را با گریه، تجلی نداده و تقویتش نمیکنند.
اگر کسانی که حال دعا و گریه ندارند، پای کتاب دعا و مناجات بروند و در محفل روضه و دعا بنشینند و خودشان را به گریه بزنند، گریهشان میآید و آن گرایش عمیق تجلی پیدا میکند و تقویت میشود، ولی متأسفانه خیلیها به این روش خوب، اهمیتی نمیدهند. اولیاء خدا با توصیههای مختلف سعی کردهاند ما را از غفلت در بیاورند تا ما نسبت به گریه غفلت نکنیم، به همین دلیل توصیه به تباکی کردهاند. هنگام قرآن خواندن، ذکر اهلبیت(ع) و مناجات توصیه کردهاند خودتان را به گریه بزنید و تلاش کنید گرایشهای عمیقتان به صورت هیجان و احساسات و گریه، خودش را نشان بدهد تا تقویت میشود.
شادی بیجا هم مثل غم بیجا، مانع گریه است
در جلسات قبل موانعی برای گریه کردن ذکر شد، موانعی مانند تکبر و غم و غصۀ دنیا. غمهای بیخود میتواند اشک انسان را در بیاورد، ولی غمهای بیخود اشک بد را جاری میکنند. مانند اینکه یک چاه در شورهزار حفر کنی و به آب شور برسی و آب خوردنی و گوارا نداشته باشی. همانقدر که گریه نکردن بد است، گریه کردنِ بد هم بد است، بنابراین به شدت باید از غصه خوردن برای دنیا پرهیز کرد.
شادی بیجا هم مثل غم بیجا، مانع گریه است. کسی که خیلی دچار شادیهای بیجا میشود و الکیخوش است، خودش را به خوشیهای دنیا سرگرم کرده و قهقهۀ مستانه برای چیزی سرمیدهد که واقعاً دل آدم را صفا نمیدهد و لذت عمیق ندارد، چنین کسی قساوت قلب میگیرد. البته مؤمنین همیشه متبسم و خندهرو و حتی اهل شوخی و مزاح هستند و یکی از ایرادهایی که به أمیرالمؤمنین علی(ع) میگرفتند همین بود که ایشان چرا اینقدر مزاح میکند، این مزاح منطقی و معقول، جای بحثش اینجا نیست، ولی الکیخوش بودن مثل الکی غمگین بودن، قساوتی برای انسان میآورد که موجب میشود آدم نتواند گریۀ خوب داشته باشد.
کسانی که غرق دنیا هستند، از دنیا ناراضی و ناراحتند؛ اگرچه ظاهراً شاد باشند
یک روایت فوقالعاده روانکاوانه، عمیق و انسانشناسانه از أمیرالمؤمنین علی(ع) برای شما قرائت کنم؛ حضرت میفرماید: کسانی که از دنیا خیلی بهره دارند و خیلی غرق دنیا هستند، اینها دلهایشان در اندوه دنیا گریه میکند، اگرچه به ظاهر خیلی خوش هستند! «فَالمُتَمَتِّعونَ مِنَ الدُّنیا تَبکی قُلوبُهُم وَ إِن فَرِحوا» (بحارالانوار/ ج75 / ص21 ) (المُستَمتِعونَ بِالدُّنیا تَبکی قُلوبُهُم و إن فَرِحوا ؛ میزانالحکمه/ ج4 /ص84 به نقل از مطالبالسؤول/ ج1/ ص190) مثلاً کسانی که ثروت فراوان و خانهها و امکانات عجیب و غریب دارند و مدام ثروت خودشان را به نمایش میگذارند و بهظاهر خیلی خوش میگذرانند؛ اینها دلهایشان پر از مصیبت است، اگرچه ظاهرشان پر از خنده، فرح و شادی است!
حضرت در ادامۀ روایت میفرماید: «وَ یَشْتَدُّ مَقْتُهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ وَ إِنِ اغْتُبِطُوا بِبَعْضِ مَا رُزِقُوا» اینها بهشدت از وضع خودشان ناراضی هستند، اگرچه مردم، بهدنیای اینها غبطه بخورند و اگرچه ظاهراً خیلی شاد باشند ولی دلهایشان در حال گریهکردن است.
میفرماید اهل دنیا که بهظاهر شاد هستند، در واقع از دنیا مصیبتزده هستند، افسرده، ناراضی و ناراحت هستند. کسانی که غرق در دنیا و شادیهای الکی دنیا هستند، هیچوقت از خودشان راضی نمیشوند، به شدت از وضع خودشان ناراحت هستند. حالا اگر شما با یکی از این افراد صحبت کردی و او گفت «نه! من اتفاقاً خیلی هم راضی هستم» چطور میشود واقعیت را فهمید؟ در اینصورت اگر یک روانشناس، او را دقیق بررسی کند، اندوه و افسردگی او را میبیند. اما کسانی که اهلِ گریۀ خوب هستند، واقعاً نشاط دارند.
شادی بیجا بازگشتش به غم و اندوه است / باید دل را از دو چیز فارغ کرد؛ غصه خوردن بیجا و شادی بیجا
پس شادی بیجا بازگشتش به غم و اندوه است؛ غم و اندوهی که مانع غم و اندوه قشنگ است، غم و اندوهی که مانع اشک زیبا است. آدم باید دل را از دو چیز فارغ کند؛ یکی از غصه خوردن بیجا و یکی از شادیِ بیجا.
آرزومندی برای شادیهای بیجا، خیالپردازیهای بیخود، حسرت خوردن برای زندگی دیگران و غصه خوردنهای بیجا، اینها چیزهایی است که باید دلمان را از آن خالی کنیم تا به گریۀ خوب برسیم. اگر دل انسان از غم و شادی بیجا فارغ شود، حجاب آن کنار رفته و چشمههای اشک از اعماق دل آدمی جاری میشود. آدم به یک جایی میرسد که میتواند دعای افتتاح بخواند و برای نبودن پیامبر و غیبت امامش گریه کند و بگوید «أشکوا الیک فقد نبیّنا»، خدایا چرا پیغمبرم نیست؟ «و غیبة ولیّنا»؛ چرا امامم پشت پردۀ غیبت است؟ هیچکس اینها را درک نمیکند که او چرا برای غیبت امامش گریه میکند؟ اینها ناشی از یک علاقۀ عمیق بیدارشده است که دیگر نمیتواند جلوی اشک خودش را بگیرد.
(الف6-ن2)
متشکرم