ما با گناه روح و قلب خود را خراب کردهایم، به حدی که دیگر عجائب عالم را نمیبینیم، صدای تسبیح فرشتگان را نمیشنویم، عاشقانه از دوری خدا اشک نمیریزیم و با غیر خدا سرگرم میشویم و ....
بساط زندگی، نعمتی است که اکثر آدمها بهخاطرش شکر نمیکنند/ باید به زندگی عشق بورزیم چون خدا ما را در این فضا قرار داده/ دین علیرغم مذمت حبالدنیا، به علاقۀ ما به زندگی بها داده
رمضان شاید یک فرصت آشنایی است، برای ما غریبههایی که از عالم حضور و تقرّب دوریم و با احوال آشنایان و عاشقان بیگانه. پس اگر در ضیافت، آشنایی حاصل نشد بهتر است خود را معطّل نکنیم و شغل دیگری غیر از آدم شدن اختیار کنیم. وقتی در خانهایم به خدمت صاحبخانه نمیرسیم، میخواهید در خیابان از شرم حضورش به او خدمت کنیم؟
برخی میگویند: «این حرفهای شما دربارۀ زندگی بهتر موجب میشود که جوانها دنبال مال دنیا و ثروت بروند!» خُب بروند؛ چه اشکالی دارد که جوانهای ما با کار و تلاش خودشان، ثروتمند شوند؟! مگر ثروتمند شدن گناه است؟! مگر وظیفۀ شرعیشان نیست؟ امیرالمؤمنین(ع) در آن سالهایی که مشغول باغداری بودند، داراییهایشان بسیار فراوان بود، بهطوری که نقل کردهاند زکات اموالشان بیش از چهل هزار دینار میشد. این سبک اعتراضها نسبت به بحث زندگی، سخیف و «حسن بصریمآبانه» است.