ابوموسی اشعری با شعار «جنگ نباشد» و گفتن اینکه «مردم از جنگ خسته شدهاند» نتیجۀ یک مذاکرۀ شکستخورده را به امیرالمؤمنین(ع) تحمیل کرد که بعد از آن موجب خونریزیهای فراوانی در جهان اسلام شد. به حدّی که امیرالمؤمنین(ع) بعد از آن ماجرا، رسماً در قنوت نمازش ابوموسی اشعری را لعن میکرد.
«وَما قَدْرُ أعْمالِنا فی جَنْبِ نِعَمِکَ وَکَیفَ نَسْتَکْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ».
(تهران، هیئت شهدای گمنام - ماه شعبان - سال94 - 1 جلسه)
ما اگر به خدا مقرب شویم همۀ اوضاع و احوال روحیمان مرتب خواهد شد، چون هر مشکلی داریم به خاطر دوریمان از خداست. رزمندههای دفاع مقدس بهصورت اعجاببرانگیزی این حقیقت را دریافت کرده بودند. وقتی کار جنگ گره میخورد، میرفتند درِ خانۀ خدا، عبادت میکردند، ذکر میگفتند. و وقتی برمیگشتند، گرهها باز میشد. این را باور کرده بودند. منتظر کسی نمیشدند، یکتنه میرفتند در خانۀ خدا و پیوندشان را با خدا برقرار میکردند بعد برمیگشتند و گرهها را باز میکردند.
گشوده شدن زبان مناجات با خدا نیاز به تمرین دارد. تنها حال خوش و محبت به پروردگار نیست که زبان انسان را باز میکند. بعضیها از بس با خدا در خلوت خود حرف نزدهاند، زبان گفتگو با خدا ندارند و نطقشان به مناجات بسته شده است. مطالعۀ ادعیه زبان مناجات را باز میکند.