اگر خدا نخواهد، زندگی بهتر بهدست نمیآید؛ چه انسان متدین باشد و چه نباشد. همه میدانند که همۀ بخشها یا اتفاقات زندگی انسان، هیچوقت در اختیار خودش قرار نمیگیرد؛ حتی اگر کسی به شانس و تصادف معتقد باشد و بگوید: «همهچیز تصادفی است» در اینجا باید بگوید: زندگی بهتر، زندگیای است که «شانس» هم همراه انسان باشد.
اگر کسی بهخاطر وجود محدودیتها و موانع، عصبانی شد و قهر کرد و محدودیتها را نپذیرفت، معلوم میشود که او خوب تربیت نشده و «با زندگی آشنا نیست». بیایید «زندگی» را به خودمان و فرزندانمان آموزش بدهیم.
برخی میگویند: «این حرفهای شما دربارۀ زندگی بهتر موجب میشود که جوانها دنبال مال دنیا و ثروت بروند!» خُب بروند؛ چه اشکالی دارد که جوانهای ما با کار و تلاش خودشان، ثروتمند شوند؟! مگر ثروتمند شدن گناه است؟! مگر وظیفۀ شرعیشان نیست؟ امیرالمؤمنین(ع) در آن سالهایی که مشغول باغداری بودند، داراییهایشان بسیار فراوان بود، بهطوری که نقل کردهاند زکات اموالشان بیش از چهل هزار دینار میشد. این سبک اعتراضها نسبت به بحث زندگی، سخیف و «حسن بصریمآبانه» است.