۹۸/۰۵/۲۲ چاپ ایمیل و پی دی اف
زاویه دید - جلسه ششم

طرز نگاه هرکسی ناشی از علاقه‌ها به‌اضافۀ آگاهی‌های اوست / انسان‌ها بر اساس نگاهشان تصمیم می‌گیرند نه صرفاً بر اساس آگاهی‌شان!/ خیلی از امتحان‌های الهی امتحان «طرز نگاه» است

شناسنامه:

  • مکان: تهران، دانشگاه هنر
  • زمان: محرم96
  • صوت: اینجا
  • موضوع: زاویه دید در هنر حماسی
  • تاریخ: 96/07/11

یکی از عوامل مهم برای ارزیابی یک انسان، طرز نگاه اوست. چرا نگاه انسان این‌قدر مهم و تأثیرگذار است؟ برای اینکه نگاه، برآیندی از همۀ وجود انسان است. نگاه هرکسی ناشی از گرایش‌ها به اضافۀ آگاهی‌های اوست؛ هیچ وقت نگاه انسان صرفاً بر اساس آگاهی‌ها و اطلاعات او نیست. 

مردم غالباً بر اساس طرز نگاهشان تصمیم می‌گیرند نه صرفاً بر اساس آگاهی‌شان! 

  •   در جلسات قبل در‌بارۀ اهمیتِ «نگاه» و زاویۀ دید انسان از منظر دین صحبت کردیم و اینکه عمق تأثیرِ نگاه و طرز نگاه‌کردن چقدر زیاد است و امروزه در جهان ما چقدر تلاش صورت می‌گیرد برای اینکه نگاه‌های مردم را مدیریت کنند و تغییر بدهند. آگاهی و اطلاعات هم یک ابزار است در خدمت کسانی که می‌خواهند بر نگاه‌ها تسلط پیدا کنند.
  •  مردم صرفاً بر اساس آگاهی‌شان تصمیم نمی‌گیرند؛ بلکه بر ‌اساس نگرش و نوع نگاهشان تصمیم می‌گیرند. یعنی غالباً این‌گونه است که آگاهی خود را به‌اضافۀ یک چیزهایی می‌کنند(که در ادامۀ بحث توضیح می‌دهیم) و یک برآیند نهایی به نام «نگرش» به‌دست می‌آید که بر اساس آن تصمیم می‌گیرند.

چرا نگاهِ انسان مهم دارد؟ طرز نگاه هرکسی ناشی از علاقه‌ها به‌اضافۀ آگاهی‌های اوست

  • چرا طرز نگاهِ انسان به پدیده‌ها، این‌قدر اهمیت دارد که دوست و دشمن، دارند روی طرز نگاه‌کردن ما کار می‌کنند؟ چرا خداوند متعال این‌قدر به نگاه بندگانش اهمیت می‌دهد و چرا ابلیس-که دشمن انسان است- این‌قدر تلاش می‌کند که نگاه انسان‌ها را خراب کند؟
  •  علت اهمیت نگاه، زاویۀ دید یا طرز نگاه‌کردن انسان، این است که نگاه هرکسی ناشی از گرایش‌ها به اضافۀ آگاهی‌های اوست. هیچ وقت نگاه انسان صرفاً بر اساس آگاهی‌ها و اطلاعات او نیست. باید یک اتفاقاتی در دل آدم بیفتد تا آدم نگاه دقیق و عمیقی پیدا کند. انسان وقتی گرایش‌های خودش را به‌اضافۀ آگاهی‌های خودش کرد، نگرش و طرز نگاهش شکل می‌گیرد.

اگر به چیزی خیلی علاقه داشته باشی، نگاهت به آن، مثبت می‌شود

  •  علاقه‌ها و گرایش‌های انسان، روی نگاه او تأثیرگذارند؛ اگر شما به یک امری خیلی علاقه داشته باشید، نگاهتان به آن، مثبت می‌شود و مدام توجیه می‌آورید سرِ اینکه «این‌کار، شدنی است!» و اگر علاقه نداشته باشید، نگاهتان منفی می‌شود و مدام می‌گویید «این‌کار، شدنی نیست!» اگر ترس در وجود شما باشد، نگاهتان به پدیده‌ها یک‌جور می‌شود و اگر آدم شجاعی باشید، نگاهتان به پدیده‌ها یک‌جور دیگر خواهد شد! اگر خیلی دنیای خودتان را دوست داشته باشید، نگاهتان به مرگ فرق می‌کند با وقتی که دنیا را خیلی دوست نداشته باشید.
  •  اگر شما به لذت‌بردن از دنیا خیلی علاقه داشته باشی، اما به هر دلیلی این لذت را نبری یا خودت را محدود کنی (مثلاً برای اینکه پولش را نداری، زورش را نداری، هنرش را نداری یا به‌خاطر اینکه دین‌دار هستی، سراغ لذت‌های دنیا نمی‌روی ولی این لذت‌ها را دوست داری) آن‌وقت نگاهت به کسانی که دارند از دنیا لذت می‌برند، خیلی کینه‌توزانه و تحقیرآمیز خواهد شد.
  • از طرف دیگر، اگر شما زیاد لذت‌طلب نباشی و بعد، به‌دلیل عقلانیت و معنویت، سراغ لذت‌های دنیا هم نروی، آن‌وقت نگاهت به کسی که دنبال لذت‌ دنیاست، دلسوزانه خواهد شد؛ یعنی دلت به حال او می‌سوزد و ناراحت می‌شوی از اینکه غرق لذت‌های کم است و از لذت‌های برتر محروم است.

نگاه آدم‌ها برآیندی از آگاهی و گرایش‌های آنهاست

  •  چرا طرز نگاه انسان مهم است؟ چون نگاه برآیندی از آگاهی و گرایش‌های انسان است؛ گرایش‌هایی که آدم‌ها به این سادگی نمی‌روند در خودشان پیدا کنند و نسبت به آن، خودآگاهی ندارند. یک‌ذره غرور، یک‌ذره حسد، یک‌ذره حبّ جاه یا حبّ مال(البته حبّ مال به معنای بدِ کلمه) و... هرکدام از این ویژگی‌های منفی، روی نگاه انسان تأثیر می‌گذارند.
  • نگاه یعنی آگاهی به اضافۀ گرایش‌ها و علاقه‌های انسان! نگاه و دید، یعنی دانایی به اضافۀ علاقه‌هایی که در وجود آدم هست.
  • امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اگر با ضربۀ شمشر به بینی مؤمن بکوبم برای اینکه از من بدش بیاید، اگر مؤمن باشد از من بدش نمی‌آید؛ یعنی نگاهش به من عوض نمی‌شود. (لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی‏؛ نهج‌البلاغه/ حکمت45) البته بعضی‌ها هم بودند که با دیدن یک حرکت کوچک از اولیاء خدا، نگاهشان عوض می‌شد. مثلاً ابن‌ملجم چه شد که-با وجود همۀ آگاهی‌ها و اطاعاتش نسبت به علی(ع)- نگاهش به أمیرالمؤمنین(ع) عوض شد؟ چه چیزی در دل خودش پنهان کرده بود که باعث شد نگاهش عوض شود؟ آن اطلاعاتی که ابن‌ملجم دربارۀ علی(ع) داشت، دیگران هم داشتند، پس چرا بقیۀ اصحاب و اطرافیان حضرت این‌طور نشدند؟ مثلاً چرا کمیل یا مالک اشتر، این‌طور نشدند؟! پس فقط آگاهی در نگاه انسان تأثیرگذار نیست؛ بلکه گرایش انسان هم بسیار مهم و تأثیرگذار است.

نیاز آدم‌ها به آگاهی کمتر از نیاز آنها به تنظیم نگاه است!

  • اساساً نیاز آدم‌ها به آگاهی کمتر از نیاز آنها به تنظیم نگاه است. ما با یک‌سری اطلاعات ثابت و مختصری که داریم، می‌توانیم نگاه خودمان را تغییر بدهیم؛ یعنی بدون اینکه آگاهی و اطلاعات جدیدی پیدا کنیم، همان آگاهی‌های قبلی خودمان را طوری در کنار هم بچینیم و به آن فکر کنیم که نگاه‌مان عوض شود.
  • مثلاً همۀ ما می‌دانیم که بیش از صد سال عمر نمی‌کنیم؛ نگاه ما به این صد سال، چگونه است؟ آیا خیلی طولانی است یا کوتاه است؟ واقعاً نگاه ما به مقدارِ عمرمان، غلط است و فکر می‌کنیم که خیلی طولانی است! اما موقع مردن می‌فهمیم که عمر ما خیلی کوتاه بوده است(حتی اگر 100سال هم عمر کرده باشیم)
  • اگر کسی این نگاه را پیدا کند که عمرش واقعاً کوتاه است، زندگی‌اش را تغییر می‌دهد؛ مثلاً اینکه دیگر وقتش را تلف نمی‌کند و مدام تلاش می‌کند، به کسی گیر نمی‌دهد و دعوا نمی‌کند؛ وقتش را برای این مسائل نمی‌گذارد، به کسی حسودی نمی‌کند، به کسی تکبر نمی‌کند، دلش را این‌طرف و آن‌طرف نمی‌فرستد و به امور بی‌ارزش و زودگذر دنیا، دل نمی‌بندد.

خیلی از امتحان‌های الهی امتحان طرز نگاه است

  •  در زمان پیامبر اکرم(ص) هم گاهی با یک خبر، نگاه آدم‌ها به پیامبر(ص) منفی می‌شد! مثلاً در مسیر غزوۀ تبوک، یک جایی، منافقین علیه برخی از یاران پیامبر(ص) حرفی زدند تا اختلاف ایجاد کنند و جامعه را سُست کنند-که سورۀ منافقین نازل شد- آن‌وقت در همان شرایطی که منافقین می‌خواستند در میان مؤمنین نسبت به پیغمبر(ص) شک و تردید ایجاد کنند، یک‌دفعه‌ای رسول خدا(ص) فرمان حرکت دادند و وقتی می‌خواستند حرکت کنند، شتر پیامبر(ص) گم شد و ایشان صدا می‌زد «شتر من کجاست؟» منافقین هم از این وضعیت سوءاستفاده کردند و گفتند: این آقا که نمی‌داند شترش کجاست، می‌خواهد راه بهشت را به ما نشان بدهد! (...فَأَرْجَفَ الْمُنَافِقُونَ فَقَالُوا یُخْبِرُنَا بِأَسْرَارِ السَّمَاءِ وَ لَا یَدْرِی أَیْنَ نَاقَتُهُ؛ الخرائج و الجرائح/1/30 )
  • در همین ماجرا، بعضی‌ها نسبت به پیامبر(ص) نگاهشان سُست شد. اصلاً خیلی از امتحان‌های الهی امتحان «نگاه» است؛ گاهی خداوند یک مشکل به تو می‌دهد و بعد، مشکل را حل نمی‌کند؛ بلکه آن را بیشتر هم می‌کند! می‌خواهد ببیند که نگاهت نسبت به خدا چگونه است؟ آیا هنوز هم می‌گویی که «خدایا تو خیلی مهربان و خوب هستی!» آیا هنوز هم مثل قبل، قربان‌صدقۀ خدا می‌روی یا اینکه دیگر خبری از این حرف‌ها نیست و نگاهت منفی می‌شود!

یکی از عوامل مهم برای ارزیابی هرکسی، نگاه اوست / نگاه برآیندی از همۀ وجود انسان است

  • یکی از عوامل مهم برای ارزیابی یک انسان، نگاه اوست. چرا نگاه انسان این‌قدر مهم و تأثیرگذار است؟ برای اینکه نگاه، برآیندی از همۀ وجود انسان است. اگر گرایش‌های انسان درست باشد نگاهش-حتی با اطلاعات غلط یا ناقص هم- خراب نمی‌شود.
  • کسی نمی‌تواند-برای گمراهی خودش- بهانه بیاورد و بگوید «اطلاعات غلط به من داده بودند، اطلاعاتم ناقص بود...» اگر گرایش‌های تو درست باشد، هیچ‌وقت با اطلاعات غلط یا ناقص، گمراه نمی‌شوی! در روایت هست: مؤمن هیچ‌گاه به حق شک نمی‌کند و کافر یا منافق هم هیچ‌گاه به حق یقین نمی‌کند. (امام‌صادق(ع): أَبَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ الْحَقَّ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلًا لَا شَکَّ فِیهِ ِ وَ أَبَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ الْبَاطِلَ فِی قَلْبِ الْکَافِرِ الْمُخَالِفِ حَقّاً لَا شَکَّ فِیه‏؛ محاسن/1/277) و (لا یَستَیقِنُ القلبُ أنَّ الحقَّ باطلٌ أبدا و لا یَستَیقِنُ أنَّ الباطلَ حقٌّ أبدا؛ تفسیر عیاشی/2/53)
  • برای آدم منافق، هرچقدر هم-در اثبات حق- دلیل و برهان عقلی و سندهای قوی بیاوری، آخرش حق را قبول نمی‌کند و مثلاً می‌گوید «دلایلت خیلی منطقی بود؛ رویش فکر می‌کنم!» اما در نهایت، حرف حق را نمی‌پذیرد. از آن‌طرف، وقتی یک شایعه‌ای را پخش کنند که با گرایش‌ها و علاقه‌های او منطبق باشد، بدون دلیل و سند، این حرف باطل را به‌راحتی می‌پذیرد! به این فرد باید گفت: «خُب لااقل از اینها‌ هم دلیل بخواه و بدون دلیل قبول نکن! چرا اینجا بدون دلیل و برهان، پذیرفتی؟!»

کسی که ترس نداشته باشد نگاهش درست می‌شود

  • علت اینکه «نگاه» خیلی مهم است، این است که گرایش‌های انسان روی نگاه او تأثیر می‌گذارند. مثلاً کسی که ترس نداشته باشد، نگاهش درست می‌شود.
  •  اولین و مهم‌ترین خصلت عرفا «شجاعت» است. آدمِ شجاع، از غیر خدا نمی‌ترسد؛ آن‌وقت موحد و عارف می‌شود، چون «ما سِوَی الله» را کنار می‌گذارد و می‌رسد به اینکه «لا مؤثر فی الوجود، الا‌ الله». حضرت امام(ره) یک عارف بود و یکی از ویژگی‌های بسیار مهم ایشان، صفت شجاعت بود که رهبر انقلاب هم بر آن تأکید داشتند.
  • حضرت امام(ره) یک‌بار به فرزندشان فرموده بود که من از این چیزی که مردم به عنوان ترس می‌گویند، چیزی نمی‌فهمم و تا به‌حال در خودم ترس را تجربه نکرده‌ام! اینکه می‌گویند کسی از یک چیزی می‌ترسد، من اصلاً نمی‌فهمم یعنی چه؟! آن‌وقت، همین شجاعت امام به ایشان نگاه و دیدِ درست می‌داد و ایشان با همین نگاه درست می‌فرمود «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» امام(ره) واقعاً معتقد بود که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند نه اینکه این حرف را برای تبلیغات بگوید!

هنرمند حماسی، نیاز به صفت شجاعت دارد

  • موضوع صحبت ما در این جلسات «زاویۀ دید در هنر حماسی» است و حماسه هم یعنی شجاعت! هنر حماسی نیاز دارد به اینکه شما صفت شجاعت داشته باشی، دلیر باشی و از هیچ چیزی نترسی.
  • جدا از اینکه ما در همۀ زندگی، به دیدِ درست احتیاج داریم، جدا از اینکه بر اساس دید درستِ هرکسی، مقدرات الهی برایش نازل می‌شود، جدا از اینکه امام زمان‌(ع) یارانش را از کسانی انتخاب می‌کند که اهل دید درست هستند، جدا از اینکه دید درست، رنج دنیا را کم می‌کند، جدا از اینکه دید درست، علامت ارزش یک انسان است و انسان هر روز باید دید خودش را درست کند چراکه این دید انسان، برآیندی از همۀ دارایی‌های ارزشمند اوست... علاوه بر همۀ اینها، در هنر حماسی هم ما باید یک دید درست داشته باشیم و دید انسان هم ناشی از علاقه‌های او به اضافه‌ای آگاهی‌های اوست.
  • چه کسی می‌تواند اثر حماسی تولید کند؟ کسی که برخوردار از نگاه حماسی باشد. چه کسی می‌تواند نگاه حماسی پیدا کند؟ کسی که در خصلت‌های روحی‌اش، صفت شجاعت هم داشته باشد، مثلاً اینکه از شکست در اثر هنری نترسد. کسی که می‌خواهد از تحقیر دیگران نترسد، رازش این است که تشویق دیگران هم نباید روی او اثر داشته باشد. اگر همۀ عالم هم برایش کف بزنند، تحت تأثیر قرار نگیرد، بلکه ناراحت بشود. کمااینکه طبق روایات، مؤمن از تشویق دیگران ناراحت می‌شود (إِنْ زُکِّیَ أَحَدُهُمْ خَافَ مَا یَقُولُونَ وَ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِمَّا لَا یَعْلَمُونَ وَ قَالَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی‏؛ امالی صدوق/572)
  • کسی که از تشویق ناراحت می‌شود، از کدام تحقیر می‌ترسد؟! حتی اگر همۀ عالم جلوی او بایستند و تحقیرش کنند، باز هم نمی‌ترسد! کمااینکه «عمار» در ماجرای جنگ جمل گفت: اگر همۀ دنیا هم در مقابل من بایستند، در طرفداری از علی‌بن‌ابیطالب(ع) ذره‌ای شک نمی‌کنم (لَمَّا انْهَزَمَ أَهْلُ الْبَصْرَةِ أَمَرَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) أَنْ تَنْزِلَ عَائِشَةُ قَصْرَ أَبِی خَلَفٍ، فَلَمَّا نَزَلَتْ جَاءَهَا عَمَّارُ بْنُ یَاسِرِ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ) فَقَالَ لَهَا: یَا أُمَّتِ کَیْفَ رَأَیْتِ ضَرْبَ بَنِیکِ دُونَ دِینِهِمْ بِالسَّیْفِ فَقَالَتْ: اسْتَبْصَرْتَ یَا عَمَّارُ مِنْ أَجْلِ أَنَّکَ غَلَبْتَ. قَالَ: أَنَا أَشَدُّ اسْتِبْصَاراً مِنْ ذَلِکَ، أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ ضَرَبْتُمُونَا حَتَّى تُبَلِّغُونَا سَعَفَاتِ هَجَرَ لَعَلِمْنَا أَنَّا عَلَى الْحَقِّ وَ أَنَّکُمْ عَلَى الْبَاطِلِ...فَرَأَیْتُ عَلِیّاً أَقْرَأَهُمْ لِکِتَابِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ أَعْلَمَهُمْ بِتَأْوِیلِهِ، وَ أَشَدَّهُم‏ تَعْظِیماً لِحُرْمَتِهِ، وَ أَعْرَفَهُمْ بِالسُّنَّةِ، مَعَ قَرَابَتِهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عِظَمِ عَنَائِهِ وَ بَلَائِهِ فِی الْإِسْلَامِ؛ امالی طوسی/143)

هنرمند حماسی کیست؟

  • هنر حماسی چیست و هنرمند حماسی کیست؟ چه کسی حماسه را درک می‌کند که بعدش بخواهد آن را-در قالب یک اثر هنری- به دیگران نشان بدهد؟
  • متاسفانه ما همین حماسۀ سینه‌زنی را هم نمی‌توانیم-در قالب هنر- به‌خوبی منتقل کنیم، ما حماسۀ اربعین را هم نمی‌توانیم خوب منتقل کنیم، چه رسد به اینکه بخواهیم حماسۀ امام‌حسین(ع) را منتقل کنیم! همین سینه‌زنی‌ها، پوشیدن لباس سیاه و عزاداری و نوحه‌خوانی را که مردم در همه‌جا انجام می‌دهند، خودش یک حماسه است؛ این یک چیز عادی نیست! شما کجای دنیا چنین چیزی سراغ دارید؟!
  • شما فکر کنید به اینکه بعد از 1400سال چه نیرویی دل‌های مردم را به سمت امام‌حسین(ع) می‌کشاند؟ در روایت هست که تکان‌دادن دل از جای خود، سخت‌تر از تکان‌دادن کوه از جای خود است (إِزَالَةُ الْجِبَالِ أَهْوَنُ مِنْ إِزَالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِعِهِ؛ تحف‌العقول/358) چه می‌شود که دل‌های مردم با نام امام‌حسین(ع) این‌طور تکان می‌خورد؟ آیا این معجزه نیست؟! در تاریخ نیامده است کسی چهل سال برای پدر یا مادری که از دست داده است، این‌طور عزاداری کند. پس این چیزی که 1400سال بعد از امام‌حسین(ع) می‌بینیم، معجزه نیست؟! کسی که نگاهش درست باشد، این مسائل را درک می‌کند.

تا گرایش‌های شما درست نباشد، به «نگاه حماسی» نمی‌رسید

  • چرا نگاه انسان، ارزش دارد؟ به‌دلیل اینکه علامت گرایش‌های شما است. گرایش‌های انسان بر روی آگاهی‌های او سوار می‌شود و تبدیل می‌شود به نگاه. لذا تا گرایش‌های شما درست نباشد، به نگاه عالی و دقیق-به ویژه به نگاه حماسی- نمی‌رسید. دید و نگاهی که می‌تواند به تولید اثر حماسی منجر بشود، باید برآمده از یک نگاه حماسی باشد.
  • هنرمندی که در وجودش «شجاعت» نداشته باشد، نمی‌تواند نگاه حماسی داشته باشد و یک اثر حماسیِ خوب بسازد؛ مثلاً نمی‌تواند حماسۀ ابالفضل‌العباس(ع) یا مسلم‌بن‌عقیل را به نمایش در بیاورد. اگر هم فقط یک‌کمی شجاع باشد، یک‌کمی می‌تواند هنر حماسی تولید کند.
  • در آن ماجرای مشهور، جنس ناراحتی و غضب أمیرالمؤمنین(ع) از اینکه خلخال از پای دختر یهودی درآوردند چه بود؟ ناراحتی ایشان صرفاً از ظلم و مظلومیت نبود، بلکه ناراحتی ایشان از انظلام و عدم مقاومت در مقابل دشمن بود. چون حضرت شنیده بود که مردها جلوی ‌غارتگری دشمن را نگرفتند بلکه به دشمن التماس کردند که «نزنید!» لذا فرمود: آدم اگر از شنیدن این خبر بمیرد حق دارد. نگاه علی(ع) به این ظلم، آن‌قدر شدید نیست که نگاهش به آن انظلام، این‌قدر شدید است! (وَ قَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهَدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رِعَاثَهَا مَا تُمْنَعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ عِنْدِی بِهِ جَدِیراً...فَقُبْحاً لَکُمْ وَ تَرَحاً حِینَ صِرْتُمْ غَرَضاً یُرْمَى یُغَارُ عَلَیْکُمْ وَ لَا تُغِیرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لَا تَغْزُونَ وَ یُعْصَى اللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ؛ کافی/5/5- نهج البلاغه/خطبه 27)
  •  این فرق نگاه امیرالمؤمنین(ع) با دیگران است! حالا چه کسی می‌تواند هنر حماسی تولید کند؟ کسی که نگاهش شبیه این نگاه أمیرالمؤمنین(ع) باشد و الا نشان‌دادن هر مظلومیتی، هنرِ حماسی محسوب نمی‌شود و مردم برای هر مظلومی متأثر می‌شوند!

عیار گریه‌ها با هم فرق می‌کند!

  • گریه برای أباعبدالله‌الحسین(ع) طلا است، اما طلا «عیار» دارد! عیار گریه‌ها با هم فرق می‌کند؛ بعضی از عیار‌ها پایین است بعضی از عیار‌ها بالا است.
  • شما که برای حضرت زینب(س‌) گریه می‌کنید، فکر کنید به اینکه جنس داغ دل زینب کبری(س‌) چه جنسی است؟ نکند تشبیه می‌کنید به این روابط عادی خواهر و برادری؟ خُب هر خواهری، اگر برادرش را از دست بدهد می‌سوزد، اما این حداقلِ ارتباطی است که ما با زینب کبری(سع) برقرار کردیم. آیا ماجرا در همین سطح بوده است؟
  • جنس گریۀ امام‌حسین(ع) برای أباالفضل‌العباس چه بود که برای عباس(ع) به پهنای صورتش اشک می‌ریخت و با آستین مبارک چهرۀ خودش را پاک می‌کرد؟ آیا ما جنس این گریه‌ها را درک می‌کنیم؟ جنس این گریه‌ها برای ما ناشناخته است، جنس این گریه‌ها حماسه تولید می‌کند، جنس این گریه‌ها است که آتش آن، هیچ وقت خاموش نمی‌شود و هیچ وقت تمام نمی‌شود. باید یک‌مقدار با جنس این گریه‌ها آشنا باشیم.
  • جنس این گریۀ اباعبدالله(ع) چیست؟ جنس گریه و بی‌تابی زینب(س) چیست؟ این بی‌تابی و این گریه، از بی‌حرمتی‌ای است که دارد به حق می‌شود، زینب(س) نمی‌تواند بی‌حرمتی به حق را تحمل کند؛ خیلی برایش سخت است...
    (الف3-ن2)

<<جلسه قبل

جلسه بعد>>

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...