تاریخ بعثت و عصر ظهور - جلسه بیست و پنجم
عصر ظهور، عصر مسئولیتپذیری مردم است / برخی تصور میکنند در جامعۀ ولایی همۀ مسئولیتها بهعهدۀ امام است و ایشان فرمان میدهد و دیگران اطاعت میکنند
شناسنامه:
- زمان: 1400/02/18
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عضر ظهور
- صوت: اینجا
- فیلم:
بعضیها فکر میکنند در جامعۀ ولایی همۀ مسئولیتها بهعهدۀ امام است
در جلسۀ گذشته به اینجا رسیدیم که برای انتظار و آمادهشدن برای ظهور باید یک دولت کریمه داشت، و برای رسیدن به آن لحظه، باید هم دغدغۀ فردی داشته باشیم، هم خانوادگی، هم اجتماعی و هم جهانی. حالا بحث را دنبال میکنیم.
یک اشتباه خیلی بزرگ در ذهنها بهصورت ناخودآگاه رخ میدهد که باید آن اشتباه را برطرف کرد. باید ولایت را بهگونهای تعریف کرد که این اشتباه در ذهنها شکل نگیرد. ما دنبال دولت کریمه هستیم. محور و رئیس این دولت کریمه، امام است ولی بعضیها از موضوع امامت یا جامعۀ ولایی یا ولایتمداری اشتباه برداشت میکنند و فکر میکنند که همۀ مسئولیتها بهعهدۀ امام است و ایشان فرمان میدهد و دیگران اطاعت میکنند.
مسئولیت امام مشخص است، فرمان هم میدهد، اطاعت هم لازم است؛ ولی هیچوقت کار جامعۀ ولایی با یک رکن پیش نمیرود. یک رکناش امام است و مسئولیتی که او دارد، رکن دیگرش مردم هستند و مسئولیتی که مردم دارند. ما خوب است قبل از کلمۀ «اطاعت» بگوییم «مسئولیت و مسئولیتپذیری». امام به چه کسانی دستور میدهد؟ به آدمهایی که مسئولیتپذیر باشند. مهمترین دستور امام چیست؟ مسئولیتپذیری. چه کسانی میتوانند اطاعت از امام را خوب انجام بدهند؟ آدمهایی که مسئولیتپذیر هستند.
اسلام، آزادی را تکلیف میکند ولی غرب، آزادی را حق میداند
ما برای اینکه این مسئله را خوب در ذهن خودمان جا بیندازیم اول باید مسئلۀ «مسئولیتپذیری» را برجسته کنیم. آنوقت چیزهایی که غربیها بهصورت نارس و ناقص مطرح میکنند مانند حقوق بشر یا «حقّ تعیین سرنوشت» در اینجا به «تکلیف تعیین سرنوشت» تبدیل میشود.
در کشور ما عدهای کاملاً ابلهانه تأکید داشتند که نگویید انتخابات «تکلیف» است، بگویید «حق» است و مردم به عنوان یک حق سراغش بروند. درحالیکه آدم میتواند از حقِ خودش صرفنظر بکند و جامعه را به گرگها بسپارد و احساس مسئولیت را کنار بگذارد ولی حق ندارد از تکلیف خودش صرفنظر کند. همانطوری که در جلسات قبل اشاره کردم شهید صدر فرمودند فرق آزادی در اسلام و آزادی در غرب همین است که اسلام آزادی را تکلیف میکند ولی غرب آزادی را حق میداند. وقتی که من مسئولیتپذیر شدم و نسبت به جامعۀ خودم احساس مسئولیت کردم رفتارم متفاوت خواهد بود.
سلاطین به مسئولیتپذیری مردم نیاز ندارند، چون با شلاق، مردم را وادار میکنند
اگر من و شما مسئولیتپذیر نباشیم چه اتفاقی میافتد؟ وقتی امام بیاید، تنها میماند. امام نمیآید جای مسئولیت من، کاری را انجام بدهد. این نکتۀ خیلی حساسی است. اگر بنا باشد فقط یک نفر با دو تا عنصر و مفهوم «فرمان» و «اطاعت» کار را پیش ببرد، زیاد نیاز به مسئولیتپذیری ندارد؛ با فرمان از مردم کار میکشد و برای اطاعت، اجبار میکند و خودش کار را پیش میبرد. سلاطین همینطور بودند. سلاطین و همین رؤسای جمهورها در همۀ عالم نیاز ندارند به اینکه مردم مسئولیتپذیر باشند. با شلاقهایی که به گردۀ مردم میزنند، با سیاستورزیهایی که انجام میدهند، مردم را فریب میدهند و مثل گله، مردم را هدایت میکنند؛ با قوانینشان، با آن بروکراسی، همه را وادار به کارهایی میکنند که دلشان میخواهد. البته به صورت اکثریت، نمیخواهم بگویم به صورت مطلق.
برای اینکه این قصه یک کمی روشن بشود و برداشت اشتباهمان را درست بکنیم، یک مثال بزنم؛ شبیه اینکه پدر و مادر بچه را به مدرسه تحویل بدهند و مسئولیت درسخواندن بچه را به عهدۀ معلم بیندازند و بگویند «ما از شما میخواهیم این بچه درس بخواند» چرا از ما میخواهید؟ این خودش ماشاءالله برای خودش یک آدمی است. وقتی پدر و مادر و مدرسه حسّ مسئولیتپذیری را در دانشآموز رشد ندهد و مسئولیت درسخواندن را به عهدۀ خود دانشآموز نگذارند، دانشآموز یا درسخوان نمیشود، یا اگر درسخوان هم بشود به درد زندگی و جامعه نخواهد خورد.
عصر ظهور عصر مسئولیتپذیری مردم است
برای ما که منتظر ظهور هستیم خیلی فرق میکند که همۀ مسئولیتها را گردن حضرت بیندازیم یا اینکه بخواهیم در حکومت حضرت مسئولیتپذیر باشیم. اگر میخواهیم در حکومت حضرت، مسئولیتپذیر باشیم، خیلی از مسئولیتهایمان همین الآن روشن است، خب همینها را بپذیریم. عصر ظهور عصر مسئولیتپذیری است.
باید مفهوم مسئولیتپذیری را برجستهتر از مفهوم اطاعت کرد. چون برداشت مردم از اطاعت، غلط است. برداشت مردم از اطاعت این است که ایشان صفر تا صد را دستور میدهند. نه؛ اینطور نیست. پیامبر گرامی اسلام(ص) هم صفر تا صد امور را دستور نمیدادند، بلکه با تعامل و مسئولیتپذیری مردم کار را پیش میبردند و حتی اگر کار متوقف یا خراب میشد هم میپذیرفتند؛ تا مردم با مسئولیت خودشان کار را جلو بیاورند. این بُعد مسئولیتپذیری در رابطۀ امّت و امام، در فضای دینداری، بُعد بسیار کمرنگی است. این را باید درست کنیم.
یکی از حرفهای کلیدی قرآن این است که «مسئولیت رفتارهای تو با خودت است»
در جلسۀ قبل یک تقسیمی برای مسئولیتپذیری ذکر کردیم. مرحلۀ اول، مسئولیتپذیری فردی است. یکی از حرفهای کلیدی قرآن کریم از اول تا آخر این است که مسئولیت رفتارهای تو با خودت است. حتی به پیغمبرش میفرماید تو در قبال رفتار آنها مسئول نیستی، به این معنا که از تو سؤال بکنیم آنها چرا اینطوری رفتار کردند؛ دربارۀ عمل آنها از خودشان سؤال میکنیم تو نگران نباش. هر کسی خودش عواقب کارهای خودش را میبیند «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَه» (زلزله/7 و8). ما وقتی قرآن را نگاه میکنیم، اصلاً برخورد دین با افراد بحث محاسبۀ نفس است، بحث حساب و کتاب روز قیامت است. آنجا به تو میگویند مسئول این کارها تو بودی. اگر حسّ مسئولیت پذیری فردی برای کسی جا نیفتد، چه میشود؟ تا برایش یک مشکلی پیش بیاید، اول گناهش را گردن دیگران میاندازد. دنبال مقصّر یا دنبال منجی میگردد، یا خودش را همیشه مظلوم میبیند. اینها در روانشناسی، اسم دارد و من نمیخواهم وارد این بحثها بشوم. انسانها باید از این تلهها بگذرند.
سنّ تکلیف یعنی از این به بعد مسئولیت کارها با خودت است
مثلاً سنّ تکلیف یعنی چه؟ یعنی از این به بعد مسئولیت کارهایت، دست خودت است. این اشتباه است که در مدرسه، هم قبل از سنّ تکلیف و هم بعد از سنّ تکلیف به بچهها میگوییم «دانشآموز» چون این فرد، از نظر روانی احساس میکند هنوز چیزی تغییر نکرده است و هنوز دیگران باید من را اداره کنند.
وقتی دانشآموز سرِ کلاس میبیند مسئولیت نظم کلاس به عهدۀ معلم است، شلوغ میکند. وقتی میبیند مسئولیت حضور و غیاب بهعهدۀ معلم است، زیرآبی میرود. اصلاً همهچیز بههم میریزد. شغل کارمندی ترجیحاً خوب نیست. من نمیخواهم به کارمندان شریف که احساس مسئولیت میکنند بیاحترامی کنم، ولی در شغل کارمندی میگویند «شما مسئول نیستی، او مسئول است، او باید بدود. شما کار خودت را انجام بده!» خود به خود آدم به سمت «از زیر کار در رفتن» سوق داده میشود.
بسیاری از مقدرات الهی بهخاطر عملکرد خود ما است
مسئولیت کار خودت را خودت به عهده بگیر. مسئولیتپذیری فردی خیلی مهم است. شاید لازم باشد شما یک ماه رمضان دربارۀ بلوغ انسانها و اصول تربیتیای که باید رعایت بشود تا این مسئولیتپذیری اتفاق بیفتد برنامه بگذارید برای اینکه مسئولیت کار خودشان را- حتی پیش از آمدن مقدرات الهی- خودشان به عهده بگیرند. چون بسیاری از مقدرات الهی به خاطر عملکرد خود ما است. به همین دلیل هر سال خدا میایستد ببیند ما چهکار کردیم تا مقدرات سال بعد را تنظیم بکند.
خود خدا میتواند مقدرات ما را از اول تا آخر تنظیم بکند ولی بناست مقدرات، عکسالعمل رفتارهای ما باشد. البته روز قیامت پردهها را کنار میزنند و به آدم حالی میکنند که مسئول همۀ این اتفاقات خودِ تو بودی.
امامباقر(ع): پذیرش مسئولیت یک خانواده، بالاتر از هفتاد حج است
مسئولیتپذیری فردی با مسئولیتپذیری جمعی و خانوادگی همراه هستند. قبلاً عرض کردم الان دارند مسئولیتپذیری خانوادگی را ضعیف میکنند. مثال بزنم. امام باقر(ع) فرمودند ارزش حج برایم بالاتر از این است که هفتاد غلام را بخرم و در راه خدا آزاد کنم. (همانطور که میدانید آزاد کردن غلام در راه خدا خیلی مهم است، چون نجات زندگی یک انسان است)
بعد میفرماید ولی ارزش سرپرستی یک خانواده برایم بالاتر از هفتاد حج است. «لَأَنْ أَحُجَّ حِجَّةً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ رَقَبَةً... حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى سَبْعِینَ وَ لَأَنْ أَعُولَ أَهْلَ بَیْتٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ... حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى سَبْعِینَ.» (ثواب الأعمال، شیخ صدوق/ص141) این یعنی همان مسئولیتپذیری خانوادگی.
بچهها باید «مسئولیتپذیری اجتماعی» را در مدرسه تمرین کنند
بعد از مسئولیتپذیری خانوادگی وارد مسئولیتپذیری اجتماعی میشویم. بچهها باید مسئولیتپذیری اجتماعی را در مدرسه تمرین کنند. در یک مدرسهای، به بچهها گفتیم که بازیهایتان را خودتان باید تعیین کنید. بچهها کارگروه دارند و خودشان برای بازی تصمیم میگیرند. از این اوضاع شش ماه نمیگذرد که پدر و مادرهای این بچهها گفتند که الان همهچیز عوض شد و انگار یک تحول رخ داده است. حالا بهسراغ کلمۀ دولت کریمه برویم. بچهای که پدر و مادرش او را زیاد تحقیر کرده باشند، زیاد ترسانده باشند، گرامی نداشته باشند، مسئولیتپذیریاش در مدرسه در یک چنین فضایی ضعیف است؛ از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند. بچهای که پدر و مادر به او احترام گذاشته باشند مسئولیتپذیریاش بالاست.
ما با یک دبستان، همفکری داریم، از همان دوران دبستان بنا شد بچهها مسئولیتپذیر باشند و در مدرسه همین را تمرین کنند. کسی که مسئولیتپذیر بشود برای اینکه مسئولیتهایش را انجام بدهد خودش شبها کتابها را باز میکند و میخواند یا از طریق اینترنت مطالعه میکند و سواد یاد میگیرد. سواد در مقابل آدمیّت چیز زیاد مهمّی نیست که پدر و مادر از مدرسه، صرفاً انتظار دارند که بچۀ آنها نمرۀ خوب بگیرد. مسئولیت پای خودِ بچه است. چرا شما در خانه بهعنوان بچه با او برخورد میکنید؟ پدر و مادر خوب در خانه مسئولیتپذیری را یاد میدهند.
من به خیلی از جاها زورم نمیرسد چیزی بگویم، ولی به حوزههای علمیه و به رفقای طلبۀ خودمان عرض میکنم: «چرا معلم یا معاون آموزشی مدرسه باید مسئول حضور و غیاب باشد؟» در مدرسۀ علمیهای که بنده مسئولش هستم، حضور و غیاب را به عهدۀ خودِ بچهها گذاشتیم. به آنها گفتیم اگر کسی غایب شد شما خودتان مسئول هستید زنگ بزنید و پیگیری کنید و ببینید برای رفیق شما چه مشکلی پیش آمده و چرا نیامده است؟
ما آدم هستیم و آدم یعنی مسئولیتپذیر. اگر مسئولیتپذیری را از انسان برداری با برّه و برده چه فرقی خواهد کرد؟ اختیار هم دیگر به درد نمیخورد. آدمهایی که مسئولیتپذیر نیستند کارشان به بردگی کشیده میشود. دولت کریمه یعنی کرامتی که برای مردم قائل است با مسئولیتی که روی دوش مردم هست، ارتباط دارد.
آدمهایی که مسئولیتپذیر نیستند جهنمشان را هم گردن خدا میاندازند
جهنمیان در قیامت به خدا میگویند: خدایا! اگر تو میخواستی ما را هدایت میکردی (أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقینَ؛ زمر/57) (وَ قالَ الَّذینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْءٍ؛ نحل/35) یعنی خطای خود را به گردن خدا میاندازند. خدا در قرآن بارها میفرماید چرا گردن من میاندازید؟ مسئولیت پای شما است «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(اسراء/7)
آدمهایی که مسئولیتپذیر نیستند یک حرف دیگر هم میزنند؛ میگویند خدایا! کسانی که ما را گمراه کردند، یعنی این مستکبرها، زورگوها و ظالمها را دوبرابر عذاب کن؛ خدا میفرماید هر دوتایتان را دوبرابر عذاب میکنم «رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُون» (اعراف/38). یعنی کسانی که در مقابل ظالمها و مستکبرها مقهور بودند، اینها هم دوبرابر عذاب میشوند. چرا دوبرابر؟ چون تو به او قدرت دادی. چرا الآن مسئولیت را نمیپذیری و به گردن او میاندازی؟ مسئولیت اجتماعی یعنی اینکه «من مسئول هستم.»
آنچه موجب اینهمه مصیبت برای اهلبیت(ع) شد، مسئولیتناپذیری سیاسی مردم است
پیامبر گرامی اسلام(ص) میخواستند مردم را رشد بدهند تا به اوج مکارم اخلاق و دینداری برسانند. مردم در چه زمینهای رشد نکردند؟ آنها یکمقدار مسئولیتپذیری اجتماعی داشتند، ولی مسئولیتپذیری سیاسی نداشتند. مسئولیتپذیری سیاسی یعنی برای انسان مهم باشد که قدرت دست چه کسی میافتد. کسی که مسئولیتپذیری سیاسی ندارد میگوید «من که مستقیم درگیر نیستم حالا فعلاً نشستهام و زندگی میکنم» یا میگوید «سری که درد نمیکند چرا دستمال ببندم؟!»
روضههایی که ما برای آنها گریه میکنیم - از فاطمیه تا زمان امام حسین(ع)- ناشی از یک ضعف عمده است؛ ناشی از منافقان و دشمنان و قاتلان و... نیست. آنها کار خودشان را انجام دادند. مثلاً شما از شمر و یزید، جز همین جنایتها چه انتظاری دارید؟ از قنفذ چه انتظاری جز این دارید؟ اینقبیل افراد در هر جامعهای هم هستند، در جامعۀ امامزمان(ع) هم این تیپ آدمها هستند. اینطوری نیست که نباشند. اینطوری نیست که حق منتظر باشد تا اول همۀ ظالمها بمیرند بعد بیاید! آن چیزی که موجب اینهمه مصیبت شد، مسئولیتناپذیری سیاسی مردم است.
حضرت زهرای اطهر با آن فردی که فدک را گرفته بود صحبت کرد ولی به نتیجه نرسید. آن فرد که فدک را گرفته بود گفت اگر این مردم بگویند فدک را بده، من هم میدهم. حضرت زهرا(س) مردم را صدا زد، ولی مردم سرشان را پایین انداختند، گریه میکردند، یعنی حضرت زهرا(س) را دوست داشتند، اما احساس مسئولیت سیاسی نداشتند. همین الآن حتی خیلی از ما طلبهها هم احساس مسئولیت سیاسی نداریم. به همین دلیل حرکتی نمیکنیم که آبرویمان مخدوش بشود.
در فرهنگ ما مسئولیتپذیری در سطوح مختلف دچار نقص و ضعف است
من یکبار بگویم داریم چهکار میکنیم. ما داریم دربارۀ مفهوم مسئولیتپذیری گفتگو میکنیم که در ایجاد دولت کریمه نقش مهمی دارد. مسئولیتپذیری در مرحلۀ فردی در فرهنگ ما دچار نقص است، ما در فرهنگمان دانشآموزهایمان را نوعاً مسئولیتپذیر بار نمیآوریم. من از وزیر محترم آموزش و پرورش تقاضا میکنم بهترین نیروی انسانی کشور -یعنی معلمهای نازنین- در اختیار شماست، برای همکاری حرفی ندارند منتها باید برنامه داده بشود که این نیروهای خوب، بچهها را مسئولیتپذیر بار بیاورند. مسئولیتپذیر بار آوردن خیلی سخت است، باید پایش بایستی تا او خودش کارهایش را انجام بدهد، اگر عجله داشته باشی که کار را درست از آب دربیاورد نمیشود. بگذار کار خراب بشود اما در عوض، خودش مسئولیت را بپذیرد.
در فرهنگ جامعۀ ما مسئولیتپذیری به عنوان امر فردی ضعیف است؛ برای همین دینداری ضعیف است. مسئولیتپذیری به عنوان امر خانوادگی هم ضعیف است؛ برای همین آمار طلاق بالا و آمار ازدواج و آمار بچهداری کم است. در جامعۀ ما مسئولیتپذیری بهعنوان امر اجتماعی هم ضعیف است. جز دو سه تا مانور خوبی که در مواسات و فعالیتهایی از این قبیل صورت گرفت، ما در این زمینهها نقصهای فراوان داریم.
ساختارها و مناسبات اجتماعیِ ما مانع رشد مسئولیتپذیری اجتماعی است
یکی از دلایل این نقصهای فراوان در زمینۀ مسئولیتپذیری چیست؟ این است که ما جامعۀ پرقانونی داریم. متأسفانه کشور ما یکی از پرکارترین مجالس قانونگذاری را در جهان دارد؛ این غلط است. یعنی ساختارهای اجتماعی ما و به قول جامعهشناسها « مناسبات اجتماعی ما» جواب نمیدهد لذا مدام باید قانون بگذارید، دوباره نمیشود و یک قانون دیگر برای کنترل آن میگذارید و... دائم نظارت و کنترل میکنید و همینطور دولت را بزرگتر میکنید. امور را به عهدۀ خودِ مردم بگذاریم.
حالا بعضیها که یک چیزی خواندهاند به نام «نئولیبرال» و میگویند که فلانی دولت را حذف کرد یا به سمت حذفکردن دولت رفت. در این زمینهها میشود از امام(ره) خاطراتی را بیان کرد تا معلوم شود نظر ایشان چیست.
دولت نقش خودش را باید درست ایفا کند. الآن دولتها نوعاً هم نقش خودشان را درست ایفا نمیکنند، هم برای آنجایی که مردم میخواهند نقش خودشان را درست ایفا کنند مشکل درست میکنند. از یک کارخانهدار بپرس، از یک دانشجو که میخواهد صنایع دانشبنیان راه بیندازد بپرس، چه موانعی سرِ راهش میگذرند، پدرش را درمیآورند.
از نظر اجتماعی و سیاسی، مسئولیتپذیری در فرهنگ ما بهشدت ضعیف است/ ما مسئولیتپذیری سیاسی را از ارزشهای دینی حذف کردهایم
از نظر اجتماعی مسئولیتپذیری در فرهنگ ما به شدت ضعیف است. از نظر سیاسی هم، مسئولیتپذیری در جامعۀ ما بهشدت ضعیف است. چرا؟ چون مهمترین توصیۀ دینی که در برنامههای تلویزیون نوعاً ما طلبهها میگوییم، احساس مسئولیت سیاسی نیست؛ چیزهای دیگری میگوییم، تذکرات دیگری میدهیم. در جلسات قبل گفتیم وقتی که یک آخوند میگوید «گناه»، مردم چه برداشتی از گناه میکنند؟ ما اموری را الآن بهصورت برجسته، گناههای مهم میدانیم که در زمان خلیفۀ دوم مسلمین خیلی برجسته بود.
در زمان امیرالمؤمنین چه چیزهایی برجسته بود؟ مثلاً یک عدهای از مردم، نماز را غلط میخوانند. حضرت فرمودند این نماز طبق احکام شرعی زمان پیغمبر(ص) غلط است. مردم اعتراض کردند. امیرالمومنین(ع) هم آنها را رها کرد چون کارهای مهمتر داشت (...فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ ع قُلْ لَهُمْ صَلُّوا؛ تهذیب الأحکام/3 /70) سراغ معاویه رفت و حاضر نشد یک روز هم معاویه را تحمل کند. بعضی افراد به آن حضرت پیشنهاد کردند تا استقرار و تثبیت حکومت، معاویه را بر ولایت شام ابقاء کند ولی امیرالمومنین این پیشنهادها را نپذیرفت. آن حضرت نماز غلط را تحمل کرد ولی معاویه را تحمل نکرد. (فَقَالَ لَهُ: یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ، إِنَّ مُعَاوِیَةَ مَنْ قَدْ عَرَفْتَ وَ قَدْ وَلَّاهُ الشَّامَ مَنْ قَدْ کَانَ قَبْلَکَ، فَوَلِّهِ أَنْتَ کَیْمَا تَتَّسِقَ عُرَى الْأُمُورِ ثُمَّ اعْزِلْهُ إِنْ بَدَا لَکَ. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَ تَضْمَنُ لِی عُمُرِی یَا مُغِیرَةُ فِیمَا بَیْنَ تَوْلِیَتِهِ إِلَى خَلْعِهِ قَالَ: لَا. قَالَ: لَا یَسْأَلُنِی اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) عَنْ تَوْلِیَتِهِ عَلَى رَجُلَیْنِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ لَیْلَةً سَوْدَاءَ أَبَداً: امالی، شیخ طوسی/ص87)
الآن مردم از ما طلبهها و آخوندها انتظار دارند اول نماز را درست کنیم، نه اینکه سراغ سیاست برویم. درحالیکه اگر مردم در ادارۀ محلّشان مشکلی دیدند باید بروند آخوند مسجد آنجا را پیدا کنند و بگویند «اینجا از من رشوه خواستند، شما اینجا برای چه نماز میخوانی؟» آنوقت اگر این روحانی هم رفت اعتراض کرد باید حرفش مسموع باشد. یعنی وقتی یک روحانی این مسئله را بیان میکند مسئولان بررسی کنند. مردم از روحانی انتظار دارند حمد و سورۀشان را درست کند. اگر یک نفر به روحانی بگوید در فلان اداره از من رشوه خواستند، مردم به او میگویند به این روحانی چهکار داری؟ آن روحانی هم میگوید ما اینجا نماز میخوانیم، تقصیر ما چیست؟ ما هم مثل شما هستیم. این خیلی بد است. ما از نظر ارزشهای دینی هم این قصه را حذف کردهایم.
دو مفهوم کلیدی قرآن دربارۀ احساس مسئولیت: 1. امر بهمعروف و نهی از منکر 2. اینکه مؤمنین اولیاء یکدیگرند
در احساس مسئولیت اجتماعی و بهویژه سیاسی، امر به معروف و نهی از منکر خیلی مهم است. دو مفهوم کلیدی در قرآن کریم هست که به این احساس مسئولیت اشاره میکند. یکی اینکه مؤمنون اولیاء یکدیگرند: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض» (توبه،71) یعنی مومنان امور همدیگر را به عهده دارند که آن عهدهداری آنها را با هم منسجم و در هم ادغام میکند. مفهوم دوم امر به معروف و نهی از منکر است. اسم فعالیت مسئولانه را در قرآن امر به معروف و نهی از منکر گذاشته است.
ببینید جهاد در راه خدا چقدر اهمیت دارد؟ جهاد باغی است که گلش شهادت است. «فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ»(نهجالبلاغه، صبحی صالح/ ص69) امیرالمؤمنین(ع) میفرماید جهاد دری از درهای بهشت است که خدا برای خاصّان از اولیاء خودش باز میکند. بسیاری از اولیاء خدا هم توفیق جهاد پیدا نکردهاند.
بالاترین امر بهمعروف و نهی از منکر این است که جلوی یک مدیر فاسد بایستی و این یک امر کاملاً سیاسی است
امیرالمومنین(ع) در کلام دیگری میفرماید «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی» (نهجالبلاغه، صبحی صالح/ ص542) تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند یک قطره آب دهان در مقابل دریایی عمیق است. در واقع ارزش جهاد در مقابل ارزش امر به معروف و نهی از منکر نزدیک به صفر است. آیا ما این روایت را باور میکنیم؟
در ادامه میفرماید: «أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر» بالاترین امر به معروف و نهی از منکر این است که در برابر یک حاکم ظالم از عدالت حرف بزنی و او را به عدالت امر کنی، یعنی اینکه جلوی یک مدیر فاسد بایستی، یعنی یک امر کاملاً سیاسی. این بالاترین نمونه از برترین عمل یک اقدام سیاسی است. امر به معروف و نهی از منکر فعالیتی است که مسئولیت اجتماعی ما را نشان میدهد. اگر مسئولیتپذیری در جامعه جا نیفتد، امر به معروف و نهی از منکر فضولی و مزاحمت تلقی میشود و نمیشود از آن حرف زد. ما باید اول مسئلۀ مسئولیتپذیری را حل کنیم. چون جامعۀ ما در اینباره بسیار ضعیف است.
مؤمن نسبت به دیگران مثل مادر دلسوز است؛ نمیتواند دلسوزی نکند
یک مفهوم دیگر هم هست به نام نصیحت. از رسول خدا(ص) نقل است که فرمود: دین همان نصیحت است «الدِّینُ النَّصِیحَة» (دعائم الاسلام/ج2/ص47). نصیحت یعنی خیرخواهی و دلسوزی. در امر به معروف و نهی از منکر ممکن است من از موضع بالا دیگران را ببینم و بد برخورد بکنم ولی نصیحت اینطور نیست. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «الْمُؤْمِنُ غَرِیزَتُهُ النُّصْح» (تصنیف غررالحکم/ص255) کسی مؤمن بشود غریزهاش دلسوزی است، اصلاً نمیتواند دلسوزی نکند، برای بقیه مثل مادر میشود. مادر نمیتواند ببیند بچهاش دارد به سمت آبجوش میرود و او ساکت بنشیند و نگاه کند.
دولت کریمه- با توجه به آسیبهایی که در جلسات قبل صحبت کردیم - چهطوری برقرار میشود؟ منافقین سوءاستفاده میکنند ولی شما باید به واسطۀ مسئولیتپذیری اجتماعی خیلی بزرگوارانه و آقامنشانه رفتار کنید. بعضی از حیطههای مسئولیتپذیری اجتماعی را در جلسات بعد عرض خواهم کرد تا ببینید چقدر زیبا خودش را نشان میدهد.
علامه طباطبایی: مردمی که حاضر نیستند مسئولیت قبول کنند، شرافت و سربلندی نخواهند داشت
من میخواهم از همان نویسندهای که نامش برده نشد و کتابشان را-که مربوط به پنجاه سال پیش است- معرفی نکردیم، یک متن را برای شما بخوانم. این نویسندۀ محترم یک کتاب مختصر دیگری دارند که درسهای تفسیر قرآن ایشان است، ذیل آیۀ 62 سوره توبه میفرماید: «در اجتماعی که بر اساس مسئولیتپذیری گَردش میکند و در رأس اجتماع حاکمی الهی قرار گرفته است مردمِ سستعنصر زندگی راحتی ندارند.» سستعنصر نمیتوانند در آن جامعه راحت باشند. چرا مردم از حکومت امیرالمؤمنین خوششان نمیآمد ولی از حکومت معاویه خوششان میآمد؟ حضرت میفرمود من به شما پول هم میدهم ولی نمیآیید، اما معاویه پول نمیدهد آنها میآیند و کمکش میکنند. (أَ وَ لَیْسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِیَةَ یَدْعُو الْجُفَاةَ الطَّغَامَ فَیَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَیْرِ مَعُونَةٍ وَ لَا عَطَاءٍ وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ وَ أَنْتُمْ تَرِیکَةُ الْإِسْلَامِ وَ بَقِیَّةُ النَّاسِ إِلَى الْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ الْعَطَاءِ فَتَفَرَّقُونَ عَنِّی وَ تَخْتَلِفُونَ عَلَیَّ ؛ نهجالبلاغه/ خطبۀ 180)
در ادامۀ تفسیر آیۀ 62 سوره توبه میفرماید: «مردمی که حاضر نیستند مسئولیت قبول کنند، شرافت و سربلندی نخواهند داشت... در چنین فضایی سربلندی از آنِ کسی است که بیشتر کار میکند، بیشتر تحمّل مسئولیت مینماید. اما آن آدمهای کمحال و سستعنصر که شانه از زیر بار مسئولیت خالی کرده بودند در چنین جامعهای امکان حیات و ادامۀ زندگی برایشان نیست و اگر هم زندگی کنند و بتوانند ادامه بدهند همۀ مردم به آنها با بدبینی نگاه خواهند کرد و آنها را به عنوان مسلمان واقعی نمیشناسند.»
«رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»؛ مفهوم قرآنی دیگری که به مسئولیتپذیری اشاره دارد
مسئلۀ مسئولیتپذیری را خیلی باید جدی گرفت. آیات و روایات زیادی در اینباره هست که در این فرصت اندک، فقط به بعضی از آنها اکتفا میکنم. قرآن میفرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر» (توبه،71)؛ آن دو تا مفهوم مهمی که گفتیم به احساس مسئولیت اشاره میکند اینجا در کنار همدیگر آمده است؛ یکی امر بهمعروف و نهی از منکر است و دیگر اینکه مؤمنون اولیاء یکدیگرند یعنی عهدهدار امور همدیگرند.
یک مفهوم دیگر هم در قرآن هست که آن هم اشاره به مسئولیتپذیری دارد: «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» (فتح،29) امام صادق(ع) میفرماید: «یَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِینَ الِاجْتِهَادُ فِی التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاةُ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ وَ تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ حَتَّى تَکُونُوا کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: رُحَمَاءَ بَیْنَکُم» (کافی/ج2/ص174) واجب است بر مسلمانان که تلاش کنند در داشتن ارتباط با همدیگر و در تعاون در محبت کردن به همدیگر، خودشان را به اهل حاجت نزدیک کنند و مشکلاتشان را برطرف کنند و به همدیگر مهربانی داشته باشند. تا همانطور که خداوند به شما دستور داده است «رُحَمَاءَ بَیْنَکُم» باشید.
(الف3/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید