تاریخ بعثت و عصر ظهور - جلسه بیست و ششم
ولایتمداری یعنی ظرفیتیافتن برای مواجهه با امام «بزرگوار و کریم» / تا وقتی کرامت و مسئولیت خود را درک نکنیم، ظهور محقق نمیشود
شناسنامه:
- زمان: 1400/02/19
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عضر ظهور
- صوت: اینجا
- فیلم:
دینداری نباید موجب تقویت فردگرایی در مقابل مسئولیتپذیریِ انسانها بشود
مجری: در جلسات قبل دربارۀ مسئولیتپذیری فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی صحبت کردید. چند جلسۀ قبل هم میخواستید یک سخن از آیتالله بهجت بگویید که وقت اجازه نداد و نگفتید. در خدمت شما هستیم با ادامۀ این بحث.
بحث مسئولیتپذیری و بحث دولت کریمه (کریمانه برخوردکردن با انسانها) دو بحث بسیار مهم هستند که نیاز به یک فضاسازی مفصّل دارند. کسی با شنیدن این دو کلمه نمیرود رفتار و نگرش خود را درست بکند. آدم باید در این فضا زندگی بکند تا زندگی کریمانه، دولت کریمانه و از آنطرف روحیۀ مسئولیتپذیرانه را درک کند. بحث در اینباره خیلی مفصّل است، ولی در این جلسه میخواهم اسنادی را منجمله از سخنان آیتالله بهجت(ره) بخوانم که با این اسناد بحث را پیش ببریم.
فقط یادمان باشد که در مقابل مسئولیتپذیری کلماتی مثل منفعتطلبی، ضررگریزی، راحتطلبی و فردگرایی وجود دارد. حتی اگر دین هم یک کسی را در فردیّت خودش تقویت کند، همانقدر بد است که گناه و هرزگی یک نفر را در فردیّت خودش غوطهور بکند. چون اینجا دین هم توجیهگر آن فردیّت شده است. یک مثال از روایات بزنم؛ عابدی از بنیاسرائیل داشت نماز میخواند، دید بچهها دارند یک مرغ یا خروسی را مُثله میکنند، یعنی زندهزنده پَرهایش را میکَنند و مثلاً پایش را میکَنند، آنهم دارد جان میدهد. اگر قرار است این حیوان کشته بشود، باید ذبح شود تا کمترین درد را بکشد ولی اینها داشتند با شکنجه، آن را از بین میبردند. آن عابد هم با اینکه این صحنه دید، اما به نمازش ادامه داد و اهمیت نداد، گفت الآن ارزش عبادتم بالاتر است. امامصادق(ع) میفرماید زمین دهان باز کرد و به خاطر غضب الهی او را بلعید. حضرت فرمود تا همین الآن که ما داریم با هم صحبت میکنیم او در عذاب است. (کَانَ رَجُلٌ شَیْخٌ نَاسِکٌ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ فَبَیْنَا هُوَ یُصَلِّی وَ هُوَ فِی عِبَادَتِهِ إِذْ بَصُرَ بِغُلَامَیْنِ صَبِیَّیْنِ إِذْ أَخَذَا دِیکاً وَ هُمَا یَنْتِفَانِ رِیشَهُ فَأَقْبَلَ عَلَى مَا هُوَ فِیهِ مِنَ الْعِبَادَةِ وَ لَمْ یَنْهَهُمَا عَنْ ذَلِکَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ أَنْ سِیخِی بِعَبْدِی فَسَاخَتْ بِهِ الْأَرْضَ وَ هُوَ یَهْوِی فِی الدُّرْدُورِ أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِین؛ امالی طوسی/ص670)
دین نباید ما را در لاک فردیّت خودمان فرو ببرد یا توجیهی برای فردگرایی ما بشود
دین نباید ما را در لاک فردیّت خودمان فرو ببرد یا توجیهی برای فردگرایی ما بشود. یکبار حضرت داود(ع) میخواست برای عبادت به صحرا برود، خداوند متعال فرمودند کجا داری میروی؟ گفت دلم برای مناجات با شما تنگ شده، میخواهم مدتی را با شما تنها باشم. خدا فرمود برگرد، همان گفتگو و خدمتی که به مردم در جهت هدایتشان میکنی، پیش من شیرینتر از عبادت است. (وَ رُوِیَ أَنَّ دَاوُدَ ع خَرَجَ مُصْحِراً مُنْفَرِداً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا دَاوُدُ مَا لِی أَرَاکَ وَحْدَانِیّاً فَقَالَ إِلَهِی اشْتَدَّ الشَّوْقُ مِنِّی إِلَی لِقَائِکَ فَحَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ خَلْقُکَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنَّکَ إِنْ تَأْتِنِی بِعَبْدٍ آبِقٍ أُثْبِتْکَ فِی اللَّوْحِ حَمِیداً؛ ارشادالقلوب دیلمی/1 /171)
اینها نشاندهندۀ اهمیت مسئولیتپذیری و بیرونآمدن از لاک فردیّت است. زندگیکردن با احساس مسئولیت، متفاوت است با این زندگیای که ما داریم.
زندگی کریمانه با زندگی قانونمندانه خیلی فرق میکند / وقتی به فرد احترام گذاشتی او برای مسئولیتپذیری آماده میشود
خٌب حالا زندگی کریمانه چگونه است؟ زندگی کریمانه با زندگی قانونمندانه خیلی فرق میکند. خیلی از اوقات قانون بهمعنای آئیننامههای حاکم بر رفتار انسانها، به معنای بروکراسی- آنهم به معنای زشتی که ماکس وبر میگفت، هرچند الآن دارند بروکراسی را یکمقدار تکامل میدهند- و دیوانسالاری، جنایت در حقّ بشریت است، چون ارزش انسانها را حذف میکند.
ما در مدرسۀ علمیۀ خودمان تصمیم گرفتیم بهجای قانونها و آئیننامهها، سه عنصر دیگر را حاکم کنیم: عنصر اول، اعتماد کردن به خودِ طلبه یا دانشآموز، مشارکتدادن او در کارها و برخی تصمیمهای مربوط به امور مدسه، حتی در زمان امتحان. حتی او را در نوع و نحوۀ امتحان گرفتن و سؤال امتحانی هم مشارکت میدهیم. مثلاً یکی میگوید من میتوانم برایتان یک تحلیل ارائه بدهم، یکی میگوید من حافظهام خوب است و...
عنصر دوم: احترام گذاشتن به معلم یا همان مفهوم «تولّی». در واقع معلم به دانشآموز ولایت دارد. چرا ما ارزش معلم را حذف میکنیم؟ چرا ارزش یک کاغذ باید بیشتر از معلم باشد؟ معلم، باید نظر بدهد. ما «ده نمره» را در اختیار معلم قرار دادیم. او باید تأیید کند که این دانشآموز واقعاً تلاش کرده است؛ اینکه دانشآموز چه چیزی بلد است یا بلد نیست، خیلی مهم نیست، آنچه واقعاً ارزش دارد تلاش اوست.
عنصر سوم: تعاون و کار جمعی. بچهها در کلاس، زندگی جمعی را شروع میکنند؛ اعضای یک کلاس اعضای یک گروه میشوند. اگر نتوانند زندگی جمعی را در مدرسه یا حوزه یاد بگیرند، فردا میروند بالای منبر و مردم را منحرف میکنند. خیلی ساده و صریح به شما بگویم. وقتی کسی کار جمعی نکرد، اجتماع را نمیفهمد و رشد اجتماعی پیدا نمیکند، آنوقت نمیتواند رهبری اجتماعی بکند و مردم را هم به فردیّت دعوت میکند. ما باید به این مسائل توجه کنیم.
شما وقتی به فرد احترام گذاشتی، او برای مسئولیتپذیری آماده میشود. اما وقتی به فرد احترام نگذاشتی، مسئولیتپذیریاش هم ضعیف میشود. پیامبر گرامی(ص) در احترامگذاشتن به افراد، یک اصطلاحی داشتند که مدام تکرار میکردند: «أَشِیرُوا عَلَیَّ... أَشِیرُوا عَلَیَّ...» (تفسیر قمی/ج1/ص258) یعنی به من مشورت بدهید. وقتی رسولخدا(ص) میخواستند به جنگ بدر بروند سه مرتبه از مردم نظرخواهی کردند. امیرالمؤمنین علی(ع) هم در آخرین نبردشان که نبرد با خوارج بود همین عبارت را دارند یعنی ایشان هم از اصحابش مشورت گرفت (الغارات، ثقفی/ج2/ص332)
باید در دوران غیبت تمرین کنیم تا جامعه ما ظرفیت دولت کریمه را پیدا کند
زندگی کریمانه داشتن و از آنطرف، زندگی مسئولانه داشتن، مدرسه و خانواده و تمام محیطهای اداری و قوانین ما را در بر میگیرد. به این موضوع باید مفصّل و جداگانه پرداخت. ما نباید بگوییم «تا وقتی درجۀ اطاعتمان از امامزمان ارواحنالهالفدا بالا نرود حضرت ظهور نمیکنند» این تعبیر بد نیست، ولی معنا را درست منتقل نمیکند. باید اینطور بگوییم «تا وقتی که ما مسئولیتپذیر نشویم و کرامت خودمان را درک نکنیم و اگر به ما احترام گذاشتند، سوءاستفاده نکنیم، امامزمان(عج) نمیآید» اصلاً ولایتمداری یعنی اینکه تو ظرفیت برخورد با این ولیّ بزرگوار را داشته باشی. وقتی که او به تو مسئولیت داد و مسئولیت تو را خواست، بتوانی او را نصرت کنی و غیاباً به او کمک کنی (وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْب؛ حدید/25)
همانطور که در مباحث اخیر عرض کردیم، پیامبر گرامی اسلام(ص) با مردم، کریمانه برخورد کرد اما خیلیها ظرفیتش را نداشتند و سوءاستفاده کردند. پیامبر گرامی اسلام(ص) به مردم مسئولیت داد، آنها تا یک حدی عمل کردند، از یک حدی به بعد، دیگر عمل نکردند. ما باید در دوران غیبت، تمرین کنیم تا جامعه ظرفیت دولت کریمه را کسب کند و آحاد مردم در مسئولیتپذیری مشارکت کنند.
شهید صدر: ایمان و عبادت، موجب افزایش حسّ مسئولیتپذیری میشود
حالا اسنادی بخوانم که ناظر به بخشهای مختلف این بحثهاست. شهید صدر -اعلیاللهمقامهالشریف- واقعاً فوقالعاده بودند و بنده شیفتۀ این شخصیت علمی بزرگ حوزه هستم، ولی متأسفانه در جامعۀ ما کمتر شناخته شدهاند. یکی از دلایل شهادت ایشان در عراق توسط صدام -که خودِ صدام ملعون، مستقیم گلوله به پیشانی ایشان میزند- طرفداری از انقلاب بود. به او گفتند از انقلاب اسلامی ایران طرفداری نکن تا تو او را نکشیم. گفت من کوتاه نمیآیم. ایشان در ارتباط با انقلاب اسلامی، عبارات تاریخی و جهانی داشت؛ مثلاً فرمود: «امام خمینی حفظهالله هیبت استعمار جهانی را درهم شکسته است و بعد از انقلاب امام، دیگر کشورهایی که خود را ابرقدرت میدانستند، ابرقدرت نخواهند ماند. پس از این ابرقدرت، حکومتی است که اسلام به پا خواهد کرد و ایران هسته اولیه این حکومت را شکل میدهد» یعنی با پیروزی انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) در ایران ابرقدرتها برای همیشه نابود میشوند و دیگر نمیتوانند سر بلند کنند. این نگاه عمیق و ژرف، فوقالعاده است.
ببینید چنین شخصیتی وقتی به عبادت نگاه میکند تعبیرش چیست. خلاصۀ بیان ایشان این است که میفرماید عبادت برای افزایش حسّ مسئولیتپذیری است. یعنی شما در تنهاییتان بلند میشوی نماز میخوانی، درحالیکه کسی اجبارت نکرده، کسی هم به شما پاداش نمیدهد و تنبیهات هم نمیکنند. بنده همیشه در جلساتم با جوانها میگویم «بچهها فکر نکنید اگر نماز نخوانید فردا فلج میشوید. حتی ممکن است پولدار هم بشوی!» بعضی از پدر و مادرها میگویند چرا اینطوری میگویی؟ میگویم: میخواهم راستش را بگویم، میخواهم بفهمد که خدا زود نمیزند و مجازات نمیکند، برای اینکه شما را آدم حساب کرده است.
شهید صدر میفرماید: «نظارت بیرونی هر اندازه هم که دقیق و فراگیر باشد معمولاً نمیتواند همۀ رویدادها و اتفاقها را در بر بگیرد. برای اینکه احساس مسئولیت درونی، واقعیتی زنده و پویا و کاربردی در زندگی انسان باشد باید آدمی ایمان داشته باشد» (کتاب انسان و عبادت؛ محمد باقر صدر) البته بنده در این بحث خودمان، از نظارت بیرونی با تعبیر «بروکراسی» یاد کردم.
مدیری که اهل عبادت نباشد، فهم، توان و جسارتش در مقابل دشمن کم میشود
برخی تصور میکنند در این انقلاب، ما صرفاً به این دلیل که برای اسلام ارزش قائلیم، میگوییم که «مدیران ما حتماً باید مسلمان و نمازخوان باشند!» این حماقت است که فکر کنند ما میخواهیم مسئولین کشور را تفتیش عقاید کنیم که تو حتماً باید نماز بخوانی. نه؛ اصلاً اینطور نیست. کسی که در نهان خودش این وجدان و درک و شعور و ایمان را ندارد که با خدا صادقانه رفتار بکند، آیا درک و شعور مدیریت دارد؟ آیا میتواند رانتخواری نکند؟ آیا میتواند ذلیل دشمن نشود؟ البته در سنجش ایمان افراد برای مدیریت و اینکه فلان شخص مومن متعهد هست یا نه، هیچوقت نباید در زندگی خصوصی افراد تفحّص بشود، اما وقتی خود شخص میگوید «من اصلاً نماز را قبول ندارم، این مسخرهبازیها را کنار بگذارید» در جمهوری اسلامی او را کنار میگذارند. میگویند او شایسته نیست. این یک بحث مدیریتی است. بحث ارزشی نیست. چرا؟ چون معتقدیم قرآن راست میگوید و قرآن میفرماید چه کسی جز آدم احمق از دین فاصله میگیرد؟ «وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَه» (بقره/130) هیچ کس نمیگذارد آدمِ احمق مدیر بشود! این بحث مدیریتی است.
شهید صدر میفرماید: «امروز عبادت با نظر به اهدافی که دارد زنده و پابرجاست و شرط اساسی برای چیرگی انسان بر مشکلات و پیروزی در فعالیتهای تمدنی به شمار میآید.» (کتاب انسان و عبادت؛ محمد باقر صدر) ببینید ایشان چه نگاه تمدنیای به عبادت دارد! چرا مقام معظم رهبری در آغاز کار یکی از دولتها به هیئت دولت فرموده بودند نماز شب بخوانید؟ سکولار نیاندیشیم. منظور این نیست که مدیریتتان هرطور هست (خوب یا بد)، ولی خدا را هم بیشتر یاد کنید! نه؛ منظور این است که اگر کسی اهل عبادت و یادِ خدا نباشد، فهمش، توانش، زیرکیاش، جرأت و جسارتش در مقابل دشمن کم میشود.
عبادت و حفظ کرامت انسان، به افزایش احساس مسئولیتپذیری او کمک میکند
عبادت و کرامت انسان، برای افزایش احساس مسئولیتپذیری، ظرفیت زیادی دارد. آیا کسی که به خودش احترام نگذارد میتواند به مردم احترام بگذارد؟ اینطوری نگاه کنیم. شهید صدر میفرماید: «باید تمرینی عملی وجود داشته باشد که این احساس مسئولیت درونی را در وجود انسان تقویت و تثبیت کند که همان فعالیتهای عبادی است.» (کتاب انسان و عبادت؛ محمد باقر صدر)
از معلمین -به ویژه در مدارس مذهبی- تمنّا میکنم دین را بد به بچهها یاد ندهند. به بچهها بگویند که نماز خواندن احساس مسئولیت را در شما تقویت میکند و تمرینی برای احساس مسئولیت است؛ اگر کسی در زندگیاش احساس مسئولیت نکند چه آدمی میشود؟ با ده تا تئاتر از کاراکترهای مختلف به بچهها نشان بدهند کسانی که احساس مسئولیت ندارند چه آدمهای بیخودی هستند و نشان بدهند که عبادت با ما چه میکند. معلمان برای نماز خواندن، بچهها را تشویق نکنند و اگر نخواندند در مدرسه تنبیه نکنند.
مسئولیتِ آبادی و آزادی بشریّت و جهان، بر دوش امّت اسلامی است
موضوع مهم دیگری که نتوانستیم دربارهاش بحث کنیم جنبۀ جهانی مسئولیتپذیری است. میخواهم چند جمله هم در مورد مسئولیتپذیری در جنبۀ جهانی یا جهان اسلامی از یک کتاب برایتان بخوانم؛ همان کتابی که نام نویسندۀ محترم و نام کتاب را به بینندگان نگفتیم و فقط متنش را خواندیم.
نویسندۀ محترم این کتاب دربارۀ آیۀ «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس» (آلعمران،110) میفرماید: «شما بهترین امّتی هستید که برای مردم و به سود مردم خارج شدهاید و ظاهر شدهاید. شما برای آزادی مردماید. مسئولیت آبادی و آزادی بشریّت و جهان بر دوش شما امّت اسلامی است. همدست بشوید این کار را انجام بدهید. سه میلیارد بشر امروز را آزاد کنید.» جالب این است که این آقا را بعد از زدن این حرفها به زندان بردند. هنوز در شهر خودش آزاد نیست حرف بزند، ولی به مخاطب مسجدی خودش میگوید بلند شوید سه میلیارد بشر را آزاد کنید. این تربیت چقدر خوب است! چقدر آدم را بزرگ میکند! چقدر این نگاه بلند است! من مخالفم دین به غیر از این شیوه، آموزش داده بشود.
حوزۀ علمیه تا حالا زیاد در تدوین متون درسی وارد نشده است. من از معلمهای محترم یا پژوهشگرهای عزیز میخواهم، یک پژوهش انجام بدهند که برآیند کلّی این دوازده سال آموزش دین در آموزش و پرورش برای دانشآموزهای ما چیست؟ چرا باید وقتی در دانشگاه بعضی از حرفهای اولیۀ قرآن را به دانشجو میگویم او ناراحت بشود از اینکه چرا من تا حالا اینها را نشنیده بودم؟ پس تا حالا در آموزش و پرورش چه گفتند؟ نباید این سخن پنجاه سال پیش یک عالم دینی برای بسیاری از گوشها ناآشنا باشد.
چرا باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم؟ پاسخ امامخمینی:
یک سخن از حضرت امام برای شما بخوانم که یک کمی بار این سخن سنگین است. حضرت امام در پیام نوروزیشان در سال 1359میفرماید: «ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمیکنیم کنار بگذاریم؛ زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمیباشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است.(بعنی توجه به بُعد جهانی) از طرفی دیگر تمام قدرتها و ابرقدرتها کمر به نابودیمان بستهاند، و اگر ما در محیطی دربسته بمانیم قطعاً با شکست مواجه خواهیم شد. ما باید حسابمان را صریحاً با قدرتها و ابرقدرتها یکسره کنیم و به آنها نشان دهیم که با تمام گرفتاریهای مشقت باری که داریم، با جهان، برخوردی مکتبی مینماییم.» (صحیفۀ امام/ج12/ص202)
در اینجا امام(ره) میفرماید که انقلاب ما نباید در محیط دربسته باقی بماند و الا شکست میخوریم. مردم فرانسه، مردم اروپا، مردم آمریکا، از محتوای جمهوری اسلامی خبر ندارند و این یقیناً یکی از نقائص بزرگ عملکرد جمهوری اسلامی در این چهل سال است. دولتهایی بودند که از این کار خوششان نمیآید. ما نمیخواهیم آنها را دعوت کنیم بیایند مسلمان بشوند، فقط بدانند که اینجا چه خبر است؛ البته ما هنوز به جوانهای خودمان خوب نگفتیم اینجا چه خبر است، چه برسد به بقیه. این مسئله هم تقصیر حوزۀ علمیه است و فقط تقصیر دولتها نیست.
وقتی ارزش اعمال و عبادتمان در زمان غیبت، بیشتر از ظهور است، چرا تمنای ظهور کنیم؟
یک روایت فوقالعاده خاص بخوانم. شخصی به نام عمار ساباطی پیش امام صادق(ع) آمد و پرسید: ثواب عبادت با امامی که غریب است بیشتر است یا با آن امامی که ظهور میکند؟ آقا فرمود: «وَ اللَّهِ عِبَادَتُکُمْ فِی السِّرِّ مَعَ إِمَامِکُمُ الْمُسْتَتِرِ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ، و تَخَوُّفُکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ و حَالِ الْهُدْنَةِ أَفْضَلُ مِمَّنْ یَعْبُدُ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ ذِکْرُهُ - فِی ظُهُورِ الْحَقِّ مَعَ إِمَامِ الْحَقِّ الظَّاهِرِ فِی دَوْلَةِ الْحَق ...» (کافی/ج2/ص139) ثواب عبادت با امامی که غریب است، خیلی بیشتر است از عبادتی که در زمان ظهور حق و امام ظاهر انجام شود. یک نماز جماعت شما در این زمان که حکومت با شما نیست و مجبورید خودتان را پنهان کنید و تقیه کنید و خیلی از امور را مراعاتها کنید پنجاه برابر حساب میشود. ثواب نماز واجب فرادی در زمان دولت باطل بیست و پنج برابر و ثواب نماز مستحب ده برابر است.
عمار ساباطی پرسید: چرا این عبادت ارزشاش بالاتر است؟ در حالی که ما همه آرزوی آن حکومت را داریم و آنجا در اوج است. امام فرمود: «إِنَّکُمْ سَبَقْتُمُوهُمْ إِلَى الدُّخُولِ فِی دِینِ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ... خَائِفِینَ عَلى إِمَامِکُمْ و أَنْفُسِکُمْ مِنَ الْمُلُوکِ الظَّلَمَة» به دلیل اینکه شما سبقت گرفتهاید در وارد شدن به دین خدای متعال... به علاوه شما در ترس و اضطراب نسبت به خودتان و امامتان از حکومت ستمگران هستید. علّت علاقۀ خاصّ من به این روایت این قسمت روایت است؛ عمار میگوید: فدایتان شوم، پس نظرتان چیست ما در همین شرایط بمانیم؟! مگر ثواب عبادتمان بیشتر نیست؟ چرا تمنّا میکنیم ظهور رخ بدهد؟ سؤال به این زیبایی. به شما عرض بکنم ارزش عبادت ما هم که امام صادق(ع) را ندیدیم از کسانی که امام صادق(ع) را دیدند بالاتر است. پس چرا تقاضای ظهور میکنیم؟ الآن گنهکارهای ما زودتر بخشیده میشوند، خوبهایمان هم بیشتر تحویل گرفته میشوند. عمار هم همین را گفت! اما مسئولیتپذیری جهانی را در کلام و نگاه امام صادق(ع) ببینید که حضرت فرمودند: «سُبْحَانَ اللَّهِ! أَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُظْهِرَ اللَّهُ تَبَارَکَ و تَعَالَى الْحَقَّ و الْعَدْلَ فِی الْبِلَاد»؛ آیا شما دوست ندارید حق و عدل در تمام جهان سایهگستر بشود؟! چقدر قشنگ است!
تمنای ظهور به خاطر احساس مسئولیت جهانی ما است
بعضی از شهدا که من آنها را میشناختم، با همین نگاه و با توجه به این موضوع، گریه میکردند! به یکی از آنها گفتم: چرا ناراحت هستی و گریه میکنی؟! میگفت اگر من بمانم و در زمان ظهور شهید بشوم، چه خاکی به سرم بریزم؟ آن زمان دیگر هنر نکردهای بروی شهید بشوی! میگفت ارزش آنهایی که ندیده ایمان بیاورند بالاتر است. شانزده ساله بود و من یقین دارم ایشان این روایت را ندیده بود. در این روایت میفرماید شما جزو «السّابقونَ السّابقون» هستید. ایشان میگفت پس «السابقون السابقون» چه میشود؟ من عقب بمانم تا افتخارم این باشد که پای رکاب حضرت باشم؟
اینها حرفهای بسیار مهمی است. یعنی ارزش ایمان و عبادت در دوران غیبت فوقالعاده است. حالا با توجه به این شرایط چرا ظهور را تمنّا میکنی؟ برای اینکه ظهور یک مسئلۀ جهانی است! تمنای ظهور به خاطر احساس مسئولیت جهانی ما است. من حاضرم در این راه کشته بشوم تا مسئولیت جهانی من اتفاق بیفتد. چرا سردار سلیمانی دل مردم ما را بیشتر از صدها هزار شهید دیگر تکان داد؟ چون جهانیتر از همۀ شهیدان بود. شهید حججی هم یک شهید جهانی است. همۀ شهدای مدافع حرم شهدای جهانی بودند و قبل از شهید سلیمانی بیشترین تشییعکننده را داشتند. میگویند در همین تهران عکسبرداری کردند در یک روز غیرتعطیل دو میلیون نفر در میدان امام حسین(ع) جمع شدند. چرا؟ چون مسئله جهانیبودن است؛ عالمی را به تکان میآورد. این هم بخشی از اسنادی که عرض کردم.
آیتالله بهجت: آیا میشود شیعه باشیم و یک شب بگذرد اما برای نابودی دشمنان اسلام دعا نکنیم؟!
آیتالله بهجت(ره) به شما میگویند برای فرج دعا کنید. ارزشمندترین دعا برای ظهور حضرت است. اولاً همین که میفرماید دعا کن یعنی خدا میفرماید نظر تو چیست؟ نظر تو مؤثر است. دعا برای فرج یعنی خدا ما را آدم حساب کرده است. من میخواهم خیلی خودمانی و خاکی صحبت کنم. صبح شب قدر بیست و سوم یا هر شب قدر دیگر، خدا آمار میگیرد که مردم چقدر دعا کردند؟ بیشتر اشک و سوزشان برای چه بود؟ شخصی بود یا جهانی بود؟ اگر شخصی بود، پس آخوندهایشان چهکار میکنند؟ نظام تربیتیشان چرا اینطوری است؟ آنوقت میفرماید: مهدی من! امسال هم نه؛ ظهور باشد برای بعد... البته خدا نیاز ندارد آمار بگیرد، خدا همه را میبیند.
سخنان آقای بهجت را بدون شرح بخوانم. میفرماید: «چقدر رحمت خداوند شامل کسانی است که بیتفاوت نباشند و برای رفع اینهمه ابتلائات و بلاهایی که برای مسلمانان و بر اهل ایمان وارد میشود، گریه و تضرع و ابتهال کنند.» (در محضر آیتالله بهجت ج1/ص187) در یک سخن دیگری میفرماید: «آیا در شادی و غم با ائمه علیهمالسلام شریکیم؟! آیا میشود شیعه باشیم و یک شب بگذرد و برای نابودی دشمنان اسلام و اهلبیت علیهمالسلام دعا نکنیم؟! و یا دعای ما صمیمی نباشد؟! اگر دعاهای مقرون به اشک داشتیم، پیش میبردیم.» (در محضر آیتالله بهجت/ج۲/ص۲۳۰) در واقع ایشان دارد ما را محاکمه میکند و میگوید چرا برای مشکلات جهان اسلام گریه نمیکنید؟!
(الف3/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید