۰۱/۱۲/۱۵ چاپ ایمیل و پی دی اف
انگیزه‌های دنیوی دینداری در آیات قرآن کریم؛ ج۴- ۱۴۰۱/۰۷/۰۳

به‌جای اثبات خدا، به بچه‌ها یاد بدهیم که هرچه دین گفته «به نفع دنیای شما» است

شناسنامه:

  • زمان: ۱۴۰۱/۰۷/۰۳
  • مکان: حرم حضرت معصومه(س)
  • مناسبت: ایام صفر
  • صوت: اینجا
علیرضا پناهیان در سلسله ‌جلساتی که در حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار شده است با موضوع «انگیزه‌های دنیوی دین‌داری در آیات قرآن کریم» به سخنرانی پرداخت. در ادامه فرازهایی از چهارمین جلسه این مبحث را می‌خوانید:

«توجه به آثار دنیوی اعمال» یکی از روش‌های قرآن برای ایجاد انگیزۀ دین‌داری در انسان‌هاست

خداوند متعال در قرآن کریم، یکی از روش‌های انگیزه‌مندسازی مخاطبان خودش را منافع و مضاری که انسان‌ها در دنیا با آنها مواجه هستند قرار می‌دهد. مثل این آیۀ کریمه‌ که می‌فرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا» (اسراء،7) اگر کار خوبی انجام بدهید به ‌نفع خودتان است و اگر کار بدی انجام بدهید آن هم به ضرر خودتان است. منتها چون این آیه اعم از فوائد و مضارّ دنیایی و آخرتی است، ما در جلسات قبل به محضر آیاتی رسیدیم که در آنها از مفهوم «عاقبت» استفاده شده است. حدود بیست و هفت مرتبه از سی و دو مرتبه‌ای که کلمه «عاقبت» در قرآن به کار رفته است، در مورد عاقبت دنیایی آدم‌های بد، کافران، مکذّبین و کسانی است ‌که انذار و هشدارها را نپذیرفتند. خداوند متعال صریحاً می‌فرماید «بروید و ببینید عاقبت کار اینها در دنیا چه شد».

در آیات کریمۀ قرآن «توجه به عاقبت» در قریب به اتفاق مواردی که این لفظ استفاده شده، مربوط به قیامت نیست بلکه مربوط به همین دنیاست. این تصریح، یک روش در آیات قرآن است که می‌گوید «به آثار دنیایی اعمال توجه کنید» یعنی به آثاری که در همین حیات اجتماعی و فردی بر اعمال انسان مترتب می‌شود. البته سخن اکثر آیات، دیدن عاقبت گنهکاران است، منتها در سه آیه آمده است «الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ» و یک آیه هم می‌فرماید: «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏» (طه،132) در این چهار مورد، آیۀ 83 قصص، تصریح به آخرت دارد و آیه 128 اعراف هم تصریح به دنیا دارد که خطاب به حضرت موسی(ع) می‌فرماید: «إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِه‏» زمین در نهایت به اهل تقوا ارث خواهد رسید. معلوم می‌شود که منظور از «و العاقِبَةُ للمُتَّقین» در قرآن کریم، غالباً قیامت نیست.

پس مؤمنین کسانی هستند که به آثار دنیایی اعمال‌شان هم توجه دارند. ایمان فقط این نیست که انسان به آخرت بیندیشد. البته آخرت‌اندیشی و ترسیدن از عذاب الهی در آخرت، تشویق‌شدن به آخرت، امر بسیار ارزشمندی است، منتها چنین امر ارزشمندی را نباید از همۀ انسان‌ها انتظار داشته باشید. شهید صدر در این‌باره صریحاً می‌فرماید در زمان رسول‌خدا(ص) هم ماجرا به این صورت نبود که همۀ پیروان پیامبر اکرم(ص) و کسانی که حاضر بودند برای اسلام جان بدهند، همه‌اش به‌خاطر آخرت باشد.

وقتی انسان به آثار دنیایی دین‌داری توجه پیدا بکند، از آفت مهمّ عبادت که عُجب است دور می‌شود

موضوع بحث ما توجه‌بخشیدن به امر دنیاست. در اینجا به یکی از روش‌های قرآن در این‌باره می‌پردازیم. خداوند متعال در قرآن کریم حدود صد و هشتاد مرتبه از کلمۀ «خیر» استفاده کرده است. وقتی به معانی دقت می‌کنیم و به تفاسیر مراجعه می‌کنیم می‌بینیم غالباً منظور از «خیر» فوائد دنیایی است؛ یعنی فوائدی که در همین دنیا برای انسان حاصل می‌شود. یا وقتی‌که می‌فرماید «این کار را انجام بدهید برای شما خیر است» اعم است از فوائد دنیا و آخرت. این تعداد استفاده از کلمۀ خیر نشان می‌دهد که توجه به منافع و مضارّ دنیایی، در قرآن یک روش است. حالا چرا ما اصرار داریم که این بحث حتماً جا بیفتد؛ مخصوصاً در محیط مؤمنانه‌ای که غالباً مؤمنین به‌خاطر قیامت پای کار آمده‌ان؟ چرا اصرار داریم که بگوییم «حتماً فوائد دنیایی دین‌داری را هم در نظر بگیرید» چرا می‌خواهیم این کسانی را که به‌خاطر قیامت دارند دین‌داری می‌کنند، به منافع دنیایی دین هم توجه بدهیم؟

یکی از راه‌های کنترل عُجب در مؤمنان همین است. مؤمنی که گمان می‌کند این کاری که دارد انجام می‌دهد فایدۀ دنیایی ندارد و فقط اجر اخروی دارد، بیشتر در معرض عُجب است تا کسی که متوجه می‌شود این کار فایدۀ دنیایی هم برای خودش دارد. او دیگر چه قیافه‌ای بگیرد؟! چون می‌فهمد که اگر این عمل خوب را انجام داده، فایده‌اش را برد‌ه‌ است و اگر ترک گناه و معصیت کرده، ضرر نکرده‌ است. پس دیگر چه پاداشی می‌خواهد؟ این نگاه، انسان را تا حد زیادی از عُجب دور می‌کند. وقتی انسان به آثار دنیایی دین‌داری توجه پیدا بکند، از آفت مهمّ عبادت که عُجب است دور می‌شود. اما وقتی انسان تصور کند، این کاری که می‌کند در دنیای او تأثیر ندارد و فقط بحث آخرت مطرح است، نفس انسان بیشتر او را به سمت غرور می‌برد؛ با خودش می‌گوید «خدایا! ببین من به امر تو از فوائد و مضارّ دنیایی گذشتم!» شما در روایات ببینید، عُجب به سادگی قابل جلوگیری نیست. نفس انسان این‌طوری است که می‌خواهد از هر نمدی یک کلاهی برای خودش بردارد. این یک نکته.

باید این را جا بیندازیم که دین برای دنیا مفید است و بی‌دینی به دنیای آدم ضرر می‌زند

نکتۀ بعدی این است که خیلی‌ها وقتی به مؤمنین نگاه می‌کنند، می‌گویند «اینها دنبال آخرت رفتند، ولی ما می‌خواهیم سراغ دنیا برویم!» این دوگانۀ اشتباه را باید به‌هم بزنیم و بگوییم: ای اهل دنیا، مؤمنینی که به مسجد آمدند، هیچ‌کدام دنیا را رها نکردند بلکه دنیا را عاقلانه‌تر و هوشمندانه‌تر دارند دنبال می‌کنند، آخرت را هم دارند. مؤمنین عقل معاد دارند، عقل معاش هم دارند، قرآن می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏» (اعراف،96) و اگر اهل شهرها و آبادى‏ها ایمان مى‏آوردند و پرهیزکارى پیشه مى‏کردند، یقیناً [درهاىِ‏] برکاتى از آسمان و زمین را بر آنان مى‏گشودیم‏.

چهل سال است هنوز ما از این بلیّه نجات پیدا نکردیم و این مشکل را در جامعه حل نکردیم که دین برای دنیا مفید است و قبل از فایدۀ اخروی، فایدۀ دنیایی‌اش به آدم می‌رسد، و بی‌دینی به دنیای آدم ضرر می‌زند. ما هنوز این مطلب را نتوانستیم جا بیندازیم. حوزۀ علمیه، دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش، یک فکری برای این ماجرا بکند. پس ما طلبه‌ها چه‌کار داریم می‌کنیم؟ هنوز به‌خاطر فرهنگ عوامانه و غلطی که جا افتاده است، بی‌دینی در جامعۀ ما کلاس دارد.

امر دینی‌ای که به دنیا ربطی نداشته باشد اصلاً نداریم!

خیلی‌ها فکر می‌کنند اهل دین سراغ آخرت رفتند و دنیای‌شان را از دست دادند. این فکر غلط است ولی همین فکر غلط، یک خطّ سیاسی منحط در جامعه درست کرده است، یک خطّ سیاسی‌ که در همین فتنۀ اخیر هم، پای کار است. نمایندگان این طرز تفکر، می‌گویند «امور دینی به خودِ فرد بستگی دارد و یک مسئلۀ عقیدتی است!» این حرف اشتباه است. مثلاً آیا نماز یک امر دینی است و دنیایی نیست؟ وقتی می‌گویند که «نماز یک امر دینی است و به خود شخص بستگی دارد» اگر مقصود این باشد که امر دینی، به دنیا ربط ندارد، این غلط است. مثلاً نماز شب بر بسیاری از امور دنیایی از قیافه تا رزق، از مغز تا سلول‌های بدن تأثیر می‌گذارد. این دیگر اوج عبادت است. روانشناس‌ها می‌گویند ما کاری نداریم خدا هست یا نه، ولی مناجات برای انسان، سلامت جسم می‌آورد.

امر دینی به این معنا که اثر دنیایی نداشته باشد، اصلاً نداریم. برخی می‌گویند: حجاب یک امر دینی است و مسئلۀ دینی مسئلۀ شخصی است. ما چهل سال است مسئله به این سادگی را در کشور حل نکرده‌ایم. شاید ادبیات ما غلط بوده یا اینکه ما بد گفته‌ایم و برای مردم، غلط جا افتاده است. امر دینیِ صرف که به دنیا کاری نداشته باشد اصلاً نداریم. اموری مثل گریه بر اباعبدالله الحسین(ع)، ذکر صلوات، سیاه‌پوشی و عزاداری، فایدۀ دنیایی اینها خیلی بیشتر از فایدۀ اخروی‌ آنهاست یعنی بیشتر می‌تواند دنیا را درست کند. آثار و برکات دنیایی محبت اهل‌بیت(ع) بسیار فراتر از این است که ما بتوانیم محاسبه کنیم. محبت اهل‌بیت(ع) صرفاً یک امر قدسی و غیردنیایی نیست، ولی ما نتوانسته‌ایم فواید و آثار دنیایی آن را جا بیندازیم. آقای بهجت اعلی الله مقامه الشریف، دربارۀ آثار دنیایی نماز بحث‌ می‌کنند و می‌فرمایند که نماز شب یک‌ نوع ورزش است. برخی از اطباء بررسی کردند سجدۀ طولانی چه اثری در گردش خون و عروق و مغز و... دارد، برخی هم مقالاتی دربارۀ آثار وضو با آب سرد بر بدن نوشته‌اند. کدام امر دینی‌ هست که دنیایی نیست؟! پیامبر بی‌نهایت داناتر از پزشک است. دانش‌ او خیلی خیلی بیشتر از یک پزشک است و علاوه بر علم ابدان، علم ارواح و علم اجتماع و علم همۀ مصالح انسان را هم دارد.

مقولۀ دین غیر از مقولۀ دانش نیست، فقط معادلاتش پیچیده‌تر و دستگاه‌های محاسباتی‌اش دقیق‌تر است

دین از مقولۀ دانش است؛ مثل فیزیک و پزشکی و... ولی معادلاتش پیچیده‌تر و دستگاه‌های محاسباتی‌اش دقیق‌تر است. وضو نور است. اگر یک زمانی دستگاهی درست کردند که آدم باوضو را از آدم بی‌وضو تشخیص داد، اصلاً تعجب نکنید. کمااینکه الان دروغ را به‌صورت فیزیولوژیک در مغز انسان اندازه‌گیری می‌کنند. سنسور می‌گذارند روی مغز و می‌فهمند او دروغ گفته است. چرا؟ چون دارد تخریب می‌کند. پزشکی ساده‌تر از دین است و با چند سال درس خواندن می‌شود فهمید، اما فهم عمیق برخی مسائل دینی سخت‌تر است؛ مثلاً اینکه چرا باید نماز را اول وقت بخوانی، فهمش کمی پیچیده‌ است. اگر علم بشر پیشرفت بکند همین‌ها هم با علم تجربی قابل اثبات می‌شود.

مگر مقولۀ دین غیر از مقولۀ دانش است؟ علامۀ طباطبایی می‌فرماید در قرآن کریم، حق یعنی واقعیت. حق‌طلب کیست؟ کسی که به واقعیت اهمیت می‌دهد. در رأس همۀ واقعیت‌های عالم حضرت باری‌تعالی، خداوند متعال است. علوم تجربی چه تفاوتی با علوم وحیانی دارند؟ که این دوتا را طوری از هم تفکیک کردند که به ‌دنبالش دانشگاهیان و حوزویان هم از هم جدا شدند و به دنبالش دنیا و دین از هم جدا شد. هر گناهی آثار بدی دارد مثل هر غذای مسموم. این صریح روایات است! در روایت می‌فرماید: شما چطور از غذای مسموم پرهیز می‌کنید؟ چرا از گناه پرهیز نمی‌کنید؟ مگر گناه مثل غذای مسموم نیست؟ بله! منتها گناه هم در جسم اثر می‌گذارد هم در روح. البته اخیراً ثابت شده است که غذای مسموم هم، علاوه بر جسم انسان، بر روان او هم اثر می‌گذارد.

ما امرِ صرفاً دینی نداریم؛ هرچه داریم واقعیت‌هایی است که از اینجا تا قیامت امتداد دارد

شما اگر یک مدتی غذاهای با طبع سرد بخوری، مثلاً عدس زیاد بخوری و مکمّل گرمش را نخوری، کم‌کم به یک آدم مأیوس و ناامید تبدیل می‌شوی. می‌گویی اوضاع چقدر خراب است. فکرت هم عوض می‌شود. غذایت را درست کن، فکرت درست می‌شود. می‌گوید من مأیوس هستم از اینکه آدم بشوم. چه‌کار کنم؟ برو غذای خوب بخور! من آمدم سؤال عرفانی و اخلاقی بکنم، یک جواب معنوی بده تا ایمانم زیاد بشود، ایمانم ضعیف شده است... نخیر؛ ایمانت ضعیف نشده، غذایت سرد شده است؛ غذایت را اصلاح کن!

ائمۀ هدی(ع) از این روش‌ها خیلی استفاده می‌کردند. مثلاً فرموده‌اند که وقتی دلت گرفت، لباسی را که پوشیده‌ای با آب شستشو بده و بعد بپوش. این مسئلۀ فیزیولوژیک است، لباس چه ربطی دارد به روح و روان من؟ بله ربط دارد و اثر دارد. در روایات هست که وقتی دلت گرفت، استغفار بکن. شما هزار بار خوب و با فکر، استغفار بکنی اطباء می‌توانند آثارش را روی معده و ضربان قلب و جسم شما بررسی کنند! اینها صرفاً حرف‌ ما نیست. الآن اندیشمندان غربی هم بر اساس دانش تجربی دارند این حرف‌ها را می‌زنند. ما اصلاً امر دینی-به این معنا که اثر دنیایی نداشته باشد- نداریم. اگر بخواهیم بحث کنیم و بگوییم که «هر امر دینی،‌ اثر دنیایی هم دارد» این بحث خیلی طول می‌کشد، لذا می‌گوییم: «ما اصلاً امر دینی نداریم! هرچه داریم، واقعیت است؛ واقعیت‌هایی که از اینجا تا قیامت امتداد دارد، از جسم تا روح انسان اثر دارد و از زندگی فردی تا زندگی اجتماعی انسان را تحت پوشش قرار می‌دهد.»

حوزۀ علمیه، صدمات بی‌حجابی را در روان فرد و جامعه از نظر فیزیولوژیک بررسی کند

شما می‌توانی در پارکینگ خانۀ خودت، ماشین را چندمرتبه به دیوار بکوبی و ماشین و دیوار خانه‌ات را را خراب کنی. هرچند این علامت کم‌عقلی است اما کسی با تو کاری ندارد. همچنین شما می‌توانی به خیابان بیایی و دستت را روی بوق بگذاری و اعصاب همۀ همسایه‌ها را خراب کنی، ولی اینجا می‌آیند و یقه‌ات را می‌گیرند چون داری اعصاب همه را خرد می‌کنی. فرق بی‌نمازی و بی‌حجابی همین است؛ وقتی نماز نمی‌خوانی، مثل این است که در پارکینگ خانه‌ات ماشین را به دیوار بکوبی! اما بی‌حجابی مثل این است که بیایی وسط خیابان و دستت را روی بوق ماشین بگذاری و اعصاب همه را به‌هم بریزی.

شاید حوزۀ علمیه منتظر است که دانشگاه‌ها یک فعالیتی انجام بدهند و آثار بی‌حجابی را بررسی کنند. اگر دانشگاه‌ها فرصت نکردند، آیا حوزۀ علمیه در این‌باره رسالتی ندارد؟ مثلاً می‌توانند آیاتی از قرآن را که آثار و صدمات بی‌حجابی را در روح و روان فرد و جامعه بیان می‌کند، از نظر فیزیولوژیک بررسی کنند. آیا حوزۀ علمیه نباید این آیه را بررسی کند: «انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبین‏» (انعام،11) مثلاً بررسی کند عاقبت جوامعی که بی‌حجابی در آن رواج دارد چه شده است؟ ما می‌توانیم برویم بررسی‌های اجتماعی انجام بدهیم. مگر روانشناسی چگونه است؟ رفتارها را مطالعه و بررسی می‌کند.

در غرب، مدرسه‌‌ای درست کردند بر مبنای مخالفت با هوای نفس  

یک آقای روانشناس، جلوی چند تا دانش‌آموز شیرینی گذاشت و گفت تا من برنگشتم شیرینی را نخورید آن وقت به شما جایزه می‌دهم. او این آزمایش را با صدها نفر تکرار کرد. آخرش نتیجه گرفت هرکسی به این شیرینی نگاه می‌کرد آخرسر نتوانست صبر کند و آن را خورد، و هرکسی به شیرینی نگاه نکرد و سر خود را این‌طرف و آن‌طرف گرم کرد توانست شیرینی را نخورد. بعد از گذشت حدود بیست سال با بعضی از دانش‌آموزها مواجه شد و گذشتۀ آن افراد را بررسی کرد، دید هرکسی شیرینی را نخورده بعداً آدم موفقی شده و هرکسی شیرینی را خورده آدم موفقی نشده است ولو هوش بالایی داشته است. حالا اگر شما بگویی «قال امیرالمؤمنین(ع): نظامُ الدّینِ مُخالَفَةُ الهَوى و التَنَزُّهِ عَنِ الدنیا» (غُرَرُ الحِکَم/ص721). می‌گوید چرا حرف دینی می‌زنی؟! ما می‌خواهیم حرف تخصصیِ تعلیم و تربیتی بزنیم.

الآن در غرب مدرسه‌ای‌ تأسیس کردند که مبنای تعلیم و تربیت در آن، مخالفت با دوست‌داشتنی‌هاست. روی پیراهن مخصوص این مدرسه نوشته‌اند «شیرینی را دیرتر بخور.» وقتی دانش‌آموز می‌آید ثبت‌نام بکند، به پدر و مادر و به خودِ دانش‌آموز می‌گویند که محور این مدرسه مدیریت تمایلات(یعنی همان مبارزه با هوای نفس) است. آنها بر اساس دانش تجربی به این رسیده‌اند. می‌گویند: اگر دانش‌آموز با هوای نفس مخالفت بکند استعدادش شکوفا می‌شود. آیا ما حزب‌اللهی‌ها و طلبه‌ها این کار را کرده‌ایم؟ حالا ببینید مخالفت با هوای نفس، امر دینی است یا دنیایی؟

بعضی‌ها برداشت‌ قرون وسطایی از مسیحیت تحریف‌شده را به دین اسلام تعمیم می‌دهند

دین یعنی چه؟ حضرت امام گله می‌کرد که چرا بعضی‌ها برداشت‌ قرون وسطایی از دین را به ایران و دین اسلام تعمیم می‌دهند؟ امام می‌دید بعضی‌ها برداشتی که متفکرین غربی از دین مسیحیت تحریف‌شده دارند، به اینجا می‌آورند. الان در آموزش و پرورش و حتی بعضاً در ادبیات خودِ ما طلبه‌ها و در بسیاری از کتاب‌ها می‌بینیم که تعریف دین یا لااقل تلقیِ غیررسمی از دین، همان برداشت غلطی است که غربی‌ها از دین دارند؛ به عنوان یک امر صرفاً قدسی و غیرواقعی مربوط به آخرت و عالم بالا! اسم ما طلبه‌ها را هم گذاشته‌اند «روحانی» و این هم درست نیست. علامۀ عسکری(ره) می‌فرمود: چرا به ما می‌گویند روحانی؟ این را از کشیش‌های مسیحی گرفته‌اند. می‌گویند اینها روحانی هستند یعنی بقیه جسمانی هستند و اینها معنوی هستند و بقیه مادی!

طلبه‌ها و دانشگاهیان هر دو عالِم هستند فقط رشته‌های علمی‌شان با هم فرق دارد. حضرت آیت الله جوادی آملی می‌فرماید که علم دینی و غیردینی نداریم، علم یعنی پرده‌برداری از آیات الهی، آیات تکوینی یا تشریعی، که هر کدام یک روشی دارد. آیات تشریعی هم حکایت از واقعیت دارند، فقط چون پیچیده‌تر هستند، پیامبرها آمده‌اند به ما کمک کنند. آیت‌الله بهجت(ره) می‌فرمود که عقل انسان می‌تواند به این فهم برسد که چرا نماز صبح دو رکعت است و نماز ظهر چهار رکعت است. تمام اوامر الهی، ارشادی است، مولوی نیست، یعنی اینها چیزی است که آدم خودش هم می‌تواند بفهمد ولی ما چون ضعیف هستیم پیامبرها آمدند راهنمایی کردند. اگر ما اصرار داریم بگوییم که آثار دنیایی دین را در آیات قرآن باید دید، برای این است که این تلقی اشتباه نسبت به دین، از بین برود. از امام باقر(ع) پرسیدند چرا خدا خمر و میته و خون و گوشت خوک را حرام کرده است؟ حضرت می‌فرماید: این‌طور نیست که خدا به خاطر میل خودش به چیزی آن را حلال کرده باشد و به خاطر بی‌میلی به چیزی آن را حرام کرده باشد بلکه چون خدا خلق را آفریده است می‌داند چه چیزی به نفع و صلاح آنها است پس آن را حلال کرده است و چه چیزی به ضرر آنهاست پس آن را بر آنها حرام کرده است. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یُحَرِّمْ ذَلِکَ عَلَی عِبَادِهِ وَ أَحَلَّ لَهُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِکَ مِنْ رَغْبَةٍ فِیمَا أَحَلَّ لَهُمْ وَ لَا زُهْدٍ فِیمَا حَرَّمَهُ عَلَیْهِمْ وَ لَکِنَّه‏ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ فَعَلِمَ مَا یَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا یُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ وَ عَلِمَ مَا یَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَیْهِم‏» (علل‌الشرایع، شیخ صدوق، ج2، ص484)

حجاب هم مثل ماسک‌زدن، یک امر علمی و عقلانی است

آیا ماسک‌زدن برای جلوگیری از شیوع بیماری، یک امر دینی است؟ نه، یک امر علمی و عقلانی است. حجاب هم ماهیتاً با ماسک‌زدن تفاوتی ندارد. شما وقتی تنها باشی که ماسک نمی‌زنی. در روابط اجتماعی ماسک می‌زنیم تا این ویروس منتقل ‌نشود. چه کسی این مطلب را فهمیده است؟ پزشک. خُب اگر پزشک‌های محترم یک مقدار کار علمی انجام بدهند، ضرورت حجاب را هم متوجه می‌شوند و به مردم توصیه می‌کنند. چون همان طور که انتقال ویروس صدمات دارد بی‌حجابی هم آثار روانی نامطلوب و صدمات دارد منتها چون موضوع حجاب پیچیده‌تر است، انبیاء الهی به کمک عقل بشر آمدند و آن را هدایت کردند. این دو ماهیتاً فرقی ندارند.

اگر شما از سلامتی خودت هم مراقبت نکنی، گناه انجام داده‌ای، از سلامتی دیگران هم مراقبت نکنی گناه انجام داده‌ای؛ این سلامتی چه سلامتی روانی باشد چه سلامتی جسمی، چه ویروس باشد چه وسوسه، هر دو را باید کنترل کرد! این یک امر معقول است! داشتن حجاب اثر مثبت روی فرد و جامعه و خانواده می‌گذارد و نداشتن آن، اثر منفی روی خودِ فرد و خانواده و جامعه می‌گذارد.

به‌جای اثبات وجود خدا و نبوت، به بچه‌ها بگوییم: «هرچه دین گفته، به نفع دنیای شماست»

ما دوازده سال در آموزش و پرورش فرصت داریم با بچه‌ها دربارۀ دین حرف بزنیم. اگر دربارۀ آثار و فواید دنیایی دین چیزی نگفته‌ایم، پس چه گفته‌ایم؟ مثلاً خدا را برایشان اثبات کرده‌ایم، درحالی‌که وجود خدا نیاز به اثبات ندارد، چه کسی منکر خداست؟! ما داریم در مدرسه، نبوت را برای دانش‌آموزان اثبات می‌کنیم؛ نبوتی که در زمان پیغمبر اکرم(ص) هم کسی با آن مشکل نداشت. حتی منکر اصل نبوت هم نبودند، بلکه خودشان دنبال آخرین نبی بودند، دعوا سرِ مصداقش بود. ولی الان ما می‌خواهیم برای بچه‌ها حرف‌های مربوط به سه هزار سال پیش را اثبات کنیم! لااقل یک کمی متجدد باش، حرف‌های هزار و چهارصد سال پیش را بگو. چه کسی به شما گفته باید وقت بچه را بگیرید و نبوت را اثبات کنید؟! از آن خنده‌دارتر این است که عدل خدا را اثبات می‌کنیم. آن بیچاره که شبهه‌ای دربارۀ عدل خدا ندارد. حتی شما از یک آتئیست و ملحد بپرسید «اگر خدایی این عالم را خلق کرده باشد عادل است یا ظالم؟» می‌گوید عادل است. (آتئیست یعنی کسی که اصلاً نمی‌داند دین یعنی چه)

ایجاد شبهه مال آدم مریض است؛ همه که مریض نیستند! این کار هم مثل برخی از قانونگذاری‌ها است؛ قانونگذار معمولاً همه را دزد در نظر می‌گیرد، قانون می‌گذارد تا همه را کنترل بکند. مبنای اکثر قوانین، این است که آدم‌ها دزد و متقلّب هستند و باید آنها را کنترل کنیم. مبنای کارت ساعت‌زنی که جلوی درب اداره می‌گذارند هم این است که «من به این کارمندها و کارگرها اعتماد ندارم» لذا کارت ساعت‌زنی محترمانه نیست. البته الان مدر‌ن‌تر شده و فقط صورت را نشان می‌دهند اما هرچه مدرن‌تر بشود ماهیتش فرقی نمی‌کند. می‌گوید من به تو اطمینان ندارم. شما می‌گویید «من که آدم صادقی هستم» می‌گوید: یک دانه هم دروغگو بین‌مان باشد، ما همه‌ را با یک چوب می‌زنیم، فرض می‌گیریم که همه دروغگو هستند.

همان‌طور که در بسیاری از قوانین، همۀ مردم را حداقلی نگاه می‌کنند، علمای علم کلام هم همه را شبهه‌ناک نگاه می‌کنند. شبهه فقط مال ذهن مریض است نه برای عموم مردم. پیامبر اکرم(ص) از کنار پیرزنی که داشت نخ‌ریسی می‌کرد گذشت. آن پیرزن گفت که خدا برایم ثابت‌شده است، وقتی من این چرخ را رها کنم نمی‌چرخد پس خدایی هست که عالم را می‌چرخاند. رسول‌خدا(ص) فرمود بله همین است.

علم کلام مثل داروی سرطان است که برای بیمار لازم است. برای کسانی که بیماریِ ایجاد شبهه دارند قطعاً این علم لازم است. اما داروی سرطان را خوراک عموم مردم قرار نمی‌دهند، مردم به نان و غذا نیاز دارند. الان همه باید بفهمند هرچه در دین هست به نفع دنیای‌شان است. عموم مردم نیاز به آب دارند نه شربت سرماخوردگی! تعداد اندکی ممکن است بیمار باشند و نیاز به دارو داشته باشند. ولی اکثر درس‌های دینی‌ که داده می‌شود مثل داروی بیماران است. نمی‌دانم چرا داروی بیماران را به بچۀ سالم می‌دهیم؟ او الآن محتاج نان شب است. در تعلیم دین، نان شب این است که بگوییم: هرچه دین گفت، به نفع دنیای تو است.

توضیح انسان‌شناسانه و جامعه‌شناسانۀ مفیدبودن احکام الهی برای زندگی، یک بحث مبنایی و ضروری است

می‌گویند: باید مبنایی بحث کرد لذا مباحث عقیدتی به‌طور مختصر برای همه لازم است. بله، اگر مباحث عقیدتی مبناست، توضیح انسان‌شناسانه و جامعه‌شناسانۀ مفیدبودن احکام الهی برای حیات، هم یک بحث مبنایی است؛ البته اینها بحث نظریِ محض نیست و یک مقدار زحمت بیشتر دارد، یعنی انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی بیشتری می‌خواهد.

برخی امور صرفاً با استدلال عقلی و مباحث نظری پیش نمی‌رود، بلکه نیاز به بررسی اجتماعی و عینی دارد. تجربه در خدمت شماست. تجربه حقّانیت شما را اثبات می‌کند. این توصیۀ خداست که سراغ عاقبت بروید. کار بد، عاقبت بد دارد. اثبات اینکه کار خوب عاقبت خوب دارد ممکن است سخت‌ باشد ولی اثبات اینکه کار بد عاقبت بد دارد آسان است. بگذارید مثلاً الان ببینید جامعه غربی از این زندگی هرزه چه سودی برد؟ این جوامع غربی مثل سالن تشریح بیمارستان در اختیار شما است. در سالن تشریح دانشگاه، مرده را می‌آورند، دانشجویان پزشکی شکمش را باز می‌کنند می‌گوید این روده‌اش است. وقتی بیمار می‌گوید «دلم درد می‌کند» یعنی این روده یک مشکلی دارد... دانشجوی پزشکی این را نگاه می‌کند و یاد می‌گیرد. الآن ما یک سالن تشریح داریم به نام «جامعۀ غربی» ببینید این بیماری با او چه‌کار کرده است؟ با دقت به این جامعه نگاه کن، تا ببینی نتیجه‌اش چه می‌شود. در کتابخانه نشستن و بحث نظری کردن کاری ندارد ولی اگر بخواهی در جامعه، آثار و نتایج رفتارها را ببینی، یک کمی زحمتش بیشتر است.  

طبق آیه قرآن، اگر امت‌ها آنچه را خدا نازل کرده اجرا می‌کردند رفاه و زندگی‌شان بهتر می‌شد

یکی از آیات قرآن را برای شما بخوانم که فاطمۀ مرضیه(س) در آخرین سخنرانی‌شان به آن اشاره کردند: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ»(مائده،66). خدا در این آیه دربارۀ اُمت‌های قبل مطلبی را می‌فرماید که دربارۀ امّت اسلام هم صادق است؛ می‌فرماید اگر آنها تورات و انجیل و آنچه را از جانب خدا بر آنها نازل شده است اقامه می‌کردند، «لَأَکَلُوا» می‌خوردند، یادتان باشد «لَأَکَلُوا» آیۀ قرآن است؛ چون ما اهل علم هستیم و مباحث معنوی می‌گوییم، معمولاً این تعابیر را استفاده نمی‌کنیم و تصور می‌کنیم که این تعابیر سبک است! انگار شأن‌ ما اجلّ است از اینکه این‌طوری حرف بزنیم!

قرآن می‌فرماید: اگر تورات و انجیل را اجرا می‌کردند «لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ»؛ از بالا و پایین برای‌شان می‌ریخت و می‌خوردند! یعنی این‌قدر رفاه و برکت در اموال‌شان زیاد می‌شد. اینها آثار دنیایی دین‌داری است. حضرت زهرای مرضیه(س) با استفاده از این آیه فرمود اگر به علی بن ابیطالب تمسّک می‌کردند، «لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ» معنای سخن حضرت این است که: ای مردم، شما دنیای خودتان را خراب کردید.

امام حسن مجتبی(ع) هم وقتی دید که مردم و یارانش دنبال صلح با معاویه هستند، خیلی صریح فرمود: ای مردم، جنگ را می‌خواهید یا صلح را؟ مردم گفتند: خُب صلح ترجیح دارد. فرمود: تمام شد، بروید! امام حسن(ع) رفت قرارداد را با معاویه امضاء کرد. چون دید که مردم نمی‌خواهند و باید نتیجۀ خواست و انتخاب خودشان را ببینند. امام حسن(ع) آن آیۀ قرآن را خواند که حضرت نوح به مردمش فرمود: «أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُون‏»(هود،28) شما فکر می‌کنید ما شما را به چیزی که دوست ندارید وادار می‌کنیم؟ لذا امام حسن(ع) مردم را به معاویه سپرد. خلایق هرچه لایق! آن مردم هم با این کار، درواقع دنیای خودشان را خراب کردند.

(الف3/ن2)

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...