ساعت 6 صبح | بیت الزهرا(س) | موضوع: آثار روحی ایمان
ساعت 7:30 صبح | حسینیه آیت الله حقشناس(ره) | موضوع: کنترل ذهن در مسیر تقرّب
ساعت 20:30 | دانشگاه امام صادق(ع) | موضوع: سبک زندگی، موثرتر از آگاهی و ایمان
ساعت 22 | هیئت محبین اهل بیت(ع) | موضوع: تنهامسیر، برای رسیدن به لذت های برتر
«مدیریت با مُدل تقوا» مردم را «قدرتمند» میکند تا خودشان مشکلات را حل کنند/ «انتخابات» کمترین نوع مشارکت مردم در ادارۀ جامعه است؛ مردم باید زندگی خود را، خودشان اداره کنند/ وقتی مردم اقتصادِ خود را، خودشان اداره کنند این میشود «مردمسالاری دینی» در بخش اقتصاد/ تمرکز قدرت و ثروت، فسادزاست؛ باید دولت کوچک شود و قدرت مردم افزایش یابد وگرنه فساد ریشهکن نمیشود/ قدم اول در کوچکشدن دولت این است که مردم دنبال «استخدام در دولت» نباشند
ادارۀ جامعه با مدل تقوا، مردم را قوی میکند؛ هم فرد و هم جامعه را قوی میکند/ اگر در دبیرستان، دانشآموزان فقط با زورِ نمره، حضوروغیاب و «نظارت بیرونی» درس بخوانند یعنی آموزش پروش در امر تعلیم و تربیت، شکستخورده است!/ یک نظام آموزشی که برای تأخیرِ 10دقیقهای، «غیبت» میزند و جریمه میکند، در واقع «احساس مسئولیت فرد نسبت به خود» را نابود کرده است/ دانشآموز با نظارت بیرونی، ضعیف و فلج خواهد شد؛ مثل کسی که به او اجازه ندهند از عضلات بدنش، کار بکشد تا «قوی» شود/ «نظمی» که در ترافیک کشورهای غربی وجود دارد، چون ناشی از «نظارت شدید بیرونی» توسط «پلیس» و «دوربین» و «مجازات فوری و سنگین» است، ارزش چندانی ندارد. چراکه این فرد، از سرِ آدمیت منظم نشده است؛ بلکه با «قانون» و «نظارت شدید بیرونی» و «مجازات فوری» مثل حیوانات با او برخورد شده تا «نظم» را رعایت کند.
ریشۀ فرهنگیِ «عدم قضاوت دربارۀ آدمها» در غرب، «نسبیگری در اخلاق» است/ در غرب، برای خلاصشدن از قضاوتها، ریشۀ «نظام ارزشی» را میزنند؛ اما در اسلام با مُدل «تقوا» این مشکل حل میشود/ تقوا، فرهنگ قضاوت دربارۀ دیگران را اصلاح میکند و «آرامش روانی» در جامعه پدید میآورد/ تقوا میگوید: «اگر میخواهی قضاوت کنی، علیه خودت و به نفعِ دیگری قضاوت کن»/ در مُدل تقوا، قضاوت دربارۀ دیگران، باید کم و مثبت باشد، اما قضاوت دربارۀ خودت باید منفی باشد! / وقتی قضاوت دربارۀ خودت منفی باشد، مغرور نمیشوی؛ یعنی خوبیهایت فاسد نمیشود/ «تقوا» فرهنگی است که مهمترین ویژگی مثبت فرهنگ غرب را بهصورت عالیتر در خودش دارد و آن «قضاوتنکردن دربارۀ دیگران» است
تقوا میگوید: همه چیز را نمیشود با «قانون» حل کرد!/ قانونِ تقوا «خودکنترلی» است که ریشه در انگیزههای درونیِ فرد دارد/ مخالفِ «قانون» نیستیم؛ قانون در جامعه لازم است اما «قانونِ زیادی» هم مضر است/ در مدیریتِ غیرتقوایی «قانونِ زیاد» وضع میکنند؛ قانونِ زیادی خودش عامل «بیقانونی» است!/ یک علتِ مراجعۀ بیشازحد به قوه قضاییه، «قانون زیادی» است/ مدل تقوا میگوید: بهجای اینکه قدرتِ بر مردم، پیدا کنی، مردم را قدرتمند کن! وقتی آحاد مردم قدرتمند شوند، درست خواهند شد. اما در «نظام سرمایهداری» آدمها به صورت «سیستمی» تضعیف شدهاند و به آدمهای ضعیف خیلی راحت میتوان «ظلم» کرد.
تقوا با «انگیزههای درونیِ انسان» کار دارد و آنها را بیدار میکند/ در ادارۀ کارخانه به روش تقوا، به افراد «شخصیت و کرامت» میدهی؛ آنوقت یک کارگرِ باشخصیت، برای تو بهتر کار میکند/ برخی از قوانین، شخصیت انسانها را نابود میکند؛ چون میخواهد صرفاً با «نظارتِ بیرونی» و بدون برانگیختن انگیزههای درونی، مشکلات را حل کند/ تقوا، مفهومی صرفاً ارزشی نیست که پشتوانه عقلانی نداشته باشد؛ تقوا مثل ریاضی منطبق بر واقعیتهاست و میتواند برای ادارۀ جامعه مدل و روشی را طراحی کند تقوا چگونه انسان را خوش فهم میکند؟