«مؤمن به طاغوت» کیست؟
چرا بعضیها ضعف آمریکا را باور نمیکنند؟
«مؤمن به طاغوت» ممکن است اهل نماز و روزه هم باشد!
چرا بعضیها ضعف آمریکا را باور نمیکنند؟
«مؤمن به طاغوت» ممکن است اهل نماز و روزه هم باشد!
علاقۀ مردم به امید کاذب؛ ابزار سیاستمدارن برای عوامفریبی/ رهبران خوب، مظلوم میمانند؛ چون حاضر نیستند به مردم «امید الکی» بدهند/ امید دادنِ الکی، اگر عمومی باشد «عوامفریبی» است و اگر خصوصی باشد «لابیگری»/ سیاستمداران شایسته به مردم «امید الَکی» نمیدهند، لذا در فضای پُر از عوامفریبی، رأی نمیآورند/ ما امید کاذب غربزدهها و شکستخوردنش را دیدهایم؛ امید صادق اهلِ مقاومت و پیروزیاش هم را دیدهایم/ مردم باید امیدهای واقعی مثل «قدرتِ مقاومت» را ببیند تا گرفتار امید کاذب به غربیها نشود
رنج با انسانبودنِ ما همزاد است...
چرا نصف ازدواجها به طلاق منجر میشود؟...
اینکه ما دنبال آسودگی باشیم، دنیاطلبی نیست!...
آنچه موجب فکر و اندیشۀ بالنده میشود، آسودگی و آرامش است...
توضیح اینکه «سیاستمدارن» چگونه و با چه سخنان و تعابیری میتوانند کشور را بهسرعت یا بهتدریج به «آشوب» بکشانند و «آرامش» را از جامعه سلب نمایند؟ و یا بالعکس چگونه و با چه سخنانی میتوانند آرامشآفرین باشند؟
آنقدر امواج «سیاستزدایی» از فکر دینی، در طول تاریخ استبداد سنگین بوده که به این سادگیها نمیتوان از آثار شوم آن خلاص شد. ما پس از انقلاب بااینکه بر شعار محوری «دیانت ما عین سیاست ماست» متکی بودهایم، هنوز نتوانستهایم از فشار آن امواج سهمگین در ذهنیتها خلاص شویم.
سخنان «سیاستمداران» را باید ابتدا از منظر «سیاسی» تحلیل کرد، بعد به ارزیابی «علمی» و میزان صحت آن پرداخت. چون سیاسیون گاهی زیاد به «غلط یا درست» بودن حرفها کار ندارند، بلکه به «کاربرد» آن در عرصۀ سیاسی نگاه میکنند.
ریشه نارضایتی عمومی این است که تکلیفِ رابطۀ دولت و ملت معلوم نیست. در جامعه اسلامی مطلوب، کارها بیشتر دست مردم است. لازمۀ اینکه کار در دست مردم باشد، باهم و جمع بودن مردم است. با کار فردی، امکان ندارد کار درست شود. در جامعه اسلامی به معنای واقعی کلمه، معیشت، بیشتر دست مردم است؛ نه دولتها.