کلیپ صوتی | خدا چگونه تو را به این عشق برساند؟
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 00:13:50
- صوت مرجع: چگونه امتحان می شویم؟ - جلسه3
مدت: |دریافت با کیفیت: [پایین(3MB) | متوسط(6MB) ]
متن:
یکی از مشکلاتی که الآن در جامعۀ دینی ما وجود دارد این است که بهصورت پراکنده معارفی بعضاً متورّم شده و نامتناسب توزیع شده و بعد اینها ازش یک شبکۀ منظّمی در ذهن شکل نمیگیرد. اتفاقاً یکی از دلائل مهمّ بیدینی همین است. یکی از دلائل مهمّ انحرافات دینی همین است. یکی از دلائل مهمّ ضعف انگیزههای دینی این است.
اگر ما توانسته بودیم در نظام تعلیم و تربیت دینی خودمان و یا لااقل در نظام تبلیغات دینی خودمان، در یک شبکۀ منظّمی معارف دینی را منتقل کرده بودیم، یکدفعهای با خیل مخاطبانی مواجه نمیشدیم که اوّلیات و مهمّات کلیدی دین را بشنوند بگویند عجب، چیز جالبی بود، ما تا حالا بهش توجّه نداشتیم. نباید ما بتوانیم موضوعی گیر بیاوریم این موضوع به شدّت کلیدی و به شدّت مورد غفلت. در حالی که متأسفانه مکرّر ما با چنین موضوعاتی برخورد میکنیم که جوانها صریحاً میگویند که این عجب موضوع کلیدیای بود، زندگی من را تغییر داد. وقتی که شما در یک نظام متقن در یک مهندسی صحیح از مفاهیم دینی قرار بگیرید، تمام بخشهای اطلاعات دینی شما همدیگر را تأیید میکنند.
خب، هدف امتحان چی بود؟ به یک تعبیر که تعبیر دینی، عرفانی است، «اِخراجاً لِلتَکَبّر»؛ برای این است که تکبّر را از دل ببرد. در همان حدیث شریف یک تعبیر دیگری هم بیان شد. اینها تعابیرشان با هم متفاوت است. برای اینکه ابواب فضل و رحمت خدا به سوی انسان باز بشود. خب حالا این تعبیر دیگری است از همان حقیقت قبلی. چرا؟ چون وقتی تکبّر رفت رحمت میآید، تذلّل آمد به جای تکبّر ارتباط با پروردگار عالم برقرار میشود. تو میفهمی بیشترین چیزی که میپسندی و نیاز داری و عاشق آن هستی، خودِ خودِ خودِ خداوند متعال است.
«أسباباً ذُلُلاً إلی عَفوِه»؛ ذُلُل یعنی ساده میکند. سببهایی که عفو خدا را برای انسان ساده میکند. عفو یعنی موانع را بین تو و خودش برمیدارد. تو میرسی به خدا، میخواهی خدا را، عاشق خدا خواهی شد. تعبیر دیگر خودمانیاش این هستش که امتحان برای این هستش تو عاشق خدا بشوی. میفرماید من به عزّت و جلال خودم سوگند، امید بندۀ خودم را به هر کسی و هر چیزی قطع میکنم تا بهجز به من به کسی دل نبندد.
خدا نمیگذارد تو با اسبابی که در عالم آفریده شده تنها بمانی. میفرماید بندۀ من، مَنَ باخ؟ کجا رفتی؟ با اسباب بازی میکنی، اسباببازی هستند اینها. جدّی نگیر. خودت را به بازی گرفتی. ولی یک کسی خبر نداشته باشد، میگوید وای! برو تو این شبکههای اجتماعی ببین چه درد دلهایی میکنند از عشقهای شکستخورده. بابا این طراحی خداست!
زن و شوهر وقتی با همدیگر ازدواج میکنند بناست با هم یگانه بشوند، یکدل بشوند. پس این پیوندی که باید گسسته بشود تا به خدا بپیوندد برای چیه؟ «آه! من دیگر از او ناامید شدم. میروم درِ خانۀ خدای خودم.» خب تو از اول باید این کار را میکردی. تو مگر بنا بود چقدر بپیوندی. گفتند پیوندتان مبارک ولی چقدر دیگر بپیوندی؟! دیگر خیلی پیوستی. پیوستی و از خدا گسستی؟
خیلیها در ارتباط با این گسستهایی که در این پیوند هست اینقدر دچار سوءتفاهم هستند علامت خرابی زندگی آن را میدانند! برای رشد زن چه احکامی را خدا طراحی کرده؟ دل من بریده میشود ها! خب بریده بشود ها! از اول بنا نبود اینقدر تو بپیوندی! گفتند پیوندتان مبارک، نه اینقدر!
نه! اگر او به من آنچنان وابسته نباشد و من اینچنین به او وابسته نباشم، از او متنفّر خواهم شد. تو خیلی بیجا میکنی! مگر تو فرعون هستی أنا ربُّکُمُ الأعلی داری میگویی؟ خانم است ها! برای شوهرش دارد أنا ربُّکُمُ الأعلی میگوید؟ فکر میکند معشوقۀ اذل و ابد شوهرش باید باشد. آقا است وا! یک دانه زن گرفتی دیگر، فکر میکند فرعون شده حالا باید به بردگی بکشد خانمش را.
اصلاً بنا نبوده پیوندهای بین انسانها اینقدر شدید بشود که شما خیال برتان داشته. ارتباطت را با خدا قطع نکن! ازدواج هم امتحان است. امتحان برای اینکه تکبّر از بین برود. تکبّر از بین برود یعنی چی؟ یعنی اتّصال به خدا برقرار بشود. یک گوشۀ همین این است که خیلی از امتحانها این است که برای اینکه اتّصالات تو را قطع کند. هر جا زیادی اتّصال پیدا بکنی قطع میکند.
امام صادق که میفرماید من زجری از دست زن و بچهام و غلامانم میکشم که نگو. و در این زجر خدا به من مرحمتی میکند که جایش با هیچ عبادتی پر شدنی نیست. امام صادق میداند بازی چیه، خبر دارد ازش. غلامش که شکنجهاش میدهد، اذیتش میکند، نوش جان میکند.
قاطی نکنند دوستان ها! پس من به کسی بیشترین محبت نکنم. تو خیلی از اوقات مجبور هستی؛ تو باید به تکلیفت عمل بکنی، تو به نتیجه چهکار داری؟ خیلی از جاها، خیلی از جاها. بعضی جاها هم به نتیجه نگاه کن، حرفی نیست. یک جاهایی به تو میگویند که این تکلیف را با ملاحظۀ نتیجه تشخیص بده. یک جاهایی هم میگویند تو چهکار داری؟ تکلیفت را انجام بده.
میدانید کی تکبّر ندارد؟ کسی که خیلی آویزان است درِ خانۀ خدا و همۀ اسباب از جلوی دستش برداشته شده است و قیافهاش ریخته است. تا اسبابت را قطع نکنند ذلیل نمیشوی.
هدف امتحان چیه؟ تکبّر از بین برود. یک معنای دیگرش این است عاشق خدا بشوی. آخر ببین عزیز من بگذار یک توضیح بدهم در مورد عشق به پروردگار عالم. ببین عزیز من، تو که در عالم لذّتی بالاتر از عشق نداری. خوردنیها، پوشیدنیها، دیدنیها، هیچکدام لذّتشان بالاتر از عشق نیست. این را از همۀ آدمهای نادان عالم هم بپرسی، از هر فرهنگی باشند، در هر عصر و زمانهای باشند به تو میگویند بله. و تو که لذّتی بالاتر از عشق به خدا نداری. دیگر این هم که دیگر توضیح برای تو نمیخواهد که. اگر آدم عاشق خدا بشود، دیگر چه میشود دیگر بماند دیگر. خدا هم که تو را آفریده، آخرش برای همین است که این لذّت را ببری. اصلاً اینجاست که خدا کیف میکند از این چیزی که آفریده.
خب خدا تو را چهجوری به این عشق برساند؟ راه دیگری جز امتحان ندارد و این امتحان برای رسیدن به آنجاست دیگر طبیعتاً دیگر علیالقاعده، تو خودت فکر کن! آن اسباباً دُلُلاً الی عفوِه، این یعنی این عشق به خدا توش است دیگر. عفو بکند متّصل میشوی، متّصل بشوی میدانی چه آتشی است محبت خدا؟ «حُبُّ الله نارٌ لا یَمُرُّ عَلَی شَیءٍ إلّا احتَرَقَ»، محبت خدا آتشی است که به هر چیزی بخورد میسوزاند و خاکستر میکند! چیزی از تو باقی نخواهد گذاشت. امتحانهای الهی را تو در آن هستی، حتماً در امتحان بودی پا ندادی. در امتحان بودی نگذاشتی امتحان نتیجه بدهد! بگذار نتیجه بدهد، بگذار بزند. از مرحوم قاضی پرسیدند راه میانبر چیه؟ فرمود من هر چه میبینم هیچ چیز مثل کبد سوخته نیست. داغ.
یک تعبیر انسانشناسانه هم میخواهم از هدف امتحان خدمت شما عرض کنم. امتحان میخواهد قوای انسان را به فعلیّت برساند. استعدادهای بالقوّۀ انسان را به فعلیّت برساند. امتحان موجب شکوفایی انسان میشود. امتحان موجب رشد انسان میشود. استعدادهای انسان شکوفا بشود.
«عِندَ نُزولِ الشَّدائد تَظهَرُ فَضائلُ الإنسان»؛ هی از شدائد فرار کن. هنگام نزول شدائد فضائل انسان رو میشود. آقا ما که فضائلمان رو نمیشود. ما بدتر آدم بد اخمی میشویم بدیهایمان رو میشود. حالا انشاءالله دیگر بدیهایت رو نشود، دیگر یکبار رو شد بریز دور دیگر. میفرماید مؤمن بدیهایش رو میشود که دیگر حساب آنها را برسد. بگوید وای! پس من این هستم؟ امتحان شدم، فهمیدم. عجب جانوری هستم من، پدر خودم را درمیآورم!
آنوقت امام باقر(ع) میفرماید این گناهها موجب بهشت رفتن میشود. پرسیدند آخر گناه موجب بهشت رفتن میشود؟ فرمود بله. گفتند چهجوری گناه موجب بهشت رفتن میشود؟ خدا امتحان میکند، بدیاش را بیرون میریزد، بعد یقۀ خودش را میگیرد. درست میکند خدا. هدف از امتحانات الهی رشد استعدادهای آدمهاست.
اولین ویژگی امتحانات الهی این هستش که امتحانات الهی متناسب با تواناییهای ما هستند، پس آسان هستند. اگر گفته میشود سخت به دلیل اینکه ما بهتر بفهمیم، ما اینجوری میفهمیم که آنها سخت هستند. ولی خدا هیچوقت از هیچ کسی امتحان سختتر از ظرفیتش نمیگیرد. شبی که امیرالمؤمنین علی(ع) جای پیامبر گرامی اسلام خوابیدند، رسول گرامی اسلام این مطلب را صریحاً به علی بن ابیطالب(ع) بیان فرمودند.
«ثُمَّ إنّی أُخبِرُکَ یا علی!» خبر به تو بدهم علی جانم. «أنَّ اللهَ تعالی یَمتَحِنُ أولیائَهُ عَلَی قَدرِ ایمانِهِم وَ مَنازِلِهِم مِن دینِه»؛ اولیاء خودش را امتحان میکند به اندازۀ ایمانی که دارند، به اندازۀ منزلتی که در دین دارند. «فَأشَدُّ النّاس بَلاءً الأنبیاء»؛ شدیدترین بلاها سر انبیاها میآید. «ثُمَّ الأمثَل فَالأمثَل»؛ سپس به نسبت همینجوری بلا تقسیم میشود. پس شما مطمئن باشید سر ما بلاهای سهمگین نمیآید. واقعاً «هر که در این بزم مقرّبتر است جام بلا بیشترش میدهند.»
«وَ قَد امتَحَنَکَ یابنَ اُم»؛ عزیز دلم خدا تو را امتحان میکند. «وَامتَحَنَنی فیک بِمِثلِ مَاامتَحَنَ بِهِ خَلیلُه ابراهیم والذَّبیحَ اسماعیل»؛ من و تو را خدا امتحان میکند، مثل امتحان حضرت ابراهیم، مثل امتحان ذبیح او اسماعیل. «فَصَبراً صَبراً فَإنَّ رَحمَةَ الله غَریبٌ مِنَ المُحسِنین»؛ عزیز دلم علی جانم، صبر کن صبر کن.
ببینید اینجا صریحاً دارد پیامبر گرامی اسلام میفرماید امتحانها متناسب طراحی شده. خب، دوستان چقدر طاقت دارند برای امتحانهای سخت الهی؟ خواهش میکنم هیچکس در مورد طاقت خودش نظر ندهد. چون معمولاً ماها در مورد طاقت خودمان اشتباه میکنیم. بگذار امتحان الهی برسد. من از کجا بفهمم تواناییام چقدر است؟ شما لازم نیست بفهمی. شما که نمیخواهی از خودت امتحان بگیری؛ خدا بناست از شما امتحان بگیرد آن هم میداند. من اصلاً میخواهم بگویم یکی از راههای اینکه انسان ظرفیتهای خودش را درک کند امتحانات الهی است.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید