جاذبۀ عجیب شهدا
شهدا جاذبۀ عجیبی دارند. اثر مغناطیسی شهدا در آدمهای سالم فوق تصور است و میتواند به عنوان یک محک برای ارزیابی دلهای نورانی و پاک قرار بگیرد.
شهدا جاذبۀ عجیبی دارند. اثر مغناطیسی شهدا در آدمهای سالم فوق تصور است و میتواند به عنوان یک محک برای ارزیابی دلهای نورانی و پاک قرار بگیرد.
ما از مرگ میترسیم چون پایان یافتن فرصت حیات را دوست نداریم. تنها راه جاودانه شدن و زنده ماندن شهادت است. شهدا بهتر از ما در حال زندگی هستند.
کسانی که خیلی دوست دارند برای هدایت دیگران تلاش کنند و عشق به سعادت آدمها داشته باشند به جای اینکه بمیرند شهید میشوند. این شهادت آنها را صاحب قدرتی جادوانه و تأثیری گسترده برای کمک به انسانها برای رسیدن به سعادت خواهد کرد. شهدا بهتر از فرشتهها به کمک ما آدمهای مُردنی میشتابند.
اگر حضرت ولیّعصر(عج) در مقام امامت نبودند و تنها یک انسان معمولی اما با هزار سال عبادت مقبول و تجربۀ معقول بودند، تاکنون به چه مقامات علمی و معنوی رسیده بودند؟ آیا سزاوار نیست برای تمنای دیدار چنین شخصیتی تمام عمر در خانۀ خدا ضجّه بزنیم و رنجها بکشیم؟
خداوند میفرماید: فریب شیطان ضعیف است. پس این ماییم که خود را فریب میدهیم. وقتی آدم به چیزی علاقه پیدا میکند خود را به نفع آن فریب میدهد و هنگامی که از چیزی تنفر پیدا میکند خود را علیه آن فریب میدهد. دائماً باید علاقهها و تنفرها را کنترل کنیم و الّا در تمامی قضاوتها اشتباه میکنیم.
بستر رشد مدیران کارآمد، خانوادۀ خوب است. هر پدر یا مادری که برای ارتقای خانوادۀ خود تلاشی کند، در واقع کاری کلان انجام داده است و در راستای پیشرفت و سعادت جامعه گام برداشته است.
خدا مهربانتر از آن است که به ما یکبار فرصت زندگی بدهد و در حالی که بندهاش را عاشق وجود آفریده، دوران کوتاهی به ما مهلت حیات بدهد. دنیا دستگرمی است و الّا ما برای همیشه زندگی خواهیم کرد و برای همیشه سرگرم زیباییهای عالم خواهیم بود. در دنیا بناست سطح زندگی جاودانۀ خود را معیّن کنیم.
از آنجا که دعا معمولاً شکایت از نداشتهها در پیشگاه خداست، بیم آن میرود که دعا بوی ناسپاسی بگیرد. از این رو ادبِ دعا این است که بنده در آغاز و قبل از دعا از نعمتهای خدا بگوید و تشکر کند، سپس به نداریهای خود بپردازد و دعا کند. اینطوری دعا مؤدبانهتر و مستجابتر است.
ناسپاسی پای ثابت همۀ گناهها و بدحالیهای ماست. هر چه ناسپاسی را بیشتر زشت بدانیم و از آن بیشتر فاصله بگیریم، خود به خود از گناهان زیادی نجات پیدا خواهیم کرد و از خوبیهای بسیاری برخوردار خواهیم شد و حال بهتری پیدا میکنیم.
ما آدمها تا به نعمت و یا موفقیتی مغرور میشویم همانجا متوقف میشویم؛ دیگر نهتنها نعمت و توفیق جدید و بالاتری دریافت نمیکنیم، بلکه همان را هم از دست میدهیم. کاش میتوانستیم به خود مغرور نشویم و آنچه داریم را مطلقاً از خدا ببینیم تا از باران بیپایان نعمات و توفیقاتش محروم نمیشدیم.